مُبارزه سه هزار میلیارد تومانی علاالدین بروجردی با بیکاری
منصور امان
با به میان کشیده شدن پای آقایان علاالدین بروجردی و علی لاریجانی، اکنون می توان گفت که پرونده دُزدی سه هزار میلیاردی از ابزار گروکشی و رینگ تسویه حساب بخشی از دستگاه قُدرت علیه بخش دیگر، به باتلاقی برای همه آنها تبدیل شده است.
همزمان با کشمکش وابستگان دولت نظامی – امنیتی و راست سُنتی در مجلس پیرامون درونمایه گُزارش کُمیسیون اصل نود از دُزدی میلیاردی، یکی از نمایندگان حامی دولت فاش ساخت که در ارتباط با پرونده فساد مالی اخیر، یک عُضو کَُمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دستگیر شده است. اگر چه گویا آقای محمود احمدی بیغش از کسی به صراحت نام نبرده اما رسانه های حُکومتی بی درنگ از آقای علاالدین بروجردی، رییس کَُمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به عُنوان فرد مورد اشاره وی یاد کردند.
توضیحاتی که آقای بروجردی برای رد "شایعات" ارایه نمود، در حقیقت نه تنها تایید می کرد که او همان عُضو ناشناس کُمیسیون امنیت ملی است، بلکه جُزییات بیشتری از چگونگی "ارتباط" خود با سرقت بُزُرگ را نیز در اختیار می گذاشت.
این چهره برجسته راست سُنتی اعتراف کرد که یکی از سهامداران "پروژه تولید سلولهای خورشیدی گروه اختلاسکننده" است و "توصیهنامههایی در همین راستا" نوشته است.
البته مقام ارشد "اُصولگرایان" مجلس علت شراکت با "گُروه اختلاس کننده" و سوواستفاده از مقام را "ایجاد اشتغال برای جوانان و مُبارزه با بیکاری" عُنوان کرد.
تاثیر فرار نامُوفق آقای بروجردی به پُشت دیوار تکذیب، تشویق فراکسیون نظامی – امنیتی به تشدید حملات خود علیه جناح رقیب در همین نُقطه بود؛ ماموریتی که دوباره به آقای احمدی بیغش سپُرده شد. او این بار فاش کرد که آقای علی لاریجانی، به شخصه برای آزادی آقای بروجردی آستینها را بالا زده و "گویا ضامن او شده است". این اشاره ای نه فقط نمادین به رابطه چندجانبه راست سُنتی با "فساد بانکی" است که بی تردید آقای بیغش و دوستان، نمونه های بیشتری از آن را نیز در انبان دارند.
تغییر کیفی شرایط از گروکشی یکطرفه به زد و خورد مُتقابل، همچنان که بر ژرفا و گُستردگی فساد در ساختارهای سیاسی و اقتصادی نظام جمهوری اسلامی گواهی می دهد، نشانگر شدت و حدت درگیریهای درون هرم رهبری آن است که هر چه بیشتر بر توانایی در مُدیریت و به بیان بهتر، ماستمالی پرونده سایه می افکند.
از این روست که با هر چه کُهنه شدن ماجرای دُزدی سه هزار میلیاردی، از یک طرف جُزییات بیشتری از آن آشکار گردیده و نقش آفرینان تازه ای از سایه بیرون افکنده می شوند و از طرف دیگر، تلاش سرآسیمه برای لاپوشانی موضوع یا تغییر جهت نگاه های مُتوجه آن، خود به تابلو راهنمایی برای اشاره به فساد ریشه دار و درمان ناپذیر حُکومت بدل می گردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر