۱۳۸۷ فروردین ۱, پنجشنبه

مالکی به بازار می رود

شولا دختر 8 ساله ای که در 28 مارس 2003 زیر بمب های آمریکا کشته شد در غسالخانه. حالا 92 درصد کودکان عراقی مشکل یادگیری دارند

http://www.roshangari.net/
روشنگری. به پنجمين سالگرد حمله به عراق نزديک ميشويم. اين تهاجم، و شکست آن، يکی از مهم ترين عواملی است که در روندهای جاری در سياست جهانی و در آينده قابل پيش بينی نقش بازی کرده و خواهد کرد، بيش از همه در رابطه با خاورميانه و البته ايران. اين در حالی است که هرتلاشی به عمل می آيد تا اين تصور در جهان بوجود آيد اوضاع در عراق به حالت ,عادی, بر ميگردد وبويژه اعزام نيروهای اضافی آمريکايی در سال گذشته موفقيت آميز بوده است. قابل توجه اين است که هم دولت های آمريکا و انگليس که مهاجمان اصلی هستند وهم دولت نوری مالکی که به نظر ميرسد مطلوب ترين دولت دست نشانده برای آمريکا نباشد وآشکارا برنامه هايی برای تعويض يا تضعيف آن در دست اجراست، در عادی جلوه دادن اوضاع عراق منافع مشترک دارند.پاتريک کابرن خبرنگار اينديپندنت در گزارشی که از در پايان هفته اول ماه مارس از عراق ارسال کرد شرح حالی از ,به بازار رفتن, مالکی نخست وزير عراق را که در هماهنگی کامل با نيروهای نظامی آمريکا صورت گرفت به عنوان نمونه به نمايش گذاشته است.

کابرن در اين مقاله نخست نمونه ای از شيوه تبليغات کنونی در مورد عادی جلوه دادن اوضاع عراق را به دست داده است. يک اصل اساسی در اين تبليغات رهاکردن محافظه کاری در دروغگويی است. تا چه حد ميتوان دروغ گفت؟ حد و مرزی وجود ندارد. مهم نيست که بخش بزرگی از شنوندگان واقعيت را ميدانند. مهم اين است که با اتکاء بر روانشناسی مردمی که در ديگر کشورهای جهان از اوضاع سياسی بی خبرند و يا ترجيح ميدهند بی خبر بمانند تا روزگار خود را بدون عذاب وجدان بگذارند و با ياری گرفتن از رسانه های خودی بتوان بر فضای عمومی سياسی تاثير گذاشت.

کابرن با اشاره به سخنان قاسم عطا يکی از فرماندهان نظامی دولت عراق نمونه جالبی به دست داده است. او که سخنگوی مرکز تامين نيروی امنيتی عراقی تحت تعليمآمريکاست در تاريخ 15 فوريه گفت: , حتی يک نفر در ماه گذشته در درگيری های فرقه ای کشته و آواره نشده است.,

اين ,اطلاع رسانی, دولت دست نشانده مقامات اشغال در حالی بود که دو هفته قبل از آن يعنی در اول فوريه در دو عمليات بمب گذاری در بازار بغداد 99 نفر کشته شدند. به نوشته کابرن هردو بمب گذاری در متن درگيری های فرقه ای روی دادند. هدف اين دو بمبگذاری قتل عراقی های شيعه بود.

کابرن مينويسد يک سياستمدار محلی که اوراق هويت کشته شده ها را برای مقامات مربوطه می فرستد به او گفت معمولا تعداد واقعی قربانيان دو برابر آن است که رسما گزارش ميشود.
کابرن سپس به شرح ماجرای بازديد مالکی از نقطه ای در مرکز شهر بغداد می پردازد. اين بازديد يک روز بعد از ادعای قاسم عطا صورت گرفت و مالکی ميخواست در رسانه ها اين تصوير را به نمايش بگذارد که حالا ديگر امنيت در شهر برقرار است و نخست وزير ميتواند از منطقه سبز، اقامتگاه مقامات خارجی و حکومت تحت حمايت آنها، بيرون آمده و به شهر برود و خريد کند. مالکی برای اين کار خيابان المنصور را برگزيد که مرکز سفارت های خارجی است. به نوشته کابرن نه خود بازديد بلکه تمهيدات امنيتی قبل از آن بود که شنيدن دارد، خلاصه ای از شرح ماجرا اين است:

... يک دوست عراقی به من گفت:, بعد از ظهر روز جمعه من در منصور بودم. حدود ساعت 3.15 متوجه شدم حرکت عجيبی در منصور به راه افتاده است. سربازان با اونيفورم ها ی سبز تحت فرماندهی ژنرال ها و کلنل ها ناگهان مثل سيل به راه افتادند. آنها تمام خودروهايی را که در خيابان ها پارک شده بودند و تمام ساختمان ها را بازرسی می کردند. چند دقيقه بعد يک ستون بزرگ از خودروها ظاهر شد با سه کاميون هوموی ارتش آمريکا در جلو و عقب و وسط آن. پنج خودروی سياه مجهز به حفاظ امنيتی در ميان آنها بود. آنها جلوی مغازه بستنی فروشی معروف الرعاد ايستادند. ولی حدود 15 دقيقه کسی از خودرو ها پياده نشد و در اين مدت سربازان تمام مغازه های دور وبر را بازرسی کردند. آنوقت نگهبانان و مقامات ظاهر شدند. مالکی در وسط آنها بود و در خيابان شروع به قدم زدن کرد. وحشت همه را فرا گرفت، چون وقتی او را ديدند فکر کردند حضورش ميتواند به آنی منجر به شروع يک حمله بشود. بعضی از زن ها پا به فرار گذاشتند و من هم فکر کردم برايم خيلی خطر دارد که آنجا بمانم. شنيدم که مالکی به يک زن که می گفت شوهرش در بمب گذاری کشته شده و يک گدای نابينا، هريک 500 هزار دينارعراقی [200 دلار] داد. بعد دو پيراهن از فروشگاه معروف ماريو زنگوتی Mario Zengotti خريد که بعد از آن فورا تعطيل شد، زيرا صاحبش احتمالا فهميد که بغداد پر از آدم هايی است که ممکن است او را به خاطر فروش لباس به نخست وزير بکشند...


250000 گلوله برای هر کشته عراقی
برای اطلاع از واقعيت تشويش آميز در پشت اين صحنه های نمايشی بايد به روزنامه نگاران، تحليل گران و ناظران مستقل مراجعه کرد. اما حتی بدون مراجعه به گزارشات واقعی روز، فقط کافی است به آمار نيروهای تخريبی که طی پنج سال در عراق به کار گرفته شده نگاهی بيندازيم تا در مورد مشکلات عظيم کنونی وعواقب وخيم آتی آن به گمانه زنی بپردازيم. در ماه اوت سال 2007 وقتی که چهار سال و نيم از اشغال عراق گذشته بود نشريه تحقيقی مادرجونز تصويری از حمله به عراق توسط مجموعه ای از آمار منتشر کرد که توجه بسياری را به خود جلب کرد. در ميان آمارهای متعدد به چند نمونه زير نگاه کنيد:

* تعداد سربازان آمريکايی مستقر در عراق: 162000
* تعداد مامورينی که توسط بخش خصوصی استخدام شده اند و دولت از جيب ماليات دهنده ها هزينه آنها را می پردازد: 180000
* مخارج ماهيانه جنگ عراق و افغانستان: 12 ميليارد دلار
* تعداد گلوله هايی که نيروهای آمريکايی برای کشتن هر عدد ,دشمن, در عراق شليک ميکنند: 250000
* تعداد کودکانی که در اثر جنگ عراق دچار مشکل يادگيری شده اند: 92 درصد
* بهای يک تابوت در بغداد: 50 تا 75 دلار، قبل از جنگ 5 تا 10 دلار
*تعداد کشته های عراقی در اثر جنگ: يک ميليون, بر اساس محاسبه جاست فارين پاليسی,
*تعداد پناهندگان عراقی 4.5 ميليون نفر, 2 ميليون داخلی,
* تعداد عراقی هايی که آمريکا در سال 2007 پناهندگی آن ها را پذيرفت: 133
ادامه مقاله

هیچ نظری موجود نیست: