بهرام رحمانی: استقبال بیسابقه دولت سوسیال دمکرات سوئد، از نمایندگان حکومت اسلامی دهها هزار اعدام و...!
دوره پسابرجام، سرآغاز تازه ای ازروابط دیپلماتیک و دوره بدهوبستانهای آشکار و نهان دولتها و شرکتهای غربی و منطقهای با حکومت اعدام، ترور، سنگسار و جهل و جنایت اسلامی ایران است.
روسا و وزرای خارجه کشورهای مختلف جهان، بهویژه دولتهای اروپایی بههمراه صاحبان صنایع و شرکتهای بزرگ و چند ملتی یکی پس از دیگری راهی ایران شدند و میشوند تا از منابع طبیعی ایران سهم خود را ببرند؛ بهویژه در صنایع نفت و گاز، معادن، ماشینسازی و...، سرمایهگذاری کنند و از نیروی کار ارزان و خاموش ایران نیز برخوردار گردند. حکومت اسلامی با سرکوب اعتصابات کارگران ایران و تهدید و زندانی کردن فعالین آن، با شلاقزدن به 17 کارگر معدن طلای آقدره، بهسرمایهداران و سرمایهگذاران جهانی در ایران، عملا نشان میدهد که آمادگی دارد در حفظ امنیت سرمایه و بهطور کلی حفظ منافع سیستم سرمایهداری جهانی در ایران، هرگونه اعتراض مردمی و اعتصاب کارگری را بیرحمانه سرکوب کند تا منافع سرمایهداری در ایران، بیش از پیش تامین و حفظ شود. یا برعکس صاحبان صنایع ایرانی بهریاست محمد ظریف وزیر امور خارجه دولت آدمکش روحانی، راهی کشورهای مختلف میشوندتا این معاملات ضدانسانی خود را با دعوت از سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در ایران، انعقاد قراردادهای امنیتی و نظامی با دولتهای پیشرفته غربی، خرید سلاح و ابزارهای شکنجه و شنود و غیره کامل کنند.
در چنین روندی روز 31 مه 2016، محمدجوادظریف با یک هیات 70 نفره بهسوئد آمد و شب را در گراند هتل استکهلم گذراند. نیروهای و کمونیست سرنگونیطلب، پس از این که از سفر ظریف سوئد، آگاهی یافتندبا برگزاری نشستی یک کمیته اقدام علیه این هیات ایرانی و افشا کردن معاملات ریاکارانه دولت سوسیال دمکرات سوئد(کمیته برگزاری اعتراض علیه مامورانجمهوری اسلامی در سوئد)، تشکیل دادند و از یک هفته پیش نیز برای آگاهی افکار عمومی در میدان مرکزی استکهلم تجمعات اعتراضی برگزار کردند. همین نیروها شبانه بهمحل اقامت ظریف و همراهانش بهمقابل گراند هتل رفتند و پاسی از شب را علیه این جانیان تجمع اعتراضی برگزار کردند. ظریف و هیات همراهش کهزا پنجره ها و بالکن اتاقهایشان نظارهگر این اعتراض بودند و عکس و فیلم هم میگرفتند دچار شوک شده بودند که این نیروهای چپ چگونه محل آنها را پیدا کردهاند. هتل تحت حفاظت شدید پلیس و ماموران امنیتی سوئد قرار داشت.
روز بعد، یعنی اول ژوئیه 2016، این کمیته و نیروهای دیگری نیز در مقابل ساختمان دولت، پارلمان سوئد و مقابل وزارت امور خارجه تجمع کردند و با برافراشتن پلاکارد و باندرول و سر دادن شعارهای سوئدی و فارسی مانند «مرگ بر جمهوری تروریست اسلامی»؛ «جمهوری اسلامی مرگت فرارسیده»؛ «مرگ بر حکومت آپارتاید»؛ «مرگ بر حکومت ضدزن»؛ «مرگ برحکومت دهها هزار اعدام»؛ «مرگ بر حکومت ترور و سنگسار»؛ «مرگ بر حکومت آزادیستیز»؛ «حکومت اسلامی جنایت میکند حکومت سوئد حمایت میکند»؛ ظریف آدمکش است وزیر امور خارجه سوئد از او حمایت میکند»؛ «سفارتخانه ایران مرکز ترور است» و...
این شعارها استکهلم را بهلرزه انداخته و توجه دهها هزار شهروند سوئدی و توریستها را بهاین معاملات «حکومت جهل و جنایت اسلامی با دولت بهاصطلاح «بشردوست» دمکرات سوئد؟!» جلب کردند.
روزنامهنگارانی که در داخل ساختمان دولت و وزارت امور خارجه شاهد گفتگوهای طرفین بودند اعلام کردهاند که شعارهای مخالفین از بیرون بهخوبی در داخل این سالنهای مذاکرات نیز طنینانداز شده بود.
در این مورد از جمله سایت رادیو فارسیزبان دولتی سوئد(پژواک)، نوشته است: «مارگوت والستروم بعد از خوش آمدگویی بههمتای ایرانی خود، گزارشی از موضوعاتی که مورد بحث قرار گرفته بود را ارائه داد. والستروم گفت ما درباره روابط ایران با کشورهای منطقه و همینطور اوضاع حقوق بشر در ایران «گفتگوهای سازنده و «دوستانهای» داشتیم. محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران نیز، از پیشینه تاریخی روابط دو گشور گفت و اظهار امیدواری کرد که این روابط مستحکمتر شود.
در حالی که صدای عدهای تظاهرکننده از پشت درهای وزارت امورخارجه سوئد بهگوش میرسید، خبرنگار تیتی از وزیر امورخارجه ایران درباره نگرانی ایرانیان در تبعید درباره شرایط حقوق بشر در ایران گفت و از او پرسید که پیغامش برای ایرانیان ساکن سوئد چیست. ظریف با اشاره بهحضور بیش از یکصدهزار ایرانیتبار ساکن سوئد، اظهار داشت که «عدهای مساله حقوق بشر در ایران را دستآویز بهرهوری شخصی کردهاند» و اضافه کرد که معتقد است که:«همه کشورها میتوانند اوضاع حقوق بشر خود را بهتر کنند.» از سوی دیگر، او با اشاره بهسفر سالیانه هزاران ایرانی بین دو کشور، آن را نشانهای از علاقه آنها بهارتباط بین سوئد و ایران دانست.
در پاسخ بهپرسش خبرنگار رادیو سوئد درباره زمینههای همکاری اقتصادی ایران و سوئد، ظریف بهصنایع ماشینسازی ولوو و اسکانیا اشاره کرد و همچنین اعلام کرد که دو طرف در نظر دارند تا زمینه ارتباط اقتصادی بیشتر دو کشور در زمینه فنآوری اطلاعات را فراهم کنند».
ظریف بهخرید سلاح و دستگاههای شکنجه و جاسوسی و شنود سوئدی اشارهای نکرد البته که چنین قراردادهایی باید مخفی صورت گیرد.
بعد از ظهر همان روز از ساعت چهار عصر هیات ایرانی در نزدیکی جزیرهای در حومه استکهلم و نزدیک سفارتشان، برای عدهای از سرمایهدارهای ایران و افراد نزدیک بهخود را دعوت کرده بود که مکان آن توسط یکی از اعضای کمیته برگزاری این اعتراضات، شناسایی شده بود بهآنجا رفتیم و چند ساعت نیز با شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامی و... این شام آنها را زهر کردیم. بهاین مهمانی از سرمایهداران و متخصصان ایرانی از جمله پزشکانی که در عین حال در استکهلم به کار تجارت و رستورانداری نیز مشغولند؛ یک پایشان نیز در تهران است و «هموطنان» پناهنده خود را با پرداخت مبلغ بسیار ناچیزی شدیدا استثمار میکنند بهاین مهمانی، یعنیبر سر سفره خونین نماینده دهها هزار اعدام و ترور و سنگسار نشسته بودند.کسانی که در ایران به «ساندیسخودها» معروف شدهاند.
البته باید تاکید کنیم که بهقول معروف سرمایه و سرمایه دار حد و مرز و هموطن و همشهری و فامیل و غیره و حتی پدر و مادر و برادر و خواهر و فرزند نیز سرش نمیشود، یعنی هم و غم آن پول و کسب سود است نه انسانیت! برای مثال بسیاری از اینها در سوئد زندگی میکنند در تهران سرمایهگذاری دارند، در دوره انتخابات ریاست جمهوری، بهطور شرمگین راهی سفارت میشوند تا رای دهند بنابراین هیچ تعجبی ندارد که پای سفره خونین حکومت جهل و جنایت اسلامی نیز بنشینند.
در این دو روز فضای مرکز استکهلم بهشدت امنیتی بود، بهویژه در اطراف هتل نمایندگان حکومت اسلامی، مرکز شهر، اطراف پارلمان، ساختمان دولت و وزارت امور خارجه صدها پلیس، پلیس ویژه ضدشورش و لباس شخصی با سلاحهای سرد و گرم در حال آمادهباش بهسر میبردند.
یکی از وزرای کابینه سوسیال دمکرات سوئد، ایرانی تبار بهنام «اردلان شکر آبی» است. او و پدر و مادرش حدود 25 سال پیش بهعنوان پناهنده بهسوئد آمدهاند. او در کنار نخست وزیر سوئد بهاستقبالمحمدجواد ظریف شتافته بود و حتی در این دیدار با ظریف آنچنان تفریح و شوخی کرده که انگار خودش و خانواده اش از سرکوب و اختناق حکومتی که ظریف نماینده آن است فرار نکرده بودند؟! در واقع او میتوانست بهعنوان مخالفت با اعدامها و شلاق زدنها و سرکوبها در این مهمانی شرکت نکند، میتوانست بهانهای بیاورد و یا دستکم این چنین با شور و شوق و شوخی و تفریح بهاستقبال وزیر امور خارجه حکومت اسلامی، یعنی نماینده دهها هزار اعدام، تجاوز بهزندانیان، شکنجه و اعدام، سنگسار، ترور، آزادیستیز، زنستیز، کودکآزار و جهل و جنایت نرود.
اکنون با دیدن این صحنههای چندشآور از شکر آبی،آن بخش از ایرانیان مقیم سوئد، که بهاو رای دادهاند شاید بسیار خشمگین باشند. چرا که بهاو رای داده بودند تا از حقوق پناهندگان، زنان، کارگران در سوئد دفاع کند و بهنوبه خود معامله با حکومتهای دیکتاتوری بهویژه ایران را نقد کند و یا دستکم با خنده وشوخیهای بسیار گرم و صمیمانه، این چنین افسارگسیخته بهاستقبالظریف نمیشتافت! در حالی کهاو در بدترین حالت میتوانست بهعنوان یک عضو کابینه در جلسات شرکت کند.
بیتردید شکر آبی، با این خندههای خود با ظریف، بهزخمهای 17 کارگر معدن طلای آقدره ناشی از شلاق در آذربایجان و35 تن از دانشجویانی که جشن فارغالتحصیلی گرفته بودند در همین چند روزها 99 ضربه شلاق خوردند نمک پاشیده است؛ این اقدام مشمئزکننده او، ریشخند زدن بهجنبش کارگری و جنبش دانشجویی ایران است؛او بهجسم و روح و قلب مادران و پدران، همسران، فرزندان و نزدیکان آنها نمک پاشید که در این سالها فرزندان و دیگر عزیزانشان توسط حکومت اسلامی اعدام شدهاند؛ نمک پاشیدن بهزخمهای زندانیان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی که در زندانها شکنجه شدهاند و این روزها برخی از فعالین سیاسی گرفته تا فعالین جنبش کارگری، جنبش دانشجویی و جنبش زنان در زندانهای مخوف حکومت اسلامی ایران، دست بهاعتصاب غذا زدهاند، است.این حرکت شکر آبی پاشیدن نمک بهدردها و زخمهای مزمن پناهندگان ایرانی در سوئد است که اجبارا بهزندگی مخفی روی آوردهاند و یا در کمپهای پناهندگی در شرایط روحی و روانی وخیمی در انتظار طولانی پناهندگی بهسر میبرند.
همان موقع که شکر آبی در مقابل ظریف بههمراه رییس دولتشان دولا و راست میشد و خنده و تفریح میکرد در بیرون پلیس بهتظاهرکنندگان چپ سرنگونیطلب، حمله کرده و دستکم یکی نفر(خانم رویا) را راهی بیمارستان کردند.
همان زمان آمینه کاباوه نماینده مجلس از حزب چپ سوئد، در تجمع کمیته اعتراض بهسفر نماینده حکومت جهل و جنایت اسلامی در مقابل پارلمان سوئد، سخنرانی کرد و از حقوق کارگران، زنان، دانشجویان و کودکان ایرانی و همچنین پناهندگان در سوئددفاع نمود.
این حرکت شنیع و زننده شکر آبی، یک بار دیگر نشان داد که (هموطنانی)؟! که بهقدرت میرسند نه تنها بهمنافع و پست و مقام خود میاندیشند تا منافع رایدهندگان؛ در عین حال لابی حکومتهایی که خود از آنجا گریخته و بهسوئد پناهنده شدهاند را نیز بهوجود میآورند. قبلا در دورهدولت حزب محافظهکار مدرات نیز فردی ایرانیتبار بهنام «رضا دیلمی» بهپارلمانسوئد راه یافت بلافاصله لابی جمهوری اسلامی را بهوجود آورد و از سوی دولت وقت سوئد راهی ایران شد و از جمله با اتاق اصناف حکومت اسلامی جلسه مشترک برگزار کرد و نقش دلالی معاملات دولت سوئد و ایران را ایفا کرد. او در همین مهمانی خونین مورد بحث کنونی حکومت اسلامی نیزشرکت داشت. در حالی که او مدتها پیش از راهیابی بهپارلمان سوئد، بهعنوان پناهنده سیاسی، ظاهرا فعال حق پناهنگی نیز بود.
و یا اخیر وزیر مسکن همین کابینه دولت سوسیال دمکرات از حزب محیط زیست مجبور شد بهدلیل افشای ارتباط و عکسهایشدر یک مهمانی با گرگهای خاکستری ترکیه و لابیگری برای دولت فاشیست ترکیه، از مقام خود استعفا دهد. اکنون با شکر آبی نیز باید همین مسیر در پیش گرفته شود.
اردلان شکر آبی،تا سن 11 سالگی، در شهریار کرج زندگی کرده که پس از آن، بههمراه خانواده خود بهسوئد پناهنده شد. شکرآبی که بهعنوان وزیر دولت استفان ولفن انتخاب شد، در سال 1989، در زمان دولت Carl Bildt، بهعنوان پناهجوی غیرقانونی(مخفی)، درخواست پناهندگیاش مورد قبول واقع شد. او در سال 1993، وارد فعالیتهای سیاسی شد و در سال 2003، بهریاست شاخه جوانان حزب سوسیال دموکرات سوئد برگزیده شد. اما پس از 2 سال، بهاتهام دریافت پول جهت کارهای سیاسی کمپین خود، مجبور بهکنارهگیری از ریاست این سازمان شد. نظارت بر قراردادهای بخش خدمات دولتی سوئد که ارزش سالانه آن به 600 میلیارد کرون سوئد میرسد، از جمله وظایف وزارتخانه تحت سرپرستی این وزیر ایرانیتبار میباشد.
گفتنی است، کشور حدود9 میلیون نفری سوئد، بیش از 100 هزار ایرانی را در خود جای داده است که در این کشور مشغول تحصیل و کار و زندگی هستند و نقش ایرانیان در حوزههای تصمیمگیری و قانونگذاری این کشور، در دو دهه اخیر بهطور چشمگیری افزایش یافته است.
محمدجواد ظریف وزیر خارجه حکومت اسلامی، در دیدار با استفان لوون نخست وزير سوئد با اردلان شكرآبی وزير امور مدنی سوئد که ایرانیالاصل است با زبان فارسی صحبت کرد.
پس از فارسی حرفزدن ظریف و شکرآبی، استفان لوون از ظريف میپرسد؛ چه میگفتيد؟ كه شكر آبی پاسخ میدهد من فقط احوالپرسی كردم.
اگر شاید یکی دیگر از وزرای سوئدی اصل با ظریف اینچنین گرم میگرفت پس از شنیدن انتقادات شاید توجیهی بهاین شکل میآورد که زبان فارسی نمیداند و وقایع ایران را نیز بهدقت دنبال نکرده است. اما شکر آبی هرگز نمیتواند چنین توجیهی بیاورد. چرا که او هم فارسیزباناست و هم قاعدتا باید از سوی حزب و کابینهشان ماموریت داشته باشد تا وقایع ایران را تعقیب کند. بهعلاوه او بیتردید گزارشات احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره ایران، گزارشات اخیر فدارسیونهای کارگران سوئد درباره شلاقزدن بهکارگران و دانشجویان و اعتصاب غذای فعالین کارگری و سیاسی در زندانهای حکومت اسلامی و اعدامهای روزانه، حتی اعدام کودکان را دیده و مطالعه کرده است. بههمین دلایل، او با آگاهی بهانبوه جنایت حکومت اسلامی علیه بشریت، در مقابل نماینده این حکومت، آنچنین از خودبیخود و ذوقزده میشود که شاید در روابط و عرف دیپلماتیک کمتر دیده شده است.
کسانی که تاکنون اردلان شکر آبی را افتخار جامعه ایرانیان سوئد میدانستندشاید الان او را شرم جامعه ایرانی در سوئد بدانند!
پنجشنبه 13 خرداد 1395 2ژوئن 2016
ضمایم:
* لینک خوش و بش و شوخی بهزبان فارسی در جریان دیدار رسمی وزیر خارجه ایران از سوئد، بین ظریف و شکر آبی:
* لینک گزارش روزنامه سونسکا داگبلادت از روزنامه های اصلی و سراسری سوئد فیلم حمله وحشیانه پلیس سوئد بهتظاهرکنندگان در مقابل وزارات امور خارجه سوئد روز 1 یولی 2016 :
* لینک روزنامه داگنز نیهتر:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر