۱۳۹۱ خرداد ۲۸, یکشنبه

بخش چهارم; امیدمن آنست که ثابتی بماند و عدالت را تجربه کند (دزدیهای مقام امنیتی وتردیدپادشاه به جاسوسی پرویزثابتی)


بخش چهارم;
امیدمن آنست که ثابتی بماند و عدالت را تجربه کند

(دزدیهای مقام امنیتی وتردیدپادشاه به جاسوسی پرویزثابتی)


ارتشبد فردوست درصفحه 592 جلدیکم خاطراتش ، بااشاره به ماموریت من درانجام تحقیقات ازدولتمردان رژیم سابق مینویسد :" نامه ای خطاب به انصاری درباره ماموریتش امضاء کردم وهرچه احتیاج داشت سرلشگرصفاپوردراختیارش گذاردوازهمان شب بازجوئی را شروع کرد".


ازآنجا که این گفتار فردوست، به توجیه مطلب" دزدی بودجه سری عملیاتی ساواک" توسط " مقام امنیتی "مربوط ،و توضیح بیشتری رامیطلبد ، من ضروری میدانم که برای درک بیشترچگونگی مفاهیم این نوشتار،مقدمه ای بربیان مطلب بنویسم.


من پس از انجام چگونگی مراحل اداریِ تحویلِ دولتمردان زندانی در جمشیدیه ، نامه ای ازمعاون اداری فرمانداری نظامی ( سپهبد موسی رحیمی لاریجانی)، خطاب بفرمانده پادگان جمشیدیه ، دریافت وعازم آن پادگان شدم. ازآنجاکه فرماندارنظامی ، لیستی حاوی صدها نفرازشخصیت های کشوری ولشگری وصاحبان شرکتهای بزرگ تجاری وصنعتی و..راکه قراربود درروزها وهفته های آتی ، بازداشت آنها عملی شود ،دراختیارم نهاده بود،پس ازبازدید مقدماتی اززندان جمشیدیه، نیازمندیهای اداری وپرسنلی وحفاظتی ومالی اجرای ماموریت رابرآورد، وگزارش آنرا به ارتشبدفردوست تسلیم نمودم.درگزارش تنظیمی ، علاوه بردرخواست حضور سرلشگرناصرفربد درپادگان جمشیدیه( که قبلاً فردوست باآن موافقت کرده بود) ، تقاضای نفراتی از نیروهای مخصوص ( تکاور) برای حفاظت اززندان ونقل وانتقال زندانیان ، چند دستگاه اتومبیل مجهز به بیسیم ، ملزومات اداری وبودجه عملیاتی ماهیانه برای هزینه های مربوطه وپرداخت فوق العاده خدمات شبانه روزی 6 نفربازپرس اعزامی دادگستری وپرسنل مامور به جمشیدیه را نموده بودم .مسئله نفرات تکاور، درارتباط تلفنی فردوست وسرلشگرخسروداد ، وملزومات اداری توسط سرلشگرصفاپور (رئیس دفترفردوست ) ،حّل، وتامین خودرو وبنزین وبرخی ازپرسنل اداری (راننده وماشین نویس) ، برعهده اداره دوم ستادارتش گذارده شد.اما درمورد بودجه عملیاتی ، ارتشبدفردوست گفت :" بازرسی شاهنشاهی، چنین پولی ندارد " وپیشنهادکرد : " ازفرماندارنظامی بگیرید ".بفرمانداری نظامی مراجعه کردم .سپهبد موسی رحیمی لاریجانی گفت : " انصاری ،اولاً فرماندارنظامی چنین بودجه ای ندارد ،درثانی ، توبایدیک فکراساسی بکنی ، زیرا ممکنست دوسه ماه دیگر ، حکومت نظامی خاتمه ، وفرماندارنظامی برچیده شودولی ماموریت تو ممکنست ماهها بلکه دوسه سالی طولانی شود" ، حرفهای سپهبدرحیمی منطقی بود، بنابراین به نزد ارتشبدازهاری نخست وزیر رفتم .ازهاری مرا به اداره دوم ستادحواله داد ، ومن به نزدسپهبد ناصرقلی برومندجزی رفتم.سپهبد برومند دستوردادموقتاً مبلغ پنجاه هزارتومان دراختیارمن قرارداده شود وهمزمان تلفنی باتیمسارازهاری صحبت کرد وبه نخست وزیرنظامی گفت : " تیمسار! ساواک تحت امرخودتانست ، من موقتاً مبلغی دراختیارانصاری گذاردم ولی باتوجه به سطح دستگیریهای آتی ، پیشنهادمیکنم کمیسیونی تشکیل وبرآوردبودجه شود، ولی چون دراین شرایط ، اتلاف وقت جایزنیست ، موقتاً به سپهبدمقدم دستوردهید مبلغ یک میلیون تومان دراختیار انصاری قرارداده شود، تاکمیسیون تصمیم نهائی بگیرد".تیمسارازهاری گفت : " الان به مقدم دستورمیدهم وبه انصاری بگوئیدبه ایشان مراجعه کند ".


من به نزدسپهبدمقدم رفتم وباتوجه بسابقه همکازی 7ساله با او ، واعتماددوجانبه ای که درروابط اداری من ومقدم وجودداشت گفت : " من درمکالمه تلفنی با تیمسارازهاری ، صحیح ندانستم مسئله ای راکه میخواهم باشما مطرح کنم ، به ایشان بگویم البته حضوری به ایشان خواهم گفت ". وادامه داد: " میدانید درشرایط حاضروآشفته مملکت ، بانک مرکزی لیستی ازخارج کنندگان ارزرا توزیع کرده وبانک دراعتصابست.حتی چکهای هزینه های ساواک راهم پرداخت نمیکنند، من برای تامین هزینه های جاری ساواک از مسئولین حسابهای سری عملیاتی " سرلشكر وزيري همداني" خواسته ام برای هزینه های جاری ساواک ، ازوجوه عملیاتی اداره امنیت داخلی استفاده کنند ، ولی بمن گزارش داده اند که " ثابتی ، همه وجوه رابرداشته ورمزصندوق راهم عوض کرده ، ومامورین فنی چندین ساعت وقت تلف کرده اند تاتوانسته اند ، صندوق رابازکنند، ولی پولی درآن نبوده است ". مقدم اضافه کرد : "متاسفانه غفلت ازمسئولین مالی میباشد ، ولی خودمن بیش ازآنها مسئولم ".من گفتم : " تیمسار من هنگام پروازثابتی از"پاویون دولت " حضورتان تلفن کردم ، شمافرمودید ، بگذاریدگورش راگُم کند!! " .مقدم گفت بهمین جهت میگویم " مسئولیت من بیش از دیگرانست " ودستوردادیکصدهزارتومان پول نقد بدفترش آوردند ، واوهم تحویل من دادوگفت :"فعلاً این مبلغ رامصرف کنید تاکمیسیون مربوطه راهی پیداکند" .مقدم تاکیدکرد " مبادا موضوع ثابتی را باکسی حتی تیمسارفردوست وسرلشگرفربد مطرح کنید ، زیرابا درزاین مطلب ، سوژه مناسبی برای مخالفین و تبلیغات منفی وساختن شعارهای زننده آنهاخواهد شد".




پرویزثابتی در کتابش میگوید: " طرزفکربنده بانصیری، یکی نبود.مثلاًدرزمینه فسادمالی، اصلاًمن بانصیری دردوجبهه کاملاً متفاوت بودیم.واضافه میکند :"حالادرجای خودش برای شماچندنمونه راخواهم گفت".( صفحه 320 ) ،شاید اودلیل خاصی برای "جای خودش" دارد که من نمیدانم ، اما این سئوال پیش میاید که چرا ثابتی ، دراشاره به فساداداری ومالی واخلاقی دیگران ، سخاوتمندانه وباگشاده دستی ، حرافانه سخن میگوید.وبرای توجیه تقاضای کتبی وعلنی 700 هزارتومان پاداش محمدسام وزیرکشور هویدا 10 صفحه کتاب را(از555 تا564 ) مطلب می بافد ، ولی درمورد "سر قت میلیونها تومان بودجه سری" خودش ،دچارخمیازه وخستگی! میشود و به "محقق تاریخ " میگوید "درجای خودش" (320).ولی من ازصفه 1 تا670 کتاب هرجا گشتم "جای خودش"راپیدانکردم.


البته "مقام امنیتی " ، درجای جای کتاب برای توجیه وپاسخ هرسئوال جّدی ، هم ،محقّق تاریخ وهم خوانندگان کتاب را بجای" نامعلوم دیگر" حوالت میدهد.من به ثابتی حق میدهم ، زیرا باآنکه پادشاه ، درگذشته است ودیگرتهدیدی از جانب او "برای محاکمه نظامی نیست".(صفحه 18)وازطرف دیگراو باحیله های همیشگی" تحت عناوین پاداش ملوکانه "برخی ازپرسنل محاکم نظامی راتطمیع ، واگرشاه هم او رامحاکمه نظامی میکرد رای دادگاه راپیش خریدکرده بود.معذالک اومیداند "محاکمه ملی " اوپابرجا و امیدمن آنست که ثابتی بماند و عدالت را تجربه کند.


چون " طرزفکرثابتیِ پاکیزه ، بانصیریِ ناپاکیزه متفاوت" و "طرزفکر منِ دزدبگیر باثابتی دزد هم متفاوت است"چندنمونه توضیحاتم را همینجا بیان میدارم نه "درجای خودش" .


من درسالهای خدمتم ، شخصاً شایدصدها(هفته ای دوبار) ، گزارش شرفعرضی تهیه ، وباپی نوشتها ودستورات شفاهی پادشاه فقید آشنا بودم ، او فردی هوشمند ، و قدرت تشخیص گزارشات آمیخته وآلوده به تبانی های نامعقول کینه توزانه ومملو ازجعل وتحریف ودروغ وتهمت را با گزارشات شرافتمندانه که کاستیها وناهنجاریهای اداری ، مالی ومدیریتی دستگاههای مملکتی را بدون وابستگی به شبکه های سرطانی بازیگران سیاسی تهیه میشد، به نیکی تشخیص میداد."‌بی‌اطلاعی شاه از اوضاع مملکت" منطقی نیست بااین تفاوت که پادشاه برپایه هوش وتجربه ، ازدسته بندیها وتمابلات درونی فتنه گریهای مقامات (اعم ازنظامی وغیرنظامی ) ، آگاه وبنابر ضرورت بقاء خود وسلطنتش ، گاهی صریح وبی پرده وهرزگاهی بصورت ایهام وابهام، مواردی راگوشزد میکرد. .(درکتاب علم به مواردمتعدی ازاین کنایات اشاره شده است).


من که شخصاً مسئول رسیدگی به پرونده های فسادمالی بسیاری از فرماندهان درنیروهای مسلح بودم ، بخاطرندارم که پادشاه ،یکبار هم، ازصدور دستور محاکمات متخلفین درنگ کرده باشد. کما اینگه همه فرماندهان متخلف ، محاکمه ،زندان وازارتش اخراج گردیدند ،.وتصادفا هنگامیکه درموردفساد مالی سپهبد کریم ایادی درمسئله گوشت مصرفی وداروی ارتش ،گزارشات مستندی ازطریق سلسله مراتب( سپهبدمقدم وارتشبدازهاری) باستحضار پادشاه رسانده بودم ، دستور محاکمه افسرمسئول را صادر ، وتصمیمات بعدی سپهبد ایادی را منوط ومشروط به تصویب کمیسیونی کردند که امیری ازاداره دوم , عضوآن بود .و هیچگاه منِ نظامی را کسی بمحاکمه نظامی تهدید نکرد ،حتی یکبار که دکترجهانشاه صالح ،پزشک مخصوص شهبانو آگاهانه یاناآگاهانه ، بدون هیچگونه آشنائی بامن ، درمحفلی گفته بود : " میگویند" خسروروزبه انگشت کوچکِ افسرتحقیق ( سپهبدکیومرث صالح) نمیشود"،پادشاه دکترصالح را به نوشهراحضار،وباعصبانیت ،خطاب به او گفته بودند : " این مزخرفات چیست که گفته اید ؟ " ، وازآنجا که شاه ،ازنجابت ذاتی اخلاقی برخورداربود، برای اینکه اظهارات غیر اخلاقی دکترصالح رابه اویادآور و"بدل سروان خسروروزبه " رابه او بشناساند ، روزی به ارتشبدازهاری که قراربوددرنوشهرشرفیاب شود ،دستورداده بودند : " افسرمسئول پرونده سپهبدصالح راباخودتان بیاورید " ، غروب روزقبل ازشرفیابی ، تیمسارازهاری بمن تلفنی دستورداد : "فرداصبح باپرونده صالح بفرودگاه مهرآبادبیائید" ، ازهاری مرا همراه خودبه نوشهرودفترِ برروی اسکله پادشاه برد .ازهاری شرفیاب شد واظهارکرده بود " افسرتحقیق حاضراست " ، پادشاه دستوراحضارمراداد، هنگام شرفیابی که بیشترازیکدقیقه نبود ،اعلیحضرت پرسیدند : " این سپهبدصالح ازخارجیهاهم پول گرفته ؟ "، پاسخم مثبت بود.وازدفترپادشاه خارج ومنتظرخروج ازهاری ماندم.من که ازچگونگی احضارم متحیّر ودرفکرفرورفته بودم ، وهمانند "مقام امنیتی ، تصورمیکردم درهنگام بازگشت به تهران ، " بدادگاه نظامی برده خواهم شد " ، ازارتشبدازهاری که رابطه ای مشابه " رابطه ثابتی-هویدا "را بامن داشت ولی " من بااورودربایستی داشتم واونداشت "(562)، پرسیدم : " تیمسار ، قرارست محاکمه نظامی شوم ؟ " ، ارتشبد گفت : " نه جانم ، اگر چنین بود ، اعلیحضرت ازتو خجالت نمیکشید، ازهمان نوشهردستورمیدادند ، تورادستبندزده تحویل دژبانت بدهند" ، اعلیحضرت : "فقط ازیکنفرخجالت میکشند ، آنهم پرویزثابتی است " (472)


ارتشبدازهاری علتهای زیادی رابرای خجالت پادشاه از ثابتی ،برشمردوفقط سه جهارتا ازآنها را گفت .ازجمله به مواردزیراشاره کرد :


1- هرچه ثابتی پادشاه را نصیحت وطرزمملکت داری رابه رئیس مملکت یادآورشده است ،ایشان بی اعتنا ،وثابتی مجبورشده است ،تذکرنهائی رابصورت شبنامه باپست شهری به هرمزقریب بفرستد " (594) .


2- زمانی ثابتی در"کمیسون مرگ " ،تقاضای عفو زنِ محکومی راکرده وپادشاه باسنگدلی گفته اند : " خیراین دختراعدام شود " (297) ، ثابتی ازغصه چنین هفته مریض بوده.


3- مسئله دیگری که مزیدبرعلت بوده، گزارش ثابتی درمورد "شاخ افریقا ست " ، چون اعلیحضرت گفته بودند "درجنگ سودان وسومالی بیطرف نمی مانیم " ، ثابتی گفته بود :" نخیرماباید بیطرف بمانیم " ،اعلیحضرت اشتباهی درزیرگزارش نوشته بودند :"به ثابتی این غلطها نیامده وبه ثابتی چه مربوط است؟ "و.. ، حالا پادشاه ازثابتی "خجالت "میکشند. (373 (


البته بعد اعلیحضرت که متوجه اشتباه خودشان شدند ،وبرای عذرخواهی عملی ازثابتی، دستوردادند : "درب وزارت خارجه راگِل بگیرند" وچندین نفرراهم واسطه کردندکه ، "ثابتی پست وزارت خارجه رابپذیرد" ، هویدا بعرض رسانده بود قربان : "تلاش چاکر برای متقاعدکردن ثابتی به نتیجه نمیرسد ، چون زمانی که من به اوپیشنهاد "دبیرکلی حزب مردم " رادادم، اوگفت بشرطی قبول میکند که برود درتلویزیون ودرفضای آزادسیاسی وبدون سانسور بعنوان اپوزیسیون Opposition دولت حرف بزند (223و224)،حالاهم گفته است ، بشرطی قبول میکنم که " بروم تلویزیون بعنوان اپوزیسیون His Majesty صحبت کنم!


چون مدت پروازنوشهر-تهران 20دقیقه بیشترنبود ، ازهاری برای وقوف من ازعلتهای بیشمارِخجالت پادشاه ازپرویزثابتی، مرا یه 2000 صفحه خاطرات او حواله داد وگفت حتماً "2 بخش اساسی "آنرامطالعه کن(صفحه19)




اماارتشبدنصیری درمورد فسادمالی ثابتی چه گفت ؟


ارتشبد نعمت‌الله نصیری سومین رئیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور بود. اودر درجه سرهنگی ، فرماندهی گارد شاهنشاهی راداشت وچون در وقایع مرداد 1332مأموریت ابلاغ فرمان عزل دکتر مصدق و انتصاب سرلشکر زاهدی به نخست وزیری راداشت ، بدستور اولی تنبیه وزندانی وباارده دومی ، تشویق و سرتیپی گرفت. همزمان با جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، ارتشبدشد و در شهریور ۱۳۵۷، درحالیکه سفیر ایران در پاکستان بود به تهران احضار و روانه زندان شد.اتهام او"فساد مالی و عملکردش ،ایجاد فضای رعب امنیتی در کشور در ۱۳ سال ریاست سازمان ساواک قلمدادشده بود.روزنامه‌های تهران ، فساد مالی و" جنایات ساواک " تحت امراورا برجسته و بازداشت هویدا ونصیری را ، مسخره ، واعلام بازداشت دولتمردان رژیم پیشین را،صحنه سازیهای عوامفریبانه دولت تبلیغ میکردند .ارتشبدازهاری نخست وزیر نظامی بطورکمرنگ وشاپوربختیارغیرنظامی پُررنگتر ، هردو ،تقدم انجام تحقیقات از نصیری و هویدا را بمن پیشنهادمیکر دند.


من درپنج روزمتوالی که باارتشبدنصیری گفتگوداشتم ، هرگز درمورد گفته سپهبدمقدم که بمن تاکیدنموده بود ماجرای سرقت " هزینه های سری ساواک " توسط ثابتی را باکسی " حتی ارتشبدفردوست " مطرح نکنم ، دراینمورد ازارتشبدنصیری که ازچگونگی ، هم بی خبروهم درآن نقشی نداشت ، سئوالی نکردم . اما هنگامیکه به اِعمال خشونت درساواک اشاره کردم ، اومرتبت مقامی خودرا درساواک یادآور ، ودخالت مستقیم خودرا در اَعمال رفتار خونباراداره سوم ساواک انکار مینمود ، اما اطلاع خویش را از عملکرد مأمورین آن اداره امنیت داخلی ،پنهان نمیکرد.نصیری ، اندوخته نقدی بانکی خودرا 13میلیون تومان ، وموجودی ارزی خویش را دربانکهای خارجی بین 4تا5 میلیون دلاربرآوردمیکرد ،اماارزش اموال غیرمنقولش را چیزی درحدود90 میلیون تومان میدانست .وی هرگونه برداشت غیرقانونی ازبودجه سّری ساواک را مردود ولی اختیارات خودرا درمصرف آن ، برای اعطای پاداش وهدیه به هرمقام ایرانی وخارجی نامحدودتوجیه میکرد.اواعتبارات سری "برون مرزی"ساواک را ناچیز ودرمقایسه، سهم "درون مرکزی" را که دراختیار"اداره سوم امنیت داخلی " قرارمیگرفت چندین برابر توصیف میکرد.نصیری دریافتی های قانونی ماهیانه خودرا ازساواک وبنیادپهلوی وسازمان عمران کیش ، درمجموع 150 هزارتومان نوشته بود.وی داشتن سهام رادرموسسات خصوصی مختلف پنهان نمیکردوحساب دقیق آنهارا موکول به بررسی اسنادمالی میدانست.


ارتشبدنصیری ، کجرویهای پرویزثابتی رادر تمام زمینه های اداری ومالی مردودنمیدانست ، ولی گسترش غیرمتعارف زندگی تجملی اوراازبدو انتصاب وی درسمت مدیرکلی اداره سوم "باورنکردنی " توجیه میکرد.قرینه دیگری که نصیری دررابطه با وضع مالی ثابتی بدان اشاره داشت، مقایسه زندگی مدیران کلِ همطراز ثابتی درساواک بودکه اغلب دردرجه امیری ودارای قدمت خدمتی بمراتب بیشترازمدیرکل اداره سوم بودند .اومیگفت به زندگی دهها مدیرکل دیگرساواک بنگرید ، که حقوق ومزایای یکسانِ با ثابتی داشتند ، اماهمانندثابتی، بودجه سری میلیونی دراختیارنداشتند. مطلب دیگری که نصیری برآن تاکیدمیکرد، شکایت دیگرمدیران کل ،درهمین مقوله بود.


اواعتبارخدمتی ثابتی رابشدت مخدوش وصداقت وی رادرتمام زمینه ها شبهه برانگیزمیدانست.نصیری میگفت : "کنکاش درزمینه های مالی ثابتی، نه برای من ونه برای دفترویژه فردوست ، دراهمیت ویژه ای قرارنداشت ،البته به امراعلیحضرت دفترویژه تحقیقاتی درباره اوبعمل آورده بود" .


نصیری "پیشنهاد اعطای مقام آجودانی پادشاه" رابزرگترین اشتباه هویدا وتشریفات دربارمیدانست ،ومدعی بود این تصمیم چه درساواک وچه دربین دولتمردان سیاسی ، عکس العمل منفی داشت و منشاء وانتساب اِعمال شکنجه به پادشاه درجرایدخارجی ،ازهمینجا ریشه داشت، وعلت عدم حضورثابتی دردرباروپروتکلهای رسمی ، "دستوراکید خودشاهنشاه به تشریفات" بود.


پرویزثابتی خود معترف است اعلیحضرت ازسپهبدمقدم پرسیده اند : "ببینیدثابتی باخارجیها ، چه تماسی دارد؟"(427 ) .ویادرسالها قیل ازانتصاب مقدم ، به علم گفته اند : "بایددید ثابتی ،سرش به کجا بنداست ؟".دراینجا این سئوال پیش میاید : آیا عنوان دادن " تماس خارجی " آنهم ازطرف رئیس مملکت که قبلاً دو "تجربه سرلشگرتیموربختیاروسرلشگرولی الله قرنی " راپشت سرگذارده ، بدون پشتوانه گزارشات گوناگونی ازمنابع سیاسی واطلاعاتی مراکز موازی امنیتی‌– اطلاعاتی داخلی وخارجی، میتواندباشد؟ وملاقاتها ی پادشاه که الزاماً سّری وهییچکس دیگری جزشخص شاه ازآن اطلاع نداشت ، توجیه نامعقولی درمورددریافت اطلاعاتی ازمنابع خارجی نیست.


(ملاقاتهای ناگهانی ضروری مقامات عالیرتبه وروسای کشورها ، بایکدیگر( حتی برای یکساعت درفرودگاهها) ، اغلب بمنظور مبادلات وپیغام رسانی سیاسی واطلاعاتی مهم و مستقیم آنها بایکدیگر. وگاهی اطلاع رسانیهای (واسطه )ازطریق کشورثالث است .)


ارتشبدنصیری معترف بود که : " اعلیحضرت معتقدبودند ، ثابتی باروسها درارتباط است ، ولی هیچگاه به منبع یامنابع خودشان بمن چیزی نگفتند ولی گفتند مگرسرلشگر مقربى که در ستاد ارتش بود و سى سال براى شوروى کارمیکرد، آنهم به طور اتفاقى گیرافتاد ،یادتان رفته؟"


ودرادامه توضیح داد : " روزی اعلیحضرت من وفردوست راهمزمان احضارکردندومدت طولانی دردفترکارایشان بودیم.پادشاه به فردوست دستوری درمورد مراقبت ازثابتی صادرکردند!!!" .اوادامه داد :" پس ازیکهفته ،فردوست گزارشی تهیه وبه پاشاه ارائه داد وتاجائیکه بخاطردارم فردوست نظرداده بود:


1- دفترویژه امکان مراقبتهای پنهانی ندارد.


2- مراقبتهای معمول اداره دوم ویاشهربانی نتیجه بخش نیست .


3- دفترویژه قرائنی درموردارتباطات شخصی ومالی ثابتی دارد ،ولی درباره همکاری غیررسمی اوباسازمانهای اطلاعاتی خارجی ندارد.


4- باتوجه به سمت آجودانی ثابتی ،درخواست همکاری از سرویسهای همکار ( امریکائی )، به مصلحت نیست وکنکاش آنها دراین زمینه ،موجب تضعیف اعتبارسازمانهای اطلاعاتی ایران وبهره برداری وبزرگنمائی تبلیغاتی مُضّرخودروسها برعلیه دربار خواهدبود ودادن عنوان ( رخنه روسها دردربارایران ) ،کمترین کاریست که جرایدخارجی انجام خواهندداد.


(من پرونده سرلشگرمقربی راکه بعدازدستگیری مورد تحقیق مشترک اداره دوم ارتش وساواک (اداره هشتم) ، قرارگرفت ، برگ به برگ درحافظه دارم ، وبعدازانقلاب هم پرونده اوازضداطلاعات ارتش سرقت شد.دستگیری محمد رضا سعادتی هم برعکس همه داستانهائی که نقل شده ،بوسیله سرهنگ خدیوی که یکی از افسران برجسته اداره دوم بود ، صورت گرفت وتحقیقات اولیه از اوهم توسط ضداطلاعات ارتش صورت گرفت.)


البته درمردادماه 1357 رفتار" مقام امنیتی " ، پادشاه فقیدرامشکوک ترمیکند.درصفحه 494و495 کتاب میخوانیم که : "روزی هویدا بمن گفت : پرویزتو فکرمیکنی شاه چطورمیتواندازاین مخمصه خودرارهاکند؟! ،گفتم : " اکنون که کاربه اینجارکشیده است اواحتیاج به یک اقدام دراماتیک داردکه نمیدانم اراده آنراداردیاخیر؟" ، هویداپرسید : " اقدام دراماتیک یعنی چه ؟ " ، گفتم : شاه ودولت بایدبیایند وبگویند پشت تحریکاتی که درمملکت شروع شده ، کمپانیهای نفتی ودولتهای حامی آنهاقراردارند، چون مااعلام کرده ایم که درسال 1979 که قرارداد فروش نفت به کنسرسیوم خاتمه مییابد ، دیگر آنراتمدید نمیکنیم ، لذا ماتصمیم گرفته ایم درمقابل این تحریکات ایستادگی وروابط خودرا با این دو کشور قطع ومستشاران نظامی امریکائی را اخراج ونمایندگی بی بی سی درایران را تعطیل کنیم وسپس یک حرکت تبلیغاتی وسیعی راعلیه آنها باارائه ادله وشواهد لازم ، آغاز ومردم را به حمایت ازشاه ودولت به خیابانها بکشانیم ".هویدا این پیشنهادرا تأئیدکرد وگفت : " من باارتباط دوستانه ای که باسفیرشوروی درایران دارم ، میتوانم ترتیب امضای یک قرارداد دوستی وعدم تعّرض باشوروی رانیزبدهم "


هویدا پیشنهاد من را به شاه ارائه داده واوگفته بود: " این افکارازکدام مغزعلیلی خارج شده است ؟ ماکه2500 کیلومتر مرزمشترک باشوروی داریم ، چگونه میتوانیم باانگلیسی ها وامریکائیها قطع رابطه کنیم وبه وعده عدم تعرض شوروی دل خوش کنیم؟"


ایا هویداوثابتی باهم جاسوس روسها بودندیاخیر ، هنوزتا افشاشدن اسنادبایگانی شده روسها راه بسیار درازی داریم. امیداست نسلهای آینده ، مقاله من وکتاب ثابتی را درآنزمان دوباره خوانی کنند.


روزی ارتشبدفردوست مرااحضاروازمن خواست اجازه ملاقات افسری را بانصیری بدهم. افسرمزبور "آجودان سابق " نصیری بود ، ودلیل ملاقات رامسایل خانوادگی مربوط بفرزندان نصیری عنوان کرد.فردوست ازوضع جسمانی وروحی ارتشبدنصیری درزندان پرسید.من ،ضمن توضیحات ،اشاره ای به اظهارات نصیری درموردثابتی کردم .فردوست پس ازصحبتهای طولانی من ، خیلی کوتاه به این جمله بسنده کرد : " دیگردیرشده است".با جمله " دیگردیرشده است" فردوست که بارها درفرصتهای مختلف تکرارمیکرد، عادت کرده بودم.


روزی ، نظرارتشبدنصیری رادرمورد شرایط پیش آمده وبهم ریختگی اوضاع آنروزها ، پرسیدم.و این سئوال را مطرح کردم که :" شماباتوجه به قدمتِ حضورتان درعالیترین مرتبت سیاسی-امنیتی کشور، ریشه این اوضاع را درکجا وچرائی آنرا چگونه توجیه میکنید؟ " اوگفت من از دسیسه های خارجی آگاه نیستم وهیچ دلیل منطقی هم برای دخالت وسهیم کردن کشورهای غربی دراین ماجراها نمی بینم ولی شیطنت روسهاراهم منتفی نمیدانم.وادامه داد:


من باهویدا دوست هستم ولی اگر اورا درجلسه بیاورید ، درحضورخوداوخواهم گفت:" مسبب اصلی خودهویدا ست!." ، هویدا مایل نبود ازنخست وزیری مادالعمری ، حتی یکماهم تخفیف بدهد .وقتی اعلیحضرت ازدوماه قبل ، مسئله تعویض هویداراباخوداو مطرح کردند ،برای هویدا ، شوک مغزی بود. اماواقعیت اینست که هویدا به ساواک وخارجیها ظنین نبود، ولی همیشه فکرمیکرد ، اعلیحضرت ازطریق دستهای نامرئی اوراتحت مراقبت دارند.نصیری میگفت ، هویدا همیشه ازتوطئه رفقایش دلهره داشت ، درشرفیابیها ،اغلب بدون مقدمه وبدون اینکه اعلیحضرت سئوالی کرده باشد میگفت :"آرزوی چاکرچیزی جز آرامش و رضايت‌ ذات مبارک نیست " ، وقتی دوسه سال قبل ، تخلیه بارکشتیها مسئله شده بود.اعلیحضرت عصبانی بودند ، به هویداگفتند : "آرزو که حرف نشد ،گَندِ نداشتن توانائی دولت درتخلیه کشتیها دربنادرجنوب ،دنیارابرداشته ، نه تجهیزات درست بندری دارید،نه حمل ونقل درست ونه انبار لازم ".


هویدادرحالیکه خودش باچندتن ازوزرا به سرکشی بنادرجنوب مسافرت ، وازنزدیک مشکلات رادیده بود، بعداز بازگشتش بمن گفت : "نصیری!، فکرمیکنم ، اعلیحضرت راپُرکرده بودند.ایشان راتااین حدعصبانی ندیده بودم "


نصیری میگفت :"من بارها از ملاقاهای مکرراوباثابتی گله مندبودم "واوهمیشه باشوخی وخونسردی مخصوص بخودش میگفت : "توخودت معاون من هستی وچون توگرفتاریهای زیادی داری ، من گاهی مسئله پیش پاافتاده اداری را که مکاتبات آن وقت گیرست ازثابتی میپرسم" .اماواقعیت وبرداشت من اینستکه استفاده هویدا ازثابتی ،بیشتر برای آگاهی اواز زندگی خصوصی "رقیبان سیاسی " خودش بود ، اوبه امنیتِ تثبيتِ طولاني مدت نخست وزيری ،بیشترازامنیت کشورفکرمیکرد.بااینحال هویدا همیشه این توّهم راداشت که اعلیحضرت ازطریق "دستهای نامرئی وتشکیلات فردوست" اوراتحت مراقبت دارند واحتمالاًمیتواند، درپُرحرفیهای ثابتی ریشه دستهای نامرئی را پیداکند .اواضافه کرد :" بنظرمن کلیداین وضعیت از دوماه آخردولت هویدا ،واز متن نامه سه امضایی ۲۲ خرداد ۱۳۵۶(سنجابی، بختیار و فروهر) به شاه زده شد.تنظیم این نامه بادسیسه پرویزثابتی ومنوچهر آزمون ودکتراحسان نراقی که درساواک درس میداد،وطی مذاکرات مفصلی که ابتدا، اینهابا داریوش فروهر وسنجابی انجام داده بودند ، دریکی ازمنازل امن ساواک تهیه شده بود.انگیزه اینها ، ابقای هویدا نبود، ولی بشدت باتحویل صندلی نخست وزیری به آموزگارمخالف بودند.


نصیری ازمن خواست به اوفرصت فکرکردن بیشتری بدهم تادرجلسه بعدیِ تحقیق ، او رئوس مطالب رادسته بندی وباحضورذهن بیشتری گفتگوادامه یابد.من درخواست اورا معقول ، و روزبعد مسائل مفصّل ومتنوعی را درباره خودش ودیگران مطرح کردکه درفرصت دیگری تحت عنوان "اعترافات ارتشبدنعمت الله نصیری قبل وبعدازخروج پادشاه ازایران " تشریح خواهم کرد.


پرویزانصاری-افسرسابق ارتش شاهنشاهی

(خوانندگان توجه فرمایند ، اعدادبکاربرده شده درمتن مقاله اشاره به صفحات خودکتاب "دردامگه حادثه میباشند


بخش (1)نقد سرگرد پرویز انصاری بر کتاب "در دامگه حادثه" پرویز ثابتی /click here








بخش (2)نقد سرگرد پرویز انصاری بر کتاب "در دامگه حادثه" پرویز ثابتی /click here







بخش (3)نقد سرگرد پرویز انصاری بر کتاب "در دامگه حادثه" پرویز ثابتی /click here




هیچ نظری موجود نیست: