۱۳۹۵ مهر ۹, جمعه
۱۳۹۵ مهر ۷, چهارشنبه
مجموعه ای از گزارشات تجمع سراسری ششم مهربازنشستگان فرهنگی!
ضمیمه اخبار وگزارشات کارگری6مهر1395(ویژه گزارشات تجمع سراسری 6مهربازنشستگان فرهنگی!
- تجمع اعتراضی بخشی از بازنشستگان فرهنگی امروز 6مهرماه مقابل ساختمان مجلس در بهارستان تهران!
- گزارشی از تجمع معلمان باز نشسته در سراسر ایران. امروز. 6/ 7. 1395.
- تجمع بازنشستگان فرهنگی در اعتراض به وضعیت بد معیشتی
- تجمع بازنشستگان فرهنگی در شیراز!
- فرهنگیان بازنشسته ایلامی بدنبال عدم تحقق مطالباتشان تجمع کردند!
- تجمع بازنشستگان فرهنگی گیلان!
- تجمع اعتراضی بازنشستگان فرهنگی گلستان!
- تجمع بازنشستگان فرهنگی خراسان شمالی مقابل ساختمان صندوق بازنشستگی کشوری مدیریت خراسان شمالی !
- تجمع معلمان بازنشسته یزدی!
- تجمع اعتراضی فرهنگیان بازنشستهی استان کرمانشاه!
- گزارشات تصویری ازتجمعات استان های البرز،اصفهان،همدان وکرمان
تجمع اعتراضی بخشی از بازنشستگان فرهنگی امروز 6مهرماه مقابل ساختمان مجلس در بهارستان تهران!
کارگر
و معلم و یا کارمندی که بعد از سی سال به سن بازنشستگی میرسد در واقع باید
دوران فراغت از کار و استراحت را تجربه کند ،اما متاسفانه این جا در کشور
ما فردی که میخواهد بازنشسته شود از ماهها قبل در پی شغل دیگری است تا
بتواندکم شدن حقوق و قطع شدن کلی مزایای شاغل بودن را جبران کند .عدم وجود
حمایت بیمه ای کامل از بازنشستگان ،این قشر زحمت کش و فرودست را مجبور کرده
تن به بیمه های تکمیلی و پرداخت هزینه های اضافی برای درمان بدهند که نه
تنها این بیمه ها جوابگو تامین هزینه های آنها نیستند بلکه هزینه ای دیگر
برگردن این قشر ضعیف جامعه گذاشته است .وجود تبعیض در پرداخت و خدمات به
بازنشستگان آنقدر بالا است که تا کنون بارها بازنشستگان بخاطر این تبعیض ها
در مقابل مجلس دست به تجمع اعتراضی زده اند اما گویا کسی پاسخگو نیست
.امروز هم ششم مهرماه بازنشستگان فرهنگی برای در خواست مطالبات تشان دست به
اعتراض زده اند تا شاید گوش شنوایی برای رسیدگی پیدا شود .اهم مطالبات
معترضین عبارت است از:
1-
ايجاد تمهيدات قانوني لازم و فوري در جهت رفع تبعيضهاي ناروا و
ترميم فاصله ناعادلانه حقوق و مزاياي بازنشستگان آموزش و پرورش، اولا
نسبت به همكاران شاغل خود در همين وزارتخانه؛ ثانيا نسبت به شاغلان و
بازنشستگان ساير نهادها و سازمانهاي دولتي. اجراي ماده 64قانون
مديريت كشوري
2-تجميع
بيمههاي كنوني فرهنگيان شاغل و بازنشسته در قالب بيمهاي واحد،
كارآمد و فراگير كه پاسخگوي نيازهاي آنها در شرايط سني مختلف باشد.
3-پرداخت معوقات: آنچه در اين بخش به عنوان خواستههاي مورد نظر بازنشستگان فرهنگي ميگنجد، شامل موارد ذيل است:
الف)
پرداخت فوري تمام مطالبات معوق و ديون مختلف بازنشستگان سال 93و94
به ويژه معوقات مربوط به پاداشهاي پايان خدمت آنها
گزارشی از تجمع معلمان باز نشسته در سراسر ایران. امروز. 6/ 7. 1395.
معلمان
باز نشسته ایران طبق فراخوانی سراسری پرچم تاریخ مبارزاتی معلم را درایران
بالا بردند ویک صدا. بعضا سکوت خواسته های صنفی خود را از دولت مطالبه
کردند. تهران وکل ایران امروز معلمان شاغل دیروز را دیدند وصدای انها را
شنیدند .در تهران چند نماینده من جمله خانم سعیدی به میان ما معلمان باز
نشسته امدند ولی صحبت جدیدی نکردند همان صحبتهای تکراری ورومنبری را دوباره
همراه با وعده وعید انشا خوانی کردند .
امروز
که ما متحدانه خواهان خواسته های صنفی بودیم برای تفرقه بین ما اموزش
وپرورش دست بکار شده بود وبرای تعدادی کارت فرستاده بود وانها را به تالار
وحدت تهران دعوت کرده بود متاسفانه من نمیدانم چه وتعدادی بودند وچه
کسانی!!!! . ولی انچه. مهم است ترس اموزش وپرورش از جمع ما میباشد که به
این شکل انعکاس میابد.
ما
معلمان باز نشسته امروز در سراسر ایران با اتحادمان ودرد مشترکمان یک بار
دیگر نشان دادیم که حتی یک قدم از خواسته های خود عقب نشبنی نمیکنیم. اگر چه امروز تعدادی خواسته بودند معلمان سکوت کنند ولی شعار هایی چون:خط فقر سه میلیون. حقوق ما یه میلیون. حقوق
باز نشسته پول اب و برق نمیشه معیشت منزلت حق مسلم ماست. از طرف معلمان
باز نشسته داده شد ودر.آخر قطعنامه که خواسته هارا بیان میکرد از طرف
همکاری خوانده شد وجمع ان ها را تکرار میکردند. درپایان معلمان بازنشسته
گروه گروه به طرف مترو بهارستان حرکت کرده واین فاصله را با شعار دادن
وخواسته های صنفی توجه مردم را به خود جلب کردند .
امروز
بر خلاف گذشته نیروی انتظامی خیلی زیاد نبود وبیشتر به صورت لباس شخصی
حضور داشتند. ولی چون از روز های قبل که اقشار. مختلف روبروی مجلس بودند
وامروز. تجمع انها ادامه داشت لحظه های اخر. موتور سواران ویژه از را
رسیدند و در اطراف ما ایستادند ولی عکس العملی نداشتند فقط حضور فیزیکی
داشتند .
به امید موفقیت برای همه.
منبع:سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران
تجمع بازنشستگان فرهنگی در اعتراض به وضعیت بد معیشتی
صبح امروز (ششم مهر) چند صد نفر از بازنشستگان فرهنگی در سراسر کشور تجمع کردند.
به گزارش6مهر ایلنا، در تهران، این تجمع از ساعت ده صبح مقابل مجلس شورای اسلامی شروع شده و در آن، بیش از چندصد معلم بازنشسته شرکت کردهاند.
خواسته
اصلی بازنشستگان آموزش و پرورش، همسانسازی مستمری و مزایای کلیه مستمری
بگیران دولت و افزایش سطح دریافتی معلمان بازنشسته است.
گفتنی است پیش از این نیز بارها این بازنشستگان در اعتراض به وضعیت بد معیشتی خود تجمعات اعتراضی ترتیب دادند.
از قرار معلوم، صبح امروز معلمان بازنشسته در بسیاری از شهرهای دیگر کشور از جمله کرمانشاه، مشهد و تبریز نیز دست به تجمع زدهاند.
بازنشستگان آموزش و پرورش می گویند: تکریم بازنشستگان، توجه به وضعیت معیشت آنان است.
تجمع بازنشستگان فرهنگی در شیراز!
جمعی از معلمان و فرهنگیان شیراز تجمع کردند تا به عدم پرداخت مطالبات خود اعتراض کنند.
به
گزارش 6مهرخبرآنلاین، با وجودی که آموزش و پرورش اعلام کرد پرداخت بخشی از
مطالبات فرهنگیان را آغاز کرده است، جمعی از معلمان و فرهنگیان استان فارس
در اعتراض به کمی حقوق و عدم پرداخت معوقات خود تجمع کردند.
پیش
از این نیز فرهنگیان در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده بودند و از
مسئولان خواستار پرداخت مطالبات معوق خود و افزایش حقوق و دریافتی هایشان
بودند.
فرهنگیان بازنشسته ایلامی بدنبال عدم تحقق مطالباتشان تجمع کردند!
صبح
امروز6مهر، جمعی از فرهنگیان بازنشسته ایلامی بدنبال عدم تحقق بسیاری از
مطالباتشان در مقابل صندوق بازنشستگی در ایلام تجمع کردند.
به
گزارش6مهر تابناک ،در طول هفته اخیر ،بسیاری از فرهنگیان بازنشسته استان
ایلام، به مدد فضای مجازی وبا فراخوان در شبکه های اجتماعی از هم صنفهای
خود تجمعی صنفی را در مقابل صندوق بازنشستگی کشوری درایلام خواستار شدند.
صبح امروز تعدادی از این بازنشستگان که امروز حتی فرصت شنیدن دردهایشان را ندارند!برای فریاد زدن دردهایشان تجمعی خاموش برگزار کردند.
جمعی
از این معلمان بازنشسته باتجمع درمقابل صندوق بازنشستگی کشوری درد ورنجهای
تلنبار شده بیش از 10سال بی توجهی مسئولان را اینگونه فریاد زدند ،به این
امید که شاید گوشهایی برای شنیدن قصه سرشار از درد ومشقت آنان وجود داشته
ویاکلیدی برای گشایش این قفل زنگ زده یافت شود!
توجه
به بیمه تکمیلی بازنشستگان، احراز رتبه بندی فرهنگیان بازنشسته که علیرغم
وعده های فراوان تاکنون مسکوت مانده یکی از خواسته های تجمع کنندگان
بود.فرهنگیان بازنشسته در این تجمع همچنین خواهان توجه به منزلت آنان در
هنگام مراجعه اداری هستند.
علاوه
بر این تجمع کنندگان بر این باور هستند که حسب قانون باید حداقل برای
ایجاد استخدام یکی از فرزندان بازنشسته ایجاد می شد که این خواسته هم تحقق
پیدا نکرده است.
افراد
تجمع کننده معتقدند علیرغم وعده های فراوان مسئولان دولتی در هفته دولت
برای رفع این مشکلات اما کماکان این مشکلات به قوت خود باقی است.
یکی
از این فرهنگیان بازنشسته گفت:از سال 84تاکنون بجز افزایش سنواتی ،ما
بازنشستگان هیچگونه افزایش حقوقی نداشته ایم،باتوجه با گرانی سرسام آور
ونرخ بالای تورم ،یک بازنشسته بایستی با حقوق یک 1میلیون ودویست هزارتومانی
هم به معیشت وخورد وخوراک خانواده رسیدگی کند وهم شهریه دانشجو و سایر
هزینه ها را پرداخت نماید! آیا به نظر شما این شدنی است؟
این بازنشسته افزود: درمجلس گذشته طرحی به صحن علنی مجلس ارایه شد،که درآن طرح به
موضوع یکنواخت شدن حقوق فرهنگیان بازنشسته با سایر بازنشستگان کشوری اشاره
شده بود وحتی اعتبار این طرح هم تعیین شد، اما متاسفانه نه تنها به این
طرح توجهی نشد بلکه اعتبار در نظر گرفته شده نیز مابین دیگر بازنشستگان
کشوری توزیع شد.
به
اعتقاد این بازنشسته ،عدالت برای پرداخت یکنواخت به همه بازنشستگان رعایت
نمی شود وقانون همطرازی پرداخت بازنشستگان به منظور حفظ منزلت فرهنگیان
بایستی در دستور کار مسئولین کشور ونمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد .
هرچند
قرار بود استاندار ویا یکی از معاونین ایشان برای بررسی مشکلات بازنشستگان
در میان آنان حضور یابد ،اما بدلیل حضور وزیر کشور در استان ،این امکان
فراهم نشد وصدای فریاد خاموش این عزیزان تنها به درب صندوق بازنشستگی استان
رسید وبس!
تجمع بازنشستگان فرهنگی گیلان!
امروز6مهر،جمعی از بازنشستگان گیلان با تجمع روبروی صندوق بازنشستگان گیلان نسبت به وضعیت معیشتی و غفلت از مطالبات خود توسط مسئولین اعتراض کردند.
به
گزارش6مهرگیل خبر،این بازنشستگان با در دست داشتن پلاکاردهایی همچون«ما از
فقر نمی نالیم، از فرق می نالیم»، «ما خواهان همتزازی حقوق با سایر
بازنشستگان سایر ادارات هستیم»«ما خواهان بیمه فراگیر و جامع هستیم» خواسته
های صنفی خودرا بیان کردند و خواستار اجرای کامل قانون خدمات مدیریت کشوری
شدند و اعلام کردند تا رسیدن به خواسته های قانونی پیگیری ها ادامه دارد.
تجمع اعتراضی بازنشستگان فرهنگی گلستان!
صبح امروز سه شنبه 6مهر،جمعی از فرهنگیان بازنشسته استان گلستان در مقابل صندوق بازنشستگی کشوری استان تجمع کردند.
به
گزارش6مهرتابناک،یکی از تجمع کنندگان گفت: این تجمع در اعتراض به مشکلات
صنفی بازنشستگان فرهنگی استان انجام شده تا صدای ما به مسئولین برسد.
وی افزود: این تجمع کاملا صنفی بوده و مباحث سیاسی در آن جایی ندارد و ما امیدواریم مسئولان به مشکلات این قشر رسیدگی کنند.
به گفته وی، عدم پرداخت پاداش پایان خدمت و مشکلات در پرداخت حقوق از جمله تقاضاهای صنفی فرهنگیان بازنشسته استان است.
وی از مسئولان صندوق بازنشستگی استان و کشور خواست که به خواسته های این قشر زحمت کش توجه بیشتری کنند.
تجمع بازنشستگان فرهنگی خراسان شمالی مقابل ساختمان صندوق بازنشستگی کشوری مدیریت خراسان شمالی !
صبح
سهشنبه6مهر،جمعی ازبازنشستگان آموزشوپرورش خراسان شمالی با تجمع مقابل
ساختمان صندوق بازنشستگی کشوری مدیریت خراسان شمالی و با در دست داشتن
پلاکاردهایی با مضامین ترمیم حقوق بازنشستگان، تجمیع بیمهها، پرداخت
معوقات و... خواستار رسیدگی به حقوق خود شدند.
به
گزارش6مهر مهر،یکی از بازنشستگان گفت: ما خواسته زیادی نداریم، بلکه فقط
حق خود را میخواهیم و خواستار اجرای آنچه قانون گفته است، هستیم.
وی
افزود: باید حقوق و مزایای تمام مستمریبگیران دولت همسانسازی شود،
درحالیکه ما بازنشستگان آموزشوپرورش شرمنده فرزندان و خانواده خود هستیم.
یک
بازنشسته دیگر هم خواستار پرداخت تمام مطالبات معوق بازنشستگان فرهنگی شد و
از اینکه حقوق آنها با نرخ تورم همسو نیست، اظهار گلایه داشت.
تجمع معلمان بازنشسته یزدی!
عصرامروز6مهر،معلمان بازنشسته یزد دراعتراض نسبت به حقوق و تبعیضهای موجود در نظام پرداخت حقوق،دست به تجمع زدند.
به
گزارش6مهرفارس،در این اجتماع آرام، بازنشستگان خواستار احقاق حقوق خود
شدند و اعلام کردند: ما خواستار همسانسازی حقوق بازنشستگان با شاغلان در
همه دستگاههای دولتی و شرکتها هستیم.
تجمع اعتراضی فرهنگیان بازنشستهی استان کرمانشاه!
صدها
تن از بازنشستگان آموزش و پرورش در اعترض به سیاستهای صندوق ذخیرهی
فرهنگیان، مقابل درب سازمان بازنشستگی در شهر کرمانشاه گردهم آمدند.
به
گزارش 6مهرکُردپا، در این تجمع که همزمان با چندین شهر دیگر و از جمله
تهران برگزار گردید، فریاد "خط فقر سه میلیون، حقوق ما یک میلیون" سر دادند.
آنان همچنین خواستار همسانسازی مستمری و مزایای کلیه مستمری بگیران دولت و افزایش سطح دریافتی معلمان بازنشسته هستند.
قربانی اسید پاشی: کسی که روی من اسید پاشید، در مدرسه دارد درس می دهد
روز
گذشته فیلم مستند معصومه توسط کانون شهروندی زنان با حضور سونا مقدم،
کارگردان، معصومه و زیور، دو تن از قربانیان اسیدپاشی در موسسه بهاران
اکران شد. مستند "معصومه" درباره زندگی زنی بنام معصومه ساخته شده که توسط
پدرشوهرش مورد حمله اسیدپاشی قرار می گیرد و برای اینکه فرزند خود را در
کنارش حفظ کند، از اجرای حکم قصاص پدر شوهرش، می گذرد. در این مستند همچنین
به اختصار به زندگی چند تن دیگر از کسانی که مورد این جنایت قرار گرفته
اند پرداخته شده است.
پس از پخش مستند، ندا ناجی، مجری برنامه و از اعضای کانون
شهروندی زنان از اسیدپاشی های سریالی اصفهان به عنوان خشونتی عمومی علیه
جامعه زنان کشور یاد کرد و از دکتر شروین وکیلی و دکتر سارا منصفی برای
تحلیل پیرامون چرایی، علل و عوامل اتفاق اسیدپاشی به عنوان جامعه شناس و
روان شناسان دعوت کرد که به ایراد سخنانی بپردازند.
شروین وکیلی در ابتدای صحبت هایش با اشاره به تأثیرگذاری فیلم
گفت: «اسیدپاشی، یکی از نمونه های خشونت علیه زنان است. به این دلیل که
زیبایی برای زنان اهمیت زیادی دارد و از این رو مورد آسیب از سوی مرد قرار
می گیرد و طی سال های گذشته نیز سالی حدود 300 نفر مورد حمله اسیدپاشی قرار
می گیرند که از سال 90 به بعد هم این اتفاق ها اوج مضاعفی گرفته است.
وکیلی همچنین با اشاره به اینکه آیا خشونت با بخشش کاهش پیدا
می کند یا نه، گفت: «من هوادار قصاص هستم. در اسید پاشی ما با جنایت و جرم
خشونت بار رو به رو هستیم. در واقع اسیدپاشی هم نوعی خشونت نسبت به بدن
دیگری است. بدن مردان به قصد کشتن مورد حمله قرار می گیرد اما بدن زنان
بیشتر به قصد آسیب رساندن، مورد حمله قرار می گیرد، زیرا تعداد مردانی که
کشته می شوند، بسیار زیاد هستند اما زنانی که بدنشان مورد آسیب قرار می
گیرد، بیشتر است.»
وکیلی با طرح این سوال که زمانی که خشونتی رخ می دهد، چه طور
باید نسبت به آن واکنش نشان داد؟ ادامه داد: «یک نگرش می گوید که باید
تقاص آسیبی که رسانده شده است، گرفته شود. یعنی چشم برابر چشم و دندان
برابر دندان که نگرشی قدیمی است. نگاه دیگری هم مربوط به قرن 18 است که
نگاه فایده انگارانه است. به طوری که می گوید، مجازات باید احتمال تکرار را
کاهش دهد.»
در ادامه دکتر سارا منصفی، متخصص روانشاسی زنان در زمینه
توانمند سازی زنان و مادران هم گفت: «اسیدپاشی بدترین نوع جنایت یک انسان،
علیه انسان دیگر است. در واقع حد نهایت خشونت که هدفش انتقام گرفتن است.»
او یادآوری کرد: « اسیدپاشی به دلایل فردی و اجتماعی خودش روی
می دهد. اما دلایل فردی آن برای روانشناسان خیلی مهم است و دلایل فردی آن
است که نیاز به بررسی بیشتری دارد. در واقع باید ببینیم که چه اتفاقی می
افتد که فرد به این حد از خشونت دست می زند. در بررسی هایی که از دید
روانشناسی صورت گرفته، می بینیم که این افراد اختلالات روانی و شخصیتی
زیادی دارند. حتی ممکن است در خانوده هایشان نیز اعتیاد از هر نوعی، از هم
پاشیدگی خانوادگی و مسائلی از این دست را داشته اند.»
او با طرح این سوال که چرا اسیدپاشی رخ می دهد، گفت: «برای
خیلی از افراد مسأله جدایی و یا وابستگی ایجاد می شود و دچار ناکامی می
شوند اما چرا فقط یک عده ای دست به این کار می زنند. در پاسخ می توان گفت
کسانی که روان سالم ندارند و یا اینکه مشکلات شخصی و فردی دارند که با خود
به رابطه آورده اند. کسانی که اسیدپاشی می کنند، معمولا شخصیتی ضد اجتماعی
دارند که از سرپیچی از قوانین هم احساس گناه نمی کنند. خیلی مواقع فرهنگ
غلط و مردسالارانه نیز در این موضوع دخیل است که حق انتخاب را از زن می
گیرد، زن را جنس دوم می داند و اینکه زن باید تحت نفوذ باشد.»
در ادامه، سونا مقدم، به عنوان کارگردان فیلم با اشاره به
پروژه فیلم گفت: «این مستند حدود سه سال طول کشید. ما در اسیدپاشی قربانی
مرد هم داریم و محسن مرتضوی، یکی از قربانیان اسیدپاشی است. در مورد معصومه
خیرین زیادی کمک کردند که او از این وضعیت روحی بیرون بیاید و معصومه
خواست و توانست.»
معصومه، قربانی اسیدپاشی و شخصیت اول مستند هم در صحبت هایی
کوتاه، گفت: «تنها قانونی که برای این جرم وجود دارد، قصاص است ولی من
مخالف قصاص هستم. چیزی که من 5 سال با آن درگیر بودم من را به این نتیجه
رساند که قوانین ما نقص های زیادی دارد و در مورد این جرم هیچ قانون
بازدارنده ای وجود ندارد.»
معصومه گفت:" اینکه من با دستان خودم، به دلیل اینکه نابینا
شده ام، چشمان فرد دیگری را بگیرم و یک زشتی دیگر به جامعه ببخشیم، خوب
نیست. اگر ایران مثل هند، برای چنین جرمی سی سال زندان بدون بخشش می گذاشت،
خیلی بهتر بود. متاسفانه برخی مسئولان چشم هایشان را بسته اند. وقتی فرد
مورد اسیدپاشی قرار می گیرد، زندگی اش آسیب می بیند و خانواده درگیر درمان
می شود. به طوری که بچه ها در این بین فراموش می شوند.»
وی با انتقاد از کم کاری دولت در این زمینه گفت: « در کشورهای
دیگر دیده ام وقتی چنین اتفاقی می افتد، روانشناسی از طرف دولت، هر دو طرف
از جمله مجرم و فرد مورد آسیب واقع شده را بررسی و به آنها کمک می کند که
چرا 2 نفر به این نقطه رسیده اند؟ خیلی از کسانی هستند که این اتفاق
برایشان افتاده و از لحاظ روحی وضعیت خوبی ندارند و نیاز به کمک دارند.
یعنی در مواقعی فقط کمک مالی راه چاره نیست.»
در بخش پایانی این نشست، زینت که قربانی اسیدپاشی است، گفت:
«من 5 سال است که در انتظار قانون هستم. بعد از 5 سال حکمی داده اند که
قانع کننده نیست. الان به برادر شوهر من که خواستگار من و باعث این
اسیدپاشی بوده است، 10 سال حکم داده اند ، بدون اینکه هیچ دیه ای به من
تعلق بگیرد. من که با اعدام مخالف هستم، دیه هم پرداخت نمی کنند، پس چه طور
زندگی را بگذرانم؟ فردی که روی من اسید پاشیده، معلم است و دارد درس می
دهد. پس این چه قانونی است؟ این فرد در کلاس ها درس اسیدپاشی می دهد؟»
آمار و ارقام كشتار سیستماتیک كولبران در شش ماه اول سال ۱۳۹۵، گردآوری از احسان فتاحی
کولبران کردستانبنا به تعریف عرفی؛ کولبر به افرادی میگویند که اجناس و کالاها را روی پشت و یا کول خود حمل میکنند.
و یا میتوان اینطور توضیح داد که کولبر در مناطق کُردنشین ایران به کسی گفته میشود که جهت امرار معاش و رهایی از بیکاری در نقطهٔ صفر مرزی با بستن بار بر پشت خود اقدام به انتقال کالا و عبور دادن آن از پاسگاههای مرزی میکنند. آنها در قبال این کار دستمزد ناچیزی دریافت میکنند. این کولبران تنها وسیلهای برای انتقال کالا هستند و برای اینکار از نیروی جسمی خود مایه میگذارند.
با استناد به آمار ثبت شده در مراكزحقوق بشری همچون آژانس خبررسانی کُردپا، از ابتدای به قدرت رسیدن دولت تدبیر و امید تاکنون (دوازدهم مردادماه ۹۲ تا پایان شهریورماه ٩٥)، ١٥٦ کولبر کُرد در استان کُردستان براثر شلیک نیروهای نظامی حکومت اسلامی ایران کشته و زخمی شدهاند.
در سال ۱۳۹۴ مجموع ۵۸ کولبر کارگر کشته و زخمی شدهاند که ۲۹ نفر از آنان کشته و ۲۹ تن دیگر زخمی شدهاند.
در جریان کشته و زخمیشدن کولبران، دو کولبر ۱۷ ساله براثر شلیک مستقیم نیروهای نظامی کشته شدهاند.
نحوه کشته و زخمی شدن کُولبران در مناطق کُردنشین ایران
۱: کشته شدن این کولبران با شلیک مستقیم نیروی انتظامی میباشد.
۲: انفجارمین
۳: سقوط به داخل رودخانه درپی تعقیب وگریزازنیروهای انتظامی
۴: پرت شدن ازکوه و قاطر درپی تیراندازی نیروهای انتظامی
۵: سرمازدگی
۶: غرق شدن
۷: سکته درحین کولبری
۸: زخمی شدن براثرضرب وشتم وتیراندازی
۹: تصادف
۱۰: خودکشی کولبر بر اثر گرفته شدن کالای گرفته شده
طی ٦ماه گذشته گزارش های مبنی بر انفجار مین و کشتن کولبران توسط نیروهای امنیتی انتظامی حکومت جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت که به مختصر در ذیل آمده است.
١: عصر روز یکشنبه، یکم فروردینماه در منطقهی مرزی شهر نودشه و در مکانی بهنام “هانەو دشت” کولبری ۴۴ ساله به نام رستم رستمیان فرزند نصرالدین جان میدهد.
٢: وهمچنین شامگاه هفتم فرودینماه، عبدالخالق غفاری فرزند ابوبکر اهل روستای “انجینه” از توابع شهرستان بانه که در مناطق مرزی بانه مشغول کولبری بوده هنگام عبور از رودخانه “چومان” غرق و جان خود را از دست داد.
٣: واز سرنوشت پشتیوان نهرویی جوان کولبرکُرد اهل روستای “آرمرده” از توابع شهر بانه پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی در هالهای ابهام قرار دارد.
نیروهای امنیتی، پشتیوان نهرویی را به “همکاری و ارتباط با یکی از احزاب کُرد اپوزیسیون حکومت اسلامی ایران” متهم کردهاند.
گفته میشود، این کولبر کُرد هنگام تعقیب و گریز نیروهای نظامی حکومت اسلامی ایران دچار این حادثه شده است.
۴:ساعت ٢١ ، بیست و نهم اردیبهشتماه در مرز پیرانشهر تعدادی کولبر منطقه با کمین نظامیان حکومتی مواجه میشوند.
در حادثه تیراندازی بهروی کاسبکاران، جوانی ٢٨ ساله به نام عباس آتشبریک در دم جان میسپارد.
۵: روز دو شنبه ١٣ اردیبهشت ماه، یک شهروند کرد اهل “اشنویه” به نام “محمود صوفی محمودی” فرزند ابراهیم به علت انفجار مین یکی از پاهای خود را از دست داد.
صوفی محمودی، ساکن روستای “شاوانه” و ۴٠ ساله میباشد که به هنگام حضور در مناطق مرزی اشنویه دچار حادثه گردید.
۶: ظهر روز سیزدهم اردیبهشتماه انفجار یک قبضه مین بجای مانده از دوران جنگ ٨ سالهی ایران ـ عراق، مجروحیت شدید دختر ٢۴ سالهای را درپی داشت.
هویت این قربانی “هاجر واحدی” میباشد که حادثه به قطع پای چپ از ناحیهی مچ انجامیده است.
٧:همچنین در روز چهارشنبه ۲۲ اردیبهشتماه ۱۳۹۵، گرمان امینی فرزند وحدت ۳۶ ساله، اهل روستای دشوان از توابع شهرستان سلماس به همراه برادرش رحیم امینی ۳۳ ساله، کریم اطمانی فرزند فرزامی ۳۸ ساله، کوهزاد اطمانی فرزند افروز ۲۶ ساله و صمد گل محمدی فرزند علی ۲۹ ساله، هدف تیراندازی مستقیم نیروی سپاه پاسداران قرار گرفتند.
یک منبع مطلع با اعلام این خبر در گفتگو با گزارشگر هرانا گفت: “درپی این تیراندازی گرمان امینی در دم جان باخت و چهار شهروند دیگر به شدت زخمی شدند. زخمیها به بیمارستان شهرستان سلماس منتقل شدند. وضعیت آنها وخیم است.”
٨: در جریان کشته و زخمیشدن کولبران، دو کولبر ١٧ ساله براثر شلیک مستقیم نیروهای نظامی کشته شدهاند.
٩: روز دوشنبه ١٧ خردادماه سال جاری دو کولبر کورد اهل «ده قولاستیر» در نزدیکی شهر بانه، در کمین نیروهاى انتظامى این ناحیه افتاده و بهسختی مجروح میشوند.
١٠: سپاه پاسداران به خاک جنوب کوردستان تجاوز نموده و شمارى از اسبهای کولبران و کاسبکاران را هلاک میکند. فرماندار پنجوین در این مورد میگوید مقام بالاتر را در جریان این اتفاقات گذاشته است.
١١: دو کولبر بە نامهای لطیف علیخانی و رئوف علیخانی براثر شلیک مستقیم نیروهای نظامی ایران در مرز سردشت جان خود را از دست دادند
١٢:!یک کولبر کورد به نام رسول درویشانی مشهور به جلال که دو روز قبل توسط نیروهای انتظامی حکومتی اسلامی زخمی شده بود، به علت جراحات وارده فوت نمود
در سال ١٣٩۴ مجموع ۵٨ کولبر کارگر کشته و زخمی شدهاند که ٢٩ نفر از آنان کشته و ٢٩ تن دیگر زخمی شدهاند.
١٣: دریازدهم اردیبهشتماه در شهرستان دیواندره دو جوان اهل “کول” در کوههای اطراف این روستا جان سپردند.
هویت این دو جوان، سید رضا حسینی و سید جمیل حسینی اعلام شده است.
بنابه گزارشات انتشار یافته، این دو جوان ٢٣ و ٢۴ ساله عصر روز جمعه گذشته پس از عازم شدن به کوههای اطراف منطقه جهت جمعآوری گیاهان خوراکی، جان خود را از دست دادهاند.
١۴: ساعت ٢١ بیست و نهم اردیبهشتماه در مرز پیرانشهر تعدادی کولبر منطقه با کمین نظامیان حکومتی مواجه میشوند.
در حادثه تیراندازی بهروی کاسبکاران، جوانی ٢٨ ساله به نام عباس آتشبریک در دم جان میسپارد.
١۵: سیزدهم اردیبهشتماه انفجار یک قبضه مین بجای مانده از دوران جنگ ٨ سالهی ایران ـ عراق، مجروحیت شدید دختر ٢۴ سالهای را درپی داشت.
هویت این قربانی “هاجر واحدی” میباشد که حادثه به قطع پای چپ از ناحیهی مچ انجامیده است.
١۶: روز دو شنبه ١٣ اردیبهشت ماه، یک شهروند کرد اهل “اشنویه” به نام “محمود صوفی محمودی” فرزند ابراهیم به علت انفجار مین یکی از پاهای خود را از دست داد.
١٧: یکم خردادماه شماری از کولبران سردشتی مورد حملهی نیروهای مسلح حکومتی قرار گرفتند.
در تیراندازی مأموران سپاه، کولبری ٣٠ ساله بنام محسن محمدگویژی از ناحیه ران پای راست به شدت زخمی میشود.
١٨: ۲۲ خرداد جسد یک کولبر کورد در ارتفاعات مرزی شهرستان ارومیه و در محلی موسوم به چهل میر شهیدان کشف شد.
این کولبر بیش از ۶ ماه قبل در حین عبور از کوههای منطقه مرزی شرق و شمال کوردستان دچار کولاک و ریزش بهمن میشود.
کامران پور سمویان هویت کولبر جانباخته است.
١٩: درتاریخ ٧فروردین ماه، یکی از کارگران شهرداری مهاباد عصر روز گذشته، هفتم فروردینماه، درپی انفجار ناشی از مین از ناحیه پا زخمی شد.
انفجار مین در حین پاکسازی “خیابان ساحلی” این شهر روی داده است.
هویت این شهروند کُرد پژمان حسینی فرزند عثمان ٢٢ ساله اعلام شده، اما خبرگزاری حکومتی “ایرنا” درباره انفجار اعلام کرده که مین از بقایای جنگ ٨ ساله ایران ــ عراق میباشد.
٢٠: ۱۷ خرداد یک شهروند ٣١ ساله در پیرانشهر براثر برخورد با مین عملنکرده در ارتفاعات مرزی منطقه، از ناحیه پاشنهی پا مجروح گردید.
به دنبال قتل دو برادر کولبر کرد در روستاهای گوی زلی از توابع شهر سردشت حالت امنیتی اعلامشده و این روستای تحت محاصره نیروهای انتظامی قرارگرفته است و ساکنین این روستا از ترس بازداشت مجبور به تخلیه این روستا شدهاند
٢١: دو برادر در سردشت و «روستای آلواتان» قربانی مین شدند و یکتن دیگر در «سو مار» در استان کرمانشاه اتفاق افتاده است.
٢٢: پنجشنبه ۱۳ خردادماه در منطقه مرزی «دشت وزنه» از توابع شهر سردشت در هنگام عبور یک تراکتور، مینی منفجر شد که در اثر آن دو برادر کشته شته و یکی هم بهشدت زخمی شده است.
٢٣: عصر یکم تیرماه در مسیر جاده مریوان ــ سقز، ٣ کاسبکار براثر شلیک مستقیم نیروهای مسلح حکومتی جان خود را از دست دادند. هویت یکی از جانباختگان، یحیی خسروی ٣١ ساله اهل روستای «کانی پری» اعلامشده است.
٢٤: روز پنجشنبە ٢٤ تیرماە ، بر اثر تیراندازی نیروهای انتظامی بە کولبران، یک کولبر کرد بە نام"درویش عادوی" فرزند "عادل" در شهر سلماس زخمی شد.
٢٥: عصر روز شنبە ١٩ تیرماە، کولبر دیگری بە نام "هیدی اسماعیلی" در نزیکی روستای "مێرگەسە" از توابع آلان سردشت با کمین هنگ مرزی این شهر روبرو و از ناحیە کمر بە بالا بە شدت مجروح میشود.
٢٦: شامگاه روز پنجم تیرماه درپی شلیک مستقیم هنگ مرزی سردشت در نزدیکی روستای "بزیله"، کولبر ٤٠ سالهای به نام عزیز صداقت فرزند یوسف جان خود را از دست میدهد.
٢٧: عصر روز سهشنبهی هفتهی جاری در مرز شهرستان سردشت و این بار در نزدیکی روستای "بیتوش" نیروهای حکومتی به سوی گروهی از کاسبکاران کُرد شلیک کرده که در نتیجهی آن دو شهروند کُرد زخمی شدند.
هویت دو کاسبکار مصدوم؛ عبدالله رسولی و رسول رسولی میباشد که بنابه گزارش خبرنگار کُردپا، وضعیت عمومی عبدالله وخیم و تحت مراقبت پزشکی قرار دارد.
٢٨: اوایل هفتهی جاری مرداد ماه نیز کولبری جوانی به نام هیدی اسماعیلی در حوالی روستای "مرگاسه" در منطقه آلان سردشت هدف گلولهی نظامیان قرار گرفت و از ناحیه کمر به شدت زخمی شد.
٢٩: هنگ مرزی سپاه آذربایجانغربی علاوه بر هدف قرار دادن شهروندان کُرد، اسبهای بارکش کاسبکاران را نیز هدف گلوله قرار میدهد که در تازهترین مورد از این اقدام نیروهای نظامی، حدود ٢٠ رأس اسب متعلق به شهروندان کُرد در تیراندازی شب گذشته در مرز سردشت تلف و تعدادی نیز بهمراه کالای کاسبکاران توقیف و مصادر شده است.
٣٠: نیمهشب ، هجدهم مردادماهبر اثر برخورد یک دستگاه خودروی مزدا دوکابین با یک دستگاه تویوتا لندکروزر در مسیر روستای دزلی از توابع بخش مرکزی شهرستان سروآباد، چهار کولبر مرزی جان سپردند.
اسامی جانباختگان بنابه گزارشات رسیده عبارتند از؛ ((اسعد کریمی فرزند رحمان ٣٠ ساله، عدنان کریمی فرزند حسین ٤٢ ساله، سعید ابست فرزند علی ٥٣ ساله و محمود باخه فرزند کریم ٤٠ ساله.))
((عبدالله رسولی فرزند امین، آزاد یاسمنی فرزند حبیبالله رئیس شورای روستای درهناخی، امید باخه فرزند علی، عبدالله باخه فرزند علی، محمود نادریان فرزند محمد رضا، اسعد شریفی فرزند غفور، احمد ابست فرزند سعید، شورش ربانی فرزند عبدالهی و سوران النگون)) راننده تویوتا لندکروزر مصدوم این تصادف هستند.
٣١: در سردشت نیروهای مسلح سپاه پاسداران به روی کاروان کولبران کُرد آتش گشودند که مرگ یکی از آنها را درپی داشت.
شلیک مستقیم به کولبران سردشتی در منطقه "آلان" بوده که جوانی ٣٣ ساله با نام سلام حافظی به قتل میرسد.
٣٢: بیست و سوم مردادماه یک شهروند کُرد در مناطق مرزی مرگور از توابع شهرستان ارومیه در کمین نیروهای مسلح سپاه قرار گرفت.هویت این فرد غیرنظامی؛ رضا آینی از اهالی روستای "چریکآباد" بخش سیلوانه میباشد.
در گزارش ارسالی عنوان شده که او با دو گلوله از ناحیه لگن و شکم مورد اصابت قرار گرفته .
٣٣: یکی از سربازان پاسگاه انتظامی روستای "بردهرشه" از توابع بخش خاوومیرآباد روز شنبه، بیست و سوم مردادماه بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر جان خود را از دست داد.((اسماعیل بسطامی فرزند فایق )) توسط فرد یا افرادی ناشناس مورد شلیک گلوله قرار گرفته است.
٣٤: براثر انفجار یک قبضه مین به جا مانده از جنگ تحمیلی سه نوجوان ۱۵ ساله اورامان از توابع شهرستان سروآباد که یکی از این سه نفر به نام ‘محمد ابراهیمی’ قسمتی از پای راست خود را از دست داد و دو نفر دیگر نیز دچار جراحات سطحی شدند.
٣٥: شامگاه گذشته، شنبه ١٣ شهریورماه در نتیجه شلیک نیروهای نظامی حکومت ایران مستقر در پایگاه مرزی ارتفاعات "دالانپر" از توابع منطقه مرگهور ارومیه به کولبران کُرد، دو کولبر کُرد جان باختند و یک کولبر دیگر به شدت زخمی شده است.
٣٦: روز شنبە، بیستم شهریور ماه، جمعی از کولبران کرد در منطقەی مرزی ” پیرانشهر” در کمین نیروهای مسلح افتاده که در نتیجه یک کولبر کشتە شد.
هویت این کولبر کُرد، «آوات ابراهیمی» اهل پیرانشهر عنوان شده است.
٣٧: در روستای مرزی آلانه نیروهای هنگ مرزی در پایگاه مرزی «سرمیلان» بر روی شماری از کولبران کرد آتش گشوده و در نتیجه دو تن زخمی شدند که در هنگام انتقال به بیمارستان، یک تن جان خود را از دست داد. هویت کولبر کشته شده را «صلاح بورکه» از اهالی روستای «سوغنالو»ی بخش مرکزی پیرانشهر عنوان کرده که به هنگام انتقال به بیمارستان شهر چومان در منطقه ی کردنشین عراق جان خود را از دست داده است.
٣٨: نیروهای مستقر در پاسگاه روستای "هشتیان" از توابع بخش صومای برادوست روز ٢٨شهریورماه به سمت یک دستگاه خودروی پیکان تیراندازی کردند.در گلولهپراکنی مأموران انتظامی، راننده خودرو با هویت ارکان سعیدی فرزند شوقی در دم جان سپرد.
٣٩: شامگاه روز سهشنبه سیام شهریورماه، یک شهروند کُرد به نام سنار محمدی فرزند سلمان براثر شلیک نیروهای انتظامی در روستای "بلجوک" از توابع منطقه قطور خوی جان خود را از دست داد.
٤٠:یک کولبر جوان۲۱ ساله بر اثر شلیک مستقیم نیروهای انتظامی کشته شد. این کولبر جوان جمیل عبدالله نژاد اهل بانه ۲۱ساله فرزند صالح است که روز پنچ شنبه اول مهرماه ۹۵ در نواحی مرزی بانه از سوی نیروهای انتظامی از ناحیه سینه و ران مورد اصابت شلیک مستقیم گلوله قرار گرفت.
بازنمود قوانین داخلی و بینالمللی
به گفته مجمع عمومی سازمان ملل نیز نیروهای نظامی فوراً و پس از مشاهده کُولبران به سمت آنها تیراندازی میکنند.
طبق قانون بکارگیری اسلحه در حکومت ایران فرد تحت تعقیب باید با صدا زدن مطلع و آگاه شود و سپس تیر هوایی و در نهایت تیراندازی کمر به پایین صورت گیرد.
نیروهای نظامی کُولبران را در حالی هدف گلوله قرار میدهند که قانون مجازات اسلامی عمل این قشر را به عنوان جرم “ورود کالای قاچاق” و بعضاً “تردد غیرمجاز در امتداد مرز” برشمرده که مجازات آن چندین ماه زندان و جریمهای نقدی معادل چند برابر ارزش کالای ضبط شده در نظر گرفته شده است.
همچنین طبق بند الف ماده ۲ قانون قاچاق، اگر کالای قاچاق کمتر از یک میلیون تومان ارزش داشته باشد هیچ گونه مجازاتی متوجه فرد نخواهد شد و در اکثر موارد کالایی که کولبران حمل میکنند به لحاظ اینکه کمتر از حد نصاب مذکور میباشد از مجازات جریمه معاف خواهد شد و تنها کالا ضبط خواهد گردید.
سخن پایانی
مطالب مختصر فوق بیانگر وجود نوعی مرگ قانونی میباشد، مرگی که تنها با جان دادن کولبر پایان نمییابد و تبعات آن همسر و فرزندان این کولبران را بیش از پیش در دامان مشکلات معیشتی و روانی، فرو میبرد که تنها تصور آن خود رمانی تراژدیک و فاجعهای انسانی میباشد که هر روزه در این جامعه روی میدهد و تکرار میگردد.
کولبران و کاسبکاران مرزهای مناطق کُردنشین در ازای مبلغی ناچیزی اقدام به انتقال اجناس و کالا به داخل کشور میکنند، که در صورت توقیف و ازبین رفتن این اجناس، باید خود آنها متقبل ضرر و زیانهای وارده به صاحبان اصلی کالاها شوند.
کولبران و اغلب کاسبکاران مرزی در ازای انتقال اجناس به داخل کشور و یا گاهاً بالعکس، فقط دستمزد حمل کالا را دریافت میکنند.
منابع : كردپا.هرانا. جمعیت حقوق بشر كردستان (مافی مروف) ، سازمان حقوق بشر،سازمان حقوق بشر كردستان، كانون مدافعان حقوق بشر كردستان .ماف نیوز ، آسو روژهلات ،كردانه نیوز، روژ كورد،كردپرس.زاگرس پست.آژانس خبری موكریانی.
احسان فتاحی
روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
"فراز" و "رها" جدیدترین قربانیان "قتلهای زنجیرهای"، ایرج مصداقی
داستان زندگی «فراز» و «رها» ، ادامهی سرنوشت خونبار و تلخ نسلی است که پس از حاکم شدن نکبت اسلامی بر کشورمان، در دههی ۶۰ به قربانگاه رفت.
بیست و هشت سال از کشتار بیرحمانهی زندانیان سیاسی در سال ۶۷ میگذرد و من دردمندانه و با اندوه بسیار از خواهر و برادری مینویسم که در «پژواک» دادن به صدای قتلعام شدگان، به ویژه قربانیان کشتار ۶۷ که آیتالله منتظری از آن به عنوان «بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی» نام میبرد، از هیچ چیز دریغ نکردند و عاقبت غریبانه خاموش شدند و به کهکشان درخشان مبارزات مردم ایران پیوستند. جانیان با قتل بیرحمانهی آنها برگ دیگری به کارنامه قطور جنایات رژیم جرم و جنایت افزودند.
قتل بیرحمانه «فراز» و «رها» یک بار دیگر نشان داد قاتلان، مادامی که اهرمهای قدرت را در دست دارند یک دم از جنایت فرو نمیگذارند و آنهایی که دم از «بخشش» و «گذشت» میزنند، چه بخواهند و چه نخواهند، آگاهانه یا ناآگاهانه دست در دست جانیان و خون عزیزانمان دارند.
حسین متولد ۱۳۵۷ بود و لیسانسیه نقاشی
ندا متولد ۱۳۵۸ بود و لیسانسیه عکاسی
دوستان و آشنایان، آنها را «فراز» و «رها» صدا میکردند؛ نامی که خود انتخاب کرده و دوستاش داشتند. هر دو دانشجوی اخراجی دانشگاه هنر تهران بودند.
پدرشان در دههی ۶۰ به اتهام ترور امام جمعه خرمشهر و ارتباط با گروه فرقان اعدام شده بود. با این حال «فراز» و «رها» معتقد بودند این ترور توسط پدرشان صورت نگرفته بود.
ایرج صنوبریان، دایی این دو نیز در ارتباط با فرقان اعدام شده بود.
مادرشان در سال ۱۳۶۶ در اثر فشارهای وارده سکتهی مغزی کرد و جان باخت و این دو با مادر بزرگ و پدربزرگشان زندگی میکردند که آن دو نیز درگذشتند.
«رها» به مدت ده سال از یک بیماری نادر چشمی رنج میبرد و در سالهای اخیر موجب نابیناییاش شده بود. پس از مداوای بسیار و عمل جراحی موفقیت آمیز، بینایی او بازگشت. انگار همین دیروز بود که «رها»با خوشحالی، خبر بیناییاش را به من داد. پس از مدتی در اثر ضربهای که به تحریک دستگاه امنیتی توسط یکی از اعراب خوزستان با چماق به سر او زده شد، دوباره بطور موقت بیناییاش را از دست داد. پس از مدتی «رها» در بازداشت و زندان، در اثر پرتوافشانی با لیزر روی چشمهایش توسط یک پزشکیار ناشی که کوچکترین تخصصی نداشت، نابینا شد.
در سال ۱۳۸۹ عکسهای این دو در خاوران توسط ساجده، خواهرزاده مجتبی حلوایی یکی از مسئولان کشتار ۶۷ در اوین لو رفت. این دو به عنوان دانشجویان ستاره دار همراه با موجی که در دانشگاه هنر تهران آمد، اخراج شدند.
اخراج آنها از دانشگاه هنر همزمان بود با فعال شدن هستههای دانشجویی در این دانشگاه و مطالعه دستهجمعی کتاب «نه زیستن نه مرگ» که به حساسیتهای زیادی در این دانشگاه دامن زده بود. «فراز» و «رها» از جمله فعالان این هستهها بودند.
علیرضا آوایی و غلامرضا خلف رضایی دو تن از جنایتکاران علیه بشریت و مسئولان قوه قضاییه که بیش از سه دهه در سرکوب و جنایت مشارکت داشتند در گفتگو با یکی از جوانان پرشور میهندوست به این موضوع اشاره کردند:
«خلفرضایی: ... یادم است در یك جلسهای اگر اشتباه نكنم سال نود بود، در تهران مسئولین كادر سابق زندانها گرد هم آمده بودند، اتفاقا بنده بیاد دارم همین حاج داوود رحمانی را دعوت كرده بودند كه البته نتوانست بیاید و رفته بود شمال اما با تلفن وصلش كردند و از شش جلسه در جلسه آخر حضور پیدا كرد. در جلسات یاد شده راجع به این كتابهای خاطرات زندان بحث شد و اصلاً موضوع جلسه مبارزه مجازی با این كتب بود چون یادم است جناب مقیمی مسئول حراست دانشگاه هنر تهران هم بود و بیچاره از دست دانشجوهای هنر به ستوه آمده بودند. خب دانشجو است و به اینترنت دسترسی بی قید و شرط دارد و در اینترنت هم همه چیز موجود است. این كتابها هم به راحتی آب خوردن در دسترس همگان است متاسفانه. اما در جلسات صحبت شد كه بشدت سختگیری كنند و بیاد دارم چند دانشجویی كه اینها را رهبری میكردند جملگی اخراج شدند خدا را شكر... اخراج شدند و برخی دو ترم معلق شدند. اینها جلسات دورهای گرفته بودند و ذهن دانشجوها را نسبت به جمهوری اسلامی بدبین كرده بودند و بالطبع دانشگاهها هم قاطعانه با اینها برخورد كردند.
آوایی: بله جناب حسینی... حاج آقا باورتان نمیشود در دانشگاه هنر استاد آمده درباره كتابهای مصداقی صحبت كرده! ببینید تو را به خدا؟ این اوضاع دانشگاههای ما است. واقعاً باعث تأسف است. شنیدم جمعی محفل خصوصی گرفته و همانطور كه جناب خلفرضایی فرمودند كتابهای این منافق را دوره كرده بودند. جلسه مسئولین هم جهت آگاه سازی بود كه چه باید كرد!؟ در آخر لیدرهای ایشان اخراج شدند. در جلسات یادم است فرزندان شهید لاجوردی هم بودند. آقای مبشری و نیری هم تشریف آورده بودند. صحبت شد و یك عده بر این بودند كه این مسائل نباید فراموش و یا مخفی شود و البته بعضیها مثل جناب مقیسه و نیری اذعان داشتند بهتر است فعلا سكوت شود كه البته از نظر بنده سكوت در قبال این مسائل صحیح نیست و همین سكوت مسئولین و مجریان وقت بوده كه ضد انقلاب فرصت یافت این همه تبلیغات كند و به نظر من چند گام جلو افتادند.» http://pezhvakeiran.com/maghaleh-81111.html
سال گذشته در مورد بخشی از این حساسیتها در مقالهی «پاسخ من به دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم برای مناظره در «دانشگاه هنر تهران» توضیح دادم. http://pezhvakeiran.com/maghaleh-73416.html
پس از انتشار نامهی سرگشادهام به مسعود رجوی تحت نام «گزارش ۹۲» و واکنشهای لجامگسیخته و بیشرمانهی «فرقه رجوی» علیه من، به ابتکار «رها» و «فراز» و ... برخلاف میل من «كمپین صدای شهدای دهه شصت - حامیان ایرج مصداقی» در داخل کشور تشکیل شد که با عکسالعمل شدید وزارت اطلاعات و دستگاه امنیتی از یک سو و «فرقه رجوی» از سوی دیگر روبرو شد.
https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=574553636005774&id=382388628555610
برخلاف فرقهی رجوی که انتشار «گزارش ۹۲» را به سود رژیم و در راستای منافع آن تبلیغ میکرد، دستگاه اطلاعاتی و امنیتی با حساسیت فوقالعادهای موضوع را پیگیری کرده و به واکنشهای دیوانهواری دست زد.
بر اساس تحلیل دستگاه امنیتی و قضایی، از آنجایی که نمیخواستند زندانهای تهران و شهرستانها با زندانیان سیاسی جدیدی تحت عنوان «كمپین صدای شهدای دهه شصت - ...» پر شوند و از این طریق معضل و بحران امنیتی جدیدی به دست خود ایجاد کنند، کوشیدند با چراغ خاموش به بازداشت، شکنجه، تجاوز و فیلمبرداری از آن،تحقیر، تهدید به قتل و انتشار فیلمهای تجاوز در فضای مجازی، اعزام شکنجهگران به منزل افراد و ایجاد «واحد مسکونی» (۱) در محل و سربه نیست کردن فعالان، این حرکت خودجوش و اعتراضی را سرکوب کنند.
البته جانیان اینجا و آنجا از سرویس دهی آگاهانه و ناآگاهانه وابستگان «فرقه صاحبمردهی رجوی» نیز برخوردار بودند.
«فراز» و «رها» و دیگر فعالان «کمپین» با آن که زیر تیغ رژیم بودند در پاسخ به یاوهگوییهای «فرقه رجوی» اعلام کردند:
«سازمان مجاهدین خلق و هوادارانش در هر سطح و لایهای در هركجای دنیا كه میخواهند باشند، فرقینمیكند باید این را بدانند كه نه اینجا فضای قرارگاه اشرف است و نه لیبرتی است و نه اصولا ما هوادار یا عضوشان هستیم و نه ترسی از ایشان و رهبرانشان داریم و نه عملیات جاری و غسل هفتگی و دیگ در كار است! ما دانشجویان هوادار حقیقت و شهدای دهه شصت و زندانیان سیاسی سابق به ویژه ایرج مصداقی هستیم و عاشق ایران و مردممان هستیم، و به هیچ كس اجازه نخواهیم داد با این ضد ادبیات زشت و سخیف با ما گفتگو كند و باید این را هم بدانند كه ما دشمن آشتی ناپذیر رژیم خونخوار جمهوری اسلامی میباشیم. ما اصل ستیز و مبارزه مان با این رژیم فاسد و خونریز است و با هر دیكتاتوری در هر پٓك و بستهبندی و رنگ و رویی كاملاً مخالفیم.
ما جوانان آگاه و نسل پیشتاز امروز ایرانیم! اگر یك زمانی جوانان نسلهای گذشته با "شاه" جنگیدند ولی نمیدانستند چه میخواهند و مملكت را دو دستی تقدیم خمینیها و خلخالیها و لاجوردیها و گیلانیها و حاج داوودها و دیگر شكنجه گران كردند، ما لیك خوب خوب میدانیم چه چیز نمیخواهیم و چه چیز میخواهیم. بله ما جوانان نسل پیشتاز این سرزمین هستیم، ما مطالعه میكنیم، از اخبار خبر داریم، ما روزنامه میخوانیم، اخبار هر دو سو ( داخل و خارج) را با تحلیل دنبال میكنیم، ما كاربران حرفهای اینترنت و فضای مجازی هستیم، ما كتاب میخوانیم، ما از سرگذشتها و تاریخها عبرت میآموزیم، ما روح این سر زمین هستیم، ما دنبال آزادی و رهایی این مملكت از یوغ جبر و استبداد حكامیم! ما لذات زندگی و تفریح و مسافرت و لباس مارك و پارك رفتن و خندیدن و سینما رفتن و هنر آموختن میخواهیم، دختران و زنان ما آزادیهای فردی و اجتماعی می خواهند، آنها میخواهند در كار و زندگی برابر و حتی بالاتر از مردان باشند، آنها میخواهند حجابی در كار نباشد و خود برای این امر تصمیم بگیرند، ما فرزندان همان روزگارانیم كه نسل ایرج مصداقی در زندانهای رژیم بودند و شكنجه میشدند...»
https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=574553636005774&id=382388628555610
جدا از این که هیچگاه خود را شایستهی محبتهایی که نثارم میشد نمیدانستم، از همان ابتدا با توجه به شناختی که از رژیم و دستگاه امنیتی آن داشتم، تمایلی به تشکیل چنین «کمپین»هایی که در چندین شهر و استان ایران راه افتاده بود، نداشتم و مخالفت خودم را از هر طریق که میتوانستم اعلام کردم؛ با این حال قادر به جلوگیری از تشکیل آنها نشدم. مخالفت من با این گونه فعالیتها به منظور خوشامد این و آن و یا بازداشتن جوانان و به ویژه دانشجویان از مبارزه با رژیم و شکلگیری جنبش اعتراضی به هر طریق و یا کاستن از سطح فعالیتهای آنان نبود و نیست بلکه بارها اعلام کردم که فعالیت در حمایت از یک فرد، باعث به هرز رفتن نیرو و انرژیشان میشود چرا که من و یا امثال من در موقعیتی نیستیم که بتوانیم جنبشی را بخصوص از خارج از کشور و در حالی که از دور دستی بر آتش داریم، هدایت کنیم. (۲)
با این حال نسل عاصی و معترضی که از دل جنبش ۸۸ برآمده و همچون آتش زیر خاکستر است، گوشش به این حرفها بدهکار نیست.
پس از تشکیل «کمپین» بچههای فعال آن علیرغم این که از طرف دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم و مجاهدین به صورت تؤامان و مشترک تحت فشارهای طاقتفرسایی بودند، یک دم پا پس نگذاشتند.
در پاسخ به بیشرمیهای صورت گرفته از سوی مجاهدین علیه من، «فراز» و «رها» و ... اقدام به تهیهی «نامهی جمعی از جوانان جنوب كشور به ایرج مصداقی» با دهها نام و امضای مشخص کردند که با مخالفت من روبرو شد و اجازه ندادم انتشار پیدا کند که باعث رنجش و گلهمندی امضا کنندگان نامه از من شد.
بعدها بیش از ۴۰۰ امضای دانشجویان دانشگاه هنر به طوماری که تهیه شده بود افزوده شد. وزارت اطلاعات همان موقع به نامه و طومار مزبور دست پیدا کرد اما با این حال من از انتشار آنها جلوگیری کردم چرا که از یک طرف نمیخواستم مشکلی برای بچههایی که در ایران بودند، پیش بیاید و از طرف دیگر در موقعیتی قرار نداشته و ندارم که بخواهم برای خودم دسته و گروهی داشته باشم و یا تمایل به این کار داشته باشم و از هرگونه چهرهشدن یا بتسازی کاذب که یکی از معضلات جامعه و فرهنگ ماست به شدت گریزانم. چرا که بهتر از هرکس به ضعفهای انسانی خود آگاهم و از بیان آنها بصورت خصوصی و عمومی خودداری نمیکنم.
در طول این سالها هم دائماً تلاش کردم از بیان آنچه در ارتباط با خودم در داخل کشور میگذرد، خودداری کنم. تنها سه بار در پاسخام به «علی اکبر رائفی پور» و روشنگری در مورد کامران دانشجو یکی از فاسدترین چهرههای رژیم و دلدادگان ولی فقیه و انتشار گفتگو با آوایی و خلفرضایی دو نفر از مسئولان کشتار ۶۷ به موضوع پرداختم که آن هم دلیل خاص خودش را داشت.
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-73416.html
http://www.irajmesdaghi.com/maghaleh-635.html
امروز نیز از این بابت به طرح موضوع میپردازم که توضیح دهم چرا «فراز» و «رها» مورد کینهجویی دستگاه امنیتی قرار گرفتند و به مرگی فجیع جان باختند.
در قسمتی از نامهی تهیه شده توسط «رها» و «فراز» و ... در معرفی امضاء کنندگان آمده بود:
«ما جمعی از جوانان (پسر و دختر) جنوب كشور هستیم كه در جلساتی كه داریم كتابهای مختلف شما را میخوانیم و راجع به آن نشستها و نقد و بررسیهای مختلف برگزار میكنیم. خوشبختانه در این جلسات چشمانمان به بسیاری از حقایق مختلف روشن شد و به همین خاطر از شما نه تنها تشكر و قدردانی میكنیم بلكه حمایتهای همه جانبه خود را از شما اعلام میداریم. در این راه از هیچ چیز و هیچ كس و هیچ نیرویی واهمهای نداشته و تا به آخر پای آن خواهیم ایستاد.»
آنها فعالیتهایشان را این گونه تشریح کرده بودند.
«بخشی از بیلان كاری ما را در زیر مشاهده بفرمائید:
۱- برگزاری جلسات جهت مطالعه كتاب "نه زیستن نه مرگ " با صدای بلند
۲- نشست هایی موسوم به "دهلیزهای پر خون" نقد و بررسی كتاب "نه زیستن نه مرگ"
۳- خوانش كتابهای مختلف "ایرج مصداقی" به همراه نقد و بررسی
۴- معرفی كتابهای ایرج مصداقی به دانشجویان و روشنفكران و قشر فرهنگی و جوانان
۵- پخش كپی شده كتابهای مختلف ایرج مصداقی بر روی سی دی و كاغذ (مجلد) میان علاقمندان به مطالعات سیاسی
۶- فیشبرداری از بخشهای مختلف كتابهای "نه زیستن نه مرگ" و " دوزخ روی زمین" و پخش آن در مكانهای مختلف "دانشگاهها و كتابخانهها و..."
۷- پیدا كردن مزارهای دسته جمعی مربوط به شهدای دهه شصت و عكس گرفتن از آنها
۸- پیدا كردن خانواده شهدا و زندانیان دهه شصت و دعوت آنها به جمع دوستان
۹- طراحی و نقاشی از شخصیتهای مبارز و سیاسی و زندانیان و شهدای دهه شصت و درست كردن آثار تجسمی پیرامون ادبیات زندان
۱۰- نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی و داستان كوتاه و سرودن شعر برای دهه شصت
۱۱- آهنگ سازی در سبكهای مختلف برای بچههای دهه شصت
۱۲- وبلاگ نویسی و فعالیت در فضای مجازی پیرامون موضوع دهه شصت»
ابتدا فکر میکردم که «فراز» تنها یک پرتره از من کشیده است. آن را هم در صفحهی فیس بوک او دیدم:
بعداً متوجه شدم «فراز»، دهها تصویر از چهرهی من کشیده و نمایشگاههای خصوصی متعددی در سالگرد کشتار ۶۷ و ۱۹ بهمن سالگرد کشته شدن موسی خیابانی و اشرف ربیعی و ... برپا کرده بود که باعث شرمساریام شد. چرا که فکر میکنم نه استحقاق چنین محبت خالصانهای را داشتم و نه باری از دوش مردم ایران بر میدارد و نه دردی از دردهای رنجدیدگان را کم میکند.
در طول این مدت هرچه کوشش میکردم مانع فعالیت دانشجویان در ایران و در ارتباط با خودم شوم، نتیجهی عکس میگرفتم. میدانستم نسل جوان معترض و عاصی نمیتواند این نامردمیها را ببیند و دم فرو ببندد از طرف دیگر نمیخواستم به خاطر من بهایی بپردازند و یا تحت فشاری قرار گیرند.
به مطلب اعتراضی که در صفحهی «کمپین» گذاشته شده بود توجه کنید. این تنها یک مورد و مشت نمونه خروار است که البته در همانجا پاسخم را داده و نگرانیام را مطرح کردم. میدانستم آنها از من دلگیر میشوند اما دلگیری آنها از خودم را به مشکلات بعدی که میتوانست برایشان ایجاد شود ترجیح میدادم. https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=824811900979945&id=382388628555610
دوازدهم نوامبر ۲۰۱۵ ساعت ۱۱ و ۱۷ دقیقه شب، «رها» با من تماس گرفت و اطلاع داد که چشمهایش بعد از عمل جراحی خوب شده و میبیند. او همچنین توضیح داد که ۴ مأمور اطلاعات به خانهشان ریخته، بعد از تخریب تابلوهای برادرش «فراز» ، با ضرب و شتم او را با خود بردند.
ندا نانواییزاده (رها)
اشتراک در:
پستها (Atom)