یانیهی شماری از زندانیان سیاسی ایران در محکومیت حملهی رژیم نژادپرست اسرائیل به فلسطین
مردم شریف ایران
باز آتش حملهی نظامی و بمبارانهای وحشتناک در فلسطین و اسرائیل زبانه کشیده است. ارتش متجاوز اسرائیل به فرمان دولت نژادپرست این کشور و تحت شرایط تنگناهای اقتصادی و سیاسی که این دولت با آن دست به گریبان است دست به جنایتهای تازهتری زده است. انگیزهی اصلی این جنایتها مثل همیشه سلطهطلبی امپریالیستی و نوامپریالیستی و صهیونیسم سیاسی وابسته و پیوسته به آن است. دولت اسرائیل نمیخواهد آرامش و تعاون در منطقه حکمفرما گردد. برای این دولت هر نشانهای از وحدت مردمی بهویژه اتحاد کارگری بین فلسطینیان، اسرائیلیها و سایر مردم عرب و غیرعرب منطقه، کابوسی ابدی است.
این بار نیز بر همین پایه دولت اسرائیل اقدام به بمباران و کشتار مردم فلسطین کرده است. متأسفانه اسرائیل از بیمایگی و انحراف دولتهایی که در انقلابهای نیمهکارهی عربی در مصر و تونس و لیبی به قدرت رسیدهاند و از جنگ داخلی سوریه که به کشتار دهها هزار نفری و خشونت و ویرانی حاصل از مداخلات امپریالیستی و بازتاب آن در کشور استبدادزدهی سوریه با حکومتی سرکوبگر منجر شده است بهرهبرداری میکند. اسرائیل در کنار آمریکا و متحدان امپریالیستی و منطقهای بر آن است تا به هر قیمتی از رشد جنبشهای مستقل، برابری جویانه و دموکراسیخواهانه جلوگیری کند و در این راه تا کنون خسارتهای انسانی و مادی باورنکردنیای را متوجه مردم کرده است. حکومتهای مرتجع موجود و حکومتهایی که سرهمبندی شده از نیمهی راه جنبشهای مردمی به قدرت میرسند با ظاهر دموکراسی مطامع نئولیبرالی و نوامپریالیستی جهانی و متحدان نوعی آن را بهپیش میبرند. گرایشهای سست و بازیگرایانه از یکسو و گرایشهای خشونتپسند و واپسگرا از دیگرسو زمینهها و بهانههای مناسبی برای ارتش متجاوز اسرائیل فراهم میآورد. در این میان تاوان و هزینهی سنگین همیشه متوجه مردم فقیر و بینوای فلسطین بوده است. ضرورت اعلام همبستگی سیاسی ضدامپریالیستی – ضدبنیادگرا با مسئلهی فلسطین از سوی ما از آنجا ناشی میشود که از یکسو حیات سیاسی قدرتهای مرتجع موجود به ناآرام نگه داشتن منطقه گره خورده است و از سوی دیگر اپوزیسیون نولیبرالی هویتیابی خویش را منوط به دفاع از امپریالیسم بشردوستانه نموده است. اینبار نیز سرآغاز تیرهروزیها درون دوزخهای تازهتر را شاهدیم.
ما میدانیم که سوق دادن مقاومت فلسطین و منطقه به سمت ایدئولوژیهای ارتجاعی از یک طرف و تزریق ویروسهای نولیبرالی در رگهای اقتصادی و سیاسی منطقه از طرف دیگر که با انگیزههای سلطه و حفظ قدرت جهانی و بومی انجام میشود، فلسطین و متحدان آن را کم توان میسازد. ما میدانیم که تا زمانی که مقاومت فلسطین مردمیتر، آزادتر، گستردهتر و مبتنی بر سازماندهی مقاومت مستقل در جایجای منطقه نشود ناکام میماند. ما میدانیم که دستگاه امپریالیستی رسانهای و خبری جهانی که بیش از دو دهه است از سوی نوامپریالیسم و معتقدان دولتی و نادولتی آن در همه جای جهان بهکار است میخواهد از مقاومت برحق و ضروری مردم فلسطین و سایر کشورها و مردم زیر فشار مرگبار اسرائیل، جریانی تروریستی و صلحستیز بتراشد و بهانه به دست تجاوزهای نژادپرستانهی اسرائیل بدهد. ما باید از مواضع دوگانه و ریاکارانهی کسانی که مقاومت فلسطین را محکوم و آن را بهانهی بقای خشونت ضدبشری اسرائیل قلمداد میکنند اما در همان حال از خشونتهای اعمالشده در سوریه با جان ودل استقبال میکنند آگاه باشیم و آن را محکوم کنیم. ما
میدانیم که باید نیروهای آزاداندیش، برابریخواه و رادیکال عرب و یهودی و
اصولاً مردم مترقی همهی جهان با توان هر چه بیشتر به یاری فلسطین بیایند
و پیوندهای مسموم اسرائیل را با افکار عمومی و حمایت دولتها قطع کنند.
ما ضمن ابراز تأسف عمیق از کشتارها و خسارتهایی که متوجه مردم فلسطین و باز هم متوجه کودکان فقیر و بینوا شده است و با محکوم کردن جنایتهای هزاربارهی ارتش اسرائیل، برای مردم فلسطین آرزوی دستیابی به وحدت نظریه و عمل و روش و جلب باز هم بیشتر نیروهای مردمی جهان را برای آن داریم. ما با تأسف کشتار را در فلسطین و واکنشهای آن را که منجر به مرگ شهروندان یهودی میشود محکوم میکنیم و برای هر انسانی که جان میبازد و به نوعی لطمه میخورد، در سراسر منطقه متأسفیم. با این اوضاع گمان ما این است که بازگشتن صلح و آرامش نه در گروی دست شستن از مقاومت فلسطین است و نه با فراموش کردن رأی و ارادهی مردم ساکن اسرائیل است که خود زیر فشار اقتصادی و تحمیل حکومتهای دستراستی افراطی قرار گرفتهاند. مردم اسرائیل، جنبش تسخیر والاستریت، انقلابهای عربی، مردم آزادیخواه ایران و . . . همه به همه باید به صلح و آرامش در فلسطین بیاندیشند و حکومت متجاوز و نژادپرست اسرائیل را یکسره محکوم کنند و در برابر آن واکنش جمعی داشته باشند.
ما در این بند به خصوص خود را همراه و همگام با مردم فلسطین میدانیم و درخواست وحدت عملی و کنش سیاسی، کارگری و رادیکال در ایران را داریم. این ضرورت خود را در مبارزهی بیامان کارگران و تودههای محروم جهان و منطقه در قبال پیشروی سیاستهای نوامپریالیستی در قالب جنگ، تحریم و محاصرهی اقتصادی نشان میدهد. وظیفهی دفاع از ستمدیدگان منطقه وظیفهی انسانی، کارگری و سوسیالیستی ماست.
امضاکنندگان:
فریبرز رئیسدانا – فریدون صیدی راد – یاشار دارالشفا – سعید جلالیفر – وحید علیقلیپور – رضا شهابی – داور حسین وجدان – بهنام ابراهیمزاده
زندان اوین
آبان ۱۳۹۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر