فارسی صدای آمریکا، میزگردی با شرکت آقایان حسن داعی و فرخ نگهدار، با اجرای جمشید چالنگی پیرامون موضوع اجرای هدفمند کردن یارانه¬ها برگزار گردید.
قصد من پرداختن به دفاع فرخ نگهدار بعنوان یکی از اعضای شورای رهبری سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت)- اگر ایشان از عضویت سازمان خارج و کرسی شورای مرکزی را ترک کرده بودند، جای هیچ شکوه و گلایه¬ای نبود. ولی تا زمانی که ایشان این نام را علیرغم نفرت عمیقی که به آرمان¬های فداییان دارند، یدک می¬کشند، متآسفانه ما نیز همراه با دیگر رفقای فدایی مجبوریم صلیب ننگ را بردوش کشیم. من بعنوان یک فدایی تنها می¬توانم پیشآپیش از مردم ایران، از کارگران و زحمتکشان کشورمان پوزش بطلبم. پوزش از بابت افاضات یک آقا!!! زاده؟ عصر روز یکشنبه مورخ 28/9/89 در برنامه¬ی فارسی صدای آمریکا، میزگردی با شرکت آقایان حسن داعی و فرخ نگهدار، با اجرای جمشید چالنگی پیرامون موضوع اجرای هدفمند کردن یارانه¬ها برگزار گردید. شرکت کننده و گرداننده برنامه از مثبت بودن اصل حذف یارانه¬ها و آزادسازی اقتصادی بعنوان یگانه راه توسعه و رفاه دفاع نمودند. اما نقطه افتراق آنها برای اجرای این طرح در ایران در مورد زمان، چگونگی و مدیریت اجراء بود. آقای داعی ضمن دفاع از اصل آزاد سازی و اقتصاد لیبرالی سرمایه¬داری، بر این نظر بود که اجرای چنین طرحی بدون تمهیدات لازم در عرصه¬ی داخلی و خارجی با شکست مواجه خواهد شد و دولت احمدی¬نژاد نیز فاقد چنین توانی است، از این¬رو نمی¬توان انتظار موفقیتی برای آن داشت. وی به استناد اینکه درآمد حاصل از حذف یارانه¬ها نه به جیب مردم بلکه برای تأمین منابع مالی هدف¬های ارتجاعی رژیم، از جمله پرداخت هزینه¬های حزب¬الله و حماس صرف خواهد گردید. لذا اجرای آن را جنایتکارانه و دزدیدن از سفره¬های مردم گرسنه کشورمان برای ارتزاق مرتجعین دیگر منطقه و باندهای مافیایی حاکم بر ارگانهای نظامی و سیاسی ارزیابی نمود. از نحوه¬ی اداره¬ی برنامه و سخنان آقای چالنگی می¬شد براحتی درک کرد که ایشان هم موافق نظرات حسن داعی بود. اما دفاع جانانه فرخ نگهدار از اجرای طرح مزبور موضوع جالب توجهی بود. بطوریکه بینندگان و بخصوص هواداران سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت) را مات و مبهوت نمود. البته ایشان برای دفاع خود دلیل محکمی هم ارائه کرد. استدلال منطقی ایشان استناد به سبقه¬ی تاریخی طرح بود. چه دلیلی مستندتر و متقن¬تر از اینکه قبل از احمدی¬نژاد مشابه طرح مزبور توسط رژیم شاه و دولت-های رفسنجانی و خاتمی هم دنبال می¬شده است. اگر آنها ناتوان اتز اجراء کامل چنین طرحی بودند، پس ناانصافی خواهد بود که توانایی، درایت و شجاعت آقای احمدی¬نژاد را زیر سؤال بریم!!! ایشان فارغ از ماهیت رژیم و شخص خامنه¬ای و احمدی¬نژاد و حتی بدون توجه به نظرات مدافعان و تئوریسین¬های نئولیبرالیسم به دفاع جانانه از حذف یارانه¬ها پرداخت. گویی در آن برنامه نه "فرخ نگهدار"، که خود زمانی دبیر اول بزرگترین سازمان چپ ایران بود، بلکه کسانی چون صادق محصولی وزیر مسئول اجرای طرح در کابینه¬ی احمدی¬نژاد سخن می¬راند. اینکه نگهدار برای اثبات نظر خود به بزرگ مردانی چون محمدرضا پهلوی و علی¬اکبر هاشمی رفسنجانی !!! متمسک می¬شود، هرچند غیر قابل پیش¬بینی نبود ولی موضوع جالب توجهی می¬باشد. حداقل برای کسانی چون من و دیگر اعضاء و هواداران سازمان، کسانی که برای مبارزه علیه نظام مبتنی بر استثمار و علیه چنین اشخاصی و علیه منشاء چنین نظراتی به زیر بیرق سازمان فذاییان خلق ایران(اکثریت) گرد آمده بودند، سازمانی که متأسفانه دبیر اول و رهبرش فرخ نگهدار بود. صد افسوس برای من و کسانی که صادقانه از بهر تحقق آرمان¬ والای فداییان خلق، تحت رهبری ایشان و هم¬سلکان کژاندیش-اش، مبارزه کردند، جان باختند و زندگی¬شان در آتش جمهوری اسلامی سوخت. اینکه هزاران نفر از هم¬میهنانمان، از نسخه¬ی ایرانی طرح تعدیل اقتصادی صندوق بین¬المللی پول و بانک جهانی دفاع می¬کنند، جای بحث و تردیدی نیست. طرحی که تمامی طیف¬های حاکمیت و طرد شدگان از حاکمیت، از جمله اصول¬گرایان، اصلاح¬طلبان، محافظه¬کاران، تکنوکرات¬ها، باندهای امنیتی- نظامی حاکم و تمامی جناح¬های چپ و راستش مدافع اجرای آن هستند. طرحی که در عین حال بیشتر آنها از پی¬آمد اجرایش واهمه دارند. اگر رفسنجانی در فضای سنگین پس از جنگ توانست، بخشی از طرح صندوق بین¬المللی پول و بانک جهانی را تا حدودی پیش برد، ولی در فضای پس از دوم خرداد شرایط برای ادامه و پیگیری پروژه رفسنجانی برای خاتمی مهیا نبود. ولی احمدی¬نژاد با اتکاء به سیاست¬های پوپولیستی و در غیاب اپوزیسیون متشکل گزینه¬ی مناسبی برای نهایی کردن طرح حذف یارانه¬ها بشمار می¬رفت. مأموریتی که پس از کش و قوس¬های فراوان بالخره دولت احمدی¬نژاد تصمیم به اجرای آن گرفت. در اینجا هدف من بررسی طرحی که کوس رسوائی آن قبل از اجراء توسط کارشناسان اقتصادی و حتی اقتصاددانان حامی جمهوری اسلامی به صدا درآمده، نیست. بلکه قصد من پرداختن به دفاع فرخ نگهدار بعنوان یکی از اعضای شورای رهبری سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت)- هر چند بنام تحلیل¬گر مسائل سیاسی ایران- از اجرای چنین طرح جنایت¬کارنه¬ای است. اگر ایشان از عضویت سازمان خارج و کرسی شورای مرکزی را ترک کرده بودند، جای هیچ شکوه و گلایه¬ای نبود. ولی تا زمانی که ایشان این نام را علیرغم نفرت عمیقی که به آرمان¬های فداییان دارند، یدک می¬کشند، متآسفانه ما نیز همراه با دیگر رفقای فدایی مجبوریم صلیب ننگ را بردوش کشیم. من بعنوان یک فدایی تنها می¬توانم پیشآپیش از مردم ایران، از کارگران و زحمتکشان کشورمان پوزش بطلبم. و ضمن برائت از این اقدام ننگین در دفاع از طرح جنایتکارانه¬ی رژیم، از مردم و کارگران و زحمتکشان میهنمان بخواهم این عوام¬فریبی و دغل¬کاری را بپای اعضاء و هواداران سازمان ما ننویسند. فرخ نگهدار واقعاً آقا!!!زاده¬ای به تمام معناست. کسانی که در برابر این عوام¬فریبی زیان¬بار سکوت اختیار می¬کنند، اگر ذره¬ای در موفقیت افاضات این آقا!!!زاده تردید داشته باشند، لازم است از هم اکنون آماده¬ی جوابگویی به مردمی باشیم، که احتمالاً در پی کاربست حذف یارانه¬ها دست به اعتراض خواهند زد و مطمئناً توسط رژیم و دولت احمدی¬نژاد سرکوب هم خواهند شد. رفقا! ما هنوز پس از سی سال از آوار سیاست فاجعه¬بار حمایت از جمهوری اسلامی رهایی نیافته¬ایم. سیاستی که علیرغم تقبیح آن توسط کنگره¬ی اول سازمان، به کرات و به اشکال مختلف شاهد تکرارش بوده¬ایم. روزی به بهانه¬ی دفاع از اصلاحات خاتمی و یا حمایت از اقدامات رفسنجانی، روزی دیگر در دنباله¬روی کت بسته از موسوی و جنبش سبز، امروز در دفاع جانانه از اجرای طرح هدفمند سازی یارانه¬ها توسط احمدی¬نژاد و فردا شاید در دفاع از مداخله¬ی آمریکا ...!!! ریشه تکرار این سیاست¬های ویرانگر در کجاست؟ چرا تلاش¬های صادقانه¬ای که توسط دوستداران جنبش فدایی برای بازداشتن سازمان از کج¬رویی¬ها انجام می¬گیرد را پس می¬زنیم؟ چرا با نامه¬ی مادران شهدای فدایی در اعتراض به رویکردهای نادرست رهبری سازمان بخصوص شخص فرخ نگهدار آنگونه غیرمحترمانه برخورد شد؟ و بجای دادن پاسخی منطقی، به انتقاد مادران و خانواده¬های جانباختگان فدایی در دعوت آنان به بازاندیشی در رویکردهای نادرست و تشتت¬زای رهبری سازمان در زمان فرخ نگهدار و پس از ان، برخوردی پلیسی و انکارگرایانه درپیش گرفته شد؟ چرا خواست بخشی از هواداران سازمان از کنگره برای اخراج فرخ نگهدار بایکوت می¬شود؟ براستی این قدرت ایزدی از کجا نشأت می¬گیرد؟ آیا کسی را در سازمان و رهبری آن توان و نیتی برای ایستادن در برابر بیراهه بردن¬های سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت) نگهدار و دوستانش وجود ندارد؟ اگر دفاع از موسوی توسط فرخ بعنوان عضو فراملیتی کارتل خانوادگی "کیسون" که صدها میلیون تومان خرج پیروزی¬اش کرده بودند، امری بدیهی و قابل پیش¬بینی بود، دفاع جانانه¬ی وی از طرح جنایتکارانه¬ی احمدی¬نژادی که تا دیروز لعن و نفرینش می¬کردند و منتقدین موسوی و جنبش سبز را بعنوان عوامل احمدی¬نژاد معرفی می¬نمودند، جای تعجب ندارد؟ مگر اینکه بپذیریم اتخاذ چنین مواضعی در حمایت از احمدی¬نژاد، مأموریتی است آگاهانه و هدفمند از طرف شرکتی که سهامدار غیر رسمی آن بشمار می¬¬رود و از قَبَلِ این طرح منتفع خواهد شد. سؤال ما اینست که چرا باید هزینه¬ی رفتار و مواضع خفت¬بار وی را سازمان ما بپردازد؟ بیآید از بهر هزینه¬هایی که بابت رفتارها و مواضع فرخ نگهدار پرداخته¬ایم و منبعد هم خواهیم پرداخت، لختی بیاندیشیم. سعید آذرنگ 30/9/89 | |||||||||||
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر