مهران معمار: چرا از کار مهم محقق محترم تاریخ معاصر ایران در معرفی پرویز ثابتی بی خبریم؟!
این روزها مطلبی که بیش از دیگر موضوعها در میان رسانه های فارسی زبان هموطنان مطرح است و دست به دست می شود، مصاحبه آقای پرویز ثابتی با بخش پارسی تلویزیون صدای آمریکا است. دراین مصاحبه البته آقای مقام دوم ساواک شاهنشاهی طبق معمول و عرف تمام ستمکاران و دغلبازان، به دروغ و خدعه متوسل شده و آن همه ستم و زشتکاری و رذالت را انکار کرده است؛ که حق او است و باید دروغ بگوید و آن جنایات را به گردن نگیرد!
من از این مقام بزرگوار امنیّتی ساواک توقع ندارم که جنایات ارتکابی را بپذیرد و تن به قبول آن مصیبتها بدهد. اما مجبورم بگویم که این فرد هرچه کرده است و هر ستم و جنایتی مرتکب شده است، بی اجازه و فرمان پادشاه کشور نبوده است. این فرد در ساواک شاهنشاهی گرچه ریاست اداره سوم را داشت، اما از خود نصیری اهمیّت و ارزشش درپیش دستگاه بیشتر بود.
منصور رفیع زاده که از زمان تأسیس ساواک در ایران تا سقوط حکومت پادشاهی رئیس کل ساواک در ایالات متحده آمریکا بود و درضمن به اقرار خودش مأمور اداره اطلاعات و امنیّت امریکا یعنی«سیا» را نیز عهده دار بود، در کتاب خاطراتش به نام«شاهد» که به زبان انگلیسی حدود 25 سال پیش منتشر شده است می نویسد:
« برای مأموریـّتی به ایران رفته بودم و در روز معینی با ارتشبد نصیری رئیس ساواک ملاقات داشتم. به اتاقش رفتم و دستور چای داد که خوردم. پس از چند دقیقه گفتگوی معمولی، از جا بلند شد و با اشاره به من فهماند که همراهش بروم. باهم به حیاط اداره آمدیم. رو کرد به من و گفت: رفیع زاده! این را می خواهم به تو بگویم، ثابتی برای من هم در اتاقم شنود گذاشته است. من خیلی تعجب کردم. بعد پرسیدم به اجازه کی؟ پاسخ داد اعلیحضرت!! من بیشتر شگفت زده شدم. گفت به همین دلیل به حیاط آوردمت تا از سخنان ما آگاه نشود!... این کتاب را که به نام:
WITNESS
است می توان از کتابفروشی های امریکائی خرید.
اینها را نوشتم تا مقام و موقعیّت آقای ثابتی معلوم شود و ما شنوندگان آن مصاحبه و به طور اتفاقی خواننده کتاب مصاحبه محقق محترم تاریخ معاصر ایران با پرویز ثابتی نیز، توقع درستکاری و راستگوئی از ثابتی نداشته باشیم.
اما چیزی که در این میان مغفول مانده و هیچ ایرانی تاکنون به آن نپرداخته و گویا نمی پردازد، مقام و موقعیّت آقای مصاحبه کننده با پرویز ثابتی است که چندین روز متوالی در خانه و محضر و حضور آقای ثابتی نشسته و با طرح پرسشها – قطعاً از پیش معین – از او کسب پاسخ کرده و پاسخها را نیز گرفته و مجموعه را به صورت کتابی در شرکت کتاب آقای «بیژن خلیلی» به چاپ رسانده و یک جلدش را برای صدا و سیمای فارسی زبان امریکا فرستاده است. قطعاً خبرنگار تلویزیون امریکا نیز با توجه به چاپ این کتاب و اجازه آقای ثابتی، شماره تلفن ثابتی را از محقق محترم تاریخ معاصر ایران گرفته و با او به گفتگوی تلفنی نشسته است که ما را هم مستفید و هم آگاه کرد!
پرسش من؛ و پرسش بزرگ من و بسیاری چون من این است:
آقای پرویز ثابتی که از سوی آخوند خلخالی به صورت غیابی به اعدام محکوم شده بود و تروریستهای اسلامی در به در دنبالش می کردند و دنبالش می گردند، چگونه آدرس منزل خود را به محقق محترم تاریخ معاصر ایران که ارتباطش با حکومت اسلامی بر همگان مشهود و معلوم است داده و مهمتر از آن چگونه حاضر شده است با او ملاقات و مصاحبه کند. در حالی که می دانیم از یک سو آقای محقق محترم تاریخ معاصر ایران به قول عوام یک پایش در ایران و پای دیگر در ممالک خارجه دارد! یعنی در ایران زندگی می کند و سالی چندین بار نیز برای اجرای مأموریت های مختلف در لوای تحقیق در تاریخ معاصر ایران به کشورهای پنج قاره عالم در سفر است. یعنی در بارگاه حکومت ولایتمدار شناخته شده و مقرب است؛ به گونه ای که تألیفاتش را ناخوانده از سوی مقامات به چاپ می رساند و هر کتابش در ظرف دو ماه در پیشخوان کتابفروشی است... از دیگر سو آقای ثابتی کسی نیست که راحت و آسوده به هر محققی رو نشان دهد. مگر این که محقق محترم تاریخ معاصر ایران باشد تا رو بنماید و نشانی خانه خویش را به او بدهد و جنابش را به حضور پذیرد. به کوتاه سخن به کمال مطلق مطمئن شده باشد... پس! تنها در یک حال و در یک شرط امکان این مصافحه و مصاحبه وجود دارد که مقامات دو دستگاه امنیّتی جهانی «سیا» و «موساد» تأمین کافی را به آقای ثابتی داده باشند و اعلام کنند که محقق محترم تاریخ معاصر ایران را از خود ثابتی بهتر می شناسند. بنابراین آقای ثابتی! هراس به خود راه مده و با نماینده ما هر آنچه دل تنگت می خواهد بگو و همراه با محقق محترم تاریخ معاصر ایران، به ریش ایرانی های فراری خوش خیال بخند...
آقای محقق محترم تاریخ معاصر ایران (البته کردستانی) شغل کنونی اش در دستگاه ولایت فقیه، درست شبیه به همان شغل منصور رفیعزاده کرمانی در دستگاه آریامهر است. یعنی بلا تشبیه، هم از توبره می خورد و هم از آخور...
شوربختانه در تمام این مدت و با این همه جار و جنجال در اطراف آقای پرویز ثابتی، ما همه از کوچک و بزرگ، از زحمات و تلاشهای آقای محقق محترم تاریخ معاصر ایران غافل بودیم و به کار سترگش نپرداختیم و توجهی به کمالات فراوانش که در گفتگو با خبرنگار سیمای امریکا نیز اظهار فضل{ه} می کرد نشان ندادیم... حیف و سد حیف!!
او با سخنهای رکیک و توهین و انواع اتهام، تمام کسانی را که مورد تنفر حکومت ولایت است مانند دکتر مصدق، دکتر شریعتی، دکتر عبدالکریم سروش و جبهه ملی و کودتای 28 مرداد و... نواخت و هرآنچه لایق ریش خود و اربابش بود به آنان نسبت داد.
اما !... ما از او غافل بودیم و او به ما زد!
دکتر مهران معمار 23/2/2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر