۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

به مناسبت چهلمین سالگرد بهنود رمضانی

۰۴,۰۲,۱۳۹۰
behnode_ramezaniیکی از دوستان نزدیک بهنود رمضانی به مناسبت چهلمین روز شهادت این دانشجو نامه ای نوشته است. این دوست نزدیک بهنود رمضانی به دلایل امنیتی ترجیح داد که نامش افشا نشود.
بهنود رمضانی دانشجوی ورودی ۸۹ دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در شب چهارشنبه سوری توسط نیروهای بسیجی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به شهادت رسید. مراسم چهلم این دانشجوی شهید در روز جمعه دوم اردیبهشت در روستای قراخیل از توابع قائم شهر (زادگاه و محل دفن بهنود رمضانی) برگزار می شود. با وجود اینکه مسئولین دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل اجازه ی برگزاری هیچ مراسم یادبودی برای این دانشجو در سطح دانشگاه را نداده اند اما دانشجویان این دانشگاه بارها تصاویر این دانشجوی شهید را در نقاط مختلف دانشگاه نصب کرده اند که هر بار این تصاویر توسز حراست دانشگاه امحا می شود.
نامه ی دوست بهنود رمضانی در ذیل می آید:
از یک دوست، هم فکر، هم خون و ... برای بهنودهای حال و آینده که جباران زمان برای حفظ قدرت خویش آن ها را طعمه مرگ می سازند.
بسم المالک الجبار المنتقم
آن کس که حقیقت را نمی داند بی شعور است، اما آن کس که حقیقت را می داند و آن را دروغ می نامد تبهکار است. «برتولت برشت»
اینک هر چه بی شعور بر زمین بوده، نقاب تبهکار به چهره کشیدند تا علاوه بر سرکوب حقیقت، دین را نیز به قربانگاه برند. مردانی با تسبیح اهریمنی به دست، خنجر کین به کمر، خباثتی نابخشودنی که در هیئت پیامبر نیز می نمایند و الله را خواستار این چنین درنده خویی می خوانند.
آن الله و اسلام که ما شناختیم دگر است و این ها دگر! بسیار واجب است به اسلامی بودن حکومتی این چنین جبار، شک کردن؟!
مگر آن پیرتان نگفته بود بی نیازی در مادیات را غنی بودن خود نخوانید(رایگانی آب،....)، فضایل معنوی را در شما به اوج خوهیم رساند؟ به اوج بردن ما پیشکشتان باد، ضحاک مفتی را در خود بکشید. اگر این چنین مَنشی منظور پیرتان بود؛ بسیار خرسندیم که سخنان این چنین پوچ و تهی از محتوا را پذیرا نبودیم و هم چنان در امیال حیوانی خود مانده ایم همان به که شما انسان باشید و ما هیچ نباشیم.
بسیار وحشتناک می نماید که آن اندازه فردی بی دفاع، مورد ضرب و شتم قرار گیرد که جان دهد. اعمالی این چنین وحشیانه از حیواناتی درنده و بی شعور بروز خواهد کرد و لعنت خدا بر آنان باد که با ادعای داشتن اسلام و بی برنامگی، روح پاک و اهورایی بهنودهایمان را از کالبدشان تهی می سازند. هر انسان آزاده و بیدار که این موارد را درک می کند و می داند، به فراخور بی باکی، درد و ... فریاد بکشد و این کمترین انتظاری است که از یک «انسان» می رود.
و اگر شهید را بر سر نام بهنودهای دوران بیاوریم، چشمان تنگ بعضی گشاد خواهد شد و برهان می آورند و از فقه و شرع و قرآن و ... می گویند که شهید این است و آن است ...... همان شرع و فقه ناقص شماست که سر بریده جوان را برای ما به ارمغان می آورد. مگر نه این که معنی شهید و شهادت، گواه و گواهی دادن هستند؟! بهنود نیز گواهی ظلمی که بر او و امثالش رفته را داد و ما نیز ظلم ظالمان و جور بی امانشان را بر مردم عصرمان شهادن می دهیم و به یقین می دانیم که روزی ساقط خواهند شد و ما تا ابد پایدار خواهیم بود.
قسم به آه بر لب نشسته و اشک سرخ پدران و مادران بهنودها، که ما حوادثی این چنین تلخ را هرگز از یاد نخواهیم برد و تا یافتن پاسخ سوالمان فریاد خواهیم کشید. فریادهایمان به مثابه نامه هایی است که جز وجدان های بیدار آزادگان آن را دریافت نخواهند کرد. اگرچه جانمان را طعمه مرگ سازند، هرگز روحمان را در زندان تن اسیر نخواهیم داشت و هم چنان خواهیم راند تا قیامت. و هر انسان آزاده و وجدان بیدار باید از خود بپرسد و به دنبال پاسخ باشد که این گونه درندگان در شهرها و کوچه ها و خیابان هایمان به حال آمد و شد هستند و ما کمترین رنج حتی برای رسوا کردنشان را پذیرا نیستیم و آخر چرا؟
behnode_ramezanimarseme_salgarde
اصلا فرض بر این که وجدانی بیدار یافت نمی شود و همه خوابند و فرض بر این که هیچ نامه ای هم به مقصد نخواهد رسید و فرض که بعضی جباران در اینجا؛ نان از سفره، کلمه از کتاب، شکوفه از انار و تبسم از لبانمان را گرفته اند با رویاهایمان چه می کنند؟

هیچ نظری موجود نیست: