، پرويز داورپناه
در مراسم چهلم «ندا آقا سلطان» و ساير جان باختگان تظاهرات بعد از کودتای ۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۸ برای اولين بار تظاهرکنندگان در خيابانهای پايتخت با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ايرانی» از اصلاح طلبان جلو افتادند.
اين شعار و شعار مرگ بر ديکتاتور دلالت براين دارد که سطح مطالبات جوانان و ديگر مردم چنانکه انتظار ميرفت بسی فراتر از شعارهای اصلاح طلبان موج سبز می باشد. و مردم ايران به چيزی کمتر از برکناری حکومت اسلامی و ولايت فقيه تن در نمی دهند
عبور خود انگيخته جوانان از«رهبران» اصلاح طلب را با امکانات تبليغاتی ناچيزی که دارند در برابر ماشين تبليغاتی عظيم طرفداران حکومت اسلامی و اصلاح طلبان نبايد دست کم گرفت، هرچند که تا پيروزی مردم هنوز راه درازی در پيش است.
t
اين ديگر گفتن ندارد که موافقت با کانديدايی مير حسين موسوی و مهدی کروبی در ميان چهار کانديدای رياست جمهوری از طرف شورای نگهبان حاکی از ميزان سرسپردگی آنان به نظام ولايت فقيه بود. نظام جمهوری اسلامی، موسوی را از خود می دانست و فعاليت او در چهارچوب همين نظام بوده و ميباشد و ربطی به منافع و مصالح مردم و آزادی و دموکراسی ندارد.
افراد بی مسئوليتی که مردم را در اين رژيم فاشيستی به شرکت در انتخابات تشويق و ترغيب می کردند، بايد از قبل آگاهی می داشتند که در نظام ولايت فقيه چيزی بنام «انتخابات» مطرح نمی باشد و همه چيز و همه کس از سوی «رهبر» تعيين می گردد.
تقلب عظيم در انتخابات، موجب خشم مردم از ناديده گرفتن راًيشان از طرف «رهبر» انقلاب گرديد و خيزش مردم و تظاهرات خودجوش جوانان، نامزدهای مغبون و «شکست خورده» انتخابات را نيز بدنبال خود کشيد.
اصولا اين خيزش در پی فقدان آزادی در ايران روی داده است. مردم معترض، از رهبری آزاد و متشکل محرومند. مردم شايد بطور موقت از موسوی و يا کروبی حمايت کنند، اما در درازمدت، چنانکه ديده می شود، از آنان عبور خواهند کرد.
اکنون قيام مردم به خاطر نبودن نيروی آماده ی جانشين در حال گذار بسر میبرد.
در اوضاع و احوال فعلی، گرچه موسوی رهبری جنبش سبز را بعهده دارد ولی او رهبر قيام ملی و آزاديخواهی ملت ايران نيست. موسوی و کروبی و هاشمی همگی جزئی از کل نظام هستند. نهضت آزادی خواهی ايرانيان برای رسيدن به ازادی و دمکراسی هيچ راهی جز برکناری جمهوری اسلامی و ولايت فقيه ندارد.امروزه کار پيگير سياسی، اجتماعی و فرهنگی در راه دمکراسی و حقوق بشر در ايران اهميت دارد، اين راه را نمی توان يک شبه پيمود. مدتها طول خواهد کشيد تا مردم بطور واقعی با آن آشنايی پيدا کنند و به سيطره ی ديکتاتورها خاتمه دهند.
در خارج از کشور نيز ما شاهد حضور بی سابقه جوانان و دانشجويانی هستيم که با آغاز تظاهرات در داخل کشورتحت تاثير آن قرار گرفتند. کسانی نيز تلاش کردند که جوانانی را که در خارج بزرگ يا متولد شده اند با موج سبز همراه کنند اما در اين ميان جوانان و دانشجويان مستقل از سبز پوشان و مستقل از همه احزاب و سازمانهای موجود توانستند شروع به سازمان دهی خود نمايند و با هدف حمايت از مبارزات مردم ايران با تماس با جوانان و دانشجويان محل زندگی خود مبارزات بين المللی را در عمل، آن هم در فرصتی کم، سازمان دهند.
ترديدی نيست که نظر نيروهای داخل کشور به فعاليتهای هموطنان در خارج از کشور معطوف است و حمايت پرشور ايرانيان در خارج از کشور از خواستهای آزاديخواهانه آنان، موجب اميدواری مردم در داخل کشور میشود.
در ايران، اکنون کودتاچيان در حال تثبيت قدرت خود هستند. بزودی مراسم تحليف رئيس جمهور ولی فقيه عليرغم اعتراضات نيروهای مخالف برگذار خواهد شد. بطورحتم در جناح مغلوب نظام موضوع مديريت خامنه ای به عنوان ولی فقيه بيش از پيش زير سؤال میرود و شکاف موجود ميان دو جناح عميقتر میشود. مردم همه چيز را از چشم رژيم میبينند. تبليغات رژيم مطمئناً اثری نخواهد داشت.
خوشبختانه در داخل کشور طرز برخورد نيروهای شرکت کننده در تظاهرات و راهپيمائی ها با يکديگر خوب است. مردم بطور نسبی به همدلی و بلوغ سياسی رسيده و يکديگر را تحمل میکنند، همه با هم می گويند، «نترسيم، نترسيم، ما همه با هم هستيم» و کسی از ديگری نظر سياسیاش را نمیپرسد. مردم علی رغم اين که ديدگاه های مختلف دارند با هم متحدند و در کنار يکديگر راهپيمائی میکنند. چون دشمن در مقابلشان حضور دارد و به سرکوبی همه آنها صرفنظر از اين که چه عقيدهای دارند می پردازد.
متاسفانه رژيم در داخل و خارج از کشور اپوزيسيون اصيل متشکلی باقی نگذاشته است. وافراد خوشنامی مثل داريوش فروهر را نيز به آن طرز فجيع کشتند. چرا که چنين روزی را پيشبينی میکردند؛ می دانستند آنان از شخصيت های مورد احترام و وثوق مردم اند؛ از رهبران سياسی امتحان داده و قابل اعتماد جامعه بشمار می روند و مورد احترام و حمايت کشورهای بزرگ جهان نيز خواهند بود. در ايران کنونی چهرهی وجيهالملهای نيست که پرچمدار مبارزات مردم شود. نه به سازمانی امکان رشد و گسترش داده شده نه شخصيتی توانسته جای خالی آن را پر کند. وگر جز اين می بود چنين سازمان يا شخصيتی تا کنون شناخته شده بود و بدين سبب است که در حال حاضر هنوز کسی يا سازمانی نتوانسته است نقش رهبر واقعی اپوزيسيون را ايفا کند و شماری اندک از سران اپوزيسيون که اين مهم از آنان انتظار می رفته است، سالهاست در داخل دچار ضعف سازمانی و در خارح گرفتار تشتت و تفرقه می باشند و وضع مطلوبی ندارند.
ملت ما خواستار استقلال، آزادی و جمهوری ايرانی است. و مردم سالاری را با همه مزايايش میخواهد. ملت ايران رشيد است و از خواستهای خود دست بر نمیدارد. ملت ايران آگاه است که راه استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی راه همواری نيست و هزينه آن رانيز خواهد پرداخت و قطعا پيروز خواهد شد.
ما هر روز خبر کشته شدن يک يا چند تن از فرزندان اين مرز و بوم را میشنويم. اعلام می شود که دستگيرشدگانی که پس از مدتی جسم بیجان آنها تحويل خانوادهها يشان داده اند در زندانهای غير قانونی و بدون امکانات اوليه و رعايت اصول انسانی محبوس بوده اند. اخبار شکنجه های غيرانسانی و ناجوانمردانه کشته شدگان، هر روزبه نوعی فاش میشود، و اجازه برگذاری مراسم عزاداری به بازماندگانشان داده نمیشود.
تا بحال صد ها نفر از فعالان مخالف، روزنامه نگاران و دانشجويان و نيز مدافعان حقوق بشر در خانه ها و دفاتر کارشان دستگير شده اند. تظاهراتی که در ابتدا مسالمت آميز بوده است از سوی نيروهای امنيتی ايران از جمله بسيجی ها و لباس شخصی ها با خشونت روبرو شده است.
مقامات انتظامی تابحال مرگ حداقل ۲۱ نفر در تظاهرات تهران را تاييد کرده اند، اما تعداد واقعی در سراسر ايران احتمالا بسيار بالاتر است. صد ها نفر ديگر زخمی شده اند. در عين حال، هزاران نفر در طی تظاهرات يا پس از آن دستگير شده اند که سرنوشت بسياری از آنان هنوز روشن نيست.
گزارش های بيشمار در باره قتل های غيرقانونی، مرگ در زندان در اثر شکنجه يا فقدان مراقبت کافی پزشکی، ناپديد شدن و دستگيری های خودسرانه برای مردم ايران و ناظران رويدادها نگرانی های شديد ايجاد کرده است. اما تاييد جزئيات در باره افراد دستگيرشده، محل نگهداری آنها، دلايل و شرايط نگهداری آنها بسيار دشوار است.
روز ۲۵ ژوئيه ۲۰۰۹، شمار بزرگی از سازمان های مدنی و هزاران نفر از مردم دنيا در بيش از ۱۰۰ شهر جهان،ِ دست به اعتراض عليه دستگيری های بی شمار، ضرب و شتم و قتل شهروندان ايرانی زدند و هدف از اين کار ابراز همبستگی با ملت ايران و با کسانی بود که حقوقشان در ايران نقض می شود.
اين سازمان ها در عين حال از سازمان ملل خواستند تا تحقيقاتی را در باره وضع وخيم نقض حقوق بشر در ايران در هفته های اخير شروع کند.
ما آزادی فوری و بیقيد و شرط همهی دستگير شدگان قيام مردمی خرداد و تير ماه ۸۸ را خواهانيم.
دکتر پرويز داورپناه
شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۸ - ۱ اوت ۲۰۰۹
*فيلم تظاهرات روز پنجشنبه ۸ مرداد در مراسم چهلم «ندا آقا سلطان» با شعار استقلال، آزادی، جمهوری ايرانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر