نوشتۀ زير ترجمۀ مقاله ايی است از جان پيگلرکه در تاريخ 8ژانويه 2009 نوشته شده است.
جان پيگلر روزنامه نگار استراليايی و مستند ساز، يکی از دو نفری است تا کنون دو جايزه را در يکسال به خاطر ساختن فيلم های مستند در انگليس و امريکا دريافت کرده است.
وی يکی از منتقدان جدی سياستهای خارجی دولتهای غربی و مخصوصأ امريکا است و آنان را جزئياز سياستهای امپراليستی ميداند.هرچند امروز خوشبختانه غزه "آرام " است با اين حال و بدليل اينکه معضل فلسطين هنوز به قوت خود باقيست ،خواندن اين مقاله را به شما خوانندگان گرامی توصيه ميکنم.
مينو هميلی دبير سازمان سراسری پناهندگان ايرانی - بيمرز www.bimarz.org http://www.informationclearinghouse.info/article21680.htm
هالوکاست انکار شده سکوت شرم آور آنان که ميدانند جان پيگلر يوگنی يوتوشنکو شاعر معترض روسيه گفت:
وقتی سکوت جايگزين حقيت می شود، معنای آن سکوت جز دروغ نيست. امروز اين سکوت در غزه شکسته شده است. اجساد کودکان پيچيده در پارچه های سبز همراه با جعبه های حاوی اجساد متلاشی شدۀ پدر و مادرانشان و طنين صدای ناله و شيون ها، در آن کمپ مرگ کنار دريا، را ميتوان در تلويزيون الجزيره و يوتوب و قسمت های کوتاهی از آن را حتی در بی بی سی مشاهده کرد. ولی منظورشاعر روس اين مسائل زود گذر و مقطعی که ما اسمش را خبر گذاشتيم نبود. سوال او اين است که چرا آنها يی که صورت مسئله را ميدانستند هيچ وقت لب به سخن نگشودند و با اين سکوت حقيقت را تکذيب کردند. اين بی توجهی مشخصا در ميان طبقه روشنفکر انگلو امريکايی قابل توجه است چرا که آنها کليد های گنجينۀ اطلاعات را شامل اسناد تاريخی و آرشيو هايی که ميتوانند جواب اين چراها را پيدا کنند در اختيار دارند. آنها ميدانند اين وحشتی که اکنون در غزه ميبارد ارتباط چندانی با حماس و حق موجوديت اسرائيل ندارد. آنها به روشنی آگاهند که حقيقت در تضاد کامل با اين ادعاست، يعنی نفی موجوديت فلسطين که از 60 سال پيش آغاز شده ودر صورت لزوم حتی به قيمت ازبين بردن ملت فلسطين، اگر ضروری باشد، توسط بنيانگزاران اسراييل برنامه ريزی شده و اجرا می شود. آنها بعنوان مثال ميدانند که طرح شرم آور تخليۀ خونين 369 شهر و روستای فلسطين بوسيلۀ هاگانا "ارتش يهودی" و قتل عام متعدد غير نظاميان فلسطينی در جاهايی مثل دير ياسين آل داوايما ، ايلابوم ،جيش ،راملا و ليدا ، چيزی به جز پاکسازی قومی و نسل کشی نبوده است. .به گفتۀ بنی موريس تاريخ شناس اسرائيلی ديويد بن گوريون اولين نخست وزير اسرائيل که ناظر اين کشتار ها بود در جواب سؤال ژنرال يگال آلون که ميپرسيد با عرب ها چکار کنيم.؟ با حالتی حاکی از رفع تکليف گفت : بيرونشان کنيد.! دستور اخراج تماميت جمعيت آن مناطق بدون توجه به شرايط افراد بوسيلۀ اسحاق رابين، که توسط ماشينهای تبليغاتی جهان به عنوان يک صلح جو ارتقا پيدا کرد، داده شد. پنهان سازی و دو گانگی اين امر بعدها، و فقط به صورت گذري، به وسيلۀ مير ياری يکی از رهبران حزب مپانه مطرح شد که رهبران اسرائيل به چه سهولتی از امکان پذيری و مشروعيت آواره کردن زنان ،کودکان و سالخوردگان به عنوان يک استراتژدی موثر و ضروری ياد ميکنند. اينکه فراموش کرده ايم که از همين روش بر عليه مردم ما،در طول جنگ دوم جهاني، استفاده کردنده اند وحشتناک است. بعد از آن زمان اسراييل درهر جنگی که بپا کرده هدف مشابهی را دنبال ميکند، بيرون راندن مردم بومی وتصاحب هر چه بيشتر زمين های آنان. نمايش تبليغاتی "جنک بين داوود و گولياث" و قربانی هميشگی آن در سال 1967 وقتيکه ماشينهای تبليغاتی با ادعای اينکه اولين حمله راعربها آغاز کرده اند به اوج خود رسيد و ازآن بعنوان واکنشی ضروری ،و اصولي، ياد کردند. از آن تاريخ به بعد اکثر حقيقت گويان يهودی مانند آوی سچلايم، نوام چامسکی ،دمارهم ،تانيا رينهات ،نوه کوردون،تام سکيو،يوری اونري،ايلان پيپر و نورمن بينکلسترين به اين موضوع، و افسانه های ديگری از اين قبيل، اشاره کرده و نيات رژيمی عاری از سنتها و ارزشهای انسانی يهود با ارتشی بی امان، بيرحم ومجموعه ای از توسعه طلبی ،بی قانونی ونژاد پرستی به اسم صهيونيست را آشکار کردند. ايلان پپپ در تاريخ 2 ژانويه 2009 نوشت: به نظر ميرسد که حتی از وحشتناکترين جنايات، مانند قتل عام در غزه، تنها به عنوان يک اتفاق بسيار بد ياد شده است و هرگونه ارتباط و شباهتی با سيستم و ايديولوژی های مشابه، از قبيل آپارتايد آفريقای جنوبی رد و انکار شده است. اين خط مشی در ساده ترين حالت به رهبران اسرائيل در گذشته و حال اجازه داده است که مردم فلسطين را از صفات انسانی محروم کرده و هر جا که هستند آنها را نابود کنند. طريق عمل از زمان به زمان از محل به محل همانند توضيح اين قصاوت و جنايت فرق ميکند ولی طرح مشخص، قتل عام و نسل کشی ست است. در غزه گرسنگی تحميل شده، منع کمکهای انسانی ،تحريم منابع حياتی از قبيل سوخت ، آب و محروميت از دسترسی به داروو درمان همراه با کشتار ومعيوب کردن سازمان يافته غير نظاميان، که 50 % آنان خردسال ميباشد، با تعريف بين المللی " قتل عام" مطابقت دارد. زمانی که از ريچارد فالک گزارشگر سازمان ملل متعهد برای حقوق بشر در سرزمين اشغال شده فلسطين، و متخصص حقوق بين الملل در دانشکاه پرينستون، پرسيده شد که آيا مقايسه رفتاری که با فلسطين ميشود با عملکرد جنايتکارانه نازيها اغراق آميز است" پاسخ داد: نه فکر نميکنم" . در توصيف :"هالو کاست در حال انجام " ريچارد فالک، در ادامه، اشاره ای دارد به درگيری سال 1943که در آن اسرای يهودی به رهبری موردخای آنيليويز با ارتش نازی و اس اس جنگيدند ولی مقاومت آنها نهايتأ در هم شکسته شد و ارتش نازی انتقام سختی از آنان گرفتند. آقای فالک خودش هم يهودی ست. هالوکاست در حال انجام که با طرح بين گوريون آغاز شد ، امروز وارد مراحل پايانی خود ميشود. تنها فرق اين هولوکاست در اين است که هولوکاست امروز ی پروژۀ مشترک بين اسرائيل و امريکا ميباشد. جنگنده های اف 16 بمبهای 250 پوندی "سمارت"جی بی يو- 39 را، که در شب آغازحمله به غزه با تأييد کنگرۀ امريکا که اکثرأ دموکرات ميباشند تحويل اسرائيل شد، بعلاوه کمک سالانه 4 . 2 بيليون دلاری امريکابه اسرائيل برای براه انداحتن جنگ، آمريکا را (مسئول ) کنترل کننده واقعی ميکند.واين باور را که اوباما مطلع نشده بود را تضعيف ميکند .صراحت اوباما در جنگ روسيه در گرجستان و تروريسم در بمبی در مقايسه با سکوت او در مورد فلسطين نشانۀ موافقت اوست که انتظاری بيش از اين هم از او نميرود. تلفيق اين واکنش با توجه به فرمانبری او از رژيم تل آويو و مبلغانشان در دوران مبارزات انتخاباتی ،انتصاب صهيونيستها در مقامهای وزير امور خارجه ،فرماندۀ کل قوا، و مشاور اصلی در خاور ميانه تاکيديست بر اين نظر. وقتی اريتا فرانکلين ترانۀ زيبای 1960 را "فکر کن" در مراسم سوگند اوباما در 21 ژانويه ميخواند، من اميد دارم که کسی با قلبی به شجاعت منتظرالزيدی پرتاب کنندۀ کفش به جرج بوش فرياد بزند: "غزه" . عدم تقارن و غلبه وحشت کاملا مشهود و مشخص است. طرح "د" اکنون عملی است برتری جويانه که ادامۀ عمليات "انتقام توجيه شدۀ" نخست وزير پيشين آريل شارون در 2001 ميباشد که با تأييد بوش از جنگنده های اف16 برای اولين بار روی صحرا و دهکده های فلسطين استفاده کرد. در همان سال مجلۀ معتبر "جينز رپورت" افشا کرد که دولت تونی بلر چراغ سبز حمله به (وست بانک) نوار غربی را بعد از اطلاع از طرح محرمانه اسرائيل برای راه اندازی حمام خون به آنها نشان داده بود. اين يکی از مشخصات بارز حزب جديد کارگر (دولت تونی بلر)بود که درتحيمل درد و رنجبر ملت فلسطين شريک جرم بود. اگر چه نقش اسرائيل در سال 2001 به گزارش جينزرپورت ،احتياج به يک عمل"شروع کننده يا راه اندازی"از نوع عمليات انتحاری بمبگذاری که منجر به مرگ و مجروح شدن بسياری خواهد شد داشت . ايجاد شرايط برای اعمال انتقام جوييانه بسيار مهم است. اين سربازان اسرائيل را تحريک خواهد کرد که فلسطين را نابود کنند وچيزی که شارون و طراح اين نقش ژنرال شاول مفاز ،فرمانده کل قوای اسرائيل را به هراس انداخت توافق محرمانه ياسر عرفات با حماس برای ممنوع کردن عمليات انتحاری بود. پيرو اين طرح در 23 نوامبر2001 مأموران اسرائيل رهبر حماس محمود ابوهنود را ترور کرده و با اين حرکت تحريک آميزعمليات انتحاری در جواب اين قتل ،ادامه پيدا کرد. در يک اتفاق مشابه و حساب نشده در5 نوامبر سال گذشته 2008 نيروی ويژۀ اسرائيل به غزه حمله کرده و 6 نفر را کشته و يک بار ديگر آنها بهانه شروع حمله و کمپين های تبليغاتی خود را يافتند. آتش بس آغاز و تثبيت شده بوسيلۀ دولت حماس که حتی نقض کنندگان اين قراردادها را زندانی کرده بود با حملۀ اسرائيل شکسته شد و راکت های خانگی به سرزمين فلسطين جهت تاخليه از ساکنان عرب آن و پاکسازی ملت فلسطين پرتاب شد. در 23 دسامبر حماس پيشنهاد تجديد آتش بس کرد ولی بر اساس گزارش روزنامۀ هراتز، نقشه اسرائيل و تجمع همه جانبۀ اسرائيل به غزه از 6 ماه پيش طراحی شده بود. در پشت اين بازی کثيف طرح" داگان"نهفته است. اين طرح بياد ژنرال مير داگان که با شارون در تهاجم وحشيانه به لبنان در سال 1982 خدمت می کرد نام گذاری شده است . در حال حاضر داگان با عنوان رييس موساد سازمان اطلاعاتی اسرائيل مؤسس طرح "راه حل" که منجر به زندانی کردن فلسطينيان در پشت ديوار در امتداد نوار غربی و غزه که در حقيقت يک بازداشتگاه ميباشد است . تأسيس يک دولت دست نشانده در راملا به رياست محمد عباس ازموفقيت های داگان ميباشد. همراه با کمپين هسبارا ،تبليغات متکی بر رسانه های سست و ترسوی غربی مخصوصأ در امريکا ، آنها ميگويند که حماس يک سازمان تروريستی است که کمر به نابودی اسرائيل بسته است و اين سازمان مقصر اصلی قتل عام و محاصره مردم خودشان در 2 نسل آخر ميباشد،حتی قبل از اينکه اين سازمان تأسيس شده است.سخنگوی وزارت امور خارجه اسرائيل در سال 2006 گفت: "ما هيچ وقت به اين اندازه خوش شانس نبوديم"ماشين تبليغات "هسبارا يک ماشين بخوبی روغن کاری شده است . در حقيقت تهديد اصلی حماس نمونه بودن اين دولت در دنيای عرب به عنوان يک دولت انتخاب شده دموکراتيک است که پشتيبانی مردم از اين سازمان از ايستادگی آن در مقابل ستم کنندگان و عذاب دهندگان به فلسطينيان ريشه ميگيرد. اين مسئله به خوبی نشان داده شد وقتی که حماس طرح کودتای 2007 - حادثه ای که در رسانه های غربی به آن عنوان تصرف قدرت به وسيلۀ حماس " ياد شد-، را خنثی کرد. همينطور هيچ وقت اشاره ای به پيشنهاد حماس برای يک آتش بس ده ساله که به معنای به رسميت شناختن موجوديت اسرائيل و پشتيبانی از راه حل دو کشور به شرطی که اسرائيل از قانون بين المللی پيروی کند و به اشغال غير قانونی ماورای مرزهای 1967 پايان دهد نشده است . همانطور که در هر رأی گيری در مجمع عمومی ساليانه سازمان ملل نشان داده است 99%موافق اين هستند. در 4 ژانويه دبير کل مجمع عمومی سازمان ملل ،ميگويل دسکو،حملۀ اسرائيل به غزه را "وحشيانه "توصيف کرد. وقتی اين وحشی گری و شرارت به پايان رسيد و مردم غزه حتی ضربات بيشتری خوردند، نقشه داگان پيش بينی يک راه حل مانند سال 1948 بود ،يعنی از بين بردن رهبريت و مقامهای فلسطينی و بدنبال آن نابودی تأسيسات و مراکز آموزشی. "کارما نبولسی"، فلسطينی درتبعيد در انگليس ميگويد "يک جامعۀ توأم با هرج و مرج تکه تکه شده ،خشن ،ضعيف ،از بين رفته ومرعوب شده. نگاه کنيد به عراق امروز، اين چيزی بود که شارون برای ما طراحی کرده بود و او تقريبأ موفق شده است". دکتر داهيلا واصفی يک نويسنده امريکايی صاحب نظر در بارۀ فلسطين است که مادری يهودی و پدری مسلمان عراقی دارد.او31 دسامبر نوشت انکار هولوکاست ضد يهود تلقی ميشود ولی من راجع به جنگ دوم جهانی ، محمود احمدی نژاد (رييس جمهور ايران) يا يهوديهای اشکنازی صحبت نميکنم ،چيزی که من به آن اشاره ميکنم هولوکاستی است که همه ما الان شاهد و مسؤل آن در غزه و فلسطين در اين 60 سال گذشته هستيم .چون عربها آنجا سامی(يهود) هستند و خط مشی آمريکا و اسرائيل نهايت ضد يهودی گری است، ضد سمتيک باشد. او از راشل کوري،دختر جوان آمريکايی که به فلسطين رفته بود تا از فلسطين دفاع کند و بوسيلۀ بولدوزر اسراييل له شد نقل قول ميکند :" من در وسط قتل عام هستم. من بطور غير مستقيم از آن حمايت ميکنم و کشور من عمدتأ مسؤل آن است". نوشته کوری و خواندن حرفهای اين دو نفر و کلمۀ "مسؤليت بيشتر" توجه مرا جلب ميکند .شکست سکوت دروغ نما ، نه تنها يک انتزاع سری نيست بلکه يک مسؤليت برای آنهايی است که دارای يک خط مشی هستند. بی بی سی ترسو و اکثريت روزنامه نگارها فقط اجازه گزارش منازعه های شديد در حدود مرزهای غيرواضح و کم اهميت را دارند و بيشتر ترسشان از بوجود آمدن لکه ضد يهودی است. در عين حال اخبار گزارش نشده حاکی از اين است که تلفات جانی در غزه معادل با 18000 کشته است .آيا ميتوانيد تصورش را بکنيد؟. چرا آکادميسين ها، رؤسای دانشگاه ،استادان و پژوهشگران و انجمن پرفسور های دانشگاه وقتی می بينند که دانشگاه در غزه بمباران شده و تقاضای کمک ميکند، ساکتند؟ آيا دانشگاه های انگليسی در حال حاضر همانطور که "تری اگلتون" باور دارد مراکز روشنفکری هستند که کالا هايی به اسم فارغ التحصيل به جای خاروبار سبز توليد ميکنند؟ بعد ما نويسندگانی را داريم که در سالهای سياه 1939که سومين کنگرۀ نويسندگان در کارنگی هال نيويورک برگزار شد ، اشخاصی چون تاماس مّن و البرت انيشتن پيامهايی فرستاده و صحبت کردند تا اطمينان حاصل شود که سکوتی که دروغ را تأييد ميکند شکسته شود.بر اساس شواهد 3500 نفر سالن را پر کرده و هزاران نفر به خاطر ازدحام جمعيت نتوانستند وارد سالن شوند اما امروزه اين صدای قدرتمند وواقع بينانه و اخلاقی متروک شده است. مرور نوشته های صفحات اين روزها مفهوم بزرگ منشی و نماد دروغين دارند. تصورات اخلاقی و سياسی خوانندگان اين مطالب بنظر ميرسد که به جای ارتقا تنزل کرده است. مارتين رامس که يک ضد مسلمان است اين را خيلی خوب در ديدار خانم نابوکاو بيان ميکند :"غلبۀ شخصيت يک عيب نيست يک مشخصۀ تکامل همين است.(فرد گرايی) اگر اوضاع همين است که هست ، ما به عنوان يک جامعۀ مدنی تقليل يافته ايم برای اينکه اتفاقاتی که در غزه می افتد لحظات تعين کننده در زمان ما هستند که سکوت ما به جنايتکاران مصونيت ميدهد و آنها را ميبخشد. ما فهم و ارزش اخلاقی در اختيار داريم و اين به ما قدرت ميدهد که اعتراض کنيم. در اين لحظه من خاطره خود ازغزه که بياد دارم را ترجيح ميدهم ، شجاعت و مقاومت "انسانيت تابان" همانطور که کارمان بنوس گفت. در زمان آخرين سفرم در آنجا شاهد نمايش به اهتزاز در آمدن پرچم های فلسطينی بودم که از جاهای عجيب به اهتزاز در آمده بودند. غروب بود و بچه ها اين را آنجام داده بودند.هيچ کس به آنها نگفته بود اين کار را انجام دهند. چوب پرچم را از چوب هايی که به هم بسته شده بودند درست کرده و چند نفر آنها از ديوار بالا رفته و پرچمها را بين خودشان نگه داشته بودند وتعدادی فرياد ميزند. اين عمل را هر روز انجام ميدادند تا هنگاميکه خارجيان آنجا را ترک کنند، با اين باور که جهانيان فراموش نکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر