رسوايی ...
روزنگارِ نجيب عون
روزنامه ی لبنانیِ L’orient le Jour
20 ژوئن 2011
برگردان : سيامند
حقايقی هست که ديگر نمی توان پنهانشان کرد، شيادی هايی هست که افشا کردنشان تبديل به ضرورت شده است. يک تغييرِ جهتِ سياسی فضاحت بار توجيه شده با پراگماتيسمی بزدل، با «مصالح عالی»ای که دشنامی است به هوش و انديشه، به عقل سليم.
شرم باد بر رژيم های عربی که دست قاتلين و جنايتکاران را باز گذاشته اند، که در مقابلِ قتلِ عام سکوت را برگزيده اند، شرم بر اتحاديهی کشورهای عرب که تبديل به باشگاهِ بازنشستگانِ پيری شده که بيشتر نگران حفظِ داشته های ناچيزشانند تا دفاع و پشتيبانی از آن چيزهايی که میتواند آرامش طولانی مدتشان، رخوتِ اطمينان بخششان را مختل کند.
ننگ بر کشورهای [دولت های]عربی که برای ماندن شان در قدرت، و داشتن تضمينی برای ثباتِ منطقه ای شکارچيان جنايت پيشه را مورد حمايت و پشتيبانی قرار می دهند. يک جهانِ عربیِ جا زده که پيش از اين وسيعاً بی عرضگی خود در مقابلِ اسرائيل را به همه جا گسترده و به نمايش گذاشته، که ويروس تفرقه را ميانِ فلسطينی ها رواج داده و امتيازِ دفاع از حقوقِ نقض شده، پايمال شده و مصدوم و مجروح بشرِ در سوريه ی خاندانِ اسد را به ترکيه ی، نه عرب، بلکه بهرحال مسلمان واگذار کرده است.
ننگ بر کشورهای عضو شورای امنيت که در کوریِ خود خوشند، که به جارچيان بهار دمکراتيک تنزل يافتهاند و لجوجانه در صدد تشريح و جدا سازیِ ذره کاهی از چشمِ همسايگانند، در حالی که شاه تير کُرهی چشمشان را متورم کرده.
ننگ بر رهبران روس که حاضر نيستند بپذيرند که دوران تغيير کرده و منافعِ استراتژيکِ آنان در منطقه ی خاورميانه ديگر نمی تواند توسط رژيم های فاسد تامين شود. شرم بر کرملين نشينانِ کاملاً پرت از مرحله، که لجوجانه تصور میکنند که يک پراگِ ديگر در دمشق، با ابزارِ محلی، همچنان ممکن است و بهتر است با يک ديکتاتور که در اختيار خودشان است گفتگو کنند، تا جايگزينی که طعم و بویِ آزادی داشته باشد.
ننگ بر وارثانِ سرکوبِ تين آن من که از نظر آنها تنها نمايشِ عمومیِ ساده ی يک گلِ ياس از زمانِ انقلابِ تونس، نشانه ی فراخوانی به انقلاب است. شرم بر رژيمی که چشم از قتلِ عامِ جاری برمیدارد و تنها يک اشتغال ذهنی بيش ندارد : مانع رسيدنِ ايده های اصلاحی به جوانانی که تشنه ی تغييرند بشود.
مسکو و پکن، اين دو قدرت آن روزی که از حق وتوی خود در شورای امنيت استفاده کنند، روزی که مانع صدور قطعنامه ی پيشنهادی لندن و پاريس، که رژيم سوريه را برای سرکوب وحشيانهی اعتراضات توده ای مورد تحريم قرار می دهد، شوند، ؛ همچون رسوايانِ افکارِ عمومی بين المللی انگشت نشان خواهند شد، همچون دو دولتی که جنايت عليه بشريت را تحمل میکنند، معرفی خواهند شد،.
و در آخر، ننگ بر سياستمداران لبنانی ای که هذيان میگويند، که هر بار که دهان میگشايند جز دروغ نمی گويند : اسهال کلامی ای به کار می گيرند و مورد سوء استفاده قرار میدهند تا چهره ی حقيقت را بپوشانند، وقايع را به نحو ديگری نمايش دهند، توجيه ناپذير را توجيه کنند. گفتاری جنايت بار، خون ريزتر از گلوله، تنزل يافتگانی تا حد پادوهای جلاد، به بهای جان و مالِ قربانيان. همان جلادی که تحقيرشان کرده، آنها را به پست ترين نوکری ها واداشته، همان هايی که امروزه برايش شرايطِ تخفيفِ جرم می يابند، که در آرزوی تداوم حياتش هستند و «بليطهای يکسره» برای قربانيانِ همين جنايت پيشه صادر میکنند.
ننگ بر همهی آنانی که اجازه دادند رژيمی لرزان و بیثبات خود را در لبنان مستحکم کند، از صحنهی لبنان استفاده کند تا اعمالِ شنيع خود را بپوشاند، تا توجه و اذهان را از جناياتِ انجام گرفته در «شکارگاهِ اختصاصی»اش منحرف کند.
شرم، برايتان بگويم ...
برگردان : سيامند
روزنگارِ نجيب عون
روزنامه ی لبنانیِ L’orient le Jour
20 ژوئن 2011
برگردان : سيامند
حقايقی هست که ديگر نمی توان پنهانشان کرد، شيادی هايی هست که افشا کردنشان تبديل به ضرورت شده است. يک تغييرِ جهتِ سياسی فضاحت بار توجيه شده با پراگماتيسمی بزدل، با «مصالح عالی»ای که دشنامی است به هوش و انديشه، به عقل سليم.
شرم باد بر رژيم های عربی که دست قاتلين و جنايتکاران را باز گذاشته اند، که در مقابلِ قتلِ عام سکوت را برگزيده اند، شرم بر اتحاديهی کشورهای عرب که تبديل به باشگاهِ بازنشستگانِ پيری شده که بيشتر نگران حفظِ داشته های ناچيزشانند تا دفاع و پشتيبانی از آن چيزهايی که میتواند آرامش طولانی مدتشان، رخوتِ اطمينان بخششان را مختل کند.
ننگ بر کشورهای [دولت های]عربی که برای ماندن شان در قدرت، و داشتن تضمينی برای ثباتِ منطقه ای شکارچيان جنايت پيشه را مورد حمايت و پشتيبانی قرار می دهند. يک جهانِ عربیِ جا زده که پيش از اين وسيعاً بی عرضگی خود در مقابلِ اسرائيل را به همه جا گسترده و به نمايش گذاشته، که ويروس تفرقه را ميانِ فلسطينی ها رواج داده و امتيازِ دفاع از حقوقِ نقض شده، پايمال شده و مصدوم و مجروح بشرِ در سوريه ی خاندانِ اسد را به ترکيه ی، نه عرب، بلکه بهرحال مسلمان واگذار کرده است.
ننگ بر کشورهای عضو شورای امنيت که در کوریِ خود خوشند، که به جارچيان بهار دمکراتيک تنزل يافتهاند و لجوجانه در صدد تشريح و جدا سازیِ ذره کاهی از چشمِ همسايگانند، در حالی که شاه تير کُرهی چشمشان را متورم کرده.
ننگ بر رهبران روس که حاضر نيستند بپذيرند که دوران تغيير کرده و منافعِ استراتژيکِ آنان در منطقه ی خاورميانه ديگر نمی تواند توسط رژيم های فاسد تامين شود. شرم بر کرملين نشينانِ کاملاً پرت از مرحله، که لجوجانه تصور میکنند که يک پراگِ ديگر در دمشق، با ابزارِ محلی، همچنان ممکن است و بهتر است با يک ديکتاتور که در اختيار خودشان است گفتگو کنند، تا جايگزينی که طعم و بویِ آزادی داشته باشد.
ننگ بر وارثانِ سرکوبِ تين آن من که از نظر آنها تنها نمايشِ عمومیِ ساده ی يک گلِ ياس از زمانِ انقلابِ تونس، نشانه ی فراخوانی به انقلاب است. شرم بر رژيمی که چشم از قتلِ عامِ جاری برمیدارد و تنها يک اشتغال ذهنی بيش ندارد : مانع رسيدنِ ايده های اصلاحی به جوانانی که تشنه ی تغييرند بشود.
مسکو و پکن، اين دو قدرت آن روزی که از حق وتوی خود در شورای امنيت استفاده کنند، روزی که مانع صدور قطعنامه ی پيشنهادی لندن و پاريس، که رژيم سوريه را برای سرکوب وحشيانهی اعتراضات توده ای مورد تحريم قرار می دهد، شوند، ؛ همچون رسوايانِ افکارِ عمومی بين المللی انگشت نشان خواهند شد، همچون دو دولتی که جنايت عليه بشريت را تحمل میکنند، معرفی خواهند شد،.
و در آخر، ننگ بر سياستمداران لبنانی ای که هذيان میگويند، که هر بار که دهان میگشايند جز دروغ نمی گويند : اسهال کلامی ای به کار می گيرند و مورد سوء استفاده قرار میدهند تا چهره ی حقيقت را بپوشانند، وقايع را به نحو ديگری نمايش دهند، توجيه ناپذير را توجيه کنند. گفتاری جنايت بار، خون ريزتر از گلوله، تنزل يافتگانی تا حد پادوهای جلاد، به بهای جان و مالِ قربانيان. همان جلادی که تحقيرشان کرده، آنها را به پست ترين نوکری ها واداشته، همان هايی که امروزه برايش شرايطِ تخفيفِ جرم می يابند، که در آرزوی تداوم حياتش هستند و «بليطهای يکسره» برای قربانيانِ همين جنايت پيشه صادر میکنند.
ننگ بر همهی آنانی که اجازه دادند رژيمی لرزان و بیثبات خود را در لبنان مستحکم کند، از صحنهی لبنان استفاده کند تا اعمالِ شنيع خود را بپوشاند، تا توجه و اذهان را از جناياتِ انجام گرفته در «شکارگاهِ اختصاصی»اش منحرف کند.
شرم، برايتان بگويم ...
برگردان : سيامند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر