۱۳۹۴ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

سقوط یک فیلمساز در قعر تباهی

سقوط یک فیلمساز در قعر تباهی

اکبر معصوم بیگی
____
کیمیایی دوست وهمکار نزدیک سعید امامی بوده است. سال 1378 در یکی از جلسههای جمع مشورتی کانون نویسندگان ایران در منزل گلشیری س.م. روزنامه نگار وعضو کانون از قول سینا مطلبی موضوع دوستی وهمکاری کیمیایی را با سعید اسلامی در قالب یک خبر طرح کرد .همه یکه خوردند .گلشیری گفت گرچه من نه از این مردک و نه از فیلمهایش هیچ وقت خوشم نیامده اما چون اینجا حاضر نیست بگذارید اول ته و توی قضیه را در بیاوریم بعدببینیم چه می شود. در همان جا موضوع تقدیر و تشکر از سعید امامی وحسین شریعتمداری در پایان تیتراز فیلم "ضیافت"" هم طرح شد .
شب همان روز با دوست منتقد سینمایی ام تلفنی تماس گرفتم و پرسیدم قضیه کیمیایی چیست. از موضوع خبر نداشت و قضیه را برایش شرح دادم. دو ساعت بعد دوستم تماس گرفت و گفت با کیمیایی صحبت کرده است و او حسابی به هم ریخته و متوحش است و از او خواهش کرده است تا کاری بکند. یک ماه بعد به دنبال این صحبت و لو رفتن همکاری نزدیک کیمیایی با سعید امامی به تمهید هوشنگ اسدی مصاحبه مفصلی با کیمیایی صورت گرفت که کیمیایی با ماست مالی کردن دوستی و همکاری اش با سعید امامی فاش کرد که یک بار بیضایی را هم به «ساختمان سفید» معروف محل کار سعید امامی برده است و بیضایی بعدا به او گفته است که بهتر است دور این آدم را قلم بگیرد و کیمیایی اعتنا نکرده است. چندی بعد، در اولین سالگرد قتل محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، آن دوست منتقد سینمایی ام برایم نقل کرد که کیمیایی گفته است خیلی دلش می خواسته است که به مراسم بزرگداشت و سالگرد این دو عزیز از دست رفته بیاید ولی جرئت نکرده است که از هزار متری مسجد فخرآباد نزدیک تر بیاید. زندگی 20 یا 30 سال اخیر کیمیایی سراسر آلوده به پلیدی و پلشتی است.
بی آن که قصد قیاس در کار باشد (که البته قیاس مع الفارق است)یادم هست زمانی که در 1998 می خواستند یک اسکار تمام عمر به الیا کازان بدهند، از شش ماه پیش عده ی زیادی در جلوی «آکادمی» اجتماع می کردند و دست به تظاهرات می زدند که نباید به یک خائن و آدم فروش جایزه داد. حتی در زمان برگزاری مراسم اسکار جمعیت به دو قسمت تقسیم شده بود: عده یی که برخاستند و برای الیا کازان کف زدند و عده یی که هم چنان نشسته ماندند (امثال نیک نولتی، اِد هریس، ...). یادم هست وارن بیتی، که یک سوسیالیست تمام عمر است، گفته بود اگر برای کازان از جا برخاستم برای این بود که در دوره یی از زندگی ام تاثیر به سزایی در کارم داشت. البته هر دو دسته در یک چیز اشتراک داشتند :کازان آدم فروش وخائن است ،منتها یک دسته معتقد بودند که باید به بخشی از کار او ارج نهاد.در همان هنگام آرتور میلر، نمایش نامه نویس و زخم خورده مک کارتیسم، در مجله «نیشن» نوشت: «دوستان، کمتر کسی به اندازه من از مک کارتیسم آسیب دیده استاما من حاضر نیستم به خاطر کثافتی که کازان در دوره مک کارتیسم مرتکب شده است، کل کار او را نفی کنم. هر آدمی تاریخچه یی دارد و باید درباره دوره های زندگی او جداگانه داوری کرد». عزیزان، کثافت کاری های کیمیایی در این سال های اخیر نابخشودنی است و باید قاطعانه درباره آن ها قضاوت کرد ولیالبته کیمیایی 70 ساله در این 20 یا 30 سال خلاصه نمی شود و حُکم میلر درباره کیمیایی هم جاری است. اما افسوس که کیمیایی هم چنان دارد به پلیدی ادامه می دهد.

هیچ نظری موجود نیست: