گزیدۀ کارنامۀ آخوند حسن روحانی و پیش بینی خلاصه ای از روند کار او - بخش اول-
مار بهتر است یا عقرب!
مایکل مبشری
[1] Rohani`s Autobiographie in Wikipedia-Plattform
[2] Norbert Siegmund, Der Mykonos-Prozess, Münster 2001, S. 124
[3] Siegmund, a.a.O., S. 128
[4] Sohrab Ahmari, Behind Iran’s ,Moderate’ New Leader. Hassan Rohani unleashed attacks on pro-democracy
student protesters in 1999, in: Wall Street Journal, June 16, 2013
[5] (AdG)Archiv der Gegenwart, 30. April 1993, S. 37870
[6+ 7] Ali. M. Pedram, In conversation with Hassan Rouhani, in: al-Sharq al-Awsat, June 13, 2013. http://enmaktoob.
news.yahoo.com/conversation-hassan-rouhani-182743986.html
[8] Elaine Sciolino, A Change of Heart in Tehran? Is It Time to Talk?, in: New York Times, 29. Oktober 2003
[9] Ali. M. Pedram, In conversation with Hassan Rouhani, in: al-Sharq al-Awsat, June 13, 2013. http://enmaktoob.
news.yahoo.com/conversation-hassan-rouhani-182743986.html
[10] Secretary of Iran’s Supreme National Security Council, Hassan Rohani: The World Must Accept Iran’s
Membership in the World Nuclear Club, in: MEMRI, Special Dispatch Series – No. 678, March 11, 2004
مار بهتر است یا عقرب!
مایکل مبشری
بخش بزرگی ازایرانیان متأسفانه انتصاب شیخ حسن روحانی به
ریاست جمهوری ایران را امری خوشحال کننده می شمارند و از اینکه این بار
تقلبهای گستردۀ انتخاباتی رژیم اسلامی به ظاهر صورت نگرفته است به خود می
بالند و آنرا دلیل شادمانی و جشن گرفتن می دانند. ولی «رهبر محترم انقلاب»
نیز برای جشن و سرور از این انتصاب دارای حداقل سه دلیل واضح برای شادمانی و
جشن گرفتن هستند:
1- قیام، خیزش و اعتراضات عمومی در کشور براه نیافتاد،
2- مشارکت مردم ایران در انتخابات نمایشی رژیم -که البته نام انتصابات بیشتر بر آن برازنده است- به هر حال قابل ملاحظه بود،
3- سر آخر مهره ای به مقام ریاست جمهوری کشور منتصب شد که مورد اعتماد رهبر نیز است- هرچند که عزیزدُردانۀ او نیست.
شیخ حسن اما دارای کارنامه ای قابل توجه است: او به ادعای
خودش در سن هفده سالگی در کنار آیت الله خمینی مبارزه می کرده و از ایران
فرار کرد و با خمینی، این ملای فرا رادیکال و نمایندۀ قرون وسطا در عصر
مدرن، به هنگام پیروزی«انقلاب شکوهمند» از پاریس به ایران بازگشت.[1] با
وجود اینکه شیخ حسن روحانی دیدگاههای افراطی و اعتقاد بیمارگونۀ مهدویت
احمدی نژاد را ممکن است به ظاهر نداشته باشد و بسیاری از روشنفکرنماهای
ایرانی –چه در برون مرز و چه در درون مرز- نیز درمورد اشک تمساح ریختنها و
مهمل بافیهای تبلیغاتی روحانی ابراز احساسات می کنند و مدعی هستند که به
این آواهای حیله گرانۀ او می توان امید بست، دکتر ماتیاس کونتزل، پژوهشگر و
استاد علوم سیاسی از دانشگاه هامبورگ، کارشناس امور ایران و مسایل
خاورمیانه و نویسندۀ کتاب«آلمانیها و ایران- تاریخ گذشته و معاصر یک دوستی بدفرجام»
که ترجمۀ پارسی آن در سال 2012 منتشر شد، با یادآوری برخی نکات، از جمله
سابقۀ فعالیتها و ارتباطهای آخوند روحانی، اظهار می دارد که در حال حاضر
امکان انجام برخی پیش بینیها در مورد رفتار آیندۀ رییس جمهوری جدید ایران و
کنش او در صحنۀ سیاسی وجود دارد:
روحانی و ماجرای ترور میکونوس در آلمان
آپریل 1993 کلائوز کینکلKlaus Kinkel وزیر امورخارجۀ وقت
وهلموت کُهلHelmut Kohl صدراعظم وقت آلمان با آخوند روحانی دیدار و گفتگو
کردند. این ملاقات بسیار دارای اهمیت بود، زیرا چند ماه پیش از آن، ماموران
اطلاعاتی و تروریستهای رژیم ایران به انجام ترور میکونوسMikonus در شهر
برلین مبادرت کرده بودند. پارلمان آلمانDer Bundestag از آخوند روحانی به
عنوان«معاون مجلس شورای اسلامی» رژیم تهران برای این سفر و ملاقات دعوت به
عمل آورده بود. چنانکه در متن یک تز دکترا در رشتۀ علوم سیاسی خاطرنشان شده
است، روحانی در آن زمان مقام «دبیر کل شورای عالی مصلحت نظام» را عهده
دار بود و در جریان این محاکمه یکی ازعوامل اصلی طرح و پیشبرد این ترور
شناخته شد.[2]
در این ملاقات با مقامات بلندپایۀ آلمانی، این موضوع البته
نقش مهمی را دارا بود: "هر دو طرف مذاکره اشاره کردند مایلند تهران و بُن
ماجرای میکونوس را شانه به شانه حمل کنند و با هم از پس آن برآیند.[3]
البته دست آخوند روحانی فقط در رابطه با ترور و سرکوب در خارج از ایران به
خون آغشته نیست، بلکه پیکر او همچنین تا گلوگاه به خون مخالفان و
آزادیخواهان داخلی نیزغرق است؛ به عنوان نمونه می توان از میان موارد
گوناگون از سرکوبی وحشیانۀ دانشجویان در سال 1999 میلادی در ایران نام برد
که از جمله زیر نظارت و به رژی او انجام شد. آخوند روحانی پیش از حملۀ
چماقداران رژیم به خوابگاه دانشجویان، به لباس شخصیها، لمپنهای بسیجی و
وابستگان فرومایۀ رژیم اظهار داشته بود:" از این لحظه به بعد ملت ما
باید بداند ما چگونه با این عناصر برخورد خواهیم کرد اگر آنها حتا اندک
جرأتی کنند که صورت ضد انقلابی خود را حتا کمی نمایان سازند..."؛ پس
از این سخنان او اوباش رژیم به دانشجویان حمله کردند و تعدادی را پس از ضرب
وشتم اسیر کرده و به دست شکنجه گران رژیم سپردند. تعدادی از بچه های ایران
زمین در این ماجرا به قتل رسیدند.[4]
روحانی و موضع او در مورد اسراییل
شیخ حسن سال 1993 اواخر یک سفر پنج روزه به آلمان در مصاحبه با جمعی از نمایندگان رسانه ها به آنان گفت:" آمریکا و اسراییل مسوول اصلی تبلیغات منفی علیه ایران هستند و تقصیر همۀ این مشکلات بر گردن آنها است."[5]
این جهان بینی ضد اسراییلی البته یکی از شرایط لازم و ملزوم برای همۀ
سردمداران و خودفروختگان رژیم اسلامی است و جای تعجبی نیست که این دیدگاه
ضد اسراییلی پس از سالیان، هنوز هم در روح و جان و افکار آخوند روحانی
دارای برجستگی است. من این نکته را بر پایۀ اظهارات اخیر روحانی در مصاحبه
با روزنامۀ « الشــرق العـوصــت» که چند روز پیش از انتخابات ایران در ژوئن
2013 انجام شد و در لندن به چاپ رسید بیان می دارم که گفت:" اسراییل
بحث ماجرای اتمی ایران را داغ کرده و آنرا هدایت می کند... تا نه تنها توجه
جامعۀ بین المللی را از برنامه های اتمی بومی و خطرناک خود دور کند بلکه
همزمان توجه جهان را از سیاستهای غیرانسانی بر علیه مردم مظلوم فلسطین و
نیز سیاستهای نا امن سازی عمدی در منطقه دور سازد... شورای امنیت سازمان
ملل متأسفانه رسمیت خود را زیر سوال برد هنگامی که به آمریکا اجازه داد از
برنامه های هسته ای اسراییل همچنان پشتیبانی کند."[6] وی همچنین اظهار داشته است: " ...
ایران طبیعتاً و از صمیم قلب وکیل و مدافع حقوق فلسطینیان خواهد بود...
وتنها راه حل مسألۀ فلسطین هنگامی بدست می آید که آنها به حقوق کامل خویش
دست یابند و آرزوی ملی خود را احراز نمایند."[7]
دکتر کونتزل می نویسد:"البته گفتن «دست یافتن فلسطینیها به
حقوق کامل خود» قدری ملایمتر از بیان واژه هایی است که احمدی نژاد در مورد
مسألۀ فلسطین و فحاشی آشکار برضد کشور اسراییل بیان داشته است، ولی در عمق
همان اندیشۀ ضد یهودی و ضد اسراییلی است که از بایدهای رژیم جمهوری
اسلامی به شمار می رود.»
روحانی و پروندۀ اتمی ایران
سال 2003 پروندۀ اتمی ایران در آستانۀ ارجاع به شورای امنیت
سازمان ملل بود. وزرای خارجۀ وقت آلمان، فرانسه و بریتانیا به ابتکار و به
زعم تمهیدات و پیش قدمی آخوند روحانی که آنزمان رییس مذاکرات رژیم ایران با
غرب بود، قرارداد« اظهارنامۀ تهران » را امضا کردند.
تنها دو روز بعد از امضای این قرارداد، روحانی با لحن تمسخرآمیز بینش
نحیفانۀ غربیها را مورد استهزا قرار داده و گفت«حتا فکرش را هم نباید کرد
که تهران خیال دارد پروتکل جداگانهی آژانس اتمی را به اجرا بگذارد» و با
نیشخندی رضایتمندانه افزود:" معلقسازیِ موقتی در پی توافق با گروه E-3 حتا یک ماه هم طول نکشید."[8]
بی تردید یکی از دلایل اصلی پذیرش روحانی در کادر قدرت جمهوری اسلامی،
اینگونه اندیشه و برخوردهای حیله گرانۀ آخوندی او است که از ویژگیهای
اکتسابی و مبانی اصلی آموزشی حرفۀ ملایی نیز به شمار می رود!
این آخوند روحانی بود که اندکی پس از این ماجرا مدعی شد باید «
سر غربیها را فعلاً با تظاهر به دست کشیدن از برنامۀ اتمی گرم کرد تا به
سود نظام مقدار بیشتری وقت خریداری شود» و افزود: " به لطف قرارداد
«اظهارنامۀ تهران» با غرب بود که توانستیم وقت بخریم و برنامۀ نیروگاه
اصفهان را –برای غنی سازی اورانیوم در درصد بالا- به پیش ببریم و آنرا به
اتمام برسانیم...!" [9]
دکتر کونتزل می نویسد« چنین الگوی فکری و رفتاری را می باید
برای آیندۀ مذاکرات هسته ای ایران با غرب از سوی این رییس جمهوری«منتخب»
ایران انتظار داشت و می گوید در بازی شطرنج معمول است که یک یا چند مهرۀ
پیاده را قربانی کرد تا در قبال آن امتیازات بزرگتر و پراهمیت بدست آورد.
روحانی در سال 2003 هنگام مذاکرات اتمی با غرب بسیار ماهرانه با غربیهای
ساده لوح که وزیرخارجۀ وقت آلمان یوشکا فیشرJoschka Fischer در آن ماجرا
اصرار داشت خودشیرینی کند و با ملایان تهران مماشات نماید، شطرنج بازی کرد
وآنها را اُستادانه فریب داد و در ظاهر همگان پرده ای درست کرد که پشت آن
پرده به ویژه بخش بزرگ و قابل ملاحظه ای از فعالیتهای غیرقانونی اتمی ایران
پیش برده می شد و می توانست تکمیل سازی شود.» همزمان وی اروپا را در برابر
آمریکا به بازی گرفت. وی اظهار داشت:" هنگامی که قرار شود پروندۀ اتمی
ایران به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده شود اروپا در کنار ایران قرار
دارد و از آن ممانعت می نماید."[10]
[2] Norbert Siegmund, Der Mykonos-Prozess, Münster 2001, S. 124
[3] Siegmund, a.a.O., S. 128
[4] Sohrab Ahmari, Behind Iran’s ,Moderate’ New Leader. Hassan Rohani unleashed attacks on pro-democracy
student protesters in 1999, in: Wall Street Journal, June 16, 2013
[5] (AdG)Archiv der Gegenwart, 30. April 1993, S. 37870
[6+ 7] Ali. M. Pedram, In conversation with Hassan Rouhani, in: al-Sharq al-Awsat, June 13, 2013. http://enmaktoob.
news.yahoo.com/conversation-hassan-rouhani-182743986.html
[8] Elaine Sciolino, A Change of Heart in Tehran? Is It Time to Talk?, in: New York Times, 29. Oktober 2003
[9] Ali. M. Pedram, In conversation with Hassan Rouhani, in: al-Sharq al-Awsat, June 13, 2013. http://enmaktoob.
news.yahoo.com/conversation-hassan-rouhani-182743986.html
[10] Secretary of Iran’s Supreme National Security Council, Hassan Rohani: The World Must Accept Iran’s
Membership in the World Nuclear Club, in: MEMRI, Special Dispatch Series – No. 678, March 11, 2004