يكشنبه 2 مهر 1391
علی تیزقدم
اخیرا متن یک گفتگوی مکتوب بین آقای فرخ نگهدار و آقای بابک امیر خسروی در فضای مجازی چاپ شده است (۱) که مطابق آن، آقای نگهدار امضا کنندگان بیانیه جمعی گروهی از فعالین سیاسی (۲) در باره توافقنامه حزب دموکرات کردستان و حزب کومله (۳) را مروجان "ناسیونالیزم خاک و خونی" نامیده اند. آقای نگهدار در این مکاتبه فرموده اند: "هرگاه ما تمامیت ارضی را بالاتر از صندوق رای و حق انتخاب آزادانه قرار دهیم و حق انتخاب را از مردمی که خواهان جدا شدن از ایران هستند سلب کنیم راه را گشوده ایم که مسئله را به شیوه دیگر حل کنیم". در همین چند جمله نکات فراوانی نهفته است که من در اینجا فقط به دو مورد اشاره می کنم. نخست آنکه به نظر می آید آقای نگهدار از این موضوع اطمینان دارند که قسمتی از مردم ایران خواستار جدایی هستند. تا جایی که حافظه من یاری می کند تا به حال هیچ نوع سرشماری علمی و رسمی در این زمینه که گرایشهای قومی مردم در داخل ایران چگونه است و آیا برخی از اقوام میل به جدایی دارند صورت نگرفته است و آماری در این زمینه در دست نیست، هر چه هست مدعیات رهبران گروه های اپوزیسیون قومی در خارج از کشور است. حتی این موضوع هم روشن نیست که پایگاه و جایگاه احزابی مانند حزب دموکرات کردستان و کومله در داخل ایران چیست و چه تعداد هوادار دارند. دومین نکته این است که آقای نگهدار ظاهرا بازی های جهانی در چند سال اخیر را کاملا شوخی و فاقد اهمیت تلقی می کنند. آقای نگهدار، اجازه دهید چند پرده از نمایشنامه ای را که از مدتها قبل شروع شده و هنوز در جریان است پیش روی شما بگذارم تا بخوانید و قضاوت کنید آنچه باعث خون و خون ریزی برای خاک می شود واقعا ریشه در کجا دارد:پردهء اول: چند سال قبل خانم جین شارمن نماینده دموکرات کنگره آمریکا در مناطره ای که آیپک برگزار کننده آن بود به صراحت از طرح تجزیه ایران سخن گفت (۴). او بر تنوع قومی وسیع در جغرافیای ایران تاکید کرد و آن را عاملی دانست که می توان از آن استفاده کرد تا ایران را کوچک نموده و مهار کرد.
پرده، دوم: اخیرا آقای دینا رورباکر نماینده حزب جمهوری خواه ایالت کالیفرنیا در کنگره آمریکا، نامه ای به خانم کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا نوشته و از او خواسته است که از الحاق آذربایجان ایران به جمهوری آذربایجان پشتیبانی کند (۵).
پردهء سوم: مدتی قبل ویکی لیکس مدرکی را منتشر کرد که مطابق آن اسرائیل از رسانه های فارسی زبان خارج از کشور جهت ایجاد تفرقه قومی بین ایرانیان استفاده می کند (۶). این را هم فراموش نکنیم که اسرائیل هر روز روابط خود را با جمهوری آذربایجان صمیمانه تر می کند.
پردهء چهارم: پاره ای از چهره های رسانه ای مدتها است به شکلی علنی و بدون تعارف جنگ را تبلیغ می کنند و تا آنجا پیش می روند که حتی بگویند این ادعا که گذار به دموکراسی بدون دخالت خارجی می تواند حاصل شود در محافل آکادمیک بیشتر به یک جوک شبیه است (۷).
پرده، پنجم: مفهوم استقلال هم این روزها در دست تحلیلگران خارج نشین کاملا دچار قبض و بسط شده و به آن رنگ و لعابی کاملا فلسفی و تاوبل پذیر داده می شود. تفسیرهای جدید به آن مفهومی از استقلال که قائل به دخالت خارجی نیست صفت فاشیستی الحاق می کند (۸).
پردهء ششم: انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) توسط گروهی از نویسندگان و فعالین آذری زبان در سپتامبر ۲۰۱۱ بنیاد گذاشته شد (۹). مهمترین وجه مشخصه این انجمن همان نام آن است، برای نخستین بار یک گروه از فرهیختگان آذری تبار ایرانی به جای آذربایجان ایران از واژه آذربایجان جنوبی (ایران) برای نشان دادن اصلیت خود استفاده می کنند. این را اگر کنار زمزمه هایی که در باکو برای تغییر نام جمهوری آذربایجان به آذربایجان شمالی شنیده می شود بگذاریم (۱۰) مسلما معنای خاصی می یابد. چنین پروسه تغییر نامی قبلا هم در تاریخ همین منطقه سابقه داشته است، اما متاسفانه بسیاری از هموطنان ما اطلاعی از آن ندارند. بخشی از ایران که در قرارداد ترکمانچای به همسایه شمالی الحاق شد اصلا آذربایجان نام نداشت، آن منطقه آران نامیده می شد (۱۱). تنها پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه بود که ابتدا ترکان که بارها قصد تصرف آذربایجان ایران را داشته ولی موفق نشده بودند، منطقه ای متشکل از آران و شیروان در قفقاز را آذربایجان نامیدند تا پس از آن راحتتر بتوانند ادعای مالکیت آذربایجان ایران را مطرح کنند. در آن زمان فرقه ای تر ک تبار به نام مساوات باکو را تصرف کرده بود و آنها نام این منطقه را به آذربایجان تغییر دادند. سپس در ۱۹۱۸ ارتش انگلیس باکو را تصرف کرد و قوای ترک را بیرون کرد ولی دولتی که مساواتیان پایه گذاشته بودند به همراه نام آذربایجان به رسمیت شناخته شد، سپس نیروهای ارتش سرخ در ۱۹۲۰ باکو را اشغال کرده و مساواتیان را تار و مار کرد و از آن زمان به بعد در باکو و اطراف آن حکومت شوروی اعلام حضور کرد ولی نام آذربایجان باز هم دست نخورد و چنانکه می دانیم دستمایه ای شد برای استالین تا سالها بعد آتش تجزیه را در آذربایجان ایران دامن زند.
پردهء هفتم: توافق نامه ای میان حزب دموکرات کردستان و حزب کومله امضاء شد که در مطلع آن از جنبش رهایی بخش ملت کردستان یاد شده است (۳). این عبارت در چند یادداشت اعتراضی از جمله بیانیه ای که از جانب سازمان جمهوری خواهان ایران صادر شد، مورد نقد قرار گرفته است (۱۲). جنبش رهایی بخش زمانیکه در رابطه با کشوری به کار گرفته می شود در ادبیات سیاسی معنای شناخته شده ای را به ذهن می رساند. هر جا که حرف از جنبش رهایی بخش در تاریخ جهان مطرح شده است رد پای نوعی استعمار به چشم می خورد. به خروش عمر مختار در لیبی نگاه کنید که بر علیه استعمار ایتالیا به پا خواست. جنبش رهایی بخش الجزایر را مطالعه کنید که فلسفه وجودی آن مقاومت در برابر فرانسه ای بود که الجزایر را مستعمره خود کرده بود. خود فرانسه در زمان جنگ جهانی دوم جنبش مقاومتی داشت که هدف آن بیرون کردن آلمان اشغالگر از پاریس بود. توافقنامه مشترک حزب دموکرات کردستان و حزب کومله از این زاویه با معناتر می شود. از منظر آقایان هجری و مهتدی، ظاهرا کردستان ایران مستعمره ایست که اشغالگری به نام ایران آن را تصرف کرده است و این احزاب با تشکیل هسته های آزادی بخش سودای آزاد سازی آن را دارند.
پردهء هشتم: این روزها کردستان در زمینهء اعلام جنبش رهایی بخش دیگر یکه تاز نیست، از چپ و راست شاهد رویش جنبش های آزادی بخش هستیم از جنبش بلوچستان (۱۳) گرفته تا لرستان (۱۴) و الاحواز (۱۵) و غیره.
پرده، نهم: آقای هجری قبلا درخواست کرده بود که کشورهای غربی بر فراز کردستان ایران منطقهء پرواز ممنوعه اعلام کنند (۱۶). اخیرا هم در مصاحبه دیگری آقای هجری به صراحت اعلام کردند که گروه متبوع ایشان مشی مسلحانه را ترک نکرده است بلکه چون در اقلیم کردستان عراق عملیات مسلحانه دردسر هایی را برای میزبانان ایشان فراهم می کند فعلا روش مبارزهء سیاسی را دنبال می کنند، اما گزینه مبارزه مسلحانه روی میز است و فداییان ایشان آماده اند تا به اذن او وارد کارزار شوند (۱۷).
پردهء دهم: آقای رضا پهلوی به عنوان شناخته شده ترین چهره اپوزیسیون در خارج از کشور، از سالها پیش به ظرافت خود را به گروه های قوم گرا نزدیک کرده و در بسیاری از موارد حتی لحن آنها را گرفت. چند ماه قبل ایشان در مصاحبه ای با دویچه وله عنوان کردند: "وقتی در قانون اساسی ما مواضع تبعیض آمیز علیه شهروندان ایران به خاطر تعلقات ملی، قومی، مذهبی یا ایدئولوژی نهفته است، اولین اولویت رسیدن به این حقوق است..." (۱۸). همین بند کوتاه ولی گویا به روشنی تغییر زیرکانه واژگان آقای پهلوی را نشان می دهد، همه می دانیم که قانون اساسی جمهوری اسلامی در بسیاری از امور تبعیض آمیز است ولی حداقل در یک مورد این قانون کاملا روشن وشفاف است، در همه جای آن از ملت ایران یاد شده، لذا صحبت از تبعیض به سبب تعلقات ملی بار معنایی خاصی می یابد. آقای پهلوی همچنین در طول یک سال اخیر و از طریق رسانه های پرشماری به تبیین مواضع خود پرداخت و روشن ساخت: اولا او هر نوع حرکت به سمت انتخابات آزاد در ایران را مشروط به سرنگونی جمهوری اسلامی دانست (۱۹)، در ثانی آقای پهلوی سخن از لزوم وجود آلترناتیو برای حکومت فعلی ایران به میان آورد که بایستی هر چه سریعتر تشکیل شود و وعده داد که شورایی جهت هماهنگی در این زمینه تشکیل دهد (۲۰)، به علاوه چند ماه قبل در مصاحبه ای با تلویزیون کانال ۱۰ اسرائیل به صراحت تقاضای کمک مالی کرد (۲۱).
پردهء یازدهم: حاکمیت فعلی ایران حقوق بنیادی و اساسی تمام ایرانیان (شامل همهء اقوام) را به شدت زیر پا گذاشته و پرونده قطوری از بی عدالتی ها برای خود دست و پا کرده است. اگر به آمار نقض حقوق بشر در ایران طی سالهای اخیر نگاهی بیندازیم متوجه می شویم که به تفکیک منطقه جغرافیای موارد نقض حقوق بشر در همه گسترهء ایران پخش است و تهران با اختلاف زیادی در راس هرم نقض حقوق بشر قرار دارد (۲۲). به علاوه با نگاه دقیق تری به نمودارها و شاخص های ارائه شده متوجه می شویم که حدود ۶٪ از مجموع گزارش هایی که به عنوان نقض حقوق بشر در ایران ثبت شده اند مربوط به تیره های قومی است (۲۲). از مجموعه آمارهای مربوط به نقض حقوق بشر در ایران، اینطور می توان نتیجه گرفت که ستمی که از ناحیه حکومت بر مردم می رود اغلب ریشه در رویکردهای مذهبی دارد و نه قومی و اتنیکی.
آقای نگهدار گرامی، گرچه این نمایشنامه پرده های دیگری هم دارد ولی به همین بسنده کرده و شما را می خوانم که آن را با دقت بیشتری بررسی کنید و سپس به این سوال پاسخ دهید که آیا واقعا آنچه خطر خون و خونریزی را در ایران امروز به شدت افزایش داده است "ناسیونالیزم خاک و خونی" است؟ به زعم این قلم مجموعه ای از عوامل ایران را امروزه در معرض خطر جدی جنگ و تجزیه قرار داده است، از جمله فساد حکومت فعلی ایران، خواست اسرائیل جهت از بردن بردن اقتدار ایران به عنوان بزرگترین قدرت منطقه، ناتوانی سیاسیون و اپوزیسیون خارج از کشور در تفکیک منافع دراز مدت ملی از منافع جمهوری اسلامی، آلترناتیوسازی های بی مصرف و مخرب در خارج از کشور که اثر آن باج دهی های ناگزیز چهره های شاخص اپوزیسیون به گروه های سیاسی مختلف و کشورهای خارجی است در ازای قول حمایت.
در این میان اگر یک ریسمان را بتوان سراغ کرد که در شرایط خطیر فعلی قادر است همه ایرانیان را گرد هم آورد همان ناسیونالیزم دفاعی و روشنگر است. عمیقا بر این باورم که قاطبه مردم ایران گرچه از بی عدالتی ها و ستم موجود بسیار آزرده اند ولی همچنان دل در گرو ایران دارند، کافی است کمی بی طرفانه به اتحاد و همدلی عمیقی که شرق و غرب و شمال و جنوب ایران با داغدیدگان عزیز آذری در زلزله اخیر آذربایجان نشان دادند فکر کنیم. آیا می تون تصور کرد آن صف کیلومتری از توده مردم که از اقصی نقاط ایران جهت کمک رسانی به آسیب دیدگان آمده بودند عشق به وطن ندارند و به فکر جدایی هستند؟ آقای فرخ نگهدار، واقعیت این است که چند هزار سال تاریخ به همین راحتی از بین رفتنی نیست و دقیقا به همین علت و با تکیه به همین مردم است که امضا کنندگان بیانیه ای که شما آن را به ناسیونالیزم خاک و خونی تشبیه کرده اید کارمایهء هر کنش سیاسی را تمامیت ارضی ایران قرار داده اند.
جناب آقای نگهدار، در پایان مایلم مورد دیگری را هم با شما مطرح سازم. آیا غیر از کانادا کشور دیگری را هم در دنیا سراغ دارید که در آن عده ای نغمه جدایی سر داده باشند و حکومت هم بنا به خواستهء آنها رفراندوم و رای گیری به عمل آورد؟ آیا در اسپانیا که کاتالونها ساز جدایی کوک کرده اند توانسته اند خواسته خود را به رای گذارند؟ آیا در فرانسه این اتفاق افتاده است؟ حتی در همین کشور کانادا هم آیا شما فکر می کنید اگر به فرض در کبک برای سومین بار رفراندوم جدایی برگزار شود و مردم این بار رای به جدایی بدهند کبک به همین سادگی می تواند جدا شود؟ جهت اطلاع شما بایستی عرض کنم مطابق حکم صریح دادگاه عالی کانادا (۲۳)، چنین چیزی امکان پذیر نیست و استان کبک نمی تواند بدون اخذ موافقت و همراهی استانهای دیگر جدا شود. حال من از این در عجبم که شما چشم بر همهء این واقعیات دنیای سیاست بسته اید و جمعی را که فقط نظر سیاسی خود در ارتباط با تمامیت ارضی ایران را در قالب بیانیه ای بیان کرده است متهم به طرفداری از ناسیونالیزم خاک و خونی می کنید.
(۱) گفتگوی مکتوب آقایان امیر خسروی و نگهدار http://www.newsecularism.com/2012/09/19.Wednesday/091912.Negahdar-Amirkhosravi-Correspondance.htm
(۲) بیانیه جمعی از فعالین سیاسی در ارتباط با توافقنامه حزب دموکرات کردستان و کومله http://news.gooya.com/politics/archives/2012/09/146663.php
(۳) توافق نامه حزب دموکرات کردستان و حزب کومله: http://www.asoyroj.com/farsi/detail.aspx?=hewal&jmara=798&Jor=1
(۴) جین شارمن و طرح تجزیه ایران در کنفرانس آیپک: http://www.youtube.com/watch?v=XWpbu48H5l8
(۵) نامه نماینده کالیفرنیا در کنگره به خانم کلینتون در مورد آذربایجان: http://rohrabacher.house.gov/news/documentsingle.aspx?DocumentID=304840
(۶) مدرک ویکی لیکس در مورد استفاده اسرائیل از تلویزیون صدای آمریکا جهت ایجاد تفرقه در میان ایرانیان http://wikileaks.org/cable/2007/08/07TELAVIV2652.html
(۷) نگاه کنید به این مصاحبه: http://www.youtube.com/watch?v=1IiTZTQXHDE
(۸) نگاه کنید به مقالهء "استقلال فاشیستی و دیکتاتور پسند": http://www.roozonline.com/english/news3/newsitem/article/-62309541ee.html
(۹) انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران): http://pensouthazerbaijan.info
(۱۰) یادداشت وبلاگ فاین پالیسی در ارتباط با طرح برخی از سیاسیون جمهوری آذربایجان جهت تغییر نام به آذربایجان شمالی:
(۱۱) آذربایجان و آران، عنایت الله رضا، انتشارات ایران زمین، ۱۳۶۰، بخش ۸: چگونه نام آذربایجان بر آران نهاده شد.
(۱۲) بیانیه سازمان جمهوری خواهان ایران:
(۱۳) اطلاعیه اعلام موجودیت جنبش آزادیبخش بلوچستان: http://www.ostomaan.org/articles/%D8%B3%D9%85%D8%A7-%D9%88-%D9%87%D8%A7%D9%84/8105
(۱۴) تارنمای جنبش رهایی بخش لرستان: http://lorestan11.com/index.php?option=com_frontpage&Itemid=1&limit=4&limitstart=28
(۱۵) تارنمای جنبش ملی ازادیبخش الاحواز: http://www.al-ahwaz.com/persian/2010/index.php?page=aboutUs
(۱۶) آقای هجری و ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز کردستان ایران: http://www.progressonline.org.uk/2012/03/22/change-from-below/
(۱۷) گفتگوی آقای هجری با رودا http://www.rudaw.net/english/interview/5165.html
(۱۸) آقای رضا پهلوی در مصاحبه با دویچه وله:
(۱۹) گفتگوی آقای پهلوی و خانم علی نژاد: http://www.youtube.com/watch?v=9M3zF_BhqvQ
(۲۰) آقای پهلوی در مصاحبه با رادیو فردا:
(۲۱) گفتگوی تلویزیون کانال ۱۰ اسرائیل با اقای رضا پهلوی:
(۲۲) گزارش تفکیکی موارد نقض حقوق بشر در ایران سال ۲۰۱۱: http://iranpresswatch.org/wp-content/uploads/2012/03/Human-Rights-violations-in-Iran-2011-main.pdf
(۲۳) نطر دادگاه عالی کانادا در مورد جدایی استان کبک: http://scc.lexum.org/en/1998/1998scr2-217/1998scr2-217.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر