من می نویسم
تا اشیا را منفجر کنم
نوشتن انفجار است
تا اشیا را منفجر کنم
نوشتن انفجار است
مینویسم تا روشنایی را بر تاریکی چیره کنم و شعر را به پیروزی برسانم
مینویسم تا خوشههای گندم بخوانند تا درختان بخوانند
مینویسم تا گل سرخ بخواند تا ستاره تا پرنده، گربه، ماهی، صدف مرا بفهمد
مینویسم تا خوشههای گندم بخوانند تا درختان بخوانند
مینویسم تا گل سرخ بخواند تا ستاره تا پرنده، گربه، ماهی، صدف مرا بفهمد
مینویسم تا دنیا را از دندانهای هلاکو
از حکومت نظامیان، از دیوانگی اوباشان رهایی بخشم
از حکومت نظامیان، از دیوانگی اوباشان رهایی بخشم
مینویسم تا زنان را از سلولهای ستم از شهرهایی مرده
از ایالتهای بردگی، از روزهای پرکسالت سرد و تکراری برهانم
از ایالتهای بردگی، از روزهای پرکسالت سرد و تکراری برهانم
مینویسم تا واژهها را از تفتیش از بوکشیدن سگها
از تیغ سانسور برهانم
از تیغ سانسور برهانم
مینویسم تا زنی را که دوست دارم
از شهر بیشعر، شهر بیعشق
شهر اندوه و افسردگی رها کنم
مینویسم تا از او ابری نمبار بسازم
تنها زن و نوشتن
ما را از مرگ میرهاند.
از شهر بیشعر، شهر بیعشق
شهر اندوه و افسردگی رها کنم
مینویسم تا از او ابری نمبار بسازم
تنها زن و نوشتن
ما را از مرگ میرهاند.
«نزار قبانی»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر