علیرغم انحلال شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب که قاضی
پیرعباسی ریاست آن را برعهده داشت، ستاری، سردفتر این شعبه از ارجاع پرونده
حسین رونقی ملکی به شعبه ای دیگر در جهت مرخصی استعلاجی این زندانی سیاسی
جلو گیری می کند. زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی در مصاحبه با "روز" می
گوید ستاری قبلا درخواست رشوه ۱۲۰ میلیون تومانی برای آزادی فرزندش را
کرده بود و پس از آن با حسین و خانواده او لج کرده و در هر زمینه ای
کارشکنی می کند.
همزمان عبدالعلی مددزاده، پدر شبنم و فرزاد مددزاده، دو زندانی سیاسی که اخیرا و پس از پایان محکومیت ۵ ساله خود از زندان آزاد شده اند از تفتیش منزل دختر دیگر و احضار او و دامادش به وزارت اطلاعات خبر می دهد و به "روز" میگوید که در وزارت اطلاعات از دخترش سئوال کرده اند چرا هنگام آزادی خواهر و سپس برادرش مقابل زندان به استقبال آنها رفته است.
شبنم مددزاده، دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تهران و نایب رئیس سابق دبیر هیات رئیسه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت که در تحصن و اعتصاب غذای ۱۲ روزه بیش از ۱۲۰ تن از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران در خرداد ماه سال ۸۷ شرکتی فعال داشت اول اسفند همان سال بازداشت و به ۵ سال حبس تعزیری در تبعید محکوم شد. فرزاد مددزاده، برادر او نیز پس از بازداشت خواهرش بازداشت و با حکمی مشابه، زندانی شد. این خواهر و برادر به محاربه و تبلیغ علیه نظام متهم شدند و طی ۵ سال محکومیت خود که اول بهمن امسال به پایان رسید، بدون مرخصی در زندان به سر بردند. حالا پس از آزادی آنها، منزل شخصی خواهرشان، حبیبه مددزاده مورد تفتیش قرار گرفته و او به همراه همسرش به وزارت اطلاعات احضار شده است.
عبدالعلی مددزاده می گوید: چهارشنبه منزل دخترم را تفیتش کردند و کیس کامپیوتر و یکسری وسایل شخصی را بردند. بعد گفته بودند که پنج شنبه دختر و دامادم به اطلاعات بروند. آنها هم رفتند و چند سئوال و جواب شد و برگشتند اما هنوز وسایل شان را پس نداده اند.
می پرسم: در چه زمینه ای سئوال و جواب شدند؟ می گوید: چند سئوال پرسیده اند. مثلا گفته اند چرا رفته اید پیشواز برادرتان دم زندان. چرا پیش خواهر و برادرت که الان خانه پدرت هستند رفتید و.. حبیبه گفته برادرم است، خواهرم است وظیفه دارم. چرا نباید بروم. من که نمی توانم با خواهر و برادرم قطع رابطه کنم.
مشکل شان با خانواده شما چیست آقای مددزاده؟ ۵ سال دختر و پسرتان بدون مرخصی زندان بودند حالا حکم شان تمام شده و آزاد شده اند. چه می خواهند از شما؟ عبدالعلی مددزاده در پاسخ به این سئوال می گوید: همه می دانند چرا اینکارها را می کنند، اینها فشار است، برای اینکه اذیت کنند. ما نه کاری داریم نه بچه های من فعالیتی می کنند، تازه از زندان آزاد شده اند و سرمان به زندگی خودمان است و می خواهیم بعد از ۵ سال زندگی آرامی داشته باشیم.
دو تن از فرزندان آقای مددزاده عضو سازمان مجاهدین خلق بوده اند. سئوال می کنم: این فشار ها به خاطر آنهانیست؟ پدر شبنم و فرزاد مددزاده می گوید: بله، به خاطر آنها به ما اینطور فشار می آورند. فشارشان بر من و پسر و دخترم این است که من بیشتر ناراحت باشم و بچه های من بیشتر ناراحت باشند. من ۵ سال تمام وقت و زندگی ام را برای پی گیری وضعیت شبنم و فرزاد گذاشتم، حالا می خواهیم کمی راحت باشیم. اینکه آنها چی هستند ربطی به بچه های دیگر من ندارد. ما که کاری نداریم گفتیم ۵ سال اینطور گذراندیم و اذیت شدیم حالا اینها ناراحت هستند که چرا شبنم و فرزاد آزاد شده و چرا بیرون آمده اند.
تقاضای رشوه داد و لج کرد
حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر زندانی هم در وضعیت مساعدی به سر نمی برد. به گفته خانواده این زندانی سیاسی، دادستانی هم با مرخصی استعلاجی او موافقت کرده اما سر دفتر شعبه ۲۶ انقلاب که اخیرا منحل شده از ارجاع پرونده او به شعبه ای دیگر جلوگیری می کند و عملا گفته است که اجازه نمی دهد حسین رونقی ملکی به مرخصی بیاید.
زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی در مصاحبه با "روز" درباره وضعیت این زندانی سیاسی که به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و از زمان بازداشت تاکنون بیش از ۶ بار تحت عمل جراحی قرار گرفته می گوید: وضعیت حسین مثل سابق است، کلیه راست او به شدت آزارش می دهد. هر بار که عمل کرد او را به زندان بازگرداندند و متاسفانه درمانش نیمه ماند. بار آخر هم که در مرخصی بود عمل کرد و باز برگرداندند زندان. حالا نیاز به درمان دارد. ۲۹ دی ماه او را آوردند بیمارستان و یکسری آزمایشات انجام شد اماهمان روز هم به زندان برگرداندند. قرار بود برای آزمایشات دیگری بیاورند که خبری نشد. برای درمان اقدام نشد، برای مداوا هم به بیمارستان نیاوردند. قرار بود این هفته مرخصی استعلاجی بدهند که آن هم تا الان نشده.
می پرسم به چه دلیلی مرخصی استعلاجی داده نشده؟ مادر حسین رونقی ملکی می گوید: از طرف دادستان و معاون دادستان مشکلی نداشته و موافقت کرده اند اما پرونده را ارجاع دادند به شعبه ۲۶ که این شعبه منحل شده و پیرعباسی دیگر نیست اما سردفتر این شعبه، آقای ستاری مخالفت کرده و گفته به هیچ عنوان مرخصی نمی دهد و اجازه نمی دهد حسین مرخصی بیاید. بعد پرونده را به شعبه یک، آقای احمد زاده ارجاع داده اند اما آقای ستاری نگذاشته پرونده را بفرستند آنجا.
خانواده آقای رونقی ملکی، دوشنبه هفته قبل با او در زندان اوین ملاقات کرده اند. مادرش می گوید: کمیسیون پزشکی قانونی دوباره نوشته که حسین باید بیرون زندان برود. نامه را فرستادند دادستانی و مشکلی نبود اما آقای ستاری نمی گذارد.
سئوال میکنم: مشکل آقای ستاری با فرزندتان چیست؟ می گوید: حرف حساب آقای ستاری این است که پدر حسین حرف زده و گفته آقای ستاری به ما درخواست رشوه داده بوده. او قصد جان حسین را دارد و گفته به هیچ عنوان اجازه نمی دهد حسین به مرخصی بیاید.
رشوه؟ مادر این زندانی سیاسی پاسخ می دهد: سال ۸۹ حسین انفرادی بود و هنوز حکمی نداده بودند، برادر و پسرعمه آقای ستاری آمدند آذربایجان. بعد به پدر حسین گفته بودند که حسین بی گناه است و شما پول بدهید تا ما او را آزاد کنیم و پرونده سازی نشود. ۱۲۰ میلیون تومان رشوه خواسته بود بعد از آن با ما لج افتاده و تمام این سالها هر طوری که توانسته ما و حسین را اذیت کرده حالا هم که پرونده رابرای مرخصی استعلاجی ارجاع داده اند به آقای احمدزاده، اجازه نمی دهد پرونده را بفرستند.
زلیخا مو سوی توضیح می دهد: آقای ستاری، برادر و پسر عمه اش را فرستاد اینجا، پدر حسین مدرک دارد، صدای شان را ضبط کرده. مهدی ستاری، برادر آقای ستاری و پرویز سهرابی، پسرعمه اش ۱۲۰ میلیون تومان پول خواسته بودند. الان هم ستاری می گویدچرا این مساله را بیان کرده اید. البته حالا صدای مرا هم می شنوند، تلفن ها شنود می شود و گوش می دهند و خودشان هم می دانند که صدای ضبط شده شان را پدر حسین دارد.
همزمان عبدالعلی مددزاده، پدر شبنم و فرزاد مددزاده، دو زندانی سیاسی که اخیرا و پس از پایان محکومیت ۵ ساله خود از زندان آزاد شده اند از تفتیش منزل دختر دیگر و احضار او و دامادش به وزارت اطلاعات خبر می دهد و به "روز" میگوید که در وزارت اطلاعات از دخترش سئوال کرده اند چرا هنگام آزادی خواهر و سپس برادرش مقابل زندان به استقبال آنها رفته است.
شبنم مددزاده، دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تهران و نایب رئیس سابق دبیر هیات رئیسه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت که در تحصن و اعتصاب غذای ۱۲ روزه بیش از ۱۲۰ تن از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران در خرداد ماه سال ۸۷ شرکتی فعال داشت اول اسفند همان سال بازداشت و به ۵ سال حبس تعزیری در تبعید محکوم شد. فرزاد مددزاده، برادر او نیز پس از بازداشت خواهرش بازداشت و با حکمی مشابه، زندانی شد. این خواهر و برادر به محاربه و تبلیغ علیه نظام متهم شدند و طی ۵ سال محکومیت خود که اول بهمن امسال به پایان رسید، بدون مرخصی در زندان به سر بردند. حالا پس از آزادی آنها، منزل شخصی خواهرشان، حبیبه مددزاده مورد تفتیش قرار گرفته و او به همراه همسرش به وزارت اطلاعات احضار شده است.
عبدالعلی مددزاده می گوید: چهارشنبه منزل دخترم را تفیتش کردند و کیس کامپیوتر و یکسری وسایل شخصی را بردند. بعد گفته بودند که پنج شنبه دختر و دامادم به اطلاعات بروند. آنها هم رفتند و چند سئوال و جواب شد و برگشتند اما هنوز وسایل شان را پس نداده اند.
می پرسم: در چه زمینه ای سئوال و جواب شدند؟ می گوید: چند سئوال پرسیده اند. مثلا گفته اند چرا رفته اید پیشواز برادرتان دم زندان. چرا پیش خواهر و برادرت که الان خانه پدرت هستند رفتید و.. حبیبه گفته برادرم است، خواهرم است وظیفه دارم. چرا نباید بروم. من که نمی توانم با خواهر و برادرم قطع رابطه کنم.
مشکل شان با خانواده شما چیست آقای مددزاده؟ ۵ سال دختر و پسرتان بدون مرخصی زندان بودند حالا حکم شان تمام شده و آزاد شده اند. چه می خواهند از شما؟ عبدالعلی مددزاده در پاسخ به این سئوال می گوید: همه می دانند چرا اینکارها را می کنند، اینها فشار است، برای اینکه اذیت کنند. ما نه کاری داریم نه بچه های من فعالیتی می کنند، تازه از زندان آزاد شده اند و سرمان به زندگی خودمان است و می خواهیم بعد از ۵ سال زندگی آرامی داشته باشیم.
دو تن از فرزندان آقای مددزاده عضو سازمان مجاهدین خلق بوده اند. سئوال می کنم: این فشار ها به خاطر آنهانیست؟ پدر شبنم و فرزاد مددزاده می گوید: بله، به خاطر آنها به ما اینطور فشار می آورند. فشارشان بر من و پسر و دخترم این است که من بیشتر ناراحت باشم و بچه های من بیشتر ناراحت باشند. من ۵ سال تمام وقت و زندگی ام را برای پی گیری وضعیت شبنم و فرزاد گذاشتم، حالا می خواهیم کمی راحت باشیم. اینکه آنها چی هستند ربطی به بچه های دیگر من ندارد. ما که کاری نداریم گفتیم ۵ سال اینطور گذراندیم و اذیت شدیم حالا اینها ناراحت هستند که چرا شبنم و فرزاد آزاد شده و چرا بیرون آمده اند.
تقاضای رشوه داد و لج کرد
حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر زندانی هم در وضعیت مساعدی به سر نمی برد. به گفته خانواده این زندانی سیاسی، دادستانی هم با مرخصی استعلاجی او موافقت کرده اما سر دفتر شعبه ۲۶ انقلاب که اخیرا منحل شده از ارجاع پرونده او به شعبه ای دیگر جلوگیری می کند و عملا گفته است که اجازه نمی دهد حسین رونقی ملکی به مرخصی بیاید.
زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی در مصاحبه با "روز" درباره وضعیت این زندانی سیاسی که به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و از زمان بازداشت تاکنون بیش از ۶ بار تحت عمل جراحی قرار گرفته می گوید: وضعیت حسین مثل سابق است، کلیه راست او به شدت آزارش می دهد. هر بار که عمل کرد او را به زندان بازگرداندند و متاسفانه درمانش نیمه ماند. بار آخر هم که در مرخصی بود عمل کرد و باز برگرداندند زندان. حالا نیاز به درمان دارد. ۲۹ دی ماه او را آوردند بیمارستان و یکسری آزمایشات انجام شد اماهمان روز هم به زندان برگرداندند. قرار بود برای آزمایشات دیگری بیاورند که خبری نشد. برای درمان اقدام نشد، برای مداوا هم به بیمارستان نیاوردند. قرار بود این هفته مرخصی استعلاجی بدهند که آن هم تا الان نشده.
می پرسم به چه دلیلی مرخصی استعلاجی داده نشده؟ مادر حسین رونقی ملکی می گوید: از طرف دادستان و معاون دادستان مشکلی نداشته و موافقت کرده اند اما پرونده را ارجاع دادند به شعبه ۲۶ که این شعبه منحل شده و پیرعباسی دیگر نیست اما سردفتر این شعبه، آقای ستاری مخالفت کرده و گفته به هیچ عنوان مرخصی نمی دهد و اجازه نمی دهد حسین مرخصی بیاید. بعد پرونده را به شعبه یک، آقای احمد زاده ارجاع داده اند اما آقای ستاری نگذاشته پرونده را بفرستند آنجا.
خانواده آقای رونقی ملکی، دوشنبه هفته قبل با او در زندان اوین ملاقات کرده اند. مادرش می گوید: کمیسیون پزشکی قانونی دوباره نوشته که حسین باید بیرون زندان برود. نامه را فرستادند دادستانی و مشکلی نبود اما آقای ستاری نمی گذارد.
سئوال میکنم: مشکل آقای ستاری با فرزندتان چیست؟ می گوید: حرف حساب آقای ستاری این است که پدر حسین حرف زده و گفته آقای ستاری به ما درخواست رشوه داده بوده. او قصد جان حسین را دارد و گفته به هیچ عنوان اجازه نمی دهد حسین به مرخصی بیاید.
رشوه؟ مادر این زندانی سیاسی پاسخ می دهد: سال ۸۹ حسین انفرادی بود و هنوز حکمی نداده بودند، برادر و پسرعمه آقای ستاری آمدند آذربایجان. بعد به پدر حسین گفته بودند که حسین بی گناه است و شما پول بدهید تا ما او را آزاد کنیم و پرونده سازی نشود. ۱۲۰ میلیون تومان رشوه خواسته بود بعد از آن با ما لج افتاده و تمام این سالها هر طوری که توانسته ما و حسین را اذیت کرده حالا هم که پرونده رابرای مرخصی استعلاجی ارجاع داده اند به آقای احمدزاده، اجازه نمی دهد پرونده را بفرستند.
زلیخا مو سوی توضیح می دهد: آقای ستاری، برادر و پسر عمه اش را فرستاد اینجا، پدر حسین مدرک دارد، صدای شان را ضبط کرده. مهدی ستاری، برادر آقای ستاری و پرویز سهرابی، پسرعمه اش ۱۲۰ میلیون تومان پول خواسته بودند. الان هم ستاری می گویدچرا این مساله را بیان کرده اید. البته حالا صدای مرا هم می شنوند، تلفن ها شنود می شود و گوش می دهند و خودشان هم می دانند که صدای ضبط شده شان را پدر حسین دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر