35 سال جمهوری اسلامی، 35 سال جنایت و تبهکاری
کاوه جویا |
35 سال پیش روح الله
خمینی و دارودسته اش، با پشتیبانی میلیونها ایرانی هیجان زده ی غرقه در
رویای " حکومت عدل اسلامی"، رهبری سیاسی ایران را به دست گرفتند.
خمینی هرچند تا پیش از
سال 1357 برای بیشینه ی ایرانیان ناشناس بود، اما بسیاری از کنشگران سیاسی
آن زمان با روش و منش این تبهکار آشنا بودند. برنامه ی حکومت اسلامی خمینی
در کتاب " ولایت فقیه" [1] او از سال 1348 در درون و بیرون کشور منتشر شده
بود. همچنین اعلامیه ی خمینی علیه احمد کسروی و درخواست کشتن وی [2]،
اعلامیه ی خمینی علیه حق رأی زنان در انتخابات [3] و رسوایی های شرم آور
تحریرالوسیله ی او [4] از پیش از آغاز انقلاب منحوس اسلامی نیز بر اهل
سیاست، از جمله برای سیاستمداران مدرن و روشنفکرانی که خمینی را در رسیدن
به قدرت یاری کردند، آشکار بود. در میدان عمل نیز انقلاب اسلامی خمینی با
حمله و تخریب مشروب فروشی ها، سینما ها و کاباره ها آغاز شد که نشانه ی
روشنی از ماهیت سیاسی و فرهنگی جریان خمینی گرا بود.
اما وسوسه ی رسیدن به
جایگاه های بلند سیاسی در رژیم بعدی از یک سو و کیفیت سیاسی اندک این
سیاسیون و روشنفکران از سوی دیگر موجب شد به پیروی و دستبوسی خمینی
پرداخته، قشر متجدد و دانش آموخته ی کشور را نیز همراه خود به منجلاب
انقلاب اسلامی خمینی رهنمون شوند.
رژیم خودکامه ی
محمدرضاشاه نیز با تحمیل اختناق سیاسی و ناآگاه نگه داشتن ایرانیان از
رویدادها و گرایش های سیاسی در " مقدس" شدن ناگهانی شخصیت تبهکار روح
الله خمینی سهم داشت، بویژه آنکه رسانه های رژیم پادشاهی ،جز مورد ناشیانه
ی مقاله ی " احمد رشیدی مطلق" [5]، هیچگاه به روشنگری درباره ی تیره
اندیشی ها و سیاهکاری های خمینی و نزدیکانش نپرداختند. برعکس، روزنامه های
دولتی آن زمان، بویژه کیهان و اطلاعات، با ارجگزاری به شخصیت خمینی [6]،
تبلیغ دیدگاه او و نشر خبرهای راجع به راهپیمایی ها خود از عوامل مهم
گسترده شدن انقلاب ننگین 1357 گردیدند. کسانی که آن روزها را دیده اند به
یاد می آورند، که مردم چگونه با شور و شوق در صف های طولانی جلوی روزنامه
فروشی ها انتظار رسیدن روزنامه های دولتی را می کشیدند تا از آخرین اخبار
تظاهرات وجدید ترین سخنان " آیت الله العظمی خمینی" آگاه شوند.
زمان درازی لازم نبود تا
رژیم جمهوری اسلامی چیستی چرکین و درنده خوی خود را آشکار کند و به
شیفتگانش نشان دهد که آن رویای شیرین منجلابی بیش نبود. اما درآمدن از این
منجلاب به آسانی برپا ساختن آن نبود! طبقه ی انگل و خونخواری که از همان
روز های نخستین روی کار آمدن خمینی شکل گرفت و در قالب "کمیته ها" و سپس
نهاد های انقلابی بر جان و مال مردم چیره گشت، حاضر نبود این بخت تاریخی را
که به بهای تیره بختی یک ملت به چنگ آورده بود به سادگی از کف بدهد....
رژیم جمهوری اسلامی چکیده
ی تمامی تباهی ها، رذالت ها و زشتی های نظام های سیاسی دوران ماست.
اگربرای برخی از رژیم های سیاسی منفور معاصر، در کنار کژی ها و کاستی های
بسیارشان معدود نیکی هایی هم بر می شمرند، برای جمهوری اسلامی حتی یک ویژگی
مثبت هم نمی توان یافت. رژیم توتالیتر و خونریز استالین در شوروی پیشین را
در کنار همه ی ستم ها و جنایاتش، به لحاظ پاسداری از میهن و منافع ملی
آن کشور و نیز بخاطر کاستن از اختلاف طبقاتی میان مردم می ستایند، حال
آنکه جمهوری اسلامی که از نظر جنایت و سرکوب از شوروی استالینی چیزی کم
ندارد، در میهن فروشی و خیانت به منافع ملی از شیوخ نفتی پیشی گرفته و با شاهان قاجاری شانه می زند [7]، ضمن آنکه شکاف طبقاتی موجود در جامعه ی تحت " حکومت عدل اسلامی" بالا ترین اندازه در میان همسایگان ایران می باشد[8].
رژیم
آلمان نازی که به خاطر نژاد پرستی، تجاوزگری و کشتارهای میلیونیش در
تاریخ معاصر همانند ندارد، دست کم دچار فساد مالی گسترده ای نبود و اقتصاد
ورشکسته ی آلمان را در دهه ی 1930 به شکوفایی رساند، هر چند که آلمان در
پایان جنگ دچار ویرانی شد. رژیم جمهوری اسلامی، اما، با برخورداری از
ویژگی های فاشیستی آلمان هیتلری، در فساد مالی سران و کارگزارانش شهره ی گیتی گردیده و ایران را در جرگه ی اندک کشور هایی درآورده است که رشد اقتصادی منفی [9] دارند
و از این لحاظ در میان کشور های خاور میانه بی همتاست! انقلابیون اسلامی
پیرو خمینی زمانی رژیم محمدرضا شاه و رژیم هایی چون عربستان سعودی و امارت
های شیخ نشین عربی را به دلیل اشرافی گری حاکمان آن به
باد انتقاد گرفته، از "خلیفة الله " بودن انسان و جایز نبودن خم شدن در
برابر همنوع سخن ها می بافتند. دیری نگذشت که کارگزاران رژیم در تجمل و
تعظیم و دستبوسی و پابوسی [10] و مجیز گویی و "حضرت" و " معظم" و "تمثال
مبارک" و " محضر مبارک" و مانند اینها بلغور کردن با چاکران دربار خلفای
بنی امیه و بنی عباس قابل سنجش گردیدند! ایران از نظر شاخص رفاه انسانی در
رده ی 102 جهانی قرار گرفته است [11] که برای یک کشور نفتی فاجعه بار
است، چنانکه با فاصله ی زیادی زیر کشورهای عربستان و کویت و ونزوئلا و حتی
پایین تر از کشورهایی چون مراکش، الجزایر، اردن، لبنان و نامیبیا ایستاده
است!
رژیم های خودکامه و
خونریزی چون صدام حسین در عراق و معمر قذافی در لیبی با همه ی زشتی هایشان
با قشریت مذهبی میانه ای نداشتند و در مدرن سازی جامعه هایشان کوشش هایی
نمودند. جمهوری اسلامی ضمن داشتن تمامی پلیدی های آنها، چون خود کامگی سیاسی و سلب آزادی های سیاسی و مدنی شهروندان، ویژگی واپسگرایی و ضدیت با مدرنیسم را
نیز به غایت داراست و پس از گذشت 35 سال از عمر نکبت بارش هنوز با فیلم و
موسیقی و کتاب و پوشش و شیوه ی زندگی خصوصی مردم مسائل حل ناشدنی دارد و
همچنان سرگرم تهیه و اجرای بر نامه های کوتاه مدت و دراز مدت برای
"اسلامی" ساختن بیشتر جامعه ی نگونبخت ایرانی است.
تباهکاری های جمهوری
اسلامی ویژه ی جناح و طیف ویژه ای از آن نیست. 35 سال است که جناح های
گوناگون این رژیم آزمون خود را در آزمایشگاهی به گستردگی ایران پس داده و
چیزی جز تباهی و ویرانی و جنایت عرضه ننموده اند. این وجود ناپاک، با تمامی
جناح ها و گروه بندی هایش، تا هست از خود فساد و عفونت می افشاند. برخی
از کهنه سیاستمدارانی که 35 سال پیش روح الله خمینی را در رسیدن به قدرت
یاری کردند، در این زمان نیز با جا زدن خود به عنوان اپوزیسیون جمهوری
اسلامی همچنان به صدور رهنمود های سیاسی می پردازند! اینان بجای پوزش خواهی
از شرکت در فاجعه ای که زندگی چند نسل از ایرانیان را به تباهی کشاند، با
پیش کشیدن موهوماتی چون " خطر بیگانگان"، " خطر جنگ"، " خطر سوری شدن
ایران" و " خطر تجزیه" ،ایرانیان را از رویارویی با رژیم بیم می دهند و به
"صبر" و " آرامش می خوانند. "خیرخواهی" و "هوشمندی سیاسی" این دسته از
سیاسیون در 35 سال پیش یه خوبی آزمایش شد! خرد سالم حکم می کند که هیچ خطری
برای مردم ایران از خطر بقای رژیم ننگین جمهوری اسلامی بالاتر نیست.
19 بهمن 1392 خورشیدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زیر نویس ها:
[1] در کتاب "ولایت فقیه" روح الله خمینی، منتشر شده در سال 1348، از جمله آمده است:
" ولايت فقيه از امور اعتبارى عقلايى است و واقعيتى جز جعل ندارد؛ مانند جعل (قرار دادن و تعيين) قيّم براى صغار. قيّم ملت با قيّم صغار از لحاظ وظيفه و موقعيت هيچ فرقى ندارد."
"لازم است كه فقها اجتماعاً يا انفراداً براى اجراى حدود و حفظ ثغور و نظام حكومت شرعى تشكيل دهند"
" منصب قضاوت متعلق به فقهاى عادل است"
"هر كه اظهار كند كه
تشكيل حكومت اسلامى ضرورت ندارد، منكر ضرورت اجراى احكام اسلام شده، و
جامعيت احكام و جاودانگى دين مبين اسلام را انكار كرده است."
"اين حرف كه قوانين اسلام تعطيلپذير يا منحصر و محدود به زمان يا مكانى است، بر خلاف ضروريات اعتقادى اسلام است."
" حدود و قصاصى كه بايد با نظر حاكم اسلامى اجرا شود، بدون برقرارى يك تشكيلات حكومتى تحقق نمىيابد"
[2] اعلامیه ی خمینی علیه احمد کسروی در اردیبهشت 1323
همچنین : " انتظار داریم
که دولت اسلام... اشخاصی که این یاوه سرایی ها را می کنند در حضور
هواخواهان دین اعدام کنند..." در کشف الاسرار، روح الله خمینی، ص. 105 به
نشانی:
کشف الاسرار را خمینی در پاسخ به نوشتاری مندرج در نشریه ی "پرچم" احمد کسروی نوشت.
[3] اعلامیه ی قانونی نبودن طرح شرکت زنان در انتخابات:
[4]
از جمله نظر فقهی خمینی مبنی بر روا بودن هم آغوشی با دختر بچه ی زیر 9 سال، حتی اگر شیرخوار باشد!
تحریرالوسیله ی روح الله خمینی، کتاب نکاح، مسأله ی 12
[5]
روزنامه ی اطلاعات، 17 دی 1356
[6] روزنامه های دولتی از تابستان 1357 از روح الله خمینی با عنوان "آیت الله العظمی" و با احترام فراوان نام می بردند.
[7] در باره ی میهن فروشی رژیم جمهوری اسلامی در این نوشتار شرح داده شده است:
[8]
نمودار میزان برابری در توزیع درآمد کشورها بر پایه ی ضریب جینی:
[9]
منفی 5 و 8 دهم درصد در سال 1391
[10]
رده بندی کشورها بر پایه ی شاخص رفاه انسانی، مؤسسه ی لگاتوم، 2013 [11]
|
۱۳۹۲ بهمن ۱۹, شنبه
35 سال جمهوری اسلامی، 35 سال جنایت و تبهکاری کاوه جویا
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر