۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

در دوازدهمين سالگرد درگذشت احمد شاملو


ياد شاعر بزرگ ايران و جهان را گرامي مي‌داريم

كانون نويسندگان ايران


ahmad-shamlou.jpg

نه عادلانه نه زيبا بود
جهان
پيش از آن‌كه ما به صحنه برآييم.
به عدلِِِ دست‌نايافته‌ انديشيديم
و زيبايي
در وجود آمد.

دوم مردادماه سالگرد درگذشت شاعر بزرگي است كه اكنون بيش از هر زمان ديگر حضور زنده‌ي او را حس مي‌كنيم؛ شاعر بزرگي كه همه‌ي هستي شعريِ خود را وثيقه‌ي كار شاعرانه‌ي سترگي كرد كه به نيروي تخيّلِ خلاق و گره‌خوردگيِ عاطفيِ قدرتِ معنوي و خواستِ آزادي، جهاني آفريد كه در آن نشاني از نفرت و ديگركُشي و نابرابري نيست، جهاني چنان دل‌انگيز و رعنا كه شايسته‌ي آزادترين انسان است؛ شاعري بزرگ كه در همه‌ي عمر نه از تلخي و گزندگيِ واقعيت گريخت و نه به يوغ بندگيِ واقعيت گردن نهاد.

هنگامي كه تخيل شاعرانه‌اش بال گسترد و به اوج‌ها پركشيد، گردن‌فراز و مغرور، بر "سرنوشت" انسان تسخر زد، چرا كه انسانِ شعر او كه به "هيئتِ ما" زاده شد، سرگذشت خود را خود رقم زد؛ به هيئت آن "غول زيبا" كه شاعر با باورِ بي‌گمان به تبار جليلِ انسانِ آزاد به بازآفريني او برخاسته بود؛ غول زيبايي كه نمي‌خواست ". . . منظر جهان را / تنها از رخنه‌ي تنگ‌چشميِ / حصار شرارت . . ." بنگرد. انساني كه بر شك و هر آن‌چه اميد و يقين به رهايي را جز سرابي وهم‌ناك نمي‌ديد، مي‌شوريد. غول زيبايي كه شايد در برابر نيروهاي سياهي و تباهي از پا درآيد اما هرگز شكست نمي‌شناسد و گويي سيّاله‌ي آتش‌ناكِ خشم و خروشي كه در رگ و پوستِ او دويده است جز با زيبايي و عشق و حقيقت و عدل آرام نمي‌گيرد.


چنين بود "بامدادِ" ما، اين سرودخوانِ آزادي !


در دوازدهمين سالگرد درگذشت احمد شاملو، ياران و دوستداران‌اش در عصرِ روز ۲2 مرداد بر سر مزار او يادش را گرامي مي‌دارند.


كانون نويسندگان ايران

۳۰ تيرماه ۱۳۹۰

هیچ نظری موجود نیست: