، چهرهها سیاه و مغموماند تا آنجا که تنها سفیدی چشمها را میبینی. ریهها هم همین اندازه سیاه است با این تفاوت که آنها را نمیبینیم اما صدایِ خس خسشان را میشنویم؛ صدایی که از انسداد نایژهها، نایژکها و آلوئولها و همه اجزایِ ریهها برمیخیزد. این اجزا البته زمانی قرمز و پر از اکسیژن بودند و با هماهنگی با ضربان قلب آنها را برای انجامِ کارِ روزانه سرپا نگه میداشتند حالا اما قلبها هم مانند ریهها وضعیت بغرنجی دارند؛ چند باری میتپند و یک باری میایستند.
اینگونه است که کارگران معادن ذغال سنگ همراه با حواس ششگانه، حس هفتمی را هم با خود حمل میکنند: حس خفگی. انگار که دستی دور گلویتان را گرفته باشد و فشار دهد تا مجبور به سرفه کردن شوید؛ سرفههایی که اعترافی بر سالها مجاهدت با دستمزد کم در دل کوه و زیرزمین است. اما چرا باید این همه سختی کشید و در اوج جوانی مو و ریش سفید کرد تا در سالهایِ انتهایی زندگی، حالا چه در پیری و چه در جوانی با ریههایی پر آب و قلبی رنجور سر بر بالین گذاشت؟
انگار که با دست خود جامِ زهری را سرکشیده باشند اما مقصر این وضعیت مجاهدانِ رنجورِ زمانه صلح یعنی کارگران ذغال سنگ نیستند؛ مقصر آنهایی هستند که با کاستن از هزینههایِ اداره معادن، ابتداییترین ملزوماتِ کارِ ایمن را از کارگران خود دریغ میکنند؛ به امید کسب سود بیشتر با این توجیه که صنعت ذغال سنگ بهصرفه نیست و در زمانه توسعه روزافزون زیرساختهای انرژیهای پاک، توجیه مالی ندارد.
و حالا خبر تازهای هم از راه میرسد اینکه قرار است وضعیت بدتر از گذشته شود و کارگران بیشتری قربانی شرایط کار شوند. در روزهای گذشته «انجمن ذغال سنگ ایران» با صدور بیانهای این موضوع را اعلام کرد. بیانه با این جملات آغاز شده است: … در شرایط فعلی متأسفانه علاوه بر تولید؛ ایمنی معادن هم تحت تأثیر قرار گرفته است… .
در واقع انجمن ذغال سنگ ایران به مسئلهای اعتراف میکند که سالهاست کارگران با آن زندگی میکنند و حداقل برای آنها تازگی ندارد. حادثه معدن زمستان یورت با ۴۳ قربانی در سال ۹۶، حادثه معدن ذغال سنگ طبس با ۸ قربانی در سال ۱۳۸۶، حادثه در معدن ذغال سنگ کوهبنان با ۳ قربانی و دهها مجروح در سال ۱۳۹۲ و حوادثی دیگر، همگی و همگی شاهدی بر این مدعاست. پس کاستن از هزینهها قصه امروز نیست.
اما استدلال انجمن تا حدی تازگی دارد: در اوایل سال جاری با توجه به وضعیت هزینهها و قیمت شمش فولادی، پیرامون تعیین نرخ زغال سنگ در سال ۹۷ تفاهم کرده بودیم اما متأسفانه بعد از آن تاریخ تورم غیرقابل پیشبینی هزینههای تولید ذغال سنگ را دور از انتظار بالا برد.
نویسندگان بیانه بعد تاکید میکنند که بالا رفتن نرخ ارز، قیمت تجهیزات شامل ریل، لوکوموتیو، کپسول خودنجات و تجهیزات ایمنی تحت را ۱۵۰ درصد افزایش داده است. در ادامه آمده است: در خرید چوب علاوه بر کمبود با افزایش قیمت تا ۱۰۰ درصدی مواجه هستیم و علاوه بر این سایر هزینهها نیز تحت تأثیر این افزایش ها قرار گرفته است. لذا افزایش ۲۰ درصدی قیمت ذغال سنگ امسال که از تیرماه اعمال گردید، افزایش سنگین هزینههای تولید در این بخش را پوشش نمیدهد و در شرایط فعلی افزایش قیمت تجهیزات ضمن ایجاد بحران اقتصادی، موجب کاهش ضریب ایمنی معادن ذغال سنگ به خصوص در نگهداری تونلها و کارگاههای استخراج گردیده است.
هر چه باشد، بازی خطرناکی شروع شده؛ چراکه پای جان انسانها در میان است. پس از مرگ ۴۳ معدنچی در زمستان یورت مسئولان وعده دادند که از این پس ایمنی معادن در سراسر کشور جدی گرفته میشود و دولت هر کاری لازم باشد انجام میدهد؛ حتی «علی ربیعی» وزیر کار وقت اعلام کرد که دولت ۴ میلیارد تومان برای نوسازی معادن اختصاص داده است تا به خرید تجهیزات و نوسازی بپردازند؛ چراکه هماکنون ۱۰ هزار کارگر شاغل در معادن وجود دارند.
بیش از همه هم معادن ذغال سنگ در خطر هستند؛ چراکه نشت گاز همواره در این معادن وجود داشته و هیچگونه کوتاهی در تجهیز آنها جایز نیست. توجه باید داشت که در طول ۸ سال گذشته، به طور متوسط هر سال ۴۴ نفر از معدنکاران به سبب اهمال صورت گرفته در ایمنسازی و نوسازی معادن توسط کارفرمایان، ضعف در سیستمهای نظارتهای ایمنی و حفاظت فنی، جدی نگرفتن جایگاه مسئول ایمنی، عدم ارائه آموزشهای ایمنی به کارگران و… جان خود را از دست دادهاند و تقریبا ۳ برابر این تعداد در هر سال به سبب ریزش معدن، انفجار، مسمومیت گازی و… آسیب دیدهاند؛ آسیبهایی که تا انتهای عمر زخمی بر روح آن میزند و جسم آنها را مضمحل میکند.
قیمت خرید ذغال سنگ باید افزایش یابد
نباید فراموش کرد که کوچک کردن هزینههای ایمنی از این موضوع نشات میگیرد که کارفرمایان، کارگران را در حاشیه مسائل درون کارگاهی میبینند نه در متن. به هر شکل چه آنها از سرناچاری از هزینههای تجهیز و ایمنسازی کارگاه بکاهند چه اینکه داشته باشند اما نخواهند هزینه کنند، کارگران در صف اول قربانیان هستند و در این تعارفی نیست اما محمد مجتهدزاده (رئیس انجمن ذغال سنگ ایران) که خود از نویسندگان این بیانیه است و در ضمن کارفرمای یکی از شرکتهای استخراج ذغال سنگ نیز هست، نگاه دیگری دارد؛ چراکه از تعطیلی معادن ناایمن به سبب افزایش شمار حوادث کار حمایت میکند.
او در گفتگو با ایلنا ابتدا به تشریح اهمیت تبعیت قیمت ذغال سنگ کنستانتره از قیمت شمش فولاد میپردازد: مصرف ذغال سنگ در کشور در حال افزایش است و از آن به صورت گسترده در صنعت فولاد استفاده میشود. تازه در نظر داشته باشید که در سال آینده «کوره بلند زرند» راهاندازی میشود لذا به ۳ و نیم میلیون تن کنستانتره ذغال سنگ نیاز است. از طرفی تولید ذغال سنگ کوک شده بین ۱ و نیم تا ۲ میلیون تومان است که این برای بازار بزرگی که بیش از ۱ میلیارد تن ذخایر قطعی کوک دارد، کم است. توجه داشته باشید که این میزان ذخیره میتواند تامینکننده نیاز کل کشور باشد اما به دلیل شرایط اقتصادی که وجود دارد توان استخراج این حجم وجود ندارد. در ضمن به خاطر عدم سرمایهگذاری معادن ذغال سنگ جاذبهای برای فعالیتهای اقتصادی ندارند لذا مشکلات عدیدهای از نظر ایمنی دارند؛ چراکه با تجهیزات قدیمی کار میکنند.
وی با اشاره به بررسیهای انجمن ذغال سنگ، در خصوص علل مشکلات اقتصادی معادن ذغال سنگ، گفت: در چند ماه اخیر بررسیهای جامعی روی مشکلات معادن ذغال سنگ داشتهایم تا بفمهمیم چرا معادن ذغال سنگ جذابیت اقتصادی ندارند؟ چرا روی آنها سرمایهگذاری نمیشود؟ چرا این دلایل باعث شده که معادن ذغال سنگ در حد قابل قبولی ایمنی نداشته باشند؟ پس از این بررسیها فهمیدیم که هم مشکلات ما به عدم تناسب قیمت محصول نهایی با شمش فولاد، بازمیگردد.
رئیس انجمن ذغال سنگ ایران افزود: ما یک بازار انحصاری ذغال سنگ داریم که آن بازار در اختیار شرکت ذوب آهن است که البته بازار متنوعی نیست. ما باید در خصوص قیمت خرید ذغال سنگ با ذوب آهن به توافق برسیم اما معتقدیم که در این میان وزارت صنعت، معدن و تجارت نقش اساسی دارد و باید قیمت ذغال سنگ را در سطحی ملی و بین المللی رصد کند؛ چراکه به ذوب آهن این امکان داده شده است که قیمت محصول نهایی خود را در بورس و در بازار تثبیت کند که حاصل آن این بود: قیمت محصول نهایی شمش از ۲ هزار و ۲۰۰، ۳۰۰ تومان حداقل به ۳ هزار و ۶۰۰ تومان رسید. این امکان مثبت و به حقی بوده که صنعت فولاد را برای قیمتگذاری آزاد کردهایم اما حتما باید سهمی از آن را به معادن ذغال سنگ تزریق کنیم تا حیات آنها هم تدوام پیدا کند و متعاقب آن ایمنی معادن افزایش یابد.
مجتهدزاده با بیان اینکه باید بین قیمت ذغال و قیمت شمش فولاد رابطهای منطقی وجود داشته باشد، گفت: بررسیهای ما همچنین نشان میدهد که قیمت ذغال سنگ در حدود ۳۲ تا ۳۴ درصد شمش فولاد است. البته کیفیت ذغال ایران کمتر از کیفیت ذغال پرمیوم است اما به هر حال پیشنهاد انجمن این است که در ایران قیمت ذغال سنگ کنستانتره ۳۰ درصد قیمت شمش فولاد باشد. البته این خیلی حداقلی است و انتظار ما بیشتر است. به هر روی امیدواریم که خواسته ما مورد توجه ذوب آهن قرار گیرد و وزارت صمت هم آن را تصویب کند؛ چراکه اگر این اتفاق نیفتد ما این نشانه را مخابره میکنیم که کسی در ذغال سنگ سرمایهگذاری نکند و این بازار بزرگ را دستی دستی در اختیار واردکنندگان قرار دادهایم. این در شرایطی است که ما باید ارز کشور را در اختیار واردات مواد ضروری قرار دهیم نه ذغال سنگ که در داخل به اندازه کافی داریم. از این رهگذر میتوانیم هزاران شغل جدید ایجاد کنیم. همین حالا ۲۰ هزار شغل مستقیم در معادن ذغال سنگ داریم که اگر اصلاح قیمت صورت نگیرد، این ۲۰ هزار شغل هم از دست میروند.
بانکها به معادن ذغال سنگ وام نمیدهند
رئیس انجمن ذغال سنگ ایران افزود: در بحث ایمنی هم ما به یکسری تجهیزات ضروری نیاز داریم که بیشتر این تجهیزات مربوط به حفاظت انفرادی است. کارگری که برای استخراج به داخل تونل میرود باید به کپسول خود نجات مجهز باشد و حتما باید چراغهای نوری مطمئن بالای کلاه ایمنیاش داشته باشد. بعلاوه تجهیزات گروه نجات باید از لحاظ کنترل انتشار گاز بهروز باشند که البته همه اینها به اقتصاد معادن برمیگردد. در ضمن همه وسایل ترددی و تجهیزات برق آنها باید ایمن باشند تا در هنگام نشت گاز جرقه نزنند و منفجر شوند. اینها تجهیزاتی هستند که با این نرخ ارز تهیه آنها برای معادن ذغال سنگ مقدور نیست.
مجتهدزاده البته تاکید دارد که یکی از مشکلات بزرگ معادن ذغال سنگ این است که بانکهای بزرگ به آنها وام نمیدهند: زمانی که مطالعات فنی و اقتصادی معدن را برای دریافت تسهیلات به بانک ارائه میکنیم به ما میگویند که با این نرخ فروش و روشن نبودن تصویر آتی قیمت ذغال سنگ نمیتوانیم به شما وام بدهیم اما اگر قیمت خرید ذغال سنگ که در رابطه مستقیم با شمش فولاد است افزایش یابد و منطقی شود خود به خود سرمایه گذاریها به سمت معادن میآیند.
وی افزود: بیش از یک سال است که بر سر این موضوع با مجلس و وزارتخانهها مذاکره میکنیم و بنا بود که قیمت در این چارچوب قرار بگیرد حتی پیشهاد شده بود که ۲۷ درصد قیمت شمش فولاد برای کنستانتره ذغال سنگ در نظر گرفته شود اما با توجه به افزایش قیمت ارز و بهصرفه نبودن فعالیت معادن ذغال سنگ در بخش خصوصی پیشنهاد ما حالا حداقل ۳۰ درصد است که البته با آن موافقت نشد. گرچه تعدادی از نمایندگان مجلس نظر ما را تایید کردند که امیدوارم در مهر ماه حول این موضوع با ذوب آهن و وزارت صنعت، معدن و تجارت به توافق برسیم. در ضمن افزایش تولید ذغال سنگ شرکت ذوب آهن را هم از لحاظ اقتصادی ایمن میکند؛ چراکه ذغال سنگ ماده اولیه فعالیتهای آن است. از سویی واردات ذغال برای شرکت ذوب آهن گرانتر از خرید آن از داخل است از این رو امیدواریم خود ذوب آهن از روی مساعدت به این مسئله ورود کند؛ چراکه در جریان کارهای کارشناسی انجمن قرار دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که اگر توافق حاصل نشود احتمال تعطیلی معادن ذغال سنگ وجود دارد، گفت: بهتر است که معادن ذغال سنگ در شرایط ناایمن تعطیل شوند؛ چراکه در حال حاضر در معادن ذغال سنگ احساس خطر میکنیم. اینکه کارگر معدن چند ماه معوقه داشته باشد یا در شرایط نا ایمن کار کند به نظر من درست نیست. به هر صورت اگر این شرایط درست نشود بهتر است که معادن ذغال سنگ تعطیل شوند تا جان کارگران حفظ شود. کار در شرایط ناایمن خواسته ما نیست.
معادن ذغال سنگ باید از یارانه دولت استفاده کنند
حسین ربیع نژاد (مشاور ایمنی سازمان نظام مهندسی معدن و عضو کارگروه ایمنی وزارت صنعت معدن و تجارت) هم با تایید مطالبات انجمن ذغال سنگ ایران به طرح سازمان نظام مهندسی معدن با نام «تجهیز ایمنی معادن ذغال سنگ» اشاره کرده و در مورد سرنوشت نامعلوم آن گفت: طرح را سال گذشته ارائه کردیم تا برای آن در لایحه بودجه؛ ردیفی بگذارند اما دقیقا نمیدانیم که به کجا رسید همینقدر میدانم که معادن ذغال سنگ حساسترین معادن هستند؛ هم به لحاظ زیر زمینی بودن و هم به لحاظ انتشار گازها. من در سالهای ۸۹ تا ۹۵ مدیرعامل معدن البرز شرقی بودم. مطالبی که در خصوص ایمنسازی معادن میگویم را در آن سالها مرتبا به دولت گوشزد میکردم و هشدار میدادم که اگر حادثهای پیش بیاید چه تاثیر منفی بر افکار عمومی میگذارد اما خب جدی نگرفتند.
وی در پاسخ به این پرسش که دولت در خصوص تجهیز معادن خصوصی و ایمنسازی آنها چه کمکی میتواند ارائه دهد، گفت: ما عمدتا در بخش تجهیزات مشکل داریم. کمکی که دولت میتواند بکند این است که با پرداخت تسهیلات، سوبسید یا کمکهای بلاعوض میزان تولید را بالا ببرد اینگونه هم اشتغال افزایش می یابد و هم ایمنی معادن تضمین میشود. زمانی که طرح را ارائه کردیم قیمت ارز اینگونه بالا نرفته نبود و صرفا حرف ما این بود که قیمت تمام شده ذغال سنگ بالا رفته است. از سویی هر معدنی که به صورت زیرزمینی قرار دارد، هزینهبر است.
ربیع نژاد افزود: در تمام دنیا معادن ذغال سنگ از یارانه دولت استفاده میکنند و دولتها اساسا ایمنی آنها را جدی میگیرند اما در ایران چنین مسائلی جدی گرفته نمیشود. فرض کنید که حادثه زمستان یورت در استان گلستان پیش نمیآمد، آن وقت همه حساسیتهای ما و همه گوشزدهای ما به گونهای دیگر تلقی میشد. پس مشکل فرهنگی وجود دارد البته عدم تبادل اطلاعات و تجربیات هم موثر است. البته شاید ما در انتقال مفاهیم به دولت مشکل داریم! به هر روی آنچه که روشن است قیمت تمام شده استخراج مواد معدنی است که بسیار بالاست و باید در سیاستهای خود تجدیدنظر کنیم.
عذری بدتر از گناه میآورند
آن گونه که ربیع نژاد و مجتهدزاده میگویند جان کارگران در خطر است و عدم فهم این موضوع قطعا تبعاتی دردناک دارد لذا با گفتن این جمله که «انشاالله اتفاقی نمیافتد» نمیتوان حادثه را از سر گذارند. حادثه معدن زمستان یورت شاهدی بر این مدعاست.
رسول علیخانی، از کارگران بازنشسته معدن زمستان یورت که پسر عمویش را در این حادثه از دست داد به ایلنا گفت: این همه گفتید چیزی نمیشود، نق نزنید، نگذارید تولید بخوابد؛ تهش چه شد؟ این همه آدم جانشان را از دست دادند. حالا هم میگویند که اگر قیمت خرید ذغال سنگ بالا نرود چه میشود. ما مخالف بالا رفتن قیمت ذغال سنگ نیستیم اما حرفمان این است که ایمنی ربطی به قیمت ذغال سنگ ندارد. جان انسانها بر هر چیزی اولویت دارد. حالا هم میگوییم آن زمان هم که قیمت ارز بالا نرفته بود بهانه دیگری برای پشت و گوش انداختن ایمنی معادن داشتید حالا هم بهانهای دیگر. کارفرمایی که بخواهد سهلانگاری کند قیمت بالا و پایین ذغال سنگ برایش فرقی ندارد؛ چراکه به این روش کار عادت کرده است. همین معدن یورت چه شد؟ همه چیز به دست فراموشی سپرده شده است. انگار که نه انگار حادثهای رخ داده بود.
خاطر رسول علیخانی و خیلیهای دیگر تا ابد از حادثه معدن زمستان یورت تا ابد مکدر میماند؛ چراکه داغ دیدهاند و نمیخواهند که تاریخ برایشان به گونهای دیگر یا در جایی دیگر تکرار شود. از این رو حرفشان این است که تا زمانی که کارگران داخل تونل استخراج میرود باید ایمنی شان را تضمین کرد و عذر بدتر از گناه نیاورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر