سعيد اطلس (گيل آوا) |
جمعۀ گذشته محمود عباس، رهبر فلسطین طی دیدار اش با بانکی مون دبیر کل سازمان ملل، درخواست پذیرش فلسطین به عنوان یک کشور مستقل را به نیابت از سوی مردم فلسطین به دبیر کل سازمان ملل ارائه داد. پس از آن طی سخنرانی خود در مقابل نمایندگان کشورهای عضو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، درخواست فلسطینیان را به اطلاع نمایندگان حاضر در جلسه رساند که با استقبال بی نظیری مواجه شد. قبل از آن رایزنی های فشرده ای از سوی بعضی از کشورها برای انصراف محمود عباس از ارائۀ درخواست خود برای برسمیت شناخته شدن فلسطین به عنوان یک کشور مستقل در جلسۀ مجمع عمومی سازمان ملل صورت گرفته بود که از جمله مهمترین آنها دیدار و گفتگوی بارک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، با محمود عباس در حاشیۀ نشست سازمان ملل بود. در این دیدار اوباما ضمن ابراز مخالفت خودبا ارایۀ درخواست محمود عباس، آن را به "راه میان بُر" یا به عبارتی اقدامی زود رس، تشریح کرد که با موفقیت همراه نخواهد بود. در این جلسه رئیس جمهور آمریکا تلاش کرد که ابتدا با نصیحت و سپس با هشدار به محمود عباس بفهماند که پیشنهاد وی در صورت ارایۀ آن با وتوی آمریکا مواجه خواهد شد. این درست بر خلاف وعده هایی بود که حدود دو سال پیش، بارک اوباما در سفرش به مصر به عنوان یک کشور اسلامی، در حمایت از تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی داده بود. از سوی دیگر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل با ابراز مخالفت با ارائه این پیشنهاد توسط فلسطینیان، اظهار داشت که طرحی که از توافق دو جانبه برخوردار نباشد، تضمین اجرایی ندارد و حتی در صورت تصویب آن در شورای امنیت سازمان ملل، از نظر اسراییل تنها نوشته ای بر روی کاغذ است. وی به رهبر فلسطینیان پیشنهاد داد که مذاکرات صلح شان را از سر بگیرند و ابراز آمادگی کرد که در همان نیویورک اولین دور مذاکرات شان را آغاز کنند. محمود عباس با برخورداری از حمایت مردم و سیاسیون فلسطین، در مقابل همۀ مخالفت ها ایستادگی نموده و سرانجام درخواست تاریخی خود را ارائه داد، هر چند که میدانست بقول اوباما، پیشنهاد او شانس چندانی برای موفقیت ندارد. استراتژی غرب در لیبرالیزه کردن منطقۀ خاورمیانه و رابطۀ آن با فلسطین پس از رویداد تروریستی سپتامبر 2011 در شهر نیویورک و وحشتی که نام القاعده در آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی ایجاد کرده بود . آمریکا و غرب را بر آن داشت که برای کاستن از خطرات تروریستی، تحقیقات همه جانبه ای را پیرامون شناسایی عوامل و زمینه های تسریع کنندۀ عضو گیری القاعده همراه با راه حل هایی در جهت تعدیل احساسات رو به رشد ضد آمریکایی در کشورهای مسلمان، آغاز کنند. تحقیقات مزکور بر دو محور اصلی زیر تمرکز داشت: 1- ایجاد برقراری صلح بین فلسطینی ها و اسراییلی ها 2- باز کردن کنترل شدۀ فضای سیاسی در کشورهای خاور میانه و شاخ آفریقا از آنجایی که موضوع منافع اسراییل همیشه در زمرۀ خط قرمز آمریکا بوده است و اعمال توصیه های فوق مستلزم فشار آوردن بر اسراییل بود، دولت بوش ترجیح داد که در ادامۀ جنگ افغانستان به سراغ عراق نفت خیز برود تا از این طریق بتواند سلطۀ خود را بر خاورمیانه افزایش دهد و هم حاکمیت بنیاد گرای شیعه در تهران را تحت فشار و کنترل خود قرار دهد. اما حمله به عراق نه تنها پای آمریکا را به تهران نرساند، بلکه بالعکس پای تهران را به عراق رساند و عراق را به میدان عمل بنیاد گرایان القاعده و تهران تبدیل کرد. بنا به ضرورت، مجدداٌ دو سال قبل، مذاکرات صلح بین اسراییل و فلسطین، از سر گرفته شد، که نتیجه اش شکست مذاکرات بود. واقعیت اینست که کمتر دولتمرد اسراییلی ای است، که حاضر به گذاشتن امضای خود پای قرار داد مشترکی باشد که نتیجه اش تاسیس کشور فلسطین باشد. آنچه که بر سر اسحاق رابین، نخست وزیر وقت اسراییل از سوی راست ترین جناح های سیاسی مذهبی این کشور آمد، هنوز از خاطره ها محو نشده است. اسحاق رابین و یاسر عرفات در سیزدهم سپتامبر 1993 پیمان اوسلو را به امضا رسانده بودند که حاصل اش بوجود آمدن "تشکیلان خود گردان فلسطین" بود. موضوع مهم دیگر، دست نکشیدن اسراییل در ساخت و توسعۀ شهرک های یهودی نشین است، که همواره با مخالفت شدید فلسطینیان همراه بوده است. گیر و پیچ های اساسی دیگری هم بر سر راه رسیدن به توافقات دوجانبۀ صلح بین دو طرف وجود دارد که تاکنون علی رغم انجام مذاکرات متعدد فیمابین، هیچوقت قادر به پیدا کردن راه حلی که متضمّن توافق هر دو طرف باشد، نبوده اند. لذا از نظر فلسطینیان ادامۀ مذاکرات حاصلی جز خریدن زمان برای اسراییل و توسعۀ شهرکهای یهودی نشین نیست. شاید، در نا امیدی از دستیابی به چنین توافقی است که رهبران فلسطین بطور یکجانبه درخواست کشور فلسطین را ارائه میدهند. در رابطه با باز کردن فضای سیاسی کشورها جهت مشارکت مردم آنها در حل امورات سیاسی خود، چنانکه در چند ماهۀ گذشته شاهد آن بوده ایم، چند دیکتاتور معروف در منطقۀ خاور میانه و شاخ آفریقا، توسط مردم و با کمک های سخاوتمندانۀ آمریکا و نیروهای ناتو! یکی پس از دیگری به سقوط کشانیده شده اند. اما تاکنون این بلا، فقط دامان بعضی از کشورهای منطقه را گرفته است و نه همۀ آنها را. ظاهراٌ حکومت های خود کامه ای که با آمریکا مراودات دوستانه ای دارند، کمتر در معرض تغییرات حکومتی قرار دارند! مثل بحرین. چنانچه عربستان با دریافت چراغ سبز غرب، برای سرکوب معترضین بحرینی به آن کشور، نیروی نظامی گسیل می کند. پس از سرنگونی حکومت مطلقۀ سرهنگ قذافی در لیبی، دوئل غربی و آمریکا دلیل حمایت شان از سرنگونی حاکمان دیکتاتور را، برقراری آزادی و دمکراسی در این کشور های استبداد زده عنوان می کنند. اما در کمال تعجب دیده می شود که این تمایلات انسان دوستانه شامل حال مردم فلسطین نمی شود! پافشاری آمریکا در کنار اسراییل، برای متوقف کردن درخواست فلسطینی ها چه بود؟ · دولت آمریکا از استقبال کشورهای عضو سازمان ملل، از درخواست فلسطینیان، بخوبی مطلع بود. لذا ماحصل تلاشهایی را که دولت اوباما برای زدودن چهرۀ منفی آمریکا در منطقه طی دو سال گذشته بعمل آورده بود، میتوانست نقش بر آب شود. بنابر این اصرار آمریکا در مطرح نشدن این درخواست مشروع، برای این بود که با توجه به تصمیم دولت آمریکا در وتوی این درخواست، دوران جرج بوش مجددا در اذهان مردم مسلمان منطقه زنده نشود. · بارک اوباما از نظر داخلی با مشگلات فراوانی روبروست که می تواند او را بازندۀ انتخابات آتی کند. از این نظر اوباما نیک می داند که به رای کلیمی های آمریکا نیازمند است و بهایش را که گرو گذاشتن پرستیژ اش هست، برای انتخاب مجدّد اش باید اینگونه گزاف بپردازد. فلسطین برندۀ اصلی اجلاس امسال سازمان ملل رهبران فلسطین با موقعیت سنجی خود گامی اساسی در جهت ایفای حقوق مردم شان برداشته اند. در زمانی که غرب و آمریکا تلاش می کنند، که از رویدادهای بهار عربی و حمایت های سیاسی و نظامی خود، در به سقوط کشانیدن چند دیکتاتور منفور در منطقۀ خاورمیانه، چهره و پرستیژ سیاسی جدیدی کسب کنند، تصمیم بسیار راه گشایی را اتخاذ کردند. چرا که از یکطرف، اکثریت جامعه بین الملل، دلیلی برای محروم کردن مردم فلسطین از حق و حقوقی که مشابۀ آنرا برای مردم تونس، مصر و لیبی برسمیت شناخته اند، ندارند. از سوی دیگر در مقابل ادعای آمریکا مبنی بر حمایت از حقوق مردم کشور های خاور میانه، آمریکا را در انظار جهانیان در موقعیت خطیری قرار دادند. آمریکا در حمایت مطلق اش از اسراییل و همراه با این کشور خود را تنها صدای مخالف در میان جامعۀ بین الملل یافت. هر چند که با تشکیل کمیتۀ چهار جانبه، متشکل از سازمان ملل، آمریکا، روسیه، و اتحادیه اروپا تا حدودی از کابوسی که قرار بود وتوی درخواست محمود عباس، برایش رقم بزند، رهایی یافت، اما از منظر اکثریت مردم منطقه، پرزیدنت بارک اوباما، نه تنها در لباس دوست ظاهر نشد بلکه بعنوان تنها رئیس کشوری ظاهر شد که از تصویب آرزوی دیرین مردم فلسطین در داشتن کشوری مستقل و بدور از کنترل اسراییل، جلو گیری بعمل آورد. محمود عباس و یارانش هر چند که نتوانستند خبر خوشی را که مردم فلسطین در انتظارش بودند، به آنان هدیه کنند، اما با محبوبیتی که از طریق کار سیاسی موفق و حساب شدۀ خود در میان نمایندگان حاضر در اجلاس سازمان ملل و میلیون ها بینندۀ تلویزیونی، کسب کردند، باید رضایت خاطر داشته باشند. بنابر این می توان گفت که برندۀ اصلی اجلاس امسال سازمان ملل متحد، محمود عباس و مردم فلسطین بودند. سعید اطلس 27 سپتامبر 2011 – 5 مهر 1390 |
۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه
جمعۀ گذشته محمود عباس، رهبر فلسطین
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر