۱۳۹۴ شهریور ۲۷, جمعه

جمعه گردی های اسماعيل نوری علا٬ تجسم اصلاح طلبانهء يک ايرانِ سکولار!

اسماعيل نوری‌علا
کتاب در دست انتشار «ايران سکولار؛ سال 1429» نشان می دهد که اصلاح طلبان از هم اکنون پذيرفته اند که آيندهء حکومت در ايران (چه در 1395 و چه در 1429) شکلی از سکولار دموکراسی خواهد بود و، در نتيجه، از هم اکنون به فکر تجسم آن فردا و پاسخ دادن به اين پرسش افتاده اند که: «اگر نظام حکومتی جمهوری اسلامی در ایران به پایان برسد، چه می شود؟» در اين کتاب آرزوی اصلاح طلبان آن است که اين «تغيير گريز ناپذير» را خودشان مديريت کنند و به اين دليل همزمانی «انتخاب يک رئيس جمهور تغيير طلب» و «مرگ ناگهانی ولی فقيه» و دامن زدن به «تظاهرات مسالمت آميز مردم» را بهترين فرمول برای از دست نرفتن کنترل اوضاع می دانند.
يک کنجکاوی

امروز دیدم که در سایت موسوم به «ایران وایر» خبر از انتشار یک «پاورقی سياسی» داده اند که از فردا (28 شهريور 1394 - 19 سپتامبر 2015) بصورت هفته ای سه بار و به طول يک سال بر روی این سایت قرار خواهد گرفت(1).

من با گردانندگان اين سايت آشنائی ندارم و تحقيق مختصرم هم به من نمی گويد که آنان کيستند و در کجای دنيا کار و زندگی می کنند و هزينهء گرداندن اين سايت بی آگهی را از کجا تأمين می کنند؛ اما اين سايت را، هم از لحاظ پيچيدگی و گستردگی و هم از لحاظ صفجه بندی و تنوع مطالب مندرج در آن، سايت جالبی يافته ام که ظاهراً از نوعی جوان گرائی و آزادی خواهی برخوردار است؛ هرچند که از لحاظ «موضع سياسی» اين سايت را به مواضع اصلاح طلبان اسلامی يا، به عبارت ديگر، مخالفان انحلال طلبی، نزديک تر يافته ام؛ آن سان که فکر می کنم گردانندگان سايت می خواهند به ما نشان دهند که اگر «اصلاح طلبان واقعی» در ايران به قدرت برسند کشور را چگونه اداره خواهند کرد و چگونه چهره ای امروزی و انسانی به آن خواهند بخشيد؛ بخصوص که می خواهند ثابت کنند که برای اين کار نيازی به شورش و انقلاب هم نيست و آنها می توانند از طريق تاکتيک هائی همچون «خواستاری انتخابات آزاد» به مقصود برسند. حال اين مقصود چه می تواند باشد نکته ای است که در ادامهء مقاله به آن خواهم پرداخت.
برگردم به کتابی که قرار است تا يک سال ديگر هر هفته سه بار ما را به دنبال خود بکشاند. نام اين کتاب «ايران سکولار؛ سال 1429» است و بر اساس اين فرض نوشته شده که در آن سال (يعنی 35 سال ديگر) در ايران شرايطی پيش می آيد که ورق اوضاع بر می گردد و ايران به کشوری سکولار مبدل می شود.

گردانندگان سايت «ايران واير» در اين مورد چنين توضيح داده اند:

1. اين کتاب «رمانی آینده نگرانه» است.
2. و به اين پرسش پاسخ می دهد که: «اگر نظام حکومتی جمهوری اسلامی در ایران به پایان برسد، چه می شود؟»... و «مشکلات پیچیدهء پیش روی "جمهوری ایران" برای گذار از نظام حکومتی سابق به سیستم حکومتی جدید» چيست؟
4. و بالاخره اينکه کتاب، «در قالبی روائی، مشکلات "نخستین دولت سکولار حاکم بر ایران"، بعد از پایان جمهوی اسلامی، را پیش بینی می کند».
اگرچه هنوز انتشار اين کتاب آغاز نشده اما همين اطلاعات اندکی که سايت «ايران واير» در اختيار ما گذاشته کفايت می کند تا نکات مهمی را از لابلای اين اطلاعات بيرن بکشيم. مقالهء حاضر بدين منظور نوشته شده است.
کتاب های آينده نگر

نوشتن کتاب های آينده نگر دارای سابقه ای طولانی است که همهء حوزه های زندگی اجتماعی انسان را، چه از لحاظ فن آوری و چه از لحاظ سيستم های حکومتی و نظاير آن، در بر می گيرد.

نويسندهء يک کتاب آينده نگر اغلب ناگزير است برای آينده ای که حوادث داستان اش در آن می گذزد سالی را در نظر گرفته و تعيين کند. معمولاً اين انتخاب به «بهترين حدس» نزديک است. نويسنده شرايط زمان خود، راستای حدوث وقايع مختلف، وضعيت جمعيتی، فرهنگی، سياسی و اقتصادی زمانه را در نظر می گيرد و می کوشد حدس بزند که اين وضعيت در طی سال هائی که به سال مورد نظر او می انجامند چرا و چگونه متحول شده و در آن سال بچه شکلی در می آيد.

کتاب هائی از اين نوع را می توان به دو دسته تقسيم کرد: کتاب هائی که مبنای علمی دارند و کناب هائی که نويسندگان شان مبنائی صرفاً خيال پردازانه را برای کار خود انتخاب کرده اند. مثلاً، نويسندگانی که در حوزهء آينده نگری علمی کار می کنند می کوشند تا کار خود را بر شالودهء دست آوردهای علمی استوار سازند و از اين نظر کارشان با واقع گرائی بيشتری همراه است؛ اما نويسندگانی که با مسائل اجتماعی سر و کار دارند، از آنجا که تحولات اجتماعی بسيار پيچيده اند و به آسانی نمی توان مسير تحولات شان را پيش بينی کرد، بيشتر به هنر خيال پردازی روی می آورند و، در نتيجه، حاصل کارشان بيشتر شکلی «نمادين»
(سمبوليک و يا تمثيلی) بخود می گيرد.

مثلاً، هنگامی که «آلدوکس هاکسلی» (Aldous Huxley) در سال 1932 کتاب مشهور خود «دنيای شجاع نوين» را منتشر کرد، مستقيماً دست به توصيف اوضاع لندن در سال 2540 زده بود و در اين کار بيشتر بر جنبه های فن آورانهء روندهائی همچون توليد مثل، آموزش در حين خواب، دست کاری های روانشناختی و شرطی کردن های روانی تکيه کرده و نشان می داد که اين وضعيت چه تأثيری بر اوضاع اجتماعی خواهد داشت. در مقابل، هنگامی که «جورج اُرول» (George Orwell) کتاب «مزرعهء حيوانات» را در سال 1945 منتشر کرد، کوشيد تا حوادث کتاب اش، علاوه بر آنکه در آينده رخ می دهند، تمثيلی باشند از آنچه از سال 1917 ببعد در روسيهء دست ساخت لنين و استالين گذشته بود، در عين حالی که نحوهء پيدايش ديکتاتوری های ايدئولوژيکِ بر آمده از هر انقلابی را توضيح بدهند. همين جورج اُرول اما نويسندهء کتاب «1984» هم هست، کتابی که در 1949 منتشر شد. در اين کتاب نويسنده می کوشد اوضاع کشورش در 35 سال بعد را تشريح کند؛ 35 سالی که آمد و رفت و بسياری از پيش بينی های او متحقق نشد اما هنوز اين کتاب مهمترين کار او و از آثار ماندگار ادبيات انگليسی محسوب می شود، چرا که انتخاب سالی بخصوص برای وقايع کتابی که آينده را (از روز انتشار تا ده ها سال بعد) پيش بينی می کند تنها يک تمهيد چذاب کنندهء اثر است و الا آنچه در کتاب می آيد می تواند برای سال 2084 هم همان محتوا را داشته باشد که برای «آينده ای به نام 1984» داشت.

در بين نويسندگان ايرانی نيز، مثلاً، می توان ديد که يک چنين تمهيدی را شکوه ميرزادگی در کتاب اش با نام «گلدن آرک» که در سال 1996 منتشر شد بکار برده است(2). در اين کتاب تاريخ سقوط حکومت اسلامی مسلط بر ايران در «دهم دسامبر 1998» تعيين شده و وضعيت بخشی از پناهندگان ايرانی گريخته از دست رژيم اسلامی و ساکن لندن را در روز سقوط آن حکومت توصيف می کند.

اگر چه از تاريخ تعيين شده بوسيلهء شکوه ميرزادگی 17 سال گذشته و رژيم همچنان بر سر پای خود ايستاده است، اما ذره ای از آنچه گوهر اثر را تشکيل داده، یعنی زندگی مردمانی در تبعید و گریخته از یک حکومت مذهبی ـ دیکتاتور نمی کاهد؛ اما تعيين 35 سال ديگر از جانب نويسندهء کتاب تخيلیِ «ايران سکولار؛ سال 1429» (يعنی زمانی که عمر رژيم از هفتاد سال می گذرد) نيز می تواند به همان اندازه به روحيات و آرزوهای نويسنده اش برگردد: شکوه ميرزادگی مخالف حکومت اسلامی در کتاب اش فقط تا دو سال ديگر به رژيم مهلت می دهد اما نويسندهء ناشناس کتابِ «ايران سکولار؛ سال 1429» گوئی می خواهد به ما آرزومندان استقرار سکولاريسم در ايران بگويد که «خيال تان تا 35 سال ديگر تخت باشد که رژيم سر جايش خواهد ماند».
مفروضات نويسنده

گردانندگان سايت ايران واير اين اطلاعات بيشتر را نيز در مورد کتاب در اختيار ما گذاشته اند:

«تغییر حکومت ایران، به روایت رمان، نتیجهء همزمانی چند اتفاق است: روی کار آمدن یک رئیس جمهور معتقد به تغییر نظام حکومتی، درگذشت ناگهانی رهبر وقت (جانشین دوم آیت الله خامنه ای)، تجمعات مسالمت آمیز مردم با مطالبه تغییر نظام حکومتی، و نهایتا، برگزاری رفراندوم».

از همين توضيح مختصر می توانيم بفهميم که مفروضات پايه ای کتاب چيست:

1. در سال 1429 (يعنی 35 سال ديگر) همچنان بساط ولايت فقيه برقرار است و اگرچه آيت الله خامنه ای ديری ست که مرده اما رژيم قادر بوده است برايش جانشينی پيدا کند و تازه آن جانشين نيز جای خود را به ولی فقيه چهارم پرداخته است.

2. در آن سال «یک رئیس جمهور معتقد به تغییر نظام حکومتی» روی کار می آيد. يعنی فرض بر اين است که 35 سال بعد هم در ايران انتخابات رئيس جمهوری به شکل فعلی برقرار است اما نامزدها آنقدر شجاع شده اند که در مبارزات خود مسئلهء «تغيير رژيم» را هم مطرح می کنند و رأی هم می آورند. به عبارت ديگر، ملت صبور ايران در طی آن 35 سال همچنان بره وار پای صندوق های رأی رفته و رؤسای جمهور اسلامی را، که مجری فرامين ولی فقيه هستند، انتخاب کرده اند.
3. در عين حال، کتاب، در بيان گردانندگان سايت ايران واير، به ما می گويد که: «تغییر نظام به مجموعه ای از تحولات غیر منتظرهء امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می انجامد که ابعاد آنها، فراتر از پیش بینی دولتمردان جدید است».

4. در اين مسير و خوشبختانه، بر سر کار آمدن اين «رئيس جمهور تغيير طلب» مصادف می شود با مرگ «ناگهانیِ» ولی فقيه چهارم، و فرصتی به دست می آيد که، تحت توجهات رئيس جمهور، مردم ايران دست به «تجمعات مسالمت آميز» بزنند و خواستار «تغییر نظام حکومتی» شوند.

5. اين سه واقعه اين امکان را برای رئيس دستگاه مجريه فراهم می آورد که نهايتاً دست به انجام «رفراندوم» بزند.

6. مردم هم، با شرکت در رفرانذوم، رژيم اسلامی را تغيير می دهند و «اولين حکومت سکولار ايران» تشکيل می شود.
7. اولين رئيس جمهور ايران سکولار، که گويا همان آخرين رئيس جمهور ايران اسلامی است، دارای رئيس دفتری است و گردانندگان سايت ايران واير به ما می گويند که در هر شماره از پاورقی اين کتاب «یک روز از دفترچهء خاطرات رئیس دفتر رئیس دولت سکولار ایران در سال ۱۴۲۹ خورشیدی» منتشر می شود.

8. سايت ايران واير بعنوان نمونه دو يادداشت رئيس دفتر را هم منتشر کرده است که طی آنها اين اطلاعات را می توان به دست آورد:

- مقام های سابق ایران در زندان هستند و رئيس دفتر می نويسد که به رئيس جمهور می گويم که: «شخصا اطلاع دارم که 37 (؟!) نفر از مسئولان سابق بدون دسترسی به وکیل در زندان انفرادی بازجویی می شوند که همین نگهداری در زندان انفرادی می تواند مصداق شکنجه باشد».

- معلوم است که رئيس جمهور ايران سکولار همان رئيس جمهور سابق ايران تحت انقياد حکومت اسلامی است، چرا که: «رئیس جمهور می خواهد که در مورد وضعیت این 37 نفر گزارشی تهیه کنم تا در صورت امکان به سرعت بازجویی شان تمام شود و از انفرادی بیرون بیایند. تأکید می کند: "با وجود این، ماجرای وکیل نداشتن اینها را اصلاً نمی فهمم. اساساً ما مشکل خاصی در مورد دسترسی به اطلاعات نداریم که برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر، پای این جور بدنامی ها برویم".»

- آزادی و سکولاريسم گرفتاری های تازه ای را هم با خود دارند. رئيس دفتر در يادداشت روزی ديگر می نويسد: «...سرهنگ عظیمی می گوید سال ها فشار حکومت بر روی موضوعاتی چون آزادی های اجتماعی باعث شده [که] بعد از رفع محدودیت های سابق، "زیاده روی" هایی اتفاق بیفتد و نیاز به دخالت پلیس باشد. مثال می زند که همین دو هفته پیش در پس قلعه، 10-15 جوان مست، ظاهراً بر سر یک موضوع "ناموسی"، به شدت درگیر شده اند که پلیس آنها را دستجمعی دستگیر کرده است. به گفته سرهنگ مشکل دیگری که در اماکن تفریحی وجود دارد، درگیری های هر از گاه اقشار مذهبی – و نه لزوماً هوادار جمهوری اسلامی – با جوانانی است که از نظر آنها هنجار شکنی می کنند. می گوید که این درگیری ها تاکنون به خشونت زیاد منجر نشده ولی تعدادشان نگران کننده است و پلیس هر از گاه مجبور به مداخله می شود. به عقیدهء سرهنگ عظیمی، در مقابل، یکی از مزیت های سکولار شدن حکومت برای پلیس هم این بوده که بخش بزرگی از نیروهای انتظامی دیگر مجبور نیستند درگیر مسئولیت های پر زحمتی همچون کنترل حجاب زن ها باشند. تاکید دارد که این تغییر، باعث شده تا پلیس برای برخورد با جرایم خشن، نیروهای بیشتری را در اختیار داشته باشد...»

9. گردانندگان سايت ايران واير توضيح می دهند که روایت گر رمانِ «ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹»، فردی با تجربیات دست اول از نظام حکومتی موجود کشور است که نسبت به پیچیدگی های اجرایی و قانونی این نظام اشراف کامل دارد.

10. اما اين شخص، «با توجه به حساسیت موضوع رمان، ترجیح می دهد که آن را با نام مستعار منتشر کند، هرچند خوانندگان، می توانند که از طریق ایمیل با او در ارتباط باشند»(3).

11. و بالاخره اينکه گردانندگان سايت «ايران واير» اميدوارند که: «انتشار این رمان، شهروندان و نخبگان ایران، با گرایش های گوناگون، را در مورد آینده کشور و چالش های پیش روی آن، به فکر وا دارد».
گمانه زنی در مورد نويسنده

اگر بخواهيم از فحوای سخن راوی حکايت، يعنی همان «فرد با تجربیات دست اول از نظام حکومتی موجود کشور که نسبت به پیچیدگی های اجرایی و قانونی این نظام اشراف کامل دارد»، و بر اساس اطلاعات فوق الذکری که گردانندگان سايت ايران واير از هم اکنون در اختيار ما نهاده اند، به مواضع سياسی نويسنده پی ببريم، از نظر من، اين موارد قابل حدس زدن اند:

1. او اصلاح طلب است و «تغيير حکومت» را تنها از راه وجود حوادثی پيش بينی نشده، بعلاوهء وجود «تغيير طلبانی» که مترصد فرصت هستند، و نيز خشونت پرهيزی مردم و آمادگی شان برای «تظاهرات مسالمت آميز» ممکن می داند؛ و امکان وقوع سناريوهای ديگری را، که حکومت را منحل ساخته و قانون اساسی اسلامی را لغو کنند، در افق ديد خود ندارد.

2. از تخيل قوی و اطلاعات تاريخی و جامعه شناسانهء کافی برخوردار نيست و، چون «نسبت به پیچیدگی های اجرایی و قانونی این نظام [فعلی] اشراف کامل دارد»، تصورات خود را تنها بر مبنای «تجربیات دست اول از "نظام حکومتی موجود کشور" تنظيم می کند؛ انگار که در طی 35 سالی که از امروز می گذرد حکومت اسلامی زندگی خود را در يخچال گذرانده است.

3. البته ممکن است گفته شود که انتخاب «35 سال» به دلايل و مصالح خاصی مربوط باشد. مثلاً، يک مصلحت می تواند به کوشش نويسنده برای نوميد کردن هواداران استقرار سکولار دموکراسی در ايران مربوط شود؛ گوئی نويسنده می خواهد بگويد که «چندان به آيندهء نزديک اميدوار نباشيد. اين ملت توان و خيال برخواستن عليه حکومت اسلامی را ندارند و منصب ولايت فقيه (که متضمن سکولار نشدن حکومت است) نيز تا 35 سال ديگر پا بر جا خواهد بود و تنها دست به دست هم دادن برخی حوادث (انتخاب يک رئيس جمهور تغيير طلب و مرگ ناگهانی ولی فقيه چهارم) می تواند استقرار سکولاريسم در ايران را ممکن کند.

4. يا شايد انتخاب 35 سال فقط برای خارج کردن کتاب از زير ضربهء بنيادگرايان باشد و تنها يک گزينش مصلحتی است و کتاب را می توان شرحی از حوادث محتمل هم اکنون هم دانست: حسن روحانی می تواند همان رئيس جمهور تغيير طلب باشد که مرگ علی خامنه ای فرصتی را برايش فراهم می سازد تا به مردم اجازهء تظاهرات «مسالمت آميز» دهد و در پی آن «رفراندوم» (نام ديگر «انتخابات آزاد») کند و رژيم اسلامی را به رژيمی سکولار مبدل سازد.

5. در اين صورت، می توان فهميد که چرا نويسنده کوشيده است با تکيه بر «تجربیات دست اول از نظام حکومتی موجود کشور» و اشراف کامل خود «نسبت به پیچیدگی های اجرایی و قانونی این نظام» فردائی را (که ديگر در 35 سال پيش نمی آيد و به همين امروز مربوط می شود) مجسم کند و مشکلات يک حکومت سکولار را برای خوانندهء خود تشريح نمايد؛ مشکلاتی که نمونه اش در همين توضيح مختصر گردانندگان سايت ايران واير آمده است:

- يک حکومت سکولار گردانندگان رژيم اسلامی را زندانی می کند اما مجبور است با آنها بر اساس مفاد اعلاميه حقوق بشر رفتار کرده و آنها را حتی در حد زندان انفرادی و نداشتن وکيل «شکنجه نکند!»

- اگر اولين رئيس جمهور حکومت سکولار همان آخرين رئيس جمهور حکومت اسلامی باشد اين خاصيت را دارد که می تواند بگويد: «اساساً ما مشکل خاصی در مورد دسترسی به اطلاعات نداریم که، برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر، پای این جور بدنامی ها برویم!»

- حکومت سکولار جديد، با دادن «آزادی های اجتماعی»، باعث می شود که «بعد از رفع محدودیت های سابق، "زیاده روی" هایی اتفاق بیفتد و نیاز به دخالت پلیس باشد». انگار اگر آن زياده روی های ناشی از «رفع محدوديت های سابق» نبود جامعه نيز به وجود پليس هم محتاج نبود!

- حکومت سکولار آينده نه تنها مجبور است با مشکل مقاومت «هواداران حکومت اسلامی»، که با مخالفت «اقشار مذهبی» نيز، روياروئی کند. يعنی حکومت سکولار جديد دست به دادن آزادی هائی می زند که منجر به «هنجار شکنی جوانان» می شود و اعتراض «اقشار مذهبی» را بر می انگيزد و پليس حکومت مجبور می شود ـ لابد به نفع جوانان هنجار شکن! ـ مداخله کند.

- در حکومت اسلامی پليس «درگیر مسئولیت های پر زحمتی همچون کنترل حجاب زن ها» است. اما حکومت سکولار ديگر مثلاً حجاب زنها را کنترل نمی کند» که لابد اين خود نوعی «هنجار شکنی» خواهد بود که مورد اعتراض «اقشار مذهبی» قرار می گيرد.
از نگاه اصلاح طلبان

1. کتاب در دست انتشار «ايران سکولار؛ سال 1429» نشان می دهد که اصلاح طلبان از هم اکنون پذيرفته اند که آيندهء حکومت در ايران (چه در 1395 و چه در 1429) شکلی از سکولار دموکراسی خواهد بود و، در نتيجه، از هم اکنون به فکر تجسم آن فردا و پاسخ دادن به اين پرسش افتاده اند که: «اگر نظام حکومتی جمهوری اسلامی در ایران به پایان برسد، چه می شود؟»
2. در اين کتاب آرزوی اصلاح طلبان آن است که اين «تغيير گريز ناپذير» را خودشان مديريت کنند و به اين دليل همزمانی «انتخاب يک رئيس جمهور تغيير طلب» و «مرگ ناگهانی ولی فقيه» و دامن زدن به «تظاهرات مسالمت آميز مردم» را بهترين فرمول برای از دست نرفتن کنترل اوضاع می دانند.

3. آنها حتی در مورد اينکه با سردمداران فعلی حکومت چه کنند نيز هم اکنون به انديشيدن پرداخته اند؛ چرا که می دانند تغيير رژيم به معنای محاکمهء سران رژيم اسلامی هم هست. آنها می کوشند حدس بزنند که در پی مرگ رهبر و تظاهرات مردم چه کسانی را بايد دستگير کنند و به محاکمه بکشند تا مردم ببينند که آنها واقعاً قصد تغيير رژيم را دارند. عدد 37 نفر نمی تواند چندان اتفاقی باشد.

4. اگرچه معمولاً تغيير رژيم (بخصوص به معنای لغو قانون اساسی و انحلال نهادهای پاسدار آن) در هر صورتی منجر به تشکيل يک «دولت موقت» برای ادارهء دوران گذار و انجام انتخابات مجلس مؤسسان می شود اما صلاح اصلاح طلبان آن است که از بقدرت رسيدن يک «دولت موقت» اجتناب کرده و همان رئيس جمهور تغيير طلب حکومت اسلامی را بر سر کار نگاه دارند و او دوران گذار را اداره کند.

اما آنچه کنجکاوی مرا از هم اکنون برانگيخته آن است که بدانيم اصلاح طلبان مشکلات حکومت سکولار در ايران آينده را چگونه می بينند و برای رفع آنها چه راه حلی را مجسم می کنند. من با اشتياق منتظر خواندن اين پاورقی هستم و از خوانندگانم نيز دعوت می کنم که اين مطلب را تعقيب کرده و آن را همچون نقبی به ذهنيت کنونی اصلاح طلبان تلقی کنند.

اين را هم بگويم که من البته به احتمال وقوع حوادث اين کتاب بر مبنای مفروضات و تخيلات نويسنده اعتقادی ندارم و فروپاشی (و نه تغييرِ) رژيم اسلامی مسلط بر کشورمان را در پی انجام اينگونه سناريوها تصور نمی کنم. با اين همه برايم جالب است تصور کردن اينکه يکی از آخوندها (بگيريم روحانی يا خاتمی) متصدی گذار کشور به حکومتی سکولار شود، و اگر موفق شد با چه مسائلی دست به گريبان خواهد بود. حسن هر داستان تخيلیِ آينده نگر نه در خود داستان که در انديشيدن به امکانات آينده از ديدگاه های متضاد است.
_______________________________________
1. http://iranwire.com/features/8040/
2. http://www.puyeshgaraan.com/Shokooh/7.Books/golden_ark.htm
3. Secular.Iran.2050@gmail.com

هیچ نظری موجود نیست: