۱۳۸۶ اسفند ۱۷, جمعه

رابرت فيسك: تمايلات نژاد پرستانه‌ى غرب براى تجزيه وتقسيم خاورميانه



















تمايلات نژاد پرستانه‌ى غرب براى تجزيه
و تقسيم خاورميانه "چرا غرب هميشه درصدد تجزيه‌ى خاورميانه است؟چرا ما غربي‌ها هميشه در حال تلاش براى تقسيم ملت‌هاى منطقه هستيم و به گونه‌هاى مختلف سعى كرده‌ايم كه به ملت‌هاى خاورميانه اين باور را تزريق كنيم كه فاصله، تفاوت و اختلاف ميان آن‌ها حاكم است؟آيا اين سياست يكى از انواع غير رسمى نژادپرستى غربي‌ها نيست؟شايد هم تعريف اين سياست چيزى فراتر از نژادپرستى باشد، فراتر از تسلط تاريكى بر روح و روان غرب."رابرت فيسك، ایندیپندنت :اگر نگاهى به نقشه‌هاى انتشاريافته‌ى خاورميانه در روزنامه‌ها و كلا رسانه‌هاى غربى داشته باشيم مي‌توانيم اين ميل و احساس براى تجزيه و تقسيم منطقه را در غرب كاملا احساس كنيم. مثلا عراق با رنگهاى مختلف به مناطق مشخص تقسيم شده است. شيعه درجنوب، اهل تسنن در مثلث مركزى و كردها در شمال قرار گرفته‌اند. نقشه‌ى عراق در بسيارى از روزنامه‌ها و رسانه‌هاى غرب به يك هشت ضلعى با رنگ‌هاى مختلف مشخص شده است. اما لبنان كه از نقشه‌ى متنوع‌ترى برخوردار است. شيعه در جنوب لبنان، جنوب بيروت و طرابلس، دروزي‌ها در شمال، اهل تسنن در صيدا، سواحل جنوبى بيروت، مركز بيروت و شمال لبنان., در ادامه‌ى اين تحليل آمده است: ,واقعيت قابل انكار نيست، غربي‌ها عطش سيراب نشدنى نسبت به نشر اين نقشه‌ها و بزرگ‌نمايى اين موضوع دارند.ما اين نقشه‌ها و تقسيم ها را دوست داريم زيرا وسيله‌ى بيسار مناسبى براى گسترش اختلاف، فتنه و تنفر ميان طوائف مختلف منطقه است. من خود مدتى در يك منطقه‌ى دروزى در غرب بيروت سكان بودم. مغازه‌دار محله كه از وى خريد مي‌كردم سنى بود. راننده‌ى من نيز سنى بود، آيا براساس نقشه‌اى كه ما غربي‌ها براى لبنان تعريف كرده‌ايم بايد به آن‌ها مي‌گفتم كه شما در منطقه‌ى متعلق به خود ساكن نيستيد وبراساس نقشه‌ى تعريف شده‌ى غرب بايد از اين مكان به اماكن در نظرگرفته شده براى شما انتقال يابيد؟ آيا بايد به همسايه‌ى سنى خود مي‌گفتم حق ندارى خوروى خودرا در برابر منزل من يا كلا در اين منطقه پارك كنى چرا كه تو سنى هستى و ساكنين اين منطقه دروزى هستند؟ آيا بايد به ناشر عرب مسلمان سنى كه كتابم را از انگليسى به عربى برگردانده است بگويم تو نمي‌توانى با من در رستوران پل واقع در بيروت شرقى ديدار كنى چرا كه اين منطقه بر حسب نقشه‌ى ما غربي‌ها متعلق به ماروني‌هاى مسيحى است؟من در لبنان شاهد واقع بسيار ملموسى بودم وقايعى كه بايد نقشه‌هاى اين كشور براساس آن ترسيم شود نه براساس باورهاى اشتباه يا شايد به عمد ما غربي‌ها. در مناطق سني‌نشين بسيارى از اهل تشيع ساكنند. اين خانواده‌هاى شيعى براى انجام سفرهاى موقت كليدهاى منازل خود را به همسايگان سنى خود امانت مي‌دهند، اين است واقعيت لبنان. امروز آن چه كه در لبنان و عراق رخ مي‌دهد بر خلاف واقعيت‌هاى موجود سابق در اين كشورهاست. واقعيت‌هاى امروز لبنان و عراق را ما غربي‌ها ترسيم كرده‌ايم نه ملت‌هاى اين كشورها. غرب دقيقا همان كارى كه با لبنان و عراق كرده است با بالكان نيز انجام داده است. منطقه‌ى درنيا در بوسنى پيش از پاكسازى نژادى از سوى صرب‌ها در اين منطقه انجام گيرد، يك منطقه‌ى مسلمان‌نشين بود. در صربرنيستا تابلويى با علامت و نشان صرب‌ها جايگزين تابلويى تحت عنوان منطقه‌ى امن شد., در اين تحليل هم چنين آمده است: ,هدف غرب در اين بازى سياسى كاملا مشخص است، ما مي‌خواهيم دشمن فرضى و احتمالى خود را تضعيف كنيم و اين تضعيف جز با تجزيه، تقسيم و دور نگه داشتن ملت‌ها و طوائف مختلف اين دشمن فرضى از يكديگر نيست.اين امر يعنى تجزيه و تقسيم ملتها بر اساس اعتقادات طوائفى از نظر غرب درباره‌ى خاورميانه امكان پذير است اما درباره‌ى غرب كه از ارزش‌ها، اعتقادات و فرهنگ بالايى برخوردار است و به عنوان يك جهان پيشرفته تلقى مي‌شود، نمي‌تواند صادق باشد، حتى به رغم تنوع فرهنگ‌ها واديان موجود در اين جهان پيشرفته.من مي‌توانم به راحتى نقشه‌ى طوائفى شهر بيرمنگام انگليس را ترسيم كنم و علامت‌هاى مناطق مسلمان و غير مسلمان را در اين نقشه مشخص كنم اما مطمئنا هيچ روزنامه‌ى انگليسى اين نقشه را منتشر نخواهد كرد. من مي‌توانم نقشه‌ى بسيار دقيق و بر اساس ريشه‌هاى تاريخى از شهر واشنگتن ترسيم كنم و مناطق سياه پوست و سفيد پوست در اين شهر را به صورت جداگانه مشخص كنم اما مطمئنا روزنامه‌اى چون واشنگتن پست حاضر به منتشر ساختن اين نقشه نخواهد بود. تصور كنيد اگر روزنامه‌ى نيويورك تايمز بخواهد نقشه‌اى از مناطق بروكلين، هارلم و وايست ارايه دهد، چه تقسيم‌بندي‌هايى كه در اين نقشه انجام نمي‌گيرد. سياه پوست، زردپوست، ايتاليايي، كاتوليك، يهود و سفيد پوست. اين تنها جزيى از اين ائتلاف‌هاى ظاهرى و طوائفى است. يا اين كه روزنامه‌ى تورنتو گلوب و ميل كانادا بخواهند نقشه‌اى از مونترال ارايه دهند و اين منطقه را به فرانسوى و غير فرانسوى تقسيم كنند. حتى مي‌توان نقشه‌اى از شهر تورنتو و تقسيم‌بندهاى اين شهر به مناطق مسلمان، يوناني، اكراينى و غيره ارايه دهيم. محقق ساختن اين امر و ترسيم اين نقشه‌ها كار سخت وشاقى نيست اما ما نمي‌خواهيم اين نقشه‌هاى هيتلرى را براى جامعه‌ى خود ترسيم كنيم و براى جلوگيرى از تحقق اين امر به صورت جدى و قاطعى با اين مساله برخورد مي‌كنيم چرا كه مي‌خواهيم تمدن بزرگ خود را حفظ كنيم. اين است ديدگاه غرب نسبت به خود و نسبت خاورميانه. هفته‌ى جارى در نيويورك در كنار يك باجه‌ى روزنامه‌فروشى ايستاده بودم و نسخه‌اى از مجله آن روز تايم را خريدم. بر روى صفحه‌ى اول و اصلى اين روزنامه عكسى به تصوير كشيده شده بود كه ممكن است تنها در صفحه‌ى اول روزنامه‌هاى نازى دهه‌ى 30 آن را يافت. اين عكس عبارت بود از تصوير يك مردى كه كت سياه بر تن داشت و مرد ديگرى كه عمامه‌ى رنگى بر سر گذاشته بود. بالاى اين تصوير تيتر رنگى بزرگى تحت عنوان "اهل تسنن در برابر اهل تشيع: چرا از يكديگر متنفرند؟" نوشته شده بود.طبيعتا اين تصوير و اين تيتر تحليلى از اوضاع داخلى عراق كه به جنگ‌هاى داخلى توصيف مي‌شود، بود. اما حقيقت آن است كه هيچ يك از شهروندان عراقى با مذهب و اعتقادات سياسى و حزبى متفاوت پيش از حمله‌ى آمريكا و به اشغال در آمدن اين كشورحتى تصور چنين روزى را نمي‌كردند كه اين رويارويى ميان اهل تشيع و اهل تسنن رخ دهد اما آمريكا از امكان وقوع اين رويارويي‌ها در آگوست سال 2003 سخن گفته بود. در صفحه‌ى 30 مجله‌ى تايم كه با توجه به بسيارى از مطالب نقل شده در آن بايد از آن به عنوان مجله‌ى خباثت ياد كرد، گزارشى مبنى بر چگونگى تشخيص اهل تسنن از اهل تشيع منتشر شده بود و اين كه افراد وابسته به اين دو طايفه‌ى مذهبى عراق را مي‌توان از روى اسم‌ها چون ابوبكر، عمر، عثمان كه سنى هستند يا عبدالحسين و عبدالزهراء كه شيعه هستند، تشخيص داد. در اين گزارش به صورت تفصيلى به چارچوب بندي‌ها‌يى كه مي‌توان به واسطه‌ى آن اهل تشيع را از اهل تسنن شناخت، پرداخته شده است از نوع لهجه‌ها، مناطق مسكونى ، خودروها و الى آخر. نمي‌دانم شايد بهتر است ارتش آمريكا تعدادى از نسخه‌هاى مجله‌ى تايم را بخرد و ميان ساكنين بغداد توزيع كند بلكه اين مجله به اين مردم كمك كند كه بتوانند قاتلان محلى خود و اهداف اين قاتلان را تشخيص دهند اما آيا مجله‌ى تايم مى تواند به ما براى شناخت بسيارى از واقعيت‌هاى درونى آمريكا و اختلاف آراء شهروندان آمريكايى نسبت به بسيارى از قضاياى مطرح سياست‌هاى خارجه‌ى كاخ سفيد در راس آن عراق كمك كند؟, در پايان اين تحليل، فيسك مى نويسد: ,من نيز خود به نوعى به دليل تن دادن به اين سياست‌ها و بازي‌هاى طوائفى در خاورميانه گناهكارم . از هر زن و مرد لبناني، مذهب و وابستگى طوائفي‌شان را مي‌پرسم تا براساس نقشه‌ى ما غربي‌ها اين افراد را در مكان مناسب قرار دهم اما زمانى كه به سوال كردن از اين افراد مبادرت مي‌كنم مي‌بينم اصلا امكان تطبيق نقشه‌ى غرب در اين كشور امكان پذير نيست. مردى شيعه از جنوب لبنان در حاصبيا، روستاى دروزي‌ها در جنوب لبنان ساكن است و زنى مسيحى در ميان اهل تشيع جنوب سكونت گزيده، اين است واقعيت‌هاى لبنان اما ما بدون در نظر گرفتن اين واقعيت‌ها هم چنان به كار خود براى تقسيم خاورميانه ادامه مي‌دهيم و ادامه مي‌دهيم و بسيارى از نقشه‌هاى نژادپرستانه‌ى خود را به چاپ مي‌رسانيم و به چاپ مي‌رسانيم. آيا اين امر بيان گر چيزى جز تمايل بي‌حد و اندازه‌ى ما غربي‌ها براى برانگيختن جنگ‌هاى طوائفى در اين نقطه از جهان
نيست؟
(خاورميانه)

هیچ نظری موجود نیست: