فروغ تاجبخش، مشهور به «مادر لطفی»، جزو سرشناسترین عضو «مادران خاوران» بود. او روز یکشنبه درگذشت.
در دیکشنری سیاسی ایران، مادران خاوران به مادرانی اطلاق میشود که فرزندانشان از زندانیان اعدام شده در دهه ۶۰ هستند. آنها هیچگاه جنازه فرزندان خود را تحویل نگرفتند و از چگونگی اعدام و محل دفن عزیزانشان هم مطلع نشدند.
مسوولان جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ به برخی از خانوادهها که سراغ محل دفن فرزندان خود را گرفته، گفته بودند آنها را در «لعنتآباد» دفن کردهایم. اشاره آنها به گورستانی قدیمی در کنار جاده خاوران تهران بود که برای دفن پیروان آیین بهاییت در نظر گرفته شده بود. مادران این کشته شدهها در جستوجوی محل دفن فرزندان خود، به آن گورستان قدیمی میرسیدند. نام مادران خاوران از همان جا گرفته شده است؛ نقطهای که مادر فروغ پس از شنیدن خبر اعدام فرزندش، «انوشیروان لطفی»، راهی آنجا شده، خاکها را با دست کنار زده و به پیراهن چهارخانه پسرش رسیده بود: «با دستم خاک را کنار زدم. پیراهن چهارخانه تن پسرم بود. دیگر بیشتر از این نمیخواستم ببینم.»
فروغ تاجبخش همان زمان هم از برگزاری مراسم برای پسرش محروم شده بود. با این حال، در تمام طول عمرش نماد دادخواهی و عدالتطلبی اعدام شدگان دهه ۶۰ بود و پناه بسیاری از خانوادههای آنها.
حالا مراسم بزرگداشت او را لغو کردهاند. «ناصر زرافشان»، نویسنده و فعال حقوق بشر به «ایرانوایر» میگوید: «مراسم قرار بود در موسسه خیریه رعد برگزار شود. این موسسه یک سالن دارد که از آن استفاده عمومی میشود. به مسوولان موسسه اعلام کرده بودند که نباید مراسم در آنجا برگزار شود.»
به گفته زرافشان، وزارت اطلاعات چند ساعت قبل از برگزاری مراسم و در حالی که مسوولان موسسه رعد و خانواده فروغ تاجبخش تدراکات لازم را برای برگزاری مراسم دیده بودند، این بزرگداشت را لغو کرده است: «برای بزرگداشت اطلاعرسانی شده بود. اما وقتی چند ساعت قبل از برگزاری مراسم اعلام کردند این مراسم نباید برگزار شود، هم مسوولان سالن و هم خانواده تاجبخش در وضعیت دشواری قرار گرفتند. البته فضای مجازی کمک کرد و درباره لغو مراسم اطلاعرسانی شد اما به هر حال عدهای هم از آخرین تحول بیخبر مانده و به آن محل رفته و با در بسته و ماموران امنیتی مواجه شدهاند.»
زرافشان جلوگیری از بزرگداشت مادر لطفی را به انتقامجویی نظام نسبت به فعالیتهای فروغ تاجبخش در زمان حیاتش مربوط میداند: «مادر لطفی دیگر زنده نیست که فعالیت کند. الان یک مادر۹۰ ساله فوت شده است، این که از تجمع چند نفر آدم برای بزرگداشت این پیرزن ممانعت میکنند، فقط انتقامجویی است. برای این که مادر لطفی در تجمعات مادرانی که فرزندانشان را زیر خاک سیاه خواباندهاند، فعال بوده است. اگر انتقامجویی نیست، چه نام دیگری دارد؟ ممانعت از برگزاری این مراسم یک کینه غیر انسانی است و یک جور وحشت از جمع شدن چند نفر دور هم است.»
این فعال حقوق بشر با یادآوری این که به فروغ اجازه برگزاری مراسم ختم برای فرزندش، انوشیروان لطفی را هم نداده بودند، میگوید: «ممانعت از برگزاری مراسم یادبود و ختم در جمهوری اسلامی سابقه طولانی دارد. به مادر فروغ اجازه نداده بودند برای فرزندش انوشیروان هم مراسم برگزار کند.»
این اولین بار نیست که در سالهای اخیر از برگزاری مراسم یادبود و ختم فعالان مدنی و سیاسی جلوگیری میشود. جمهوری اسلامی از دهه ۶۰ تا کنون بارها از برگزاری مراسم ختم، یادبود و بزرگداشت برای مخالفانش جلوگیری کرده است.
سال گذشته، پسر «کاووس سید امامی» از ممنوعیت از برگزاری مراسم ختم پدرش خبر داد. کاووس سیدامامی استاد دانشگاه و فعال محیطزیست بود که بهمن ماه سال گذشته در زندان درگذشت. مسوولان جمهوری اسلامی علت مرگ او را خودکشی عنوان کردند؛ ادعایی که از سوی خانواده سیدامامی بارها رد شده است.
سال گذشته، پسر «کاووس سید امامی» از ممنوعیت از برگزاری مراسم ختم پدرش خبر داد. کاووس سیدامامی استاد دانشگاه و فعال محیطزیست بود که بهمن ماه سال گذشته در زندان درگذشت. مسوولان جمهوری اسلامی علت مرگ او را خودکشی عنوان کردند؛ ادعایی که از سوی خانواده سیدامامی بارها رد شده است.
«سارو قهرمانی»، یک جوان ۲۴ ساله نیز در تجمعات خیابانی دیماه سال گذشته در سنندج بازداشت و کشته شد. مسوولان جمهوری اسلامی اتهام او را ارتباط با گروهک ضد انقلاب عنوان کردند و گفتند او در درگیری مسلحانه با پلیس کشته شده است. نزدیکان وی اما این ادعا را در گفتوگو با رسانهها رد کردند. از برگزاری مراسم ترحیم برای سارو قهرمانی هم ممانعت شد. روز ختم، مسجد «صدیقیه» سنندج با چسباندن یک کاغذ روی در مسجد، خبر از لغو مراسم ختم سارو قهرمانی داد.
خانوادههای کشتهشدگان اعتراضات سال ۸۸ هم از برگزاری مراسم تشییع و ختم برای عزیزانشان منع شده بودند. «شهناز اکملی»، مادر «مصطفی کریم بیگی» بارها از دفن شبانه فرزندش با حضور نیروهای امنیتی حرف زده است. مراسم سالگرد و بزرگداشت دیگر کشتهشدگان اعتراضات ۸۸ هم بارها از سوی نیروهای امنیتی لغو شده است.
ناصر زرافشان میگوید: «متاسفم در مملکتی زندگی میکنیم که حتی برای بزرگداشت مردهها هم آزادی نداریم. وقتی آزادی برگزاری یک مراسم یادبود برای یک فرد متوفی را نداریم، چه آزادی دیگری میتوانیم داشته باشیم؟»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر