۱۳۹۷ شهریور ۱۸, یکشنبه

از خودزنی مردم تا نگاه تاریک به مرفهین آبرودار با تشدید بحران اقتصادی و افول شرایط معیشتی مردم در این

قتصادی و صدای زنگ خطر فروپاشی اخلاقیات جامعه؛
با تشدید بحران اقتصادی و افول شرایط معیشتی مردم در این چند ماه گذشته، به تناسب وضعیت کاهش درآمدها، افزایش بیکاری و در نهایت توسعه فقر و فلاکت به میزان قابل توجهی در جامعه و مخصوصاً کلان شهرها گسترش یافته و پیش بینی می شود این موضوع بیشتر از قبل به عنوان تهدید امنیت ملی در صدر توجه مسئولان بلندپایه قرار گیرد، حال آنکه چگونه در مهار این بمب تلاش کنند فقط خدا می داند!
 
 
دامنه تشعشعات وضعیت نابسامان اقتصادی به قدری گسترده و پیچیده است که تشریح آسیب های آن بر پیکره یک نظام و کشور و ملت در مجال و مقال یک یادداشت و سخن نمی گنجد، اما هر از چند گاهی شاید بتوان به عنوان یک تلنگر، برخی از اثرات جبران ناپذیر آن را در حد هشدار و اطلاع رسانی بازگو کرد، شاید همین خرده عرایض هم مفید واقع شود.
اگر بخواهیم از دایره انصاف بیرون نرویم، باید قبول کنیم که حال و روز اقتصاد کشورمان در این ایام پر تنش و تلاطم تنها به دست آمریکا و متحدانش در شرایط بحرانی قرار نگرفته، بلکه بخشی از مردم خودمان به عنوان بازوان و نیروهای غیر مستقیم دشمنان مردم و نظام، آنچنان ضربه ای بر سایر آحاد ملت وارد کرده که دشمنان قسم خورده ایران را در حیرت و خرسندی محض فرو برده اند. نمونه اش دزدی از بیت المال، فساد مالی، فساد اداری- اقتصادی، احتکار، کم فروشی و گران فروشی است که به فضای جامعه شوک و اضطراب بخشیده و همین جو ناپایدار و نگرانیها از وضعیت مبهم اقتصاد باعث تشدید بحران شده و در نتیجه معیشت مردم را به شدت تحت تأثیر خود قرار می دهد.
بطور مثال وقتی وارد بازار خرید پوشک، نوار (پنبه)بهداشتی و دستمال کاغذی می شوید و از فروشنده تقاضا می کنید یک بسته از هر یک از محصولات فوق را در اختیارتان قرار دهد و فروشنده با اضطراب می گوید تعداد بیشتری بخرید چون همین هم فردا گیرتان نمی آید، این عمل مصداق بارز فساد و ورود غیر اخلاقی به فروش کالا برای سود بیشتر و در ابعاد بزرگتر دامن زدن به شایعه و بر هم ریختن جو جامعه و در نتیجه جو گیری خریداران و هجوم مضاعف برای خرید کالا و در پی آن قحطی و افزایش چند برابری قیمتهاست که جز در کشورهای عقب افتاده اقتصادی و فرهنگی نمی توان مشابهی چنین رفتارهایی، آنهم در ابعاد وسیع و همه گیر یافت. کاری که برادر در حق برادر می کند و از منجلاب این بازار موسمی برای خود در پی صید ماهی است از کثیف ترین رفتارهایی به شمار می رود که مستحق اشد مجازات است و لیکن هیچگاه این مجازات در حق مفسدان و خرد و کلان به این شدت که گفتیم اجرا نشده و بنظر نمی رسد به دلیل ملاحظاتی اساساً صورت گیرد.
اما منظور از بیان این تفاسیر بهیچ وجهی تطهیر مسئولین و زدودن بار مسئولیت دولتمردان و مسئولان بلند پایه نظام نیست، چرا که بارها و بارها انتقادات فراوانی به نحوه عملکرد و مدیریت بحران آنان داشته و داریم و به اندازه کافی هم مردم و رسانه ها در این مورد انتقادات خودشان را به گوش متولیان رسانده اند و در کوچه و خیابان هم به میزان قابل توجهی نجوای گله و شکایت تا فضای داغ ناسزاگویی به عوامل دست اندرکار این شرایط بحرانی دیده و شنیده می شود که آنهم چاره کار نیست.
اما از سوی دیگر در حالیکه بسیاری از مردم و مسئولان سرگرم ماجرای نوسانات بازار ارز و سکه و اثرات تحریمهای آمریکا بر اقتصاد ایران هستند، فقر و فلاکت به موازات یکدیگر در حال رشد هستند و گویی دیگر  دغدغه بیکاری جوانان، کاهش ازدواج، افزایش طلاق، کودکان کار، بازنشستگان، مستمری بگیران،هجوم فقرا و بیکاران به کلان شهرها و توسعه حاشیه نشینی، افزایش مسافربرها، بیماران خاص و...به چشمشان نمی آیند! دقیقا جنبه دیگری از بحران اجتماعی از همین جا شکل گرفته و بمب در حال تکمیل شدن است و نتیجه آن در بهترین حالت افزایش فقر و در بدترین شکل میزان قابل توجه بزه و جرم بر بستر جامعه است.
امروز متکدیان نه تنها بر سر چهارراه ها، کوچه و پس کوچه ها، مقابل مراکز درمانی و داروخانه ها به تعداد فراوان مشاهده می شوند که اخیراً راه های بهتری هم برای سر کیسه کردن مردم پیدا کرده اند. اگر تا دیروز با سو استفاده از کودکان و نمایش عضو ناقص و گریه های حزن انگیز و جلب مشارکت برای کمک به خیریه ، زنان بی سرپرست و بد سرپرست و حتی تأمین مالی دیه محکومین سعی در برانگیختن احساسات مردم داشتند، اکنون با گذاشتن کامنت در ذیل پست های پر بازدید اینستاگرامی و درخواست برای جمع آوری بازدید کننده و در نهایت فروش صفحات پر بازدید به تشنگان سلبریتی شدن، به راههای نوین تکدی گری تغییر مسیر داده اند و خلاصه از هر طریقی سعی بر مصادره احساسات و پول سایر مردم ساده لوح دارند و به این ترتیب توسعه بی اخلاقی و پیشرفت در مسیر دزدی محترمانه از جیب یکدیگر بیش از پیش در جامعه نهادینه می شود بی آنکه خدای نکرده کک مسئولی در این زمینه گزیده شود!
اما نکته بسیار بد ماجرا دقیقاً جایی ذهن کارشناسان آسیبهای اجتماعی و دلسوزان جامعه بحران زده را مشغول بخود می کند که سمت و سوی مطالبه حق و حقوق از دست رفته قشر ضعیف و فقیر در این وضعیت بد اقتصادی، از مسئولان و کارگزاران نظام به سمت سایر مردم طبقه متوسط و متول جامعه تغییر مسیر داده و بنظر می رسد در ذهن بخش قابل توجهی از جامعه (فقیر و تنگ دست) ذهنیتی ایجاد شده که تمام قشر متوسط و متمول جامعه علت گسترش فقر و فلاکتند و از این رو این حق را برای خود محفوظ می دارند که به هر طریق ممکن حق خود را از هر کسی که به نظرشان با دزدی و از راه نادرست به ثروت رسیده مطالبه کنند!
نهادینه شدن چنین باوری چیزی جز انفجار نخواهد بود و این مسئله تحقق روایتی است که این روزها در کوچه و خیابان و تاکسی و محافل خانوادگی بارها شنیده ایم که اگر وضعیت اقتصادی به همین منوال پیش برود، این مردم هستند که به جان یکدیگر افتاده و جامعه را با فاجعه مواجه خواهند ساخت. اتفاقی که منشا بسیاری از حوادث تلخ و تکاندهنده است و دقیقاً هم بهترین گزینه برای دشمنان قسم خورده ملت تا انتقامی چند جانبه از حکومت و ملت ایران بگیرند. البته این موضوع چندان دور از ذهن نیست وقتی به شکلی علنی مظاهر فساد اقتصادی و اجحاف هموطن در حق هموطن دیگر را همواره مشاهده می کنیم و دست روی دست می گذاریم.
فقط یک نکته در این میان باقی مانده که چرا نگاه عموم مردم به طبقه متوسط و برخی قشرهای مرفه به این درجه از بدبینی رسیده است.آیا همه مرفهین آقازاده هستند و یا رانت خور؟ همگی از مفسدین هستند و با پولهای بادآورده ثروت اندوزی کرده اند؟ چرا کسی که در محل خوبی از یک شهر و کلان شهر زندگی می کند و یا خودروی ممتازی سوار می شود باید در مظان اتهام و قضاوت ناعادلانه قرار گیرد؟
اصلاً معیار تشخیص افراد مرفه و متوسط هم به کلی تغییر کرده و معلوم نیست عیار تشخیص و مقیاس ارزیابی وضعیت اقتصادی خانواده ها بر چه اساسی توسط مردم جامعه سنجیده و قضاوت می شود؟
گویی فراموش شده تعداد بسیار زیادی از قشر ثروتمند در کارآفرینی و تولید ثروت و دستگیری از بسیاری از خانواده ها نقش بسزا و حیاتی دارند و با در اختیار گذاشتن دارایی خود در زمینه تولید و ایجاد اشتغال و زدودن چهره فقر سهم قابل توجهی در ایجاد ثبات و آرامش خانواده ها داشته و دارند. بسیاری از متمولان دارایی خود را برای بهبود زندگی تعداد کثیری از مردم هزینه کرده و می کنند.
هر چه که هست، مسلماً اگر فکر چاره فوری برای شرایط کنونی باورها و متعاقباً پالایش تفکرات مردم نسبت به هموطنان خودشان صورت نپذیرد و متولیان امر در این مسیر اقدام عاجل و البته علمی پیاده نکنند، اخلاقیات در جامعه از شرایط کنونی که هست به مراتب چند برابر بیشتر سقوط کرده و حاصل آن جز فروپاشی نخواهد بود. این فروپاشی کشتی نظام و مردم و همه ی آنچیزی که تصور می کنیم با هم غرق خواهد کرد.

هیچ نظری موجود نیست: