۱۳۹۱ تیر ۲۵, یکشنبه

همسرش پوران در سال 1350 درج شده که در ادامه می خوانید:

همسرش پوران در سال 1350 درج شده که در ادامه می خوانید:




«آینده ام نا معلوم است وهمه چیز در پیرامونم بد و زشت و دروغ و کینه و حیله و پستی و سستی و بی شعوری یا بی شرفی و خطر و نا پایداری و بن بست و مشکلات و همه شکست و همه نا امیدی و من تنها و تنها و تنها! در خانه تنها، در کوچه تنها و در میان روشنفکران تنها، در میان ممنان تنها و در میان ازدحام جمعیت پر شوری که بر سرم هجوم آورده اند باز هم تنها و... تنهاتر! به هر حال صبر خواهم کرد، هرچه خدا بخواهد، خواهد شد.



از من همین قدر ساخته است که خیانت نکنم و خود را، قلمم را، زبانم را و سوادم را نفروشم و یا از ترس سکوت نکنم وبه خاطر آسودگی و بی رنجی و لذت عمر و برخورداری زندگی و امنیت فردایم، کوله بار سنگین این مسئولیتی را که بر دوش دارم به زمین نگذارم و تمامی امکاناتم را، تمامی استعدادهایم را و همه لحظات عمرم را فدای این راه کنم،حال اگر نگذاشتند که در این راه قدمی بردارم و پیش بروم و به جایی برسم و برسانم، دیگر خواست خدا است و دست خدا...



فکر می کنم که هفته دیگر بتوانم بروم، که... وهم... زیارتی {است} و توسلی و التماس مرحمتی از خدا و حبیبش، در این اوضاعی که هم از لحاظ درونی و هم بیرونی سخت محتاجم و محتاجیم...( سفر حج، آخرین سفر حج،

هیچ نظری موجود نیست: