دولت ناپیدا
عملیات گلادیو
مقدمه
گسترش نفوذ سیاسی ، ایجاد تنش و برپایی جنگ توسط امپریالیسم آمریکا در اقصی نقاط دنیا، بویژه درخاورمیانه ما را بر آن داشت تا درافشای این سیاست منابع مستندی را جستجوکنیم.
سلسه مقالاتی را که دراین بخش ملاحظه خواهید کرد ، برگرفته ای است از مصاحبه ها و گفتگوی خانم سیبل ادموندز بعنوان یکی از مأمورین اف بی آی با آقای جیمزکوریت. اگرچه شناخت ما ازخانم سیبل ادموندز درحدی نیست که بتوانیم اطلاعات جامعی در اختیار خوانندگان قرار دهیم ولی توضیح مختصری درباره سوابق و گذشته وی را ضروری می دانیم.
خانم سیبل ادموندز متولد ۱۹۷۰ میلادی ، از پدری آذری ایرانی و مادری اهل ترکیه می باشد. وی بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ بعنوان مترجم ، اول فارسی و بعد ترکی در اف بی آی کار می کرده است. در جریان کار آنطور که ادعا می کند یکی از عوامل گلادیو بنام خانم دیکرسون به ایشان پیشنهاد همکاری دراین بخش را می دهد. خانم سیبل ادموندز این پیشنهاد را رد کرده و این امر موجب می شود تا در سال ۲۰۰۳ از اف بی آی اخراج شود.
وی از آن پس گروهی بنام افشاء کننده نهادهای امنیتی آمریکا (Intelligence Agencies Whistle Blowers) را تأسیس می کند. از طریق این گروه وی افشای فعالیت های غیر قانونی نهادهای امنیتی سازمان CIA ، وFBI را در دستور کار قرار می دهد.
اینکه چرا خانم سیبل ادموندز در سال ۱۹۸۸ به آمریکا آمده و با چه انگیزه ای برای ما معلوم نیست. اطلاعات پراکنده ای وجود دارد که پدر ایشان با تمایلات غیرمذهبی یکی از زندانیان سیاسی زمان شاه بوده است. وی پس از ورود به آمریکا در رشته روانشناسی جنایی تحصیل کرده و به نظر می رسد مدتی نیز مددکار اجتماعی بوده است. طبق اظهارات خودش از آنجاکه وی تنها مترجم زبان ترکی در اف بی آی بوده تمام اطلاعات ترکیه به او می رسیده و هم او بوده است که بخش ترکیه را در اف بی آی تأسیس کرده است.
مصاحبه خانم سیبل ادموندز در مورد استراتژی نهان ، پوشیده و ادامه دار ناتو می باشد. تاکنون بخش زیادی از این سیاست بعنوان عملیات گلادیو ، ارتشی های «به جا مانده» و استراتژی ایجاد تنش انتشار بیرونی یافته است.ضروری است پیش از پرداختن به مصاحبه خانم سیبل ادموندز شرخ مختصری در مورد عملیات گلادیو نیز به اطلاع خوانندگان برسانیم :
دانشنامه ویکیپیدیا در فوریه ۲۰۱۳ گلادیو را اینطور معرفی می کند
«عملیات گلادیو (به ایتالیایی Operation Gladio) نام رمز ناتو برای عملیات نیروهای «به جامانده» (Stay behind) در اروپا ، در دوران جنگ سرد می باشد. هدف از آن ادامه عملیات ضد کمونیستی در صورت غلبه و اشغال کشورهای اروپایی توسط شوروی بوده است. اگرچه گلادیو به شاخه ایتالیایی عملیات ناتو رجوع دارد ولی «عملیات گلادیو» را بطور غیر رسمی در مورد تمامی سازمان های «بجا مانده» بکار می برند. درمواردی نیز به آن نقشی فراتر از ناتو داده اند و اصطلاحا آنراSuper Nato لفب داده اند. گلادیو در عهد رم باستان نام شمشیری کوتاه بوده است».
برخلاف آنچه ویکیپیدیا می گوید ، گلادیو به دوران جنگ سرد و یا حتی اروپا محدود نمی شده است. علاوه بر این آنها بصورت غیر فعال منتظر اشغال کشورهایشان توسط شوری نبوده اند، بلکه آنها همواره درحال پیاده کردن «استراتژی تنش» بوده اند.
ویکیپیدیا در مورد استراتژی تنش چنین نوشته است:
«استراتژی تنش (به ایتالیایی Strateggydella Tensione) تاکتیکی است که سعی در ایجاد دو دستگی ونفاق ، نفوذ و کنترل روی افکار عمومی از طریق ایجاد وحشت ، تبلیغات ، رساندن اطلاعات غلط ، ایجاد جنگ روانی ، عوامل تحریک کننده ، عملیات تروریستی و بالا بردن پرچمهای دروغین دارد».
این تئوری از زمانی به عمل در آمد که دولت آمریکا و دولت نظامی (جونتا) یونان از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۴ از جریانات راست افراطی در ایتالیا و ترکیه بر علیه کمونیستها که مورد حمایت مردم قرار گرفته بودند حمایت می کردند.سیاست آمریکا و یونان در آن دوره ایجاد وحشت در میان جامعه بود تا آنهارا به سوی انتخاب یک دولت قوی تر و دیکتاتور سوق دهند. در یک کلام عملیات گلادیو از هرشیوه ای استفاده می کند تا مانع هر گونه وحدت بین مردم شود، مانع نزدیکی نیروهای داخل و خارج کشور می گردد تا از تمایلات ضد امپریالیستی و ضد غربی جلوگیری کنند.
به نظر می رسد ناتو یکی از سازمان دهندگان وگلادیو یکی از چندین استراتژی بکار رفته در سالهای گذشته بوده اند. بر طبق اظهارات خانم سیبل ادموندز از اواخر سال ۱۹۹۶ میلادی ناتو از گلادیو الف (Gladio A) به گلادیو ب (Gladio B) تغییر جهت داده است. از آنجاکه استراتژی جدید هیچ گاه بر ملا نشده ، اهداف نهایی آن نیز تا حدی پوشیده مانده است.
بطورکلی گلادیو را می توان بدین صورت تعریف کرد:
استراتژی اعلام نشده ، با طرح نفوذی و ادامه داری می باشد تا ناتو بتواند از اینطریق دامنه فعالیت و نفوذ خودرا در تمام عرصه ها گسترش دهد. گلادیو در بر گیرنده تاکتیکهای متنوع با استفاده از ابزار مخفی ، غیر متعارف ، غیر قانونی و غیر اخلاقی است. رواج فساد ، حمایت از تروریسم ، سازماندهی عملیات پرچم دروغین نظیر ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ و یا ۷ جولای ۲۰۰۵ لندن ، بمب گذاری ماراتون بستن و اخیرا بمب گذاری انتحاری در شهر سروچ ترکیه برعلیه جوانان کرد از نمونه های بارز اقدامات گلادیو محسوب می شود. در تکمیل استراتژی این نهاد می توان تجارت و توزیع مواد مخدر، از میان بردن نهادهای آموزشی انقلابی و مترقی ، ایجاد جنگهای داخلی و فرسایشی ، حمایت از نخبگان تبهکار و حمایت از رژیمهای دیکتاتوری را بخش دیگری از سیاست گلادیو تلقی کرد.
گزارش کوربت The corbett Report) ۲۷) اکتبر ۲۰۱۴
معرفی عملیات گلادیو ب
بخش اول
در زیر رونوشت اولین مصاحبه در مورد عملیات گلادیو ب با خانم سیبل ادموندز را ملاحظه خواهید کرد.
ـ جیمز کوربت: خوش آمدید. من جیمز کوربت از corbettreport.com هستم. امروز سی ام ژانویه ۲۰۱۳ اینجا ژاپن است، و امروز روی خط از آمریکا مؤسس و سردبیر سایت boilingfrogspost.com خانم سیبل ادموندز که دوست خوب ما بوده و چند بار با او مصاحبه داشتیم می باشد. از خانم سیبل متشکرم که امروز برای ما وقت گذاشتند.
سیبل ادموندز: حتما؛ این یک مصاحبه بسیار جالب خواهد بود که من منتظر آن بودم.
جیمز: من هم همینطور. موضوعی را که امروز در مورد آن صحبت خواهیم کرد چنان گسترده و پهناور است که باعث وحشت می شود و اینکه ممکن است در موضوع غرق شویم، چرا که تعداد بازیگرهای آن چنان زیاد است که شنونده های ما با آنها آشنا نیستند و سخت است بدانیم از کجا باید شروع کرد. بنا بر این به نظرم بهتر است شنونده ها را به مصاحبه یکی دو هفته پیش با اقای تام سکر (Tom Secker) رجوع دهم . در آن مصاحبه درمورد گلادیو ،عملیات ناتو و نیروهای برجای مانده در کشورهای در حال اشغال صحبت کرده ایم. بنا بر این کسانی که علاقمندند جزئیات بیشتری از گلادیو و تاریخ آن به عنوان یک مقوله تاریخی در اروپا بدانند، می توانند به آن مصاحبه رجوع کنند. اما امروز ما می خواهیم در ادامه آن مصاحبه در مورد تداوم عملیات گلادیو و تغییر شکل آن در ترکیه و اینکه چگونه عمل می کند صحبت کنیم. درنظر داریم بدانیم اساساچگونه این عملیات تغییر شکل داده، ولی هنوز از همان استراتژی ها و روش ها استفاده می کند. از چه روشی به عرصه های دیگری از جمله عملیات تروریزم دروغین (False- Flag terrorism) و تروریزم اسلامی وارد می شوند و به چه صورت توزیع مواد مخدرو موضوعات چنین مهمی را کنترل می کنند. تمام این موارد از اهمیت بالایی برخوردار است و علاقمندیم در باره آنها صحبت کنیم.
بنا بر این بهتر است از اینجا شروع کنیم که عملیات ناتو در مورد نیروهای «برجای مانده» عملیات گلادیو (NATO stay-behind Gladio operation) چگونه به ترکیه رسوخ کرد. آغاز کار چگونه بود که به عنوان یک جنبش ملی گرای افراطی ultra nationalist ـ مطرح و سپس آن جنبش را به جنبش تروریستی سوق دادند (puppeteer).
ـ سیبل: حتما. یک تصحیح کوچک و آن اینکه محدوده عملیات گلادیو جهانی است، ولی در ۱۶ـ۱۵ سال اخیر متمرکز شده در آسیای میانه، قفقاز و شبه جزیره بالکان و در حقیقت از بالکان شروع شد. پس محدوده عملیات در حقیقت ربطی به خود ترکیه ندارد، و ترکیه تنها از این جهت انتخاب شده که قدرت های بزرگ آمریکا و انگلیس برای عملیات خود در آسیای میانه، قفقاز و بالکان ترجیح می دهند از طریق ترکیه عمل کنند.
ازاینرو محدوده عملیات اساسا آسیای میانه و شوروی سابق می باشد، و مراکز کنترل عملیات اصلی ترین آن البته در آمریکا واقع است و با شریان های اصلی به بریتانیا و بعد بروکسل بلژیک و بعد به ترکیه. بنا بر این به نوبت دردومین و سومین لایه به ترکیه می رسد که بازیگران اصلی در آن قبلا نظامیان ترک بوده اند . آنها اکنون دیگر نیستند و یا کمتر هستند ـ البته کسانی دیگری هستند که به آنها «گروه های اسلامی» می گویند، چندین گروه مختلف اسلامی.
جیمز: خوب، خوشحالم که گفته مرا تصحیح کردید، و کار درستی کردید. البته که حوزه عملیات آسیای میانه و قفقاز می باشد و در مصاحبه های قبلی دراین مورد کمی صحبت کرده بودیم. اجازه بدهید امروزدرمورد برخی شخصیت ها و اشخاصی که به این عملیات مرتبط بودند تمرکز کنیم.
خیلی مسایل است که می توان راجع به آنها صحبت کرد. نمی دانم شما از کجا می خواهید شروع کنید. البته می دانیم مأمورانی که به آنها «گرگ های خاکستری» می گویند ده ها سال است که در ترکیه این عملیات را انجام می داده اند، و شخصیتی مانند عبدالله چتلی که با این عملیات مرتبط بوده و در نقاط مختلف جهان عملیات انجام می داده است. وی زندگی عجیبی داشته تا اینکه در رسوایی سوسورلوک (susurluk skandal) در سال ۱۹۹۶ به طرز جالبی زندگی اش را از دست می دهد.
من مطمئن نیستم که شما از کجا می خواهید شروع کنید، ولی می توانید تصویری ارائه بدهید برای شنوندگان ما که این عملیات چگونه تکامل پیدا کرده و این واقعه (سوسورلوک) در میانه دهه ۹۰ میلادی به کجا رسیده بود.
سیبل: حتما. ترکیه مرکز مهمی برای عملیات گلادیو پیش از فروپاشی شوروی بود. جالب است که من وقتی در منابع و اطلاعاتی که در دسترس عموم است کنکاش می کنم، بسیار کم در مورد گلادیو اطلاعات وجود دارد. برای همین خیلی خوشحال شدم که شما هفته گذشته مصاحبه ای در مورد عملیات گلادیو داشتید (با آقای تام سکر) و قبلا راجع به کشورهایی مانند ایتالیا صحبت می شد. دراین باره که مثلا گلادیو چگونه در ایتالیا اتفاق افتاد و چگونه منحل شد و غیره و غیره. اما شما چیزی راجع به ترکیه نمی شنوید، و ترکیه مهم ترین مرکز عملیات گلادیو بود. تنها لازم است به موقعیت جغرافیایی ترکیه روی نقشه نگاه کنید و ببینید که چگونه دریای سیاه و قفقاز در مرزهای شمالی آن، خاورمیانه در مرزهای شرقی آن و اروپا در مرزهای غربی آن، موقعیت بیسابقه ای برای مرکز عملیات به آنها می دهد.
بنا بر این ترکیه مهمترین موقعیت را برای عملیات گلادیو تا پیش از فروپاشی شوروی سابق داشت. ولی شما مقاله های خیلی کمی راجع به ترکیه و عملیات گلادیو می بینید ، آنهم بطور پراکنده. مقاله خوبی در روزنامه لوموند دیپلماتیک فرانسه بود که به اشخاص شرکت کننده در عملیات پرداخته بود. شما هم اینجا در مورد عبدالله چتلی و واقعه سوسورلوک صحبت کردید. فردی در سوئیس و شخصی در انگلیس راجع به این موضوع مطالبی نگاشته اند، ولی مطلقا هیچ مقاله ای در آمریکا در مورد آن نوشته نشده، سکوت کامل.
من به اختصار تاریخ آن را برای شما می گویم، چرا که در مصاحبه قبلی اتان با مهمان قبلی (آقای سکر) شما خیلی به این موضوع پرداختید. من دراینجا بیشتر روی مسائلی که امروز مد نظر است تمرکز خواهم کرد، نقش ترکیه در عملیات گلادیو تا فروپاشی شوروی . در داخل ترکیه دو گروه عمده بودند که در داخل شبکه گلادیو کار می کردند و مهمترین عملیات را به انجام می رساندند. در اروپای غربی، اروپای شمالی و عمدتا در بلوک شرق. و اینها از نظامیان و سازمان امنیت نظامی ترکیه (Turkish military intelligence) تشکیل شده اند که مستقیما به ناتو، بروکسل و عملیات گلادیو وصل بودند.
اما در زیر مجموعه نظامیان رسمی ترکیه، شما نیروهای شبه نظامی دارید. خیلی جالب است که بدانیم اینها که هستند. شما اگر به مقاله ها و صحبت های افراد در مورد این شبه نظامیان توجه کنید، می گویند اینها ملی گرایان افراطی هستند (ultranationalist). اما آنها کارشان چه بود؟ اینها چه کسانی بودند که به استخدام ارتش ترکیه درمی آمدند ، بوسیله ناتو تعلیم داده می شوند ، جذب می گردند و در عملیات ناتو ـ آمریکایی گلادیو مشارکت می کنند.
بسیاری از این افراد در سال ۱۹۸۰ در زندان بودند. آنها در حقیقت پدرخوانده های کارهای خلاف در ترکیه بودند که به آنها «باباهای ترکیه» می گفتند. در ترکیه به آنها بابا می گویند که به معنی پدرخوانده است. آنها در راس شبکه های باج گیری و توزیع هروئین بودند. حتی از آن زمان ترکیه همیشه شریان اصلی انتقال هروئین به اروپا بوده است، چه هروئینی که از مرز با ایران می آمد، و یا آن بخش که از طریق گروه های کرد از عراق خارج می شد.
برای همین ترکیه همیشه مهم بوده است و ارتش ترکیه هم در این کارهای خلاف سهیم بوده است. درعین حال آنها همزمان ملی گراهای افراطی نیز بودند. آنها آتاتورک پدر ترکیه مدرن را به جایگاه خدایی می رساندند. و البته آتاتورک مبلغ سکولاریسم و تاکید می کنم سکولاریسم اجباری بود. در دوران بچگی من (سیبل) در ترکیه، اینها را راحت می شد شناخت. آنها سبیل شبیه هیتلر داشتند و گرگ های خاکستری سلام های خاصی داشتند و دستشان را تکان می دادند .در آن ایام پدرخوانده هایشان (باباهایشان) در زندان بودند. آنها چه در ترکیه و چه در جاهای دیگر خبرچین داشتند.
به عنوان قسمتی از عملیات گلادیو، ارتش، پلیس و سازمان های امنیتی ترکیه همه این آدم های رسوا را ـ منظورم این است که برخی از اینها دیوانه، روانی و جنایتکار کشتار جمعی بودند ـ از زندان بیرون آوردند و به آنها گفتند: «حالا شما با اطلاعات و تخصص تان در اختیار دولت کبیر ترکیه قرار می گیرید. و بزرگنمایی ترکی (Great Turkishness) مورد حمایت غرب است، چرا که کمونیست ها آنجا هستند و می خواهند ما را اشغال کنند. بعد هم این مسائل را در مورد کردها داریم.
دولت همچنین به این جنایتکاران می گفت: «شما در عین حال می توانید جیب خود را پر کرده و ثروتمند شوید. شما همچنان بزرگ و پدرخوانده خواهید بود ـ اما دلیلی که ما شما را از زندان آزاد می کنیم این است که شما برای ما این عملیات را انجام بدهید.» بنا بر این جنایتکاران از زندان آزاد شده و به مراکز مخصوص تعلیمات فرستاده می شدند از جمله بروکسل. در آنجا به آنها تعلیمات نظامی می دادند هم از طریق نظامیان ترکیه و هم از طریق ناتو و آمریکا. به آنها پاسپورت های دیپلماتیک دادند. نه فقط پاسپورت های ترکیه، بلکه پاسپورت های کشورهای مختلف. آنها در کار توزیع هروئین و قاچاق اسلحه و کشتارهای جمعی و عملیات پرچم دروغین مشارکت داده می شدند. نه تنها در داخل ترکیه، بلکه در کشورهای دیگر ـ مهمان قبلی شما در مورد سوء قصدها از جمله به پاپ و غیره صحبت کرد، بله آنها از اینطریق جیب خودشان را هم پر می کردند.
چنین شخصیت هایی بودند که دورهم متشکل بودند. حالا ممکن است خیلی ها در آمریکا بگویند: «خوب این اتفاقات در زمان کمونیزم اتفاق افتاد. ما (یعنی آمریکا) کارهای دیگری هم می کردیم با مجاهدین و بن لادن در افغانستان. بعد هم اینها همه به سیاست داخلی ترکیه ربط دارد، بنا بر این برای چه باید برای ما آمریکایی ها جالب باشد؟» علت این است که آنها فقط همین قدر می دانند ، درهمین حد مطالعه کرده و یا شنیده اند. پس از فروپاشی شوروی چه اتفاقی افتاد؟ خوب این شخص که شما نام بردید ، عبدالله چتلی یکی از سربازان و کماندوهای اصلی ارتش ترکیه بود که از ناتو و آمریکا فرمان می برد. او یکی از رسواترین کسان این حلقه بود. منظورم این است که او در داخل و خارج ترکیه مسئول قتل صدها و شاید هزاران نفر بود. کشتارهای فراوان، بمب گذاری ها ... در یک مورد آنها به خوابگاه دانشجویان پزشکی که تمایلات سوسیالیستی و کمونیستی داشتند ریختند ، گلوهایشان را دریدند (با چاقو بریدند) او به دلیل قتل هایی که چه در ترکیه و چه در کشورهای دیگر مرتکب شده بود در لیست پیگرد اینترپل (پلیس بین الملل) بود. من حالا به لیست ده نفر اول تحت پیگرد اینترپل اشاره می کنم ، برای قاچاق هروئین و اسلحه و قتل و... و این اتفاقات پس از فروپاشی شوروی است. او(عبدالله چتلی) در جریان یکی از عملیاتش دستگیر و به زندان امنیت بالای سوئیس منتقل شد.
وقتی مقاله هایی را در مورد عبدالله چتلی مطالعه می کنید، یا مقاله هایی را که در مورد «گرگ های خاکستری» نوشته اند، می بینید ، متوجه می شوید که او از زندان امنیت بالا در سوئیس فرار می کند. بعد می بینید که او به وسیله یک هلی کوپتر فرار کرد، و وقتی به گزارشات با جزئیات بیشتر مراجعه می کنید، می گویند هلی کوپتر ناتو بوده است. این واقعا به فیلم های هالیوودی شبیه است. درحالیکه این شخص در بالای لیست تحت پیگرد اینترپل قرار داشته است.
بعد قضیه عجیب تر می شود. همین شخص پس از فرار از زندان امنیت بالای سوئیس به وسیله هلی کوپتر ناتو از لندن سر درمی آورد. و عجیب تر اینکه در سال ۱۹۸۹ دولت انگلیس او را شهروند خود می کند و هنوز یک سال نشده که وارد انگلیس شده و هنوز درلیست تحت پیگرد اینترپل قرار دارد.
یک سال پس از آن همین آدم عبدالله چتلی از آمریکا سر درمی آورد حدود ۹۱ـ۱۹۹۰ و به شهر شیکاگو می رود و به او کارت سبز اقامت در آمریکا اهداء می کنند. و در تمام این مدت او هنوز در بالای لیست ده نفر اول تحت پیگرد اینترپل قرار دارد.
حالا شاید برخی بگویند که این در دوران جنگ سرد و کمونیزم بوده و سیاست داخلی ترکیه است ـ ولی باید پرسید کسی که در صدر لیست تحت پیگرد اینترپل قرار داشته و یک جنایتکار و قاچاقچی مواد مخدر است چرا سر از انگلیس درآورده و شهروند می شود و چرا بعد به آمریکا می آید و به او اقامت می دهند؟
اینها سوالاتی هستند که شنونده های شما باید بپرسند. و چرا او به شهر شیکاگو در آمریکا می رود و در آنجا می ماند، و وقتی در شیکاگو بوده ده ها ورود و خروج به خارج از آمریکا داشته است. پس از رسوایی واقعه سوسورلوک که تحقیقات زیادی توسط خبرنگاران ترکیه در مورد آن صورت گرفت و بعدا به آن می پردازم، دیده شد که او از شیکاگو به آسیای میانه، قفقاز، اروپای شرقی و استان شرقی مسلمان نشین سین جیانگ (Xinjiang) چین رفت وآمد داشته و در آنجا عملیات انجام داده است.
بنا بر این با وجود اینکه وی در لیست تحت پیگرد اینترپل قرار داشت، دائم در حال پرواز بود؟! ما نمی دانیم که او چگونه همه این شهروندی ها را به دست آورد و یا چگونه چهار یا پنج پاسپورت دیپلماتیک با خود حمل می کرد ، وی فقط پاسپورت دیپلماتیک ترکیه را که نداشت.
این اطلاعاتی است که بدست آمده و مدارک زیادی پس از واقعه سوسورلوک دراین مورد وجود دارد و دیگر محرمانه نیست. او (عبدالله چتلی) با یک تیم کوچک کمتر از دوازده نفر در سال ۹۶ـ۱۹۹۵ از ترکیه به آذربایجان می رود و سوء قصدی بر علیه حیدرعلی اوف پدر رئیس جمهور فعلی انجام می دهد.
قرار بوده که این «قصد» فقط انجام سوء قصد باشد و با موفقیت همراه نباشد. چرا که اگر به موقعیت آذربایجان در این سالها ۹۶ـ۱۹۹۴ نگاه کنید متوجه می شوید که قبل از انجام این «قصد» سوء قصد، حیدرعلی اف متمایل به روسیه بود. در آن هنگام هنوز وی به روسیه وفادار مانده بود و می گفت «ما قبلا جزو شوروی بوده ایم، و هنوز هم در کنار روسیه باقی می مانیم.» درحالیکه همان زمان آمریکا و غرب درنظر داشتند از طریق ترکیه به این کشورها نفوذ کنند.
چرا ترکیه؟ برای اینکه تمام این کشورهای آسیای میانه و قفقاز به ترکی صحبت می کنند. از دید آنها مذهب کشورهای سابق شوروی اسلام مانند ترکیه تفسیر می شد. بنا بر این آنها فکر می کردند ترکیه بهترین کشوری است که از آنجا کشورهای دیگر مانند تاجیکستان (گرچه تاجیکستان به فارسی صحبت می کند) و قرقیزستان و آذربایجان را می شود تصرف کرد تا به آنها بگویند: «خوب حالا از روسیه خداحافظی کنید. ما می خواهیم که شما از ما بشوید.» طبیعی بود که روسیه هم از طرف دیگر تلاش خود را می کرد. بنا بر این در زمانی که این «قصد» انجام سوء قصد صورت گرفت، علی اف بزرگ که رئیس جمهور آذربایجان بود، هنوز به روسیه وفادار بود و تلاش های صورت گرفته برای اینکه او را به طرف دیگر (یعنی غرب) بکشانند ناموفق بود. بهمین خاطر به روش هایی مانند سوء قصد به همراه تهدید متوسل شدند. در همین زمان مرزهای آذربایجان باز بود و بسیاری از پدرخوانده ها و باباهای ترکیه به آنجا رفتند و کازینوهای شیکی باز کردند. می توانیم بگوئیم «کازینو آذربایجان».
حال حدس بزنید که بعد چکار کردند، به اعضای خانواده علی اف در این کازینوها اعتبار دادند تا قماربازی کنند و ببازند و کلی قرض بالا بیاورند. و اینها از نزدیکان علی اف بزرگ بودند، به آنها گفتند: «اگر شما میلیون ها دلار بدهی خود را پرداخت نکنید، ما شما را می کشیم.» و پس از آن بود که سوء قصد به جان حیدر علی اف صورت گرفت. اگر بروید و به مدارک این سوء قصد به جان حیدر علی اف دقیق شوید اسم عبدالله چتلی را می بینید. علی اف در مورد این سوء قصد گفت: «کسانی که این کار را کردند ناتو و آمریکا از طریق ترکیه بودند!» و رئیس جمهور ترکیه با او تماس گرفته و به او می گوید: «نه، اینها تبهکاران و مافیا بودند، و به دولت ترکیه ربطی نداشتند.» و منکر دست داشتن دولت ترکیه در این عملیات شد. هر چه شد، پس از این سوء قصد علی اف موضع خود را عوض کرد و به سمت غرب رفت.
حالا شما وقایع بعدی این کشور را ملاحظه کنید. از ۱۹۹۶ به بعد آذربایجان یکی از نزدیک ترین متحدین ناتو و آمریکا شد، در حقیقت دارد عضو ناتو می شود. در هشت سال اخیر ناتو در پایگاه هایی به آنها آموزش می دهد. آنها آزمون ها را پاس می کنند. آنها از ۲۵ میلیون دلار خرید سالانه اسلحه از آمریکا حالا ۳/۵ تا ۴ میلیارد دلار سالانه از آمریکا اسلحه می خرند. بنا بر این در این مورد گلادیو موفق شد. چه کسی آن را اجرا کرد؟ عبدالله چتلی. پس از اینکه کارش تمام شد، دستهایش را به هم مالید و گفت: «مأموریت به انجام رسید!» و برگشت به شیکاگو. حالا اینجا یک پرانتز باز می کنم، اگر دقت کنید در یازده - دوازده سال اخیر من همیشه گفتم مرکز این عملیات در شیکاگو واقع شده، و این اطلاعات خاصی است که من از زمان کارم در FBI (به عنوان مترجم ترکی!) به دست آورده ام و هر کسی این را نمی داند. من بارها بر شیکاگو تاکید کرده ام و شنونده ها هم بارها شنیده اند «شیکاگو». بنا بر این او به شیکاگو برگشت.
این یکی از سفرهای او بود. سفرهای دیگر او از غرب آمریکا و اقیانوس آرام به چین و از آنجا به استان شرقی چین سین جیانگ (Xin jiang) بود. مهم است توضیح دهم استان ژین جیانگ چین دارای جمعیت مسلمان و زبان ترکی است. در ترکیه به آن ژین چیانگ نمی گویند، بلکه ترکستان شرقی می گویند.
خوب در نقشه نگاه کنید ببینید کجا واقع شده است. اگر بتواند استقلال به دست بیاورد و ما یک پایگاه (ناتو) در آنجا داشته باشیم ببینید چقدر نزدیک چین خواهیم بود. البته می توان گفت که ما تایوان را داریم، ولی این از تایوان هم مهم تر است. دوباره به موقعیت استراتژیک ژین جیانگ یا ترکستان شرقی یا ایغورستان (ugghuristan) نگاه کنید، نزدیک پاکستان و افغانستان می باشد.
این منطقه خیلی مهمی است وبرای آمریکا وغرب از ویژگی خاصی برخورداراست. ما کارهای زیادی در آنجا کرده ایم. وقتی در اف. بی. آی کار می کردم آنها دائم سرگرم تحقیقات جنایی در مورد اشخاصی بودند که در آنجا عملیات جنائی انجام داده بودند. حملات تروریستی که در آنجا انجام می شد، از راه دور هدایت می شد آنهم از ترکیه، بعد از ترکیه ، بروکسل ، انگلیس وبعد هم از آمریکا.
بنا بر این اتفاقاتی که در آنجا رخ داد، اینطوری نبود که جمیعت محلی سازماندهی شده و کاری انجام می دادند. نه خیر این شخص (عبدالله چتلی) از شیکاگو به آنجا فرستاده شد تا عملیات را سازماندهی کند و چند عملیات تروریستی یا تظاهرات انجام می داد و به شیکاگو باز می گشت. بنا بر این عملیات گلادیو ناتو از طریق ارتش ترکیه و پدرخوانده های ملی گرای افراطی و جنایتکاران شبه نظامی تا حدود سال ۱۹۹۶ ادامه پیدا کرد. در این زمان مثلا بین ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ لایه های بالایی ناتو و آمریکا، در حقیقت تصمیم گیرندگان، که ما به آنها «دولت در سایه» یا «قدرت ها» می گوییم بین خود بحث داشتند تا کدامیک از دو انتخاب را که در پیش رویشان بود انتخاب کنند.
کدامیک از دو طرح بهتر است؟ یکی طرحی که در زمان شوروی از آن استفاده می شد، یعنی استفاده از ملی گرایی افراطی و فاشیسم بر علیه شوروی و کمونیزم . یا در مقابل طرحی که نشان داده بود بسیار موفق است. طرحی که در افغانستان ، مجاهدین افغان و گروه بن لادن امتحان خودرا پس داده بودند، و اخیرا هم در ۱۹۹۴، ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ در بالکان و در بوسنی و کوسوو از آن استفاده شد.
بعد به خود گفتند: «این ملی گراهای افراطی دیگر خیلی بازده ندارند، ما فکر می کنیم گروه های اسلامی مجاهد برای هدف ما که همان نفوذ و در اختیار گرفتن کشورهای شوروی سابق است مؤثرترند.» برای همین تصمیم گرفتند گروه های مجاهد از مصر، عربستان سعودی، پاکستان، بن لادن و آیمن ظواهری را به ترکیه بیاورند تا به آنها آموزش دهند.
عملیات گلادیو
مقدمه
گسترش نفوذ سیاسی ، ایجاد تنش و برپایی جنگ توسط امپریالیسم آمریکا در اقصی نقاط دنیا، بویژه درخاورمیانه ما را بر آن داشت تا درافشای این سیاست منابع مستندی را جستجوکنیم.
سلسه مقالاتی را که دراین بخش ملاحظه خواهید کرد ، برگرفته ای است از مصاحبه ها و گفتگوی خانم سیبل ادموندز بعنوان یکی از مأمورین اف بی آی با آقای جیمزکوریت. اگرچه شناخت ما ازخانم سیبل ادموندز درحدی نیست که بتوانیم اطلاعات جامعی در اختیار خوانندگان قرار دهیم ولی توضیح مختصری درباره سوابق و گذشته وی را ضروری می دانیم.
خانم سیبل ادموندز متولد ۱۹۷۰ میلادی ، از پدری آذری ایرانی و مادری اهل ترکیه می باشد. وی بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ بعنوان مترجم ، اول فارسی و بعد ترکی در اف بی آی کار می کرده است. در جریان کار آنطور که ادعا می کند یکی از عوامل گلادیو بنام خانم دیکرسون به ایشان پیشنهاد همکاری دراین بخش را می دهد. خانم سیبل ادموندز این پیشنهاد را رد کرده و این امر موجب می شود تا در سال ۲۰۰۳ از اف بی آی اخراج شود.
وی از آن پس گروهی بنام افشاء کننده نهادهای امنیتی آمریکا (Intelligence Agencies Whistle Blowers) را تأسیس می کند. از طریق این گروه وی افشای فعالیت های غیر قانونی نهادهای امنیتی سازمان CIA ، وFBI را در دستور کار قرار می دهد.
اینکه چرا خانم سیبل ادموندز در سال ۱۹۸۸ به آمریکا آمده و با چه انگیزه ای برای ما معلوم نیست. اطلاعات پراکنده ای وجود دارد که پدر ایشان با تمایلات غیرمذهبی یکی از زندانیان سیاسی زمان شاه بوده است. وی پس از ورود به آمریکا در رشته روانشناسی جنایی تحصیل کرده و به نظر می رسد مدتی نیز مددکار اجتماعی بوده است. طبق اظهارات خودش از آنجاکه وی تنها مترجم زبان ترکی در اف بی آی بوده تمام اطلاعات ترکیه به او می رسیده و هم او بوده است که بخش ترکیه را در اف بی آی تأسیس کرده است.
مصاحبه خانم سیبل ادموندز در مورد استراتژی نهان ، پوشیده و ادامه دار ناتو می باشد. تاکنون بخش زیادی از این سیاست بعنوان عملیات گلادیو ، ارتشی های «به جا مانده» و استراتژی ایجاد تنش انتشار بیرونی یافته است.ضروری است پیش از پرداختن به مصاحبه خانم سیبل ادموندز شرخ مختصری در مورد عملیات گلادیو نیز به اطلاع خوانندگان برسانیم :
دانشنامه ویکیپیدیا در فوریه ۲۰۱۳ گلادیو را اینطور معرفی می کند
«عملیات گلادیو (به ایتالیایی Operation Gladio) نام رمز ناتو برای عملیات نیروهای «به جامانده» (Stay behind) در اروپا ، در دوران جنگ سرد می باشد. هدف از آن ادامه عملیات ضد کمونیستی در صورت غلبه و اشغال کشورهای اروپایی توسط شوروی بوده است. اگرچه گلادیو به شاخه ایتالیایی عملیات ناتو رجوع دارد ولی «عملیات گلادیو» را بطور غیر رسمی در مورد تمامی سازمان های «بجا مانده» بکار می برند. درمواردی نیز به آن نقشی فراتر از ناتو داده اند و اصطلاحا آنراSuper Nato لفب داده اند. گلادیو در عهد رم باستان نام شمشیری کوتاه بوده است».
برخلاف آنچه ویکیپیدیا می گوید ، گلادیو به دوران جنگ سرد و یا حتی اروپا محدود نمی شده است. علاوه بر این آنها بصورت غیر فعال منتظر اشغال کشورهایشان توسط شوری نبوده اند، بلکه آنها همواره درحال پیاده کردن «استراتژی تنش» بوده اند.
ویکیپیدیا در مورد استراتژی تنش چنین نوشته است:
«استراتژی تنش (به ایتالیایی Strateggydella Tensione) تاکتیکی است که سعی در ایجاد دو دستگی ونفاق ، نفوذ و کنترل روی افکار عمومی از طریق ایجاد وحشت ، تبلیغات ، رساندن اطلاعات غلط ، ایجاد جنگ روانی ، عوامل تحریک کننده ، عملیات تروریستی و بالا بردن پرچمهای دروغین دارد».
این تئوری از زمانی به عمل در آمد که دولت آمریکا و دولت نظامی (جونتا) یونان از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۴ از جریانات راست افراطی در ایتالیا و ترکیه بر علیه کمونیستها که مورد حمایت مردم قرار گرفته بودند حمایت می کردند.سیاست آمریکا و یونان در آن دوره ایجاد وحشت در میان جامعه بود تا آنهارا به سوی انتخاب یک دولت قوی تر و دیکتاتور سوق دهند. در یک کلام عملیات گلادیو از هرشیوه ای استفاده می کند تا مانع هر گونه وحدت بین مردم شود، مانع نزدیکی نیروهای داخل و خارج کشور می گردد تا از تمایلات ضد امپریالیستی و ضد غربی جلوگیری کنند.
به نظر می رسد ناتو یکی از سازمان دهندگان وگلادیو یکی از چندین استراتژی بکار رفته در سالهای گذشته بوده اند. بر طبق اظهارات خانم سیبل ادموندز از اواخر سال ۱۹۹۶ میلادی ناتو از گلادیو الف (Gladio A) به گلادیو ب (Gladio B) تغییر جهت داده است. از آنجاکه استراتژی جدید هیچ گاه بر ملا نشده ، اهداف نهایی آن نیز تا حدی پوشیده مانده است.
بطورکلی گلادیو را می توان بدین صورت تعریف کرد:
استراتژی اعلام نشده ، با طرح نفوذی و ادامه داری می باشد تا ناتو بتواند از اینطریق دامنه فعالیت و نفوذ خودرا در تمام عرصه ها گسترش دهد. گلادیو در بر گیرنده تاکتیکهای متنوع با استفاده از ابزار مخفی ، غیر متعارف ، غیر قانونی و غیر اخلاقی است. رواج فساد ، حمایت از تروریسم ، سازماندهی عملیات پرچم دروغین نظیر ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ و یا ۷ جولای ۲۰۰۵ لندن ، بمب گذاری ماراتون بستن و اخیرا بمب گذاری انتحاری در شهر سروچ ترکیه برعلیه جوانان کرد از نمونه های بارز اقدامات گلادیو محسوب می شود. در تکمیل استراتژی این نهاد می توان تجارت و توزیع مواد مخدر، از میان بردن نهادهای آموزشی انقلابی و مترقی ، ایجاد جنگهای داخلی و فرسایشی ، حمایت از نخبگان تبهکار و حمایت از رژیمهای دیکتاتوری را بخش دیگری از سیاست گلادیو تلقی کرد.
گزارش کوربت The corbett Report) ۲۷) اکتبر ۲۰۱۴
معرفی عملیات گلادیو ب
بخش اول
در زیر رونوشت اولین مصاحبه در مورد عملیات گلادیو ب با خانم سیبل ادموندز را ملاحظه خواهید کرد.
ـ جیمز کوربت: خوش آمدید. من جیمز کوربت از corbettreport.com هستم. امروز سی ام ژانویه ۲۰۱۳ اینجا ژاپن است، و امروز روی خط از آمریکا مؤسس و سردبیر سایت boilingfrogspost.com خانم سیبل ادموندز که دوست خوب ما بوده و چند بار با او مصاحبه داشتیم می باشد. از خانم سیبل متشکرم که امروز برای ما وقت گذاشتند.
سیبل ادموندز: حتما؛ این یک مصاحبه بسیار جالب خواهد بود که من منتظر آن بودم.
جیمز: من هم همینطور. موضوعی را که امروز در مورد آن صحبت خواهیم کرد چنان گسترده و پهناور است که باعث وحشت می شود و اینکه ممکن است در موضوع غرق شویم، چرا که تعداد بازیگرهای آن چنان زیاد است که شنونده های ما با آنها آشنا نیستند و سخت است بدانیم از کجا باید شروع کرد. بنا بر این به نظرم بهتر است شنونده ها را به مصاحبه یکی دو هفته پیش با اقای تام سکر (Tom Secker) رجوع دهم . در آن مصاحبه درمورد گلادیو ،عملیات ناتو و نیروهای برجای مانده در کشورهای در حال اشغال صحبت کرده ایم. بنا بر این کسانی که علاقمندند جزئیات بیشتری از گلادیو و تاریخ آن به عنوان یک مقوله تاریخی در اروپا بدانند، می توانند به آن مصاحبه رجوع کنند. اما امروز ما می خواهیم در ادامه آن مصاحبه در مورد تداوم عملیات گلادیو و تغییر شکل آن در ترکیه و اینکه چگونه عمل می کند صحبت کنیم. درنظر داریم بدانیم اساساچگونه این عملیات تغییر شکل داده، ولی هنوز از همان استراتژی ها و روش ها استفاده می کند. از چه روشی به عرصه های دیگری از جمله عملیات تروریزم دروغین (False- Flag terrorism) و تروریزم اسلامی وارد می شوند و به چه صورت توزیع مواد مخدرو موضوعات چنین مهمی را کنترل می کنند. تمام این موارد از اهمیت بالایی برخوردار است و علاقمندیم در باره آنها صحبت کنیم.
بنا بر این بهتر است از اینجا شروع کنیم که عملیات ناتو در مورد نیروهای «برجای مانده» عملیات گلادیو (NATO stay-behind Gladio operation) چگونه به ترکیه رسوخ کرد. آغاز کار چگونه بود که به عنوان یک جنبش ملی گرای افراطی ultra nationalist ـ مطرح و سپس آن جنبش را به جنبش تروریستی سوق دادند (puppeteer).
ـ سیبل: حتما. یک تصحیح کوچک و آن اینکه محدوده عملیات گلادیو جهانی است، ولی در ۱۶ـ۱۵ سال اخیر متمرکز شده در آسیای میانه، قفقاز و شبه جزیره بالکان و در حقیقت از بالکان شروع شد. پس محدوده عملیات در حقیقت ربطی به خود ترکیه ندارد، و ترکیه تنها از این جهت انتخاب شده که قدرت های بزرگ آمریکا و انگلیس برای عملیات خود در آسیای میانه، قفقاز و بالکان ترجیح می دهند از طریق ترکیه عمل کنند.
ازاینرو محدوده عملیات اساسا آسیای میانه و شوروی سابق می باشد، و مراکز کنترل عملیات اصلی ترین آن البته در آمریکا واقع است و با شریان های اصلی به بریتانیا و بعد بروکسل بلژیک و بعد به ترکیه. بنا بر این به نوبت دردومین و سومین لایه به ترکیه می رسد که بازیگران اصلی در آن قبلا نظامیان ترک بوده اند . آنها اکنون دیگر نیستند و یا کمتر هستند ـ البته کسانی دیگری هستند که به آنها «گروه های اسلامی» می گویند، چندین گروه مختلف اسلامی.
جیمز: خوب، خوشحالم که گفته مرا تصحیح کردید، و کار درستی کردید. البته که حوزه عملیات آسیای میانه و قفقاز می باشد و در مصاحبه های قبلی دراین مورد کمی صحبت کرده بودیم. اجازه بدهید امروزدرمورد برخی شخصیت ها و اشخاصی که به این عملیات مرتبط بودند تمرکز کنیم.
خیلی مسایل است که می توان راجع به آنها صحبت کرد. نمی دانم شما از کجا می خواهید شروع کنید. البته می دانیم مأمورانی که به آنها «گرگ های خاکستری» می گویند ده ها سال است که در ترکیه این عملیات را انجام می داده اند، و شخصیتی مانند عبدالله چتلی که با این عملیات مرتبط بوده و در نقاط مختلف جهان عملیات انجام می داده است. وی زندگی عجیبی داشته تا اینکه در رسوایی سوسورلوک (susurluk skandal) در سال ۱۹۹۶ به طرز جالبی زندگی اش را از دست می دهد.
من مطمئن نیستم که شما از کجا می خواهید شروع کنید، ولی می توانید تصویری ارائه بدهید برای شنوندگان ما که این عملیات چگونه تکامل پیدا کرده و این واقعه (سوسورلوک) در میانه دهه ۹۰ میلادی به کجا رسیده بود.
سیبل: حتما. ترکیه مرکز مهمی برای عملیات گلادیو پیش از فروپاشی شوروی بود. جالب است که من وقتی در منابع و اطلاعاتی که در دسترس عموم است کنکاش می کنم، بسیار کم در مورد گلادیو اطلاعات وجود دارد. برای همین خیلی خوشحال شدم که شما هفته گذشته مصاحبه ای در مورد عملیات گلادیو داشتید (با آقای تام سکر) و قبلا راجع به کشورهایی مانند ایتالیا صحبت می شد. دراین باره که مثلا گلادیو چگونه در ایتالیا اتفاق افتاد و چگونه منحل شد و غیره و غیره. اما شما چیزی راجع به ترکیه نمی شنوید، و ترکیه مهم ترین مرکز عملیات گلادیو بود. تنها لازم است به موقعیت جغرافیایی ترکیه روی نقشه نگاه کنید و ببینید که چگونه دریای سیاه و قفقاز در مرزهای شمالی آن، خاورمیانه در مرزهای شرقی آن و اروپا در مرزهای غربی آن، موقعیت بیسابقه ای برای مرکز عملیات به آنها می دهد.
بنا بر این ترکیه مهمترین موقعیت را برای عملیات گلادیو تا پیش از فروپاشی شوروی سابق داشت. ولی شما مقاله های خیلی کمی راجع به ترکیه و عملیات گلادیو می بینید ، آنهم بطور پراکنده. مقاله خوبی در روزنامه لوموند دیپلماتیک فرانسه بود که به اشخاص شرکت کننده در عملیات پرداخته بود. شما هم اینجا در مورد عبدالله چتلی و واقعه سوسورلوک صحبت کردید. فردی در سوئیس و شخصی در انگلیس راجع به این موضوع مطالبی نگاشته اند، ولی مطلقا هیچ مقاله ای در آمریکا در مورد آن نوشته نشده، سکوت کامل.
من به اختصار تاریخ آن را برای شما می گویم، چرا که در مصاحبه قبلی اتان با مهمان قبلی (آقای سکر) شما خیلی به این موضوع پرداختید. من دراینجا بیشتر روی مسائلی که امروز مد نظر است تمرکز خواهم کرد، نقش ترکیه در عملیات گلادیو تا فروپاشی شوروی . در داخل ترکیه دو گروه عمده بودند که در داخل شبکه گلادیو کار می کردند و مهمترین عملیات را به انجام می رساندند. در اروپای غربی، اروپای شمالی و عمدتا در بلوک شرق. و اینها از نظامیان و سازمان امنیت نظامی ترکیه (Turkish military intelligence) تشکیل شده اند که مستقیما به ناتو، بروکسل و عملیات گلادیو وصل بودند.
اما در زیر مجموعه نظامیان رسمی ترکیه، شما نیروهای شبه نظامی دارید. خیلی جالب است که بدانیم اینها که هستند. شما اگر به مقاله ها و صحبت های افراد در مورد این شبه نظامیان توجه کنید، می گویند اینها ملی گرایان افراطی هستند (ultranationalist). اما آنها کارشان چه بود؟ اینها چه کسانی بودند که به استخدام ارتش ترکیه درمی آمدند ، بوسیله ناتو تعلیم داده می شوند ، جذب می گردند و در عملیات ناتو ـ آمریکایی گلادیو مشارکت می کنند.
بسیاری از این افراد در سال ۱۹۸۰ در زندان بودند. آنها در حقیقت پدرخوانده های کارهای خلاف در ترکیه بودند که به آنها «باباهای ترکیه» می گفتند. در ترکیه به آنها بابا می گویند که به معنی پدرخوانده است. آنها در راس شبکه های باج گیری و توزیع هروئین بودند. حتی از آن زمان ترکیه همیشه شریان اصلی انتقال هروئین به اروپا بوده است، چه هروئینی که از مرز با ایران می آمد، و یا آن بخش که از طریق گروه های کرد از عراق خارج می شد.
برای همین ترکیه همیشه مهم بوده است و ارتش ترکیه هم در این کارهای خلاف سهیم بوده است. درعین حال آنها همزمان ملی گراهای افراطی نیز بودند. آنها آتاتورک پدر ترکیه مدرن را به جایگاه خدایی می رساندند. و البته آتاتورک مبلغ سکولاریسم و تاکید می کنم سکولاریسم اجباری بود. در دوران بچگی من (سیبل) در ترکیه، اینها را راحت می شد شناخت. آنها سبیل شبیه هیتلر داشتند و گرگ های خاکستری سلام های خاصی داشتند و دستشان را تکان می دادند .در آن ایام پدرخوانده هایشان (باباهایشان) در زندان بودند. آنها چه در ترکیه و چه در جاهای دیگر خبرچین داشتند.
به عنوان قسمتی از عملیات گلادیو، ارتش، پلیس و سازمان های امنیتی ترکیه همه این آدم های رسوا را ـ منظورم این است که برخی از اینها دیوانه، روانی و جنایتکار کشتار جمعی بودند ـ از زندان بیرون آوردند و به آنها گفتند: «حالا شما با اطلاعات و تخصص تان در اختیار دولت کبیر ترکیه قرار می گیرید. و بزرگنمایی ترکی (Great Turkishness) مورد حمایت غرب است، چرا که کمونیست ها آنجا هستند و می خواهند ما را اشغال کنند. بعد هم این مسائل را در مورد کردها داریم.
دولت همچنین به این جنایتکاران می گفت: «شما در عین حال می توانید جیب خود را پر کرده و ثروتمند شوید. شما همچنان بزرگ و پدرخوانده خواهید بود ـ اما دلیلی که ما شما را از زندان آزاد می کنیم این است که شما برای ما این عملیات را انجام بدهید.» بنا بر این جنایتکاران از زندان آزاد شده و به مراکز مخصوص تعلیمات فرستاده می شدند از جمله بروکسل. در آنجا به آنها تعلیمات نظامی می دادند هم از طریق نظامیان ترکیه و هم از طریق ناتو و آمریکا. به آنها پاسپورت های دیپلماتیک دادند. نه فقط پاسپورت های ترکیه، بلکه پاسپورت های کشورهای مختلف. آنها در کار توزیع هروئین و قاچاق اسلحه و کشتارهای جمعی و عملیات پرچم دروغین مشارکت داده می شدند. نه تنها در داخل ترکیه، بلکه در کشورهای دیگر ـ مهمان قبلی شما در مورد سوء قصدها از جمله به پاپ و غیره صحبت کرد، بله آنها از اینطریق جیب خودشان را هم پر می کردند.
چنین شخصیت هایی بودند که دورهم متشکل بودند. حالا ممکن است خیلی ها در آمریکا بگویند: «خوب این اتفاقات در زمان کمونیزم اتفاق افتاد. ما (یعنی آمریکا) کارهای دیگری هم می کردیم با مجاهدین و بن لادن در افغانستان. بعد هم اینها همه به سیاست داخلی ترکیه ربط دارد، بنا بر این برای چه باید برای ما آمریکایی ها جالب باشد؟» علت این است که آنها فقط همین قدر می دانند ، درهمین حد مطالعه کرده و یا شنیده اند. پس از فروپاشی شوروی چه اتفاقی افتاد؟ خوب این شخص که شما نام بردید ، عبدالله چتلی یکی از سربازان و کماندوهای اصلی ارتش ترکیه بود که از ناتو و آمریکا فرمان می برد. او یکی از رسواترین کسان این حلقه بود. منظورم این است که او در داخل و خارج ترکیه مسئول قتل صدها و شاید هزاران نفر بود. کشتارهای فراوان، بمب گذاری ها ... در یک مورد آنها به خوابگاه دانشجویان پزشکی که تمایلات سوسیالیستی و کمونیستی داشتند ریختند ، گلوهایشان را دریدند (با چاقو بریدند) او به دلیل قتل هایی که چه در ترکیه و چه در کشورهای دیگر مرتکب شده بود در لیست پیگرد اینترپل (پلیس بین الملل) بود. من حالا به لیست ده نفر اول تحت پیگرد اینترپل اشاره می کنم ، برای قاچاق هروئین و اسلحه و قتل و... و این اتفاقات پس از فروپاشی شوروی است. او(عبدالله چتلی) در جریان یکی از عملیاتش دستگیر و به زندان امنیت بالای سوئیس منتقل شد.
وقتی مقاله هایی را در مورد عبدالله چتلی مطالعه می کنید، یا مقاله هایی را که در مورد «گرگ های خاکستری» نوشته اند، می بینید ، متوجه می شوید که او از زندان امنیت بالا در سوئیس فرار می کند. بعد می بینید که او به وسیله یک هلی کوپتر فرار کرد، و وقتی به گزارشات با جزئیات بیشتر مراجعه می کنید، می گویند هلی کوپتر ناتو بوده است. این واقعا به فیلم های هالیوودی شبیه است. درحالیکه این شخص در بالای لیست تحت پیگرد اینترپل قرار داشته است.
بعد قضیه عجیب تر می شود. همین شخص پس از فرار از زندان امنیت بالای سوئیس به وسیله هلی کوپتر ناتو از لندن سر درمی آورد. و عجیب تر اینکه در سال ۱۹۸۹ دولت انگلیس او را شهروند خود می کند و هنوز یک سال نشده که وارد انگلیس شده و هنوز درلیست تحت پیگرد اینترپل قرار دارد.
یک سال پس از آن همین آدم عبدالله چتلی از آمریکا سر درمی آورد حدود ۹۱ـ۱۹۹۰ و به شهر شیکاگو می رود و به او کارت سبز اقامت در آمریکا اهداء می کنند. و در تمام این مدت او هنوز در بالای لیست ده نفر اول تحت پیگرد اینترپل قرار دارد.
حالا شاید برخی بگویند که این در دوران جنگ سرد و کمونیزم بوده و سیاست داخلی ترکیه است ـ ولی باید پرسید کسی که در صدر لیست تحت پیگرد اینترپل قرار داشته و یک جنایتکار و قاچاقچی مواد مخدر است چرا سر از انگلیس درآورده و شهروند می شود و چرا بعد به آمریکا می آید و به او اقامت می دهند؟
اینها سوالاتی هستند که شنونده های شما باید بپرسند. و چرا او به شهر شیکاگو در آمریکا می رود و در آنجا می ماند، و وقتی در شیکاگو بوده ده ها ورود و خروج به خارج از آمریکا داشته است. پس از رسوایی واقعه سوسورلوک که تحقیقات زیادی توسط خبرنگاران ترکیه در مورد آن صورت گرفت و بعدا به آن می پردازم، دیده شد که او از شیکاگو به آسیای میانه، قفقاز، اروپای شرقی و استان شرقی مسلمان نشین سین جیانگ (Xinjiang) چین رفت وآمد داشته و در آنجا عملیات انجام داده است.
بنا بر این با وجود اینکه وی در لیست تحت پیگرد اینترپل قرار داشت، دائم در حال پرواز بود؟! ما نمی دانیم که او چگونه همه این شهروندی ها را به دست آورد و یا چگونه چهار یا پنج پاسپورت دیپلماتیک با خود حمل می کرد ، وی فقط پاسپورت دیپلماتیک ترکیه را که نداشت.
این اطلاعاتی است که بدست آمده و مدارک زیادی پس از واقعه سوسورلوک دراین مورد وجود دارد و دیگر محرمانه نیست. او (عبدالله چتلی) با یک تیم کوچک کمتر از دوازده نفر در سال ۹۶ـ۱۹۹۵ از ترکیه به آذربایجان می رود و سوء قصدی بر علیه حیدرعلی اوف پدر رئیس جمهور فعلی انجام می دهد.
قرار بوده که این «قصد» فقط انجام سوء قصد باشد و با موفقیت همراه نباشد. چرا که اگر به موقعیت آذربایجان در این سالها ۹۶ـ۱۹۹۴ نگاه کنید متوجه می شوید که قبل از انجام این «قصد» سوء قصد، حیدرعلی اف متمایل به روسیه بود. در آن هنگام هنوز وی به روسیه وفادار مانده بود و می گفت «ما قبلا جزو شوروی بوده ایم، و هنوز هم در کنار روسیه باقی می مانیم.» درحالیکه همان زمان آمریکا و غرب درنظر داشتند از طریق ترکیه به این کشورها نفوذ کنند.
چرا ترکیه؟ برای اینکه تمام این کشورهای آسیای میانه و قفقاز به ترکی صحبت می کنند. از دید آنها مذهب کشورهای سابق شوروی اسلام مانند ترکیه تفسیر می شد. بنا بر این آنها فکر می کردند ترکیه بهترین کشوری است که از آنجا کشورهای دیگر مانند تاجیکستان (گرچه تاجیکستان به فارسی صحبت می کند) و قرقیزستان و آذربایجان را می شود تصرف کرد تا به آنها بگویند: «خوب حالا از روسیه خداحافظی کنید. ما می خواهیم که شما از ما بشوید.» طبیعی بود که روسیه هم از طرف دیگر تلاش خود را می کرد. بنا بر این در زمانی که این «قصد» انجام سوء قصد صورت گرفت، علی اف بزرگ که رئیس جمهور آذربایجان بود، هنوز به روسیه وفادار بود و تلاش های صورت گرفته برای اینکه او را به طرف دیگر (یعنی غرب) بکشانند ناموفق بود. بهمین خاطر به روش هایی مانند سوء قصد به همراه تهدید متوسل شدند. در همین زمان مرزهای آذربایجان باز بود و بسیاری از پدرخوانده ها و باباهای ترکیه به آنجا رفتند و کازینوهای شیکی باز کردند. می توانیم بگوئیم «کازینو آذربایجان».
حال حدس بزنید که بعد چکار کردند، به اعضای خانواده علی اف در این کازینوها اعتبار دادند تا قماربازی کنند و ببازند و کلی قرض بالا بیاورند. و اینها از نزدیکان علی اف بزرگ بودند، به آنها گفتند: «اگر شما میلیون ها دلار بدهی خود را پرداخت نکنید، ما شما را می کشیم.» و پس از آن بود که سوء قصد به جان حیدر علی اف صورت گرفت. اگر بروید و به مدارک این سوء قصد به جان حیدر علی اف دقیق شوید اسم عبدالله چتلی را می بینید. علی اف در مورد این سوء قصد گفت: «کسانی که این کار را کردند ناتو و آمریکا از طریق ترکیه بودند!» و رئیس جمهور ترکیه با او تماس گرفته و به او می گوید: «نه، اینها تبهکاران و مافیا بودند، و به دولت ترکیه ربطی نداشتند.» و منکر دست داشتن دولت ترکیه در این عملیات شد. هر چه شد، پس از این سوء قصد علی اف موضع خود را عوض کرد و به سمت غرب رفت.
حالا شما وقایع بعدی این کشور را ملاحظه کنید. از ۱۹۹۶ به بعد آذربایجان یکی از نزدیک ترین متحدین ناتو و آمریکا شد، در حقیقت دارد عضو ناتو می شود. در هشت سال اخیر ناتو در پایگاه هایی به آنها آموزش می دهد. آنها آزمون ها را پاس می کنند. آنها از ۲۵ میلیون دلار خرید سالانه اسلحه از آمریکا حالا ۳/۵ تا ۴ میلیارد دلار سالانه از آمریکا اسلحه می خرند. بنا بر این در این مورد گلادیو موفق شد. چه کسی آن را اجرا کرد؟ عبدالله چتلی. پس از اینکه کارش تمام شد، دستهایش را به هم مالید و گفت: «مأموریت به انجام رسید!» و برگشت به شیکاگو. حالا اینجا یک پرانتز باز می کنم، اگر دقت کنید در یازده - دوازده سال اخیر من همیشه گفتم مرکز این عملیات در شیکاگو واقع شده، و این اطلاعات خاصی است که من از زمان کارم در FBI (به عنوان مترجم ترکی!) به دست آورده ام و هر کسی این را نمی داند. من بارها بر شیکاگو تاکید کرده ام و شنونده ها هم بارها شنیده اند «شیکاگو». بنا بر این او به شیکاگو برگشت.
این یکی از سفرهای او بود. سفرهای دیگر او از غرب آمریکا و اقیانوس آرام به چین و از آنجا به استان شرقی چین سین جیانگ (Xin jiang) بود. مهم است توضیح دهم استان ژین جیانگ چین دارای جمعیت مسلمان و زبان ترکی است. در ترکیه به آن ژین چیانگ نمی گویند، بلکه ترکستان شرقی می گویند.
خوب در نقشه نگاه کنید ببینید کجا واقع شده است. اگر بتواند استقلال به دست بیاورد و ما یک پایگاه (ناتو) در آنجا داشته باشیم ببینید چقدر نزدیک چین خواهیم بود. البته می توان گفت که ما تایوان را داریم، ولی این از تایوان هم مهم تر است. دوباره به موقعیت استراتژیک ژین جیانگ یا ترکستان شرقی یا ایغورستان (ugghuristan) نگاه کنید، نزدیک پاکستان و افغانستان می باشد.
این منطقه خیلی مهمی است وبرای آمریکا وغرب از ویژگی خاصی برخورداراست. ما کارهای زیادی در آنجا کرده ایم. وقتی در اف. بی. آی کار می کردم آنها دائم سرگرم تحقیقات جنایی در مورد اشخاصی بودند که در آنجا عملیات جنائی انجام داده بودند. حملات تروریستی که در آنجا انجام می شد، از راه دور هدایت می شد آنهم از ترکیه، بعد از ترکیه ، بروکسل ، انگلیس وبعد هم از آمریکا.
بنا بر این اتفاقاتی که در آنجا رخ داد، اینطوری نبود که جمیعت محلی سازماندهی شده و کاری انجام می دادند. نه خیر این شخص (عبدالله چتلی) از شیکاگو به آنجا فرستاده شد تا عملیات را سازماندهی کند و چند عملیات تروریستی یا تظاهرات انجام می داد و به شیکاگو باز می گشت. بنا بر این عملیات گلادیو ناتو از طریق ارتش ترکیه و پدرخوانده های ملی گرای افراطی و جنایتکاران شبه نظامی تا حدود سال ۱۹۹۶ ادامه پیدا کرد. در این زمان مثلا بین ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ لایه های بالایی ناتو و آمریکا، در حقیقت تصمیم گیرندگان، که ما به آنها «دولت در سایه» یا «قدرت ها» می گوییم بین خود بحث داشتند تا کدامیک از دو انتخاب را که در پیش رویشان بود انتخاب کنند.
کدامیک از دو طرح بهتر است؟ یکی طرحی که در زمان شوروی از آن استفاده می شد، یعنی استفاده از ملی گرایی افراطی و فاشیسم بر علیه شوروی و کمونیزم . یا در مقابل طرحی که نشان داده بود بسیار موفق است. طرحی که در افغانستان ، مجاهدین افغان و گروه بن لادن امتحان خودرا پس داده بودند، و اخیرا هم در ۱۹۹۴، ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ در بالکان و در بوسنی و کوسوو از آن استفاده شد.
بعد به خود گفتند: «این ملی گراهای افراطی دیگر خیلی بازده ندارند، ما فکر می کنیم گروه های اسلامی مجاهد برای هدف ما که همان نفوذ و در اختیار گرفتن کشورهای شوروی سابق است مؤثرترند.» برای همین تصمیم گرفتند گروه های مجاهد از مصر، عربستان سعودی، پاکستان، بن لادن و آیمن ظواهری را به ترکیه بیاورند تا به آنها آموزش دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر