۱۳۸۷ فروردین ۱, پنجشنبه

خانواده دانشجویان در بند سفره هفت سین خود را مقابل زندان اوین پهن می کنند




خانواده دانشجویان در بند سفره هفت سین خود را مقابل زندان اوین پهن می کنند

خبرنامه امیرکبیر: مادران ۸ نفر از دانشجویان در بند، احسان منصوری، احمد قصابان، مجید توکلی، صباح نصری، هدایت غزالی، سعید فیض الله زاده، ابولفضل جهاندار و سعید درخشندی، در نامه ای سرگشاده ای اعلام کردند در آستانه سال نو سفره هفت سین خود را مقابل زندان اوین خواهند برد. متن این نامه به شرح زیر است:

به نام خدا

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار!…

ای دل من

گرچه در این روزگار

جامه رنگین نمی پوشی به کام

باده رنگین نمی بینی به جام

نقل و سبزه در میان سفره نیست

جامت از آن می که می باید تهی است

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم

ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب

ای دریغ ازما اگر کامی نگیریم از بهار

گر نکوبی شیشه «ظلم» را به سنگ

هفت رنگش می شود هفتادرنگ!

روزهای پایانی سال است و همهمه برپایی جشن باستانی نوروز، شور و شعفی در خانواده ها برپاست….اما در همین شهر و دیار و در همین نزدیکی، در خانه ای، مادری مغموم، با بغضی فروشکسته درگلو آرام وبی صدا، درگوشه ای ازخانه به دور از چشم دیگران آرام می گرید و گویی زیرلب چیزی می گوید، ناله ای، آهی، دعایی، شاید….

فضای حزن آلود خانه به فضای شادی که مجری تلویزیون سعی در القای آن دارد، هیچ شباهتی ندارد. با خود می اندیشد، ای کاش می شد امسال سفره ی هفت سینش را در مقابل زندان اوین پهن کند، نزدیکترین محلی که فرزند دانشجویش را به حبس کشیده اند. آن هم به جرم نابخشودنی: این که جرات کرده تفکری مستقل داشته باشد و خواسته هایش را با صدایی رسا بیان کند.

اما سفره ای که در آن اثری از نقل و شیرینی نخواهد بود، چرا که کامش را با دربند کشیدن فرزند دانشجوی بیگناهش چنان تلخ کرده اند که دیگر طعم هیچ شیرینی را احساس نمی کند. سفره ای که درآن هیچ سبزه ی آراسته ای نباشد چرا که می داند ماه هاست که لطافت هیچ سبزه ای نگاه فرزند جوانش را نوازش نکرده است. ماهی سرخ را دیگر نمی تواند در تنگ بلورین ببیند چرا که لحظه ای فرزند دربند کشیده شده اش از مقابل چشمانش کنار نمی رود که مانند همان ماهی کوچک داخل تنگ، بی تاب دریاست.

تنها مونس این مادر دلشکسته در این سفره ی دلتنگی، کتاب قرآن است که با دلی پر درد به آیات آن پناه می برد آنجا که می فرماید: «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که خودشان بخواهند.» با خود می اندیشد، باید برخاست باید کاری کرد…..

مادران دانشجویان در بند: احسان منصوری، احمد قصابان، مجید توکلی، صباح نصری، هدایت غزالی، سعید فیض الله زاده، ابولفضل جهاندار و سعید درخشندی.

هیچ نظری موجود نیست: