۱۳۹۱ فروردین ۱۵, سه‌شنبه

معرفی كتاب: انقلاب مصر، نویسنده سمیرامین



انقلاب مصر: نویسنده سمیرامین
تعداد صفحات:230 صفحه- ناشر دارالعین- اسكندریه- مصر،2011
نویسنده‌ی این كتاب با تجربه‌ی سال‌ها فعالیت آكادمیك از اساتید برجسته‌ی اقتصاد در جامعه‌ی فرانسه است. وی هم چنین مدرس و موسس شورای برنامه ریزی و توسعه‌ی سازمان ملل در داكار، رییس مركز تحقیقات كشورهای عربی آفریقایی در قاهره، رییس انجمن جهانی "بدیل‌ها " و رییس انجمن جهان سوم در داكار است.
در این كتاب مولف تقابل میان جریان انقلاب مصر، كه در سرزمین مصر گسترش یافته و ویژگی مستقلانه‌ی آن را از نفوذ كشورهای دیگر مورد بررسی قرار می‌دهد و بر توان آن در سطح منطقه در برابر جبهه ضد انقلابی تاكید دارد كه به دنبال اعمال تفكر ارتجاعی و حاكمیت دولتی است. وی تاكید دارد كه نیروهای ارتجاعی در مقابله با این جنبش انقلابی ناتوان هستند و نمی‌توانند مانعی در برابر پیشرفت آن ایجاد كنند.

نقاط قوت انقلاب مصر
"امین" نقاط قوت حركت انقلابی مصر را در سه عنصر می‌داند كه آن سه عنصر را اجزای تشكیل دهنده‌ی حركت انقلابی‌ای می‌داند كه در 25 ژانویه آغاز شد و به دنبال آن در سال 2011 ادامه یافته است. این عناصر عبارتند از شبكه‌ای از جوانان كه در ارتباط اینترنتی قرار دارند كه نویسنده تخمین می‌زند متشكل از یك میلیون نفر از جوانان علاقمند به سیاست است كه خارج از چارچوب حزبی چند دهه‌ی پیش در آن مشاركت دارند. آنها تحت نظام دیكتاتوری رشد كرده اند، از مسایل جدید بوجود آمده درجهان آگاهند و نحوه‌ی زندگی مردم دركشورهای دیگر را می‌دانند. اهداف این جوانان فراتر از دموكراسی و استقلال كشور است. آنان مخالف الگوهای دموكراسی امریكایی هستند، بخصوص در زمینه‌هایی كه مربوط به سیاست امریكا در فلسطین و یا مربوط به شیوه‌های توسعه طلبانه‌ی اسرائیل می‌شود. بدین معنی كه آنها دشمن برگشت استعمار به كشورشان هستند.
از جنبه‌ی اقتصادی، مولف این جوانان را دارای تمایلات چپی نمی داند كه ضرورتا خواهان نابودی سرمایه‌داری و اقتصاد بازار است و ضرورتا شرایط تغییرات اجتماعی را درك نكرده اند. آنها خواهان نوعی عدالت اجتماعی هستند كه با نا برابری‌های اجتماعی مقابله كند كه البته توصیف مشخصی از ‌آن ندارند. این جوانان آغازكننده و فراخوان دهنده‌ی حركت 25 ژانویه و كانون اصلی آن بودند.
نیروهای مردمی كه مولف از آن نام می‌برد، چپ رادیكال مصری است. آنها اولین نیرو‌هایی بودند كه به دعوت جوانان پاسخ مثبت دادند زیرا به طور طبیعی خواهان انقلاب هستند. اما آنان از زمان عبدالناصر تا كنون غیر قانونی بوده اند وبه همین جهت بیشتر در سطح عناصر نخبه چپ باقی مانده‌اند وبیشتر در اشكال دیگر فعالیت اجتماعی مشاركت داشته اند وبیشتر به صورت گروه‌های كوچك و محافل فعالیت می‌كرده‌اند. نیروی سومی كه به نظر مولف در این انقلاب شركت دارد نیروهای طبقات متوسط هستند كه شامل لیبرال‌ها و اسلامگرایان می‌شوند. آنها در برگیرنده‌ی تعداد زیادی از متخصصان، مهندسان، وكلا، حسابداران و كارمندان بخش دولتی و خصوصی هستند كه در میان آنان ثروتمندان، طبقه ی متوسط و فقرا نیز مشاهده می‌شود. مولف معتقد است كه روشنفكران جوان متحدان واقعی چپ هستند كه در این مرحله جوانانی هستند كه خواهان دموكراسی واقعی بوده و آن را فراتر از انتخابات می‌دانند وهدف آنها استقلال‌طلبی است.
"امین" از واژه‌ی ارتجاع در مقابل انقلاب استفاده می‌كند و آن را دارای دو وجه می‌بیند. اول نظام حاكم است كه البته نظام"مبارك" نیست، بلكه یك نیروی سازمان یافته در اطراف حزب حاكم است و بیشتر آنها افراد غیرنظامی ثروتمند هستند كه از طریق فساد مالی گسترده در مصر به ثروت دست یافته‌اند و در طی سال‌های طولانی گذشته شكل گرفته‌اند واز نظر نویسنده این نیروی ضدانقلاب شامل تمام بورژوازی مصری می‌شود كه در میان آنان می‌توان كشاورزان ثروتمند را مشاهده كرد كه در در دوران كودتای نظامیان، از قوانین اصلاحات ارضی عبدالناصر بهره برده‌اند.
نیروی دوم ضد انقلاب از نظر وی نیروهای اسلام‌گرا هستند كه او آنها را از نظر فكری و سازمان‌دهی دارای یك انسجام تفكر مشخص به معنای حقیقی و واقعی آن نمی‌داند. هر چند آنها به طور علنی در انقلاب قرار دارند و به رغم آنكه در حركت‌های انقلابی مشاركت دارند، بعضی از این نیروها مانند اخوان المسلمین خواهان سوار شدن بر انقلاب هستند و از نظر نویسنده‌ی كتاب استعمارگران غربی و در راس آنها ایالات متحده امریكا و به دنبال آن اسرائیل، امیدوارند بتوانند نیروهای اسلام گرا و سلفی‌ها را بر انقلاب حاكم گرداند تا از آن طریق بتواند به انقلاب پایان داده و از آن طریق انقلاب را در پاسخ به خواسته‌های خود عقیم كرده ودر نهایت خواسته‌های اسرائیل وامریكا و حكومت‌های مرتجع عرب را به اجرا در آورند.
به نظر "امین" موقعیت نهاد نظامی به گونه‌ای است كه نقش مهمی در این زمینه دارد و به رغم آنكه نیروهای نظامی توان آن را داشتند كه به انقلاب ضربه بزنند اما با مسامحه در این زمینه، مبارك را فدا كردند تا نظام را حفظ كنند. اهداف درازمدت نظامیان تا حد زیادی ناشناخته باقی ماند و با اتخاذ تصمیماتی اهداف خود را تا حد زیادی به اجرا در آوردند تا دوران انتقالی را با گماردن افرادی از نظام حاكم در راس حكومت از سر بگذرانند و به نیروهای ضدانقلاب فرصت مقابله بدهند. هم چنین قوانینی همانند قوانین احزاب ومقابله با اعتراضات را به تصویب برسانند.
نسخه‌ی پاكستان و نه تركیه
نویسنده معتقد است كه ایالات متحده در برخورد با انقلاب مصر تلاش می‌كند مدل پاكستان را اجرا كند و نه مدل تركیه را. در مدل تركیه نظامیان به پشت صحنه رفته و از دور مراقب اوضاع هستند در حالی كه مساله مصر كاملا متفاوت است. در نسخه‌ی پاكستانی در ظاهر یك بورژوازی در حال شكل گرفتن است كه نظام حاكم در ظاهر اسلامی ظاهر می‌شود و در پشت سر آن اركان نظامی قرار دارد و هرگاه كه لازم باشد وارد معركه شده و مداخله می‌كند. این نسخه مورد نظر ایالات متحده برای مصر است و به نظر نویسنده آنچه كه از نسخه‌ی تركیه برای مصر گفته می‌شود، برای گمراه كردن مردم و پوشاندن اهداف امریكا است كه تلاش می‌كند بلوك ضدانقلاب ارتجاعی را كه متشكل از بخش‌های بورژوازی و كشاورزان ثروتمند واحزاب اسلام گراست به حاكمیت برساند.
به نظر مؤلف دلیل به قدرت رسیدن این بلوك ارتجاعی، مقابله با دموكراسی و كنار گذاردن آن است. وی معتقد است كه دموكراسی در مصر ضرورتا باید از درون یك حركت اجتماعی شكل گیرد كه مبتنی بر نیروهای حركت انقلابی باشد و باید دربرابر استعمار بایستد. این امری است كه ایالات متحده از آن می‌ترسد و تلاش می‌كند كه مصر را در همان وضعیتی نگه دارد كه به صلح با اسرائیل پای بند باشد و این مساله در مفهوم امریكایی به معنی جلوگیری از حمایت از مردم فلسطین برای دست یابی به حقوق مشروع خود در اراضی اشغالی برای جلوگیری از شهرك سازی است و هم چنین مصر را در وضعیتی قرار دهد كه تابع سیاست‌های جهانی‌سازی ‌باشد.
در خاتمه نیز "امین" انقلاب مصر را با سایر انقلاب‌ها مقایسه كرده و ضرورت كسب تجربیات از نتایج آن انقلاب‌ها را برای مصر یادآور می‌شود. وی انقلابات جهانی را به سه گروه تقسیم می‌كند. انقلاب در جنوب آسیا و افریقا،‌ انقلاب در شرق اروپا و انقلاب در امریكای لاتین. به نظر او انقلاب مصر شباهت زیادی به انقلاب‌های فلیپین و اندونزی دارد كه در آن كشورها نیز دیكتاتور با اعوان وانصارش سرنگون شد.
 

هیچ نظری موجود نیست: