۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۸, جمعه

اسرائیل بیخ گوش ایران/ اتهام جاسوسی دو مسئول میزهای اسرائیل در "اطلاعات" سپاه و وزارت "اطلاعات "- بازداشت بیش از ٣٠ نفر از افراد با اتهام‌ های اثبات شده در رابطه با همکاری مستقیم با اسرائیل

رضا علیجانی: هر از چندی در ایران اتفاق شگفت انگیزی می افتد و یا خبرها و شنیده هایی به گوش می رسد که با هر عقل سلیمی تضادش با منافع مردم ایران و حتی مصالح نظام مستقر اظهر من الشمس است ولی ظاهرا کسی متوجه این تعارض آشکار نمی شود. در روزهای اخیر نیز خبرهایی از برخی ماجراجویی ها در رابطه با موضوع یمن به گوش می رسد؛ نرگس محمدی در حالی که کاملا در دسترس دستگاه های امنیتی و قضایی است و روز قبلش به پرونده در حال جریانش رسیدگی می شود، با حمله به خانه اش بازداشت می شودو.... اما اهمیت برخی مواضع و گاه اتفاقات شگفت انگیز در ماجرای هسته ای که خود صورت مسئله بزرگ ایران است؛ بیش از بقیه است...
 
بالاخره ماراتن مذاکرات هسته‌ای به تفاهم‌نامه اولیه لوزان منجر شد. بخش مهمی از جامعه، نیروهای منتقد و از جمله اپوزیسیون خارج از کشور (به عنوان بخشی از جامعه مدنی ایران) از این توافق و تفاهم به اشکال مختلف استقبال کردند. البته افراد و نیروهایی نیز، در داخل یا خارج از کشور؛ یا ناراضی‌اند و مسکوت و یا به نحوی زبان به نقد و اعتراض گشوده‌اند.
 
... در این شلوغی و هیاهو نکته‌ای کمتر دیده شد و آن سخنان نقدی (فرمانده بسیج مستضعفان) در اوج مذاکرات در یک سخنرانی بود که گفت موضوع نابودی اسرائیل قابل مذاکره نیست. این موضع به سرعت انعکاس جهانی یافت و باز بلافاصله مورد بهره‌برداری ـ البته ناکام ـ نتانیاهو قرار گرفت. این نظر یک پاس به سمت بازیکنی بود که آبشار سریع او تنها انتظاری بود که می‌شد داشت. همین اتفاق هم افتاد.
 
در دوران احمدی‌نژاد نیز بارها توسط وی و یا هم‌فکرانش مواضعی اتخاذ می‌شد که بلافاصله مصرع دوم و نتیجه و میوه‌چینی‌اش را توسط اسرائیلی‌ها می‌شد مشاهده کرد. همگان می‌دانند که یکی از همفکران نزدیک احمدی‌نژاد، یعنی محمدعلی رامین که بساط نفی هولوکاست را راه انداخت و بزرگترین خدمت به اسرائیل را در سیاست‌های ضدایرانی‌اش کرد، مدتی در بازداشت اطلاعات قرار داشت.
 
یکی از شعارهای استقبا‌ل‌کنندگان از جواد ظریف و تیم همراه در تهران «کیهان، اسرائیل؛ تسلیت، تسلیت» بود. من قطعا به نگاه توطئه‌محور معتقد نیستم و همگان به خوبی می‌دانیم ستون فقرات تحلیل‌های امنیتی (و بر آن اساس، بازجویی‌های منتقدان و مخالفان سیاسی و مدنی) همین منطق و برخی تشابهات صوری مواضع (که عمدتا از دو نقطه عزیمت کاملا متضاد صورت می‌گیرد) است. اما خبرها و شنیده‌های مهم و جد‌ی‌ای نیز وجود دارد که تأمل در برخی از این تشابهات را ضروری می‌سازد. خبرها و شنیده‌هایی در باره نفوذ و رسوخ اطلاعاتی عمیق اسرائیل در برخی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی؛ یعنی نهادهایی که متأسفانه اینک حضور و نفوذ بسیاری در عرصه سیاسی ایران دارند.
 
 از یاد نمی‌بریم که ترور چندین نفر موسوم به دانشمندان هسته‌ای در تهران، در روز روشن، یک علامت و هشدار و ضربه بسیار جدی اطلاعاتی به نهادهای مشابه در ایران بود.
 
بسیاری از زندانیان سیاسی در ایران خود با کسانی هم بند بوده اند که به اتهام جاسوسی در زندان بوده و بعضا حکم اعدام داشته و یا دارای احکام حبس بوده اند. کسانی که خود نیز به اتهام خویش تصریح داشته و بعضا از آن دفاع نیز می کرده اند! مشاهدات زندانیان متعددی که از نزدیک شاهد و ناظر این جمع از زندانیان بوده اند تا کنون مورد توجه قرار نگرفته است. خبرها و گفته ها و شنیده های آن ها عمدتا در حد ملاقاتی های شان و یا جمع خود زندانیان و نزدیکان شان دهان به دهان شده است. اما این مسئله که در زندان "سخنی است که بر سر هر بازاری هست"، به هر دلیل ناشناخته ای که نمی دانم چیست و چرا؛ کمتر در عرصه عمومی مطرح شده است. اما اینک که مرحله نهایی مذاکرات هسته ای در میان است و جاسوسان اسرائیلی فعال در عرصه های نهان قدرت و سیاست؛ اطلاعات و امنیت در ایران ممکن است آخرین سنگ های شان را در فلاخن بگذارند؛ همان کاری که نتانیاهو و لابی های همدست شان در آمریکا و عربستان و دوستانش در منطقه انجام می دهند؛ دیگر خیلی از صاحب نظران و دلسوزان این ملک و ملت ضروری می دانند که شمه ای از این سخنان و خبرها و گفته ها و شنیده های رد و بدل شده در عرصه غیر رسمی و عموما شفاهی سیاست در ایران، در عرصه عمومی تری نیز مطرح شود تا همگان بر آن تامل و توجه کافی داشته باشیم و از کارها و کارشکنی های این دشمنان ملت و منافع ملی ایران و ایرانیان بیمناک شویم و هشدار و انذار دهیم.
 
از مدت ها پیش خبری در محافل سیاسی داخلی و بین المللی مطرح شد که یک جاسوس و نفوذی اسرائیل در بین نزدیکان حسن نصرالله بازداشت شده است. از همین طریق یک شبکه جاسوسی اسرائیل در ایران نیز لو رفت که نفوذ عمیقی در ایران و حتی در سطح بیت مقامات بالای کشور داشت. هر چند این مسئله یک شوک اطلاعاتی به ایران بود اما زنگ خطر از مدت ها پیش به صدا در آمده بود. از مدت ها قبل جاسوسان اسرائیل در مراکز حساس و غیر حساس در ایران کشف و بازداشت و بعضا اعدام شده بودند.
 
خبرها و شنیده‌ های جدی حکایت از آن دارد که در سالیان اخیر "مسئول" میز اسرائیل در اطلاعات سپاه به اتهام جاسوسی برای اسرائیل دستگیر و پس از ماه‌ ها بازجویی اعدام شده است. وی در یکی از سلول‌ های یک بند از یک بازداشتگاه امنیتی که یکی از فعالین اصلاح‌طلب نیز در آنجا زندانی بوده، محبوس بوده است.
 
همین اتفاق در سال گذشته برای "مسئول" میز اسرائیل در وزارت اطلاعات نیز اتفاق افتاده و او نیز همان فرجام همردیف خود در اطلاعات سپاه را داشته است. همگان می دانیم وقتی "مسئول" میز اطلاعاتی یک کشور در یک نهاد امنیتی، جاسوس همان کشور از آب در می آید یعنی چه و چه فاجعه ای به بار آورده و تبعات ویرانگرش چقدر می تواند هم چنان ادامه داشته باشد.
 
گفته می‌شود بیش از سی نفر از افراد با اتهام‌های اثبات شده در رابطه با همکاری مستقیم با اسرائیل بازداشت شده‌اند. این‌ها تمامی از افراد اطلاعات، سپاه و بسیج بوده‌اند با چهره‌هایی مذهبی که معمولا از این نوع افراد انتظار می‌رود. در بین آنها افرادی با ظواهر یا رویکرد افراد مثلا انجمن پادشاهی و نظایر آن تقریبا هیچ وجود ندارد. در حالی که اتهامات و اعترافات افرادی از این دست به جاسوسی برای اسرائیل عموما(ونه البته مطلقا) زیر فشار شکنجه بوده و بعدا نیز عموما انکار می شود؛ اما در باره افرادی که سابقه و صبغه درون نظامی داشته اند بعدا نیز از سوی خود آنان مورد اذعان قرار گرفته و بعضی نیز از کارشان دفاع هم می کنند!
 
افراد رده بالای جاسوسی برای اسرائیل به ندرت در بازداشتگاه‌های عمومی‌تر و همراه دیگر زندانیان، محبوس می‌شوند. اما افراد رده میانی و پایین‌تر با دیگر زندانیان سیاسی و به قول حاکمان، زندانیان امنیتی در یک بازداشتگاه و گاه حتی در یک سلول قرار می‌گیرند.
 
مدتی نیز برخی از این افراد در یک اتاق خاص در بند ۳۵۰ اوین قرار داشتند که معمولا مزاحم زندانیان سیاسی می‌شدند و گاه اصطکاک‌ها و درگیری‌هایی نیز پیش می‌آمد. در هر حال آنها هم چنان یک نیروی اطلاعاتی که دچار "انحراف شده" ولی قابل "ارشاد و بصیرت" و خدمت مجدد به نظام اند، هستند! و البته در بین شان کسانی نیز وجود داشته اند که دیگر به خوبی لمس کرده اند که این نظام به صغیر و کبیرشان رحم نمی کند و هر وعده برای تخفیف حکم و یا آزادی فریب و سرابی بیش نیست.
 
 شنیده‌ها و خبرهای مربوط به جاسوسان اسرائیل معمولا از سوی این افراد که برخی حکم دریافت کرده و بعضا زیر اعدام قرار داشته و برخی نیز اعدام شده‌اند به دست دیگر زندانیان می‌رسیده است.
 
بنا به همین خبرها و شنیده‌های مکرر که دیگر جدی و قابل تأمل شده‌ است اکثر این افراد در ماموریت‌ها و سفرهای خارجی جذب اسرائیلی‌ها شده‌اند. بخصوص در لابی‌های هتل‌های کشورهای اطراف ایران؛ مأموران و همکاران اطلاعاتی اسرائیل با نشان دادن در باغ سبز مالی به سراغ آنها می‌روند. گفته می‌شود یکی دیگر از تله‌های آنها به اصطلاح فرستادن برخی "زنان" به سراغ شان و سوءاستفاده از نقطه ضعف‌های این افراد در حوزه‌های جنسی است.
 
 متأسفانه این خبرها و شنیده‌ها حکایت از آن دارد که میزان پولی که به افراد جذب شده برای همکاری با اسرائیل داده می‌شود عموما اندک و ناچیز است. این یعنی مقاومت این افراد در برابر جاذبه‌های مالی بسیار پایین است و آنها با پرداخت‌هایی حتی در حد ماهی یکی، دو هزار دلار خود و کشورشان را به اسرائیلی‌ها می‌فروشند.
 
گفته می‌شود فردی در ازای دریافت حدود ۶۰ هزار دلار در یک سال اطلاعات و نقشه کل پادگان‌های سپاه در تهران را به اسرائیلی‌ها داده است.
 
گفته می‌شود فردی که مدتی راننده سردار نقدی بوده (البته ظاهرا پس از آن دوران جذب اسرائیلی‌ها شده) یکی از این افراد است. طبق این شنیده قابل اعتنا، وی سربازی بوده که در سپاه خدمت می‌کرده و سپس به کار در بخش اداری و کامپیوتری سپاه می پردازد. پس از چند سال خدمت؛ در یک مرحله، جزء نیروهای تعدیل شده سپاه (البته نه به دلایل سیاسی) قرار می‌گیرد. وی از خانواده کم‌درآمدی از جنوب شهر تهران بوده و مدت‌ها در یکی از واحدهای بسیج نیز به شدت فعال بوده است. پس از بیکاری ظاهرا یکی از دوستانش به او پیشنهاد می‌دهد که تو با همین اطلاعاتی که از کارهای سپاه به خاطر حضورت در آن و نیز کار در بخش اداری و کامپیوتری سپاه داری [وی ظاهرا از برخی نامه‌نگاری‌های اطلاع پیدا می‌کرده]؛ می‌توانی به خارج بروی و پناهنده شوی. او در ترکیه به سفارت آمریکا (و بعد انگلیس) مراجعه می‌کند. آنها اطلاعات او را می‌گیرند اما می‌گویند این اطلاعات مهم نیست و به درد ما نمی‌خورد. وی به سفارت اسرائیل می‌رود و با همین پاسخ مواجه می‌شود، ولی اسرائیلی‌ها به او می‌گویند اطلاعات‌اش مهم نیست اما آنها حاضرند با وی کار کنند. بدین ترتیب او را برای یک دوره آموزشی به ارمنستان می‌فرستند. وی به ایران برمی‌گردد اما پس از مدتی بازداشت می‌شود. در لب‌تاب او نوعی ویندوز قرمز به دست می‌آید که گویا اسرائیل در اختیار این نوع افراد قرار می‌دهد.
 
متأسفانه خبرها و شنیده‌هایی از این نوع در ماه‌های اخیر به شدت افزایش یافته است. گفته می‌شود یکی از افرادی که به اتهام جاسوسی برای اسرائیل بازداشت شده به افراد هم بندی خود گفته است من یک بار که برای ملاقات با خانواده‌ام به محل ملاقات رفته بودم سرتیم بازجویی‌ام را دیدم که او نیز با چشم‌بند برای ملاقات خانواده‌اش آمده بود. او هم جاسوس اسرائیل بوده است!
 
 شگفت انگیز این که بنا به همین خبرها و شنیده‌ها برخی از این افراد که حتی زیر حکم اعدام قرار دارند از کارهای خود دفاع می‌کنند. یکی از آنها ‌گفته است که عرب‌ها هیچگاه با ما خوب نبوده و نیستند اما ما با اسرائیل منافع مشترک داریم و من هیچ وقت خلاف منافع ملی کاری انجام نداده‌ام!
 
فرد دیگری از همین جماعت به شکل مضحکی برای توجیه کار خود می‌گفته است روحانی و ظریف دارند در مذاکرات هسته‌ای کشور و نظام را می‌فروشند و اطلاعات درست هم به مقام رهبری نمی‌دهند. اما غربی‌ها اطلاعات‌شان از مذاکرات را به اسرائیلی‌ها می‌دهند. من می‌خواستم از این طریق اطلاعات درست اسرائیلی‌ها از مذاکرات هسته‌ای را بگیرم و به نظام بدهم!
 
هم چنین به طور مکرر در ماه‌های اخیر شنیده شد که یکی از مسئولان و معاونت‌های نیروی انتظامی در امر ترافیک که مسئول دوربین‌های نصب شده در سطح شهر تهران بوده نیز همراه همسرش به همین اتهام بازداشت شده است. نوار دوربین‌های کنترل ترافیک در دوران جنبش سبز توسط وی در اختیار اطلاعات و سپاه قرار می‌گرفت و به شدت علیه فعالان جنبش و برای بازداشت و سرکوب آنها مورد استفاده امنیتی قرار داشت. بنا به شنیده‌های مکرر، وی (یا همسرش) در یک سفر خارجی جذب اسرائیلی‌ها شده است. آنها در ازای پرداخت پول درخواست دریافت فیلم‌های دوربین‌های اطراف بیت رهبر جمهوری اسلامی و مسیرهای تردد وی و نیز دوربین‌های اطراف سفارت‌خانه‌های خارجی را داشته‌اند.
 
اینک به نظر می رسد اسرائیل به علت جنگ سیاسی و اطلاعاتی تمام عیار با ایران و عدم ارتباط سیاسی و اقتصادی با ایران که اقتضائات دیپلماتیک خاصی را برایش به وجود آورد؛ بار اطلاعاتی و امنیتی همه قدرت های بزرگ را یک تنه بر دوش می کشد و دیگر کشورها به خاطر ارتباطات سیاسی و اقتصادی شان با ایران دست به عصا تر حرکت می کنند.
 
 هر چند افرادی سپاهی نیز حتی به خاطر جاسوسی برای فرانسه بازداشت و حکم ده ساله دریافت کرده اند. و یا فردی در حد معاونت فرهنگی وزارت اطلاعات و یا فرد دیگری که کارمند حراست ایرنا بوده به اتهام جاسوسی برای آمریکا بازداشت و در زندان به سر می برده اند. شگفت انگیزتر اینکه فردی از وزارت دفاع که از مترجمان این وزارت خانه بوده نیز به اتهام جاسوسی برای روسیه بازداشت و حکم هفت ساله دریافت کرده است. اما عمده جاسوسی ها برای اسرائیل بوده و هست. مانند یکی از مسئولان اطلاعات در خوزستان و یا فردی سپاهی که دو نفر از اقوام شان نیز بازجوی امنیتی هستند و گفته می شود هفتاد هزار دلار از اسرائیلی ها دریافت کرده و یا سرهنگی از سپاه که وی نیز حکمی ده ساله به جرم جاسوسی برای اسرائیل دارد و...(نیازی به آوردن اسامی مشخص این افراد که برای هم بندی های شان همه گی مشخص هستند، نیست).
 
از این نمونه‌ها در چند سال اخیر زیاد گفته و شنیده شده است، بر این اساس برخی عوامانه به دنبال پیدا کردن تبار یهودی برای احمدی‌نژاد بودند و یا بعضی ممکن است به شکل سرخوشانه و غیرمسئولانه در جلد هر یک از افرادی که پاس گل‌های جدی به اسرائیلی‌ها می‌دهند، یک همکار و جاسوس اسرائیل را جستجو کنند، نگارنده که خود مانند صدها فعال سیاسی، فرهنگی و مدنی دیگر همواره (بخصوص پس از آغاز دوران اصلاحات و تشدید نگاه توطئه‌محور در دستگاه امنیتی – قضایی) قربانی این سوءظن‌ها و برچسب‌زنی‌های غیراخلاقی و عمدتا مغرضانه بوده است، نمی‌خواهد در پس پشت جملاتی هم چون جمله اخیر سردار نقدی در اوج حساسیت لحظه‌های مذاکرات که می‌تواند از منظرها و نقطه‌عزیمت‌های مختلف مطرح شده باشد، به جای کج‌سلیقگی سیاسی و یا خصومت و نفرت نسبت به دولت و رأی و تمایل اکثریت ملت برای تنش‌زدایی بین‌المللی؛ به دنبال ارتباط و پول و جاسوسی بگردد؛ اما با توجه به خبرها و شنیده‌های مکرر در رابطه با رسوخ عمیق اسرائیل در محافل امنیتی و سیاسی، دیگر نمی‌تواند خوش‌باورانه همه چیز را "انشاءالله گربه است" تلقی کند. جاسوسان اسرائیل که در قلب تهران عملیات نظامی کرده و دانشمند یا متخصص هسته‌ای ترور می کنند، حتما می‌توانند به طور مستقیم و غیرمستقیم در مراکز سیاسی و اطلاعاتی و... نیز به صورت مهندسی شده تأثیرگذار باشند و برخی روندهای سیاسی را به نفع خودشان و به ضرر منافع و مصالح ملی ما سوق دهند و مدیریت کنند.
 
گفته می شود با کشف ارتباط جاسوسی دو مسئول مهم در دو میز اسرائیل در دو نهاد اطلاعاتی (سپاه و وزارت اطلاعات) و بازداشت و محاکمه و اعدام آنها، در سطوح فوقانی مسئولان کشور این تعبیر به کار رفته است که "اسرائیلی‌ها تا بیخ گوش ما نفوذ کرده‌اند". واین حقیقتی تلخ و اندوهناک است. حقیقتی که معلوم نیست پایانی داشته باشد...
 
اما آن‌ها‌یی که سیاست‌ها و برخوردهای همه‌ جریان‌های سیاسی غیر از خودشان را به "دشمن" احاله می‌دادند و می دهند و در این راه برای قائم‌مقام رهبر و رئیس‌جمهور و رئیس مجلس و نخست وزیر سابق و اسبق این نظام نیز استثناء قائل نمی‌شوند و جنبش "رای من کو"ی میلیون‌ها ایرانی را مغرورانه، خشک‌مغزانه و عامدانه و بر اساس برخوردها و توهم‌های بی‌پایه‌شان به سرویس‌های جاسوسی بیگانه مرتبط می‌کردند؛ اینک باید در برابر ده‌ها نمونه واقعی و نه اعترافات زیر شکنجه؛ و پرونده‌های روزافزونی که در این رابطه مرتب شاهدش هستند و تا سر حد امکان احکام حبس و اعدام‌شان را از افکار عمومی پنهان می‌کنند؛ حداقل خود به اندیشه فرو روند که اولا چرا چنین شده است و دست‌پرورده‌های نظام این چنین سقوط اخلاقی کرده‌اند (آیا این سقوط در ادامه سقوط اخلاقی خودشان بخصوص با خیانت در امانت و تقلب در رای ملت در سال ۸۸ نیست؟) و دیگر آن که این وطن فروشان، چه تأثیراتی در سیاست‌های کشور داشته و دارند. در این رابطه البته همه باید بیمناک باشیم...
 
از نیروهای اطلاعاتی بیگانه نمی‌توان انتظار داشت که منافع و مصالح ما را رعایت کنند. این همان کاری است که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ایران نیز با مخالفان و کسانی که دشمن‌شان می‌پندارند انجام می‌دهند.
 
کارهای اطلاعاتی و سیاسی که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ایران در میان مخالفان شان در داخل و خارج می کنند نیز خود مسئله بس مهمی است که باید در نوشتار دیگری بدان پرداخت.
 

هیچ نظری موجود نیست: