«هدف عملیات اسرائیل برگرداندن غزه به قرون وسطی است. در آن صورت است که ما برای چهل سال آسوده خواهیم بود»
وزیر کشور اسرائیل، به نقل از هآرتص، 17 نوامبر 2012
بهروز
عارفی: سیاست دو بام و یک هوا، در هیچ جای جهان به اندازه فلسطین اعمال
نمی شود. هنوز زخم های تهاجم سال 2008 اسرائیل به غزه التیام نیافته اند که
ارتش اسرائیل جنگ دیگری را با مردم این کرانه باریک تدارک دیده است.
اداره
«هماهنگی امور انسانی سازمان ملل متحد» درباره «سرزمین فلسطین اشغالی» در
گزارشی در ژوئن 2012، درباره «پنج سال محاصره غزه» ازشرایط اسفناک انسانی
مردم غزه سخن رانده است. (1) در گزارش آمده است که این نوار باریک 360
کیلومترمربعی دارای بیش از یک و نیم ملیون جمعیت است و به عبارت دیگر بیش
از چهارهزار و پانصد نفر در هر کیلومتر مربع زندگی می کنند. این سرزمین
کوچک بخشی از فلسطین است که از سال 1967 در اشغال اسرائیل بوده و گر چه
ارتش اسرائیل آن را ترک کرده ولی محاصرهء آن همچنان ادامه دارد. اما، گزارش
های نهادهای گوناگون و فرستاده های ویژه سازمان ملل، نظیر رابرت فالک، در
«شورای امنیت سازمان ملل» گوش شنوائی نمی یابد و چون آب در هاون کوبیدن
است. هر بار که مسئله محکومیت اسرائیل به خاطر جنایت های جنگی اش و نیز
ادامه اشغال پیش می آید، شمشیر داموکلس وتوی امریکا و متحدینش بلند می شود.
بمباران های اخیر و نیز تدارک حمله زمینی به غزه، ادامه سیاست های دائمی دولت اسرائیل در قبال فلسطینی هاست.
اوری
آونری نویسنده و صلح طلب نامی اسرائیلی در مقاله ای با عنوان «جنگ زائد
دیگر» (2) می نویسد: درگیری های جاری در امتداد نوار غزه، امر تازه ای
نیست، این درگیری ها ادامه زنجیر رویدادهائی است که هر کدام، «تلافی رویداد
گذشته است، هر کنشی با واکنشی روبروست که تلافی جویانه ادامه می یابد، که
با....ادامه می یابد». مقامات اسرائیلی می گویند که «شلیک به تانکی از ان
سوی سیم های خاردار، خط قرمز است. و خاورمیانه مملو است از خطوط قرمز....»
آونری
می افزاید که قتل احمد جعبری [مسول نظامی حماس]، نشانه ء آغاز عملیاتی است
که از پیش طرح ریزی شده است. عملیات «ستون های ابر» که نام آن از یکی از
آیه های سفر خروج (21:13) کتاب مقدس گرفته شده تا بار معنوی هم به تجاوز
داده شود، چون ضربه های گذشته قابل پیش بینی نیست. هر جنگی منطق خود را
دارد.
هآرتص،
15 نوامبر در مقاله ای به قلم آلوف بن و با عنوان «اسرائیل پیمانکار خود
را کشت» می نویسد: «احمد جعبری پیمان کار مسئول حفظ امنیت اسرائیل در
باریکه غزه بود. این نامگذاری برای برخی مزخرف جلوه می کند، برای کلیه
کسانی که در ساعت های اخیر، او را «تروریست»، «رئیس کارگزینی ترور» و یا
«بن لادن ما [اسرائیل]» نامیده اند.»
«
ولی با این همه، این چیزی است که بره راستی در پنج و نیم سال گذشته رخداده
است. اسرائیل از حماس می خواست که آتش بس را در جنوب رعایت کرده و بر
اجرای ان از سوی سازمان های مسلح در کرانه غزه نظارت کند. احمد جعبری
مسئولیت این وظیفه را به عهده داشت».
یادآوری
کنیم که دولت اسرائیل با این که حماس را سازمانی «تروریستی» می داند ولی
به طور مستقیم و غیرمستقیم، بارها با آن سازمان گفتگو کرده است، از جمله در
جریان تبادل گیلعاد شلیط با زندانیان فلسطینی. علاوه بر این، جنبش حماس
(حرکه المقاومه الاسلامیه) برآمده از جمعیت اخوان المسلمین است. در سال های
دهه 1970 و اوائل سال های دهه 1980، دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل به این
جمعیت کمک می کردند تا با سازمان آزادی بخش فلسطین مبارزه کند.
دولت
اسرائیل، هر حمله به فلسطینی ها را با بهانه مبارزه با «تروریسم» انجام می
دهد. دم از «تروریسم» می زند ولی خود، عامل درجه اول تروریسم دولتی در
جهان است. به قول آونری در همان مقاله یادشده، «به یقین، جانشین جعبری
بزودی انتخاب خواهد شد. اسرائیل ده ها رهبر سیاسی و نظامی عرب را به قتل
رسانده است. اسرائیل قهرمان جهان چنین قتل هائی است که مودبانه «بازداری
هدفمند» یا «حذف» می نامند. اگر این کار، ورزش المپیک بود، وزارت دفاع،
موساد و شین بت[سازمان امنیت و اطلاعات داخلی اسرائیل] مدال طلا می
گرفتند». او ادامه می دهد «هر بار اسرائیل یکی ازرهبران حزب الله یا حماس
را به قتل رسانده، فرد قوی تری جانشین او شده است» ... اما، «دلیل این
عملیات سیاسی است» و به شدت سیاسی.
اسرائیل
در آستانه انتخابات قرار دارد. دولت نتانیاهو با فشار های داخلی و خارجی
روبروست. به ویژه به دنبال اعتراض های گسترده خیابانی . مبارزات اجتماعی که
مستقیما دولت اسرائیل را نشانه گرفته و با وجود نشیب و فراز ها، فروکش
نکرده است، مردم اسرائیل بیشتر به فکر «گرانی قیمت نان و پنیرند. کمتر کسی
به سیاست ملی می اندیشد». دولت های متوالی اسرائیل، سیاستی مشابه در قبال
مردم فلسطین و نمایندگان سیاسی او داشته و آن چه که مهم است، ادامه اشغال و
ساختمان مستعمره نشین هاست که سال هاست با تخطئه از هر اقدام صلح امیزی
جلوگیری کرده است. البته ایجاد دیوار جدائی ننگین و ده ها اقدام دیگر را
نیز می توان اضافه کرد.
اسرائیل
با حماس قرارداد آتش بس امضا می کند ولی به جای مذاکره، رهبران آن را ترور
کرده و نه فقط ساختمان های اداری غزه، بلکه خانه ها، بیمارستان ها و مدارس
کودکان غزه را بمباران می کند. در منطق بین المللی، معمولا با دشمن است که
برای مصالحه و صلح مذاکره می کنند. در سحرگاه امروز (یکشنبه 18 نوامبر) به
گفته رادیو فرانس انتر، یک کودک 18 ماهه در اثر بمباران ها ی اسرائیل جان
خود را از دست داد. آیا بهای تبلیغات نتان یاهو واهود باراک برای انتخاب
مجدد را کودکان فلسطینی باید بپردازند و آن هم از جان خود.
دولت
بحران زده نتانیاهو که نتوانسته نقشه جنگ با ایران را عملی کند، به جنگ
دیگری برای خروج از بحران نیاز دارد و حلقه ضعیف این «دشمنان»، غزه است و
مردم بی دفاعش.
به استثنای محافل و احزاب کمونیست، چپ های رادیکال و نهادها و سازمان های مترقی، در غرب صدای اعتراضی رسائی بلند نیست.
ویلیام
هیگ وزیرخارجه بریتانیا اعلام کرد:« نخست وزیر و من هر دو به اسرائیل گفته
ایم که درگیری زمینی در غزه باعث می شود که آن کشور حمایت و همدردی جامعه
بین المللی را از دست بدهد» (بی بی سی- 18 نوامبر). به ژرف این سخن توجه
کنید: دولت لندن، از این بابت نگران است که اسرائیل «حمایت و همدردی جامعه
بین المللی را از دست» می دهد. و گرنه، نه سرنوشت فلسطینی ها ارزشی دارد و
نه جان کودکان فلسطینی که در زیر بمب های اسرائیل کشته می شوند. وجهه
اسرائیل ارزش دارد ونه جان مردم فلسطین.
نخستین
کسانی که با سیاست های ارتجاعی حماس مبارزه می کنند، مردم فلسطین هستند و
مسئله داخلی مردم غزه، ارتباطی به اسرائیل ندارد. دولتی که نام «تنها دولت
دموکراتیک خاورمیانه» را همچنان به یدک می کشد، با حمله به غزه، علاوه بر
کشتار مردم، مبارزه اجتماعی در غزه را نیز خدشه دار می سازند.
نباید
فراموش کرد که قوانین بین المللی جهان شمول نیز مقاومت هر ملتی را در
مقابل اشغالگران به رسمیت می شناسد. پشتیبانی از مقاومت مردم فلسطین، بدون
توجه به ماهیت نمایندگان سیاسی آنان، بخشی از وظیفه ضدامپریالیستی است که
در چارچوب دفاع از حقوق بشر نیز قرار می گیرد.
ادعاهای
ارتجاعی جمهوری اسلامی و نیز کمک های آن به بخش های ارتجاعی سازمان های
فلسطینی بخاطر منافع خود رژیم، نباید ما را از وظیفه سیاسی و انسانی مان
دور کند. چگونه می توان در مقابل کشتار شبانه روزی ساکت نشست. مگر معیار
تشخیص خوب و بد ایرانیان، رفتار سرکردگان جمهوری اسلامی است؟
از سوئی جنگنده های اف 16 و ارتش مدرن اسرائیل قرار دارد و از سوی دیگر پرتاب راکت هائی با برد محدود.
باید
به قتل غیر نظامیان در هر جای جهان که باشد اعتراض کرد. پیرو آمار بت
سلم(سازمان حقوق بشری اسرائیلی)، از 9 ژانویه 2009 تا سپتامبر 2012، در
درگیری های متقابل اسرائیلی ها و فلسطینی ها، 271 فلسطینی (از جمله 30
کودک) و 4 اسرائیلی کشته شده اند.
در
اثر بمباران های روز های اخیر اسرائیل، از روز چهارشنبه 14 نوامبر، 60
فلسطینی کشته شده اند که سیزده کودک در میان انان دیده می شوند. تلفات
اسرائیل سه نفر گزارش شده است.یک لحظه تصور کنید که گوینده جمله «هدف
عملیات اسرائیل برگرداندن غزه به قرون وسطی است. در آن صورت است که ما برای
چهل سال آسوده خواهیم بود»، نه الی ییشائی، وزیر کشور دولت «دموکراتیک»
اسرائیل، بلکه یک سیاستمدار عربی بود. چه غوغاها که در رسانه ها بر پا
نمیشد. این گفتهء رژیمی است که در اروپا و آمریکا به مثابه «دموکرات» و
«بشردوست» به خورد مردم می دهند. تهدید یک حکومت متمدن....
وزیر دولت اسرائیل، مردم فلسطین را به قهقرا و کشتارهای قرون وسطائی تهدید می کند. منتظر واکنش می نشینیم...
آیا می توان در مقابل چنین شرایطی ساکت نشست.
پاورقی ها:
1- http://www.ochaopt.org/documents/ocha_opt_gaza_blockade_factsheet_june_2012_english.pdf2 – گوش شالوم، شنبه 17 نوامبر 2012، Another Superfluous War
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر