۱۳۸۸ آذر ۷, شنبه

گزارش اختصاصی واشنگتن تایمز در باره نایاک و تریتا پارسی:حقایق در واشنگتن برملا می شود

Nov 13th, 2009

http://www.washingtontimes.com/news/2009/nov/13/exclusive-did-iranian-advocacy-group-violate-laws/

wtimes

گروه حامی ایران قوانین لابی گری را دور زده است

قبل از آنکه باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور برگزیده شود، نارضایتی رهبران یکی از گروههای آمریکایی ایرانی تبار در واشنگتن آغاز شد.

آنها می ترسیدند که اگر رئيس جمهور جدید بخواهد نماینده سابق خاورمیانه، دنیس راس را برای نظارت بر سیاست کشور در مورد ایران در نظر بگیرد، تلاش طولانی مدت آنان برای متقاعد کردن مقامات آمریکا برای لغو تحریم ها بر باد رود. پاتریک دیزنی ، مدیر سیاست گذاری شورای ملی ایرانیان آمریکاNIAC) )، استراتژی در مورد آقای راس که خط مشی سخت او در برابر ایران مشهور بود را اینطور خلاصه میکرد: ” یک جنجال رسانه ای بوجود آورید.”

آقای دیزنی در ایمیلی که به واشنگتن تایمز رسیده است، نوشت، “آن گروهها که احساس راحتی بیشتر میکنند که نسبت به راس پرخاش گر تر باشند (احتمالا رأی دهندگان برای صلح،[ کمیته دوستان در قانونگذاری ملی]، پزشکان برای مسئولیت اجتماعی و دیگران) مخالفت خود را بطور علنی نسبت به راس ابراز خواهند داشت. دیگرانی که آگاهی کمتری به مساله دارند ترجیح خود را برای نماینده ایکه بیشتر مورد قبول است اعلام خواهند داشت.”

به هر حال آقای راس منصوب شد و نهایتا به عضویت شورای امنیت ملی ارتقاء یافت. اما این واقعه، ظهور نایاک به عنوان یک بازیگر مهم در واشنگتن و صدای اصلی در ایجاد ارتباط با ایران و در نهایت لغو تحریم های ایالات متحده را برجسته ساخت.

در حال حاضر طرح یک دعوی حقوقی، مدارک بسیاری را آشَکار ساخته که سوالات متعددی را بوجود آورده که آیا این سازمان با استفاده از نفوذ خود برای سیاست های مطلوب ایران که ناقض قانون فدرال است لابی میکند. در این صورت، تعدادی از چهره های برجسته واشنگتن از روابط خود با این گروه پشیمان خواهند شد.

در میان اعضای مشاوران نایاک، می توان از توماس پیکرینگ معاون سابق امور خارجه و جان لیمبرت گروگان سابق ایالات متحده در ایران که تا قبل از برگزیده شدنش به عنوان مسئول امور ایران در وزارت خارجه، عضو نایاک بود، نام برد.

در تماسی با آقای پیکرینگ توسط تایمز وی اذعان داشت که عضو هیئت مدیره نایاک است اما هرگز در جلسات حضور نداشته و با نحوه کار سازمان آشنا نیست. بر اساس مشارکت او در دو سخنرانی جمعی در کنگره آمریکا، او گفت که فکر نمی کند نایاک یک لابی باشد.

آقای لیمبرت با توجه به پست جدیدش از موضعگیری خودداری کرد اما در کنفرانسهای نایاک در گذشته شرکت کرده است و همواره نایاک و رهبر کاریزماتیکش تریتا پارسی را تحسین کرده بود.

آقای پارسی، که دارای اجازه اقامت دائم (کارت سبز)است، انتقادات به دولت ایران را بعد از انتخابات ریاست جمهوری12 ژوئن افزایش داده و خواستار محکومیت نقض حقوق بشر در ایران توسط اوباماست.و از رئیس جمهور آمریکا می خواهد که بصورت تاکتیکی برنامه تدارک مذاکرات را متوقف کند. اما سابقه آقای پارسی نشان می دهد که که وی مستمرا به تغییر سیاسیت آمریکا نسبت به ایران متعهد بوده و اینکه او آشکارا پس از تغییر دولت در واشنگتن نفوذ بیشتری یافته است.

آقای پارسی به کاخ سفید فراخوانده شده، در سازمان سیا سخنرانی کرده وبا هیلاری رادهام کلینتون وزیر امور خارجه دیدارکرده است. او در یک ایمیل درونی، از اینکه چند ساعت قبل از آنکه سخنرانی اوباما به ایرانیان به مناسبت نوروز در ماه مارس بر روی اینترنت منتشر شود، از موضوع اطلاع داشته، به خود می بالد.

بیشتر کارهای غیر علنی نایاک از طریق ایمیل، صورت جلسات هیئت مدیره، اسناد، و یادداشت های درونی افشا شده است. این مدارک بخشی از اسنادی هستند که در روند کشف حقیقت در جریان دادگاهی که علیه یک منتقد گروه به عنوان افترا برملا شده اند.

کارشناسان مجری قانون با بررسی برخی از اسنادیکه بوسیله مدافع پرونده در اختیار تایمز گذاشته شده است می گویند که ایمیل ها بین آقای پارسی و جواد ظریف، سفیر وقت ایران در سازمان ملل متحد و همچنین بررسی قوانین مربوط به لابی گری گواهی می دهد که این گروه کار لابی را بطور غیر قانونی انجام داده و ممکن است که بعلت تخلف از قوانین مالیاتی، فانون نمایندگی ثبت نام دول خارجی و قوانین لابی گری مجرم شناخته شود.

نه نام آقای پارسی و نه عضو دیگری از سازمان نایاک به عنوان لابی گر و یا به عنوان یک نماینده محلی دولت ایران یا شرکتهای ایرانیان در اوراق وزارت دادگستری ثبت نشده است. همچنین این گروه هرگز درخواست ثبت برای چنین اعمالی را هم ارائه نداده اند. تمامی مدارکی که در این مقاله به آنها اشاره شده است به آقای پارسی نشان داده شد و ایشان آنها را مطالعه کردند.

آقای پارسی در مجموعه ای از مصاحبه های طولانی با تایمز گفت : او در سال 2002 نایاک را تاسیس کرد تا آمریکایی های ایرانی تبار رادر محکوم کردن حملات تروریستی 11سپتامبر 2001فعال کند و از آن زمان تاکنون کوشیده است بعنوان یک نهاد مردمی در جهت تقویت صدای ایرانیان بکوشد.

او گفت: “ما متوجه شدیم که مساله مهمی که جامعه ایرانی آمریکا را از جامعه یهودیان آمریکا، جامعه اعراب آمریکا وجامعه ارامنه در آمریکا متفاوت می کند این است که جامعه ایرانی در آمریکا از مشارکت سیاسی اجتناب می ورزد.

به گفته آقای پارسی نایاک بین 2500،تا3000 عضو دارد، اما اسناد داخلی نشان می دهد که در پاسخ به نظر سنجی ای که در تابستان سال گذشته انجام شده کمتر از 500 تن از اعضاء نایاک مشارکت کرده اند. با این حال نایاک خود را یکی از بزرگترین گروها میداند وادعا میکند که نمایندگی اکثریت نزدیک به یک میلیون آمریکایی های ایرانی تبار را بر عهده دارد.

آقای پارسی از تصمیم خود برای سازماندهی نایاک به عنوان یک سازمان غیر انتفاعی و(3) (سی) 501) دفاع کرد و اعلام کرد که این گروه در لابی گری مشارکت ندارد- موقعیتی که در زمان تنظیم اوراق مالیاتی می تواند کمکهای مالی افراد مشمول معافیت های مالیاتی قرار گیرد.

او گفت ” نایاک یک سازمان آموزشی501 (سی) (3)است که مشاوره می دهد و می تواند لابی هم بکند. “اما ما یک سازمان (سی) (4) و لابی نیستیم . آیا لابی کردن اشکالی دارد؟ نه، از نظر ما چنین نیست اما ما در این مرحله اینگونه هستیم.

با این وجود، در یادداشتی که به دست تایمز رسیده است نشان می دهد در ژوئیه 2008 آقای دیزنی از قانون لابی گری سخن می گوید- قانونی که می گوید حتی آماده سازی مواردی با هدف تأثیرگذاری بر قوانین یا سیاست گذاری می بایست برای عموم آشکار باشد. وی گفت که او و همکارانشان بایستی بعنوان لابی گر ثبت نام کنند.

او با اشاره به مدیر وقت نایاک مربوط به امور کنگره، امیلیی بلاوت می نویسد ،”تحت این تعریف پت و پهن از لابی گری، برای من خیلی سخت است که امیلی را باور کنم ، ما کمتر از 20 درصد از وقتمان را به فعالیت های لابی گری اختصاص می دهیم. من معتقدم که تحت این تعریف ما لابی گر محسوب می شویم.

قانون مالیاتی به سازمانهای غیر انتفاعی اجازه می دهد تا کمتر از 20 درصد از فعالیت های خود را به لابی گری اختصاص دهند بشرط انکه آن را در بخش ویژه فرم مالیات خود نشان دهند. نایاک در آخرین فرم مالیاتی خود به هیچ وجه اشاره ای به فعالیت لابی گری نکرده است.

هنگامی که از آقای پارسی در مورد یادداشت دیزنی پرسیده شد ، آقای پارسی پاسخ داد که آقای دیزنی یک وکیل نیست و هنگامی که او این یادداشت را می نوشت یک فرد تازه وارد در سازمان ما بود.

هنگامی که پنجشنبه دوباره از او پرسش به عمل آمد، آقای دیزنی گفت، “شما از ایمیلی استفاده می کنید که متعلق به زمانی است که من تازه به نایاک آمده بودم و می خواهید نشان دهید که سازمان قوانین را زیر پا گذاشته اشت. زمانی که من ایمیل مورد سوال شما را نوشتم جوان 22 ساله ای بدون هیچگونه پیش زمینه حقوقی بودم و از من خواسته شده بود که با تحقیق در مورد یک موضوع پیچیده حقوقی نظر بدهم.

“نظری که من در ایمیل بیان کردم اشتباه بود، اما از آن زمان به بعد متخصصین حقوقی نایاک نشان داده اند که امور نایاک با قانون تطابق کامل دارد. استفاده نادرست و گزینشی از ایمیل، عملی غیر حرفه ای در روزنامه نگاری است و این یکی از دلایلی است که آمریکایی ها اعتماد خود را به رسانه های جمعی از دست داده اند.”

تلاش های مکرر برای تماس با خانم امیلی بلاوت همگی ناموفق بوده است.

یک ایپک ایرانی

پیدایش نایاک به بیش از یک دهه پیش بر می گردد، زمانی که آقای پارسی در سوئد یک دانشجو بود. او در سال 1996 با ایرانی دیگری بنام سیامک نمازی آشنا شد. آقای نمازی مدرک برنامه ریزی شهری داشت و به تازگی به یک شرکت در ایران پیوسته بود ودر صدد بود که از استانداردهای بازرگانی غربی در جمهوری اسلامی استفاده کند.

آقای پارسی اولین سازمان خود ” ایرانیان برای همکاری بین المللی”را در سال 1997تاسیس کرد، سالی که ایران یک اصلاح طلب یعنی محمد خاتمى را برای رئیس جمهوری انتخاب کرد.

این گروه که تا زمان تاسیس نایاک فعال باقی ماند برای آن درست شده بود که از منافع ایران و ایرانی دفاع کند. اما تارنمای سابق این گروه اولویت مهم خود را اینگونه بیان می کرد، “برداشتن تحریمهای سیاسی و اقتصادی بر علیه ایران و برقراری گفتگو میان ایران و آمریکا.”

آقای نمازی در مقاله ای به تاریخ 9 نوامبر 1998در سایت ایرانیان نوشت که گروه می تواند نقش مهمی را درواشنگتن ایفا کند، اما “ما راه طولانی را در این مسیر برای یافتن وزن کافی برای تاثیر گذاری بر سیاست آمریکا، در پیش رو داریم.”

آقای نمازی حاضر نشد که در این مورد اظهار نظر رسمی کند.

یک سال بعد ، آقای نمازی و آقای پارسی یا هم مقاله ای را در یک کنفرانس در قبرس ارائه دادند. آنها در این مقاله دیدگاه خود را برای سازماندهی نهادی شبیه کمیته امور عمومی اسرائیل امریکا (ایپک) که لابی طرفدار اسرائیل است، تشریح کردند. در این مقاله علاوه بر موضوعات دیگر، برگزاری سمینارهایی برای ایرانیان مقیم آمریکا شبیه سمینارهایی که ایپک برای تعلیم جوانان پیشنهاد شده بود. یکی از اولین اقدامات نایاک برگزاری چنین سمینارهای مشابه بود.

بعدا اما آقای پارسی این موضوع که ایپاک مدلی برای نایاک بود را رد کرد.

او گفت، “من فکر نمی کنم که طرح نایاک از روی ایپک کپی برداری شده . من مطلقا بر روی حرفم می ایستم. منافع آمریکایی های ایرانی تبار در این است که مطمئن بشوند آمریکا و ایران به سوی یک تقابل نظامی نمی روند.”

با این حال در اوایل دسامبر 2002، آقای پارسی پیش بینی کرد که موسسه غیر انتفاعی او با پیوستن به یک لابی قوی از پایین و تکامل یافته می تواند برای پایان دادن به تحریم ها علیه ایران تاثیر گزار باشد. او در یادداشتی به روی کافی، دستیار سابق فرماندار وقت تگزاس جورج دبلیو بوش، نوشت : “با وجودی که هدف لابی پیشنهادی او باید در جهت بهبود روابط بین ایران و آمریکا و باز کردن فرصت های تجارتی باشد، اما اهداف اولیه باید به مسائلی کمتر بحث برانگیز مانند ویزا و موضوعات تبعیض نژادی بپردازد.”

هر چند که چنین سازمان جداگانه ای هرگز تاسیس نشد.

دعوی حقوقی در باره افترا

یک روزنامه نگار ایرانی ساکن ایالت آریزونا به نام حسن داعی الاسلام در سال 2007 برای اولین بار بطور علنی اظهار داشت که نایاک در حال لابی کردن برای ایران است. آقای پارسی از او به دلیل افترا شکایت کرد. این دادگاه که هنوز پایان نیافته منجر به افشای اسناد نایاک شد.

ادعای آقای داعی السلام موضوعی جدی است. اگر نایاک از طرف دولت های خارجی یا شرکت های خارجی لابی گری می کرده است، آقای پارسی می تواند تحت پیگرد قانونی قرار گیرد.

تایمز از دو تن از مقامات اجرای قانون فدرال خواست تا اسنادی را که نشان میدهد آقای پارسی ترتیب ملاقات بین اعضای کنگره و آقای ظریف را داده است بررسی کنند.

یکی از مقامات سابق اف بی آی الیور باک اظهار داشت که” به نظر من شخص یا نهادی که تدارک جلسات بین اعضای کنگره و سفیر ایران در سازمان ملل متحد را می بیند، باید به عنوان نماینده یک قدرت خارجی که در این مورد ایران است، ثبت نام شده باشد.”

مقام دیگر کنت پیرنیک، مامور ویژه ضد جاسوسی و ضد تروریستی سابق اف بی آی گفت:”به نظر می رسد که این لابی گری برای منافع دولت ایران است. اگر من اکنون در بخش برنامه ضد جاسوسی بودم، دلایل خوبی داشتم که بیشتر این مساله را پی گیری کنم.

به هر حال این مورد هنوز قطعی نشده است. دو وکیلی که برخی از همان اسناد را خوانده اند، گفته اند که شواهد کافی برای نتیجه گیری که آقای پارسی به عنوان یک عامل خارجی اقدام کرده است وجود ندارد. هیچ کدام از وکلا موافقت نکردند که نام آنان در این نقل قول ذکر شود.

با توجه به اسناد، آقای پارسی زمانی رو آمد که کار خود را با آقای نمازی که تا سال 2007 مدیر عامل شرکتی بنام آتیه بهاربود، هماهنگ کرد. آتیه بهار بازوی مشاوره بین المللی گروه آتیه است ، شرکتی که مرکز آن تهران بوده و برای بستن قراردادها با وزارتخانه های دولت ایران و بانکهای ایران، و نیز شرکت های بین المللی که بدنبال انجام کسب و کار در ایران بوده اند، فعالیت می کرده است. اگر کنگره تحریمها را برمی داشت، آتیه بهار نیز سود می برد.

آقای نمازی ازآن زمان ایران را ترک کرده و در امارات متحده عربی زندگی میکند. رئیس دیگر آتیه بهار، بیژن خواجه پور، پس از انتخابات 12ژوئن دستگیر وبرای چند ماه زندانی شد. ظاهرا دلیل دستگیری بیژن خواجه پورسفرهای متعدد او به ایالات متحده بود، امری که باعث بی اعتمادی نزد دولت ایران است.

تریتا پارسی که دارای یک پاسپورت ایرانی و یک پاسپورت سوئدی است و با گرین کارت در آمریکا زندگی میکند به روزنامه ما گفت که نه ایشان و نه همسرش هیچگاه پولی از دولت ایران یا یک ایرانی مقیم ایران دریافت نکرده اند.

بنا بر بخشی از روند دادگاه، وکلای آقای داعی الاسلام از بانک تریتا پارسی درخواست کرده اند که صورت حساب های وی را در اختیارشان قرار دهد. آقای داعی الاسلام گفت که اخیرا این اسناد بانک که از ماه می درخواست شده بود، دراختیارشان قرار گرفته است.

درمصاحبه با روزنامه ما، تریتا پارسی گفت نایاک احتیاجی به ثبت گروه خودش برای لابی یا ثبت نمایندگی یک دولت خارجی را ندارد زیرا قانون به آنان اجازه میدهد تا کارهای آموزشی انجام دهند. وی همچنین گفت که نایاک میتواند در مورد سیاست خارجی لابی کند که با لابی در کنگره روی یک لایحه مشخص فرق میکند.

اما هوشنگ امیر احمدی که رئیس شورای آمریکائی ایرانی یعنی یک سازمان رقیب نایاک میباشد به ما گفت که “نایاک مستقیما با کنگره کار میکند و از اعضایش میخواهد که نظرات و درخواست هایشان را با نامه و ایمیل برای نمایندگان بفرستند.

آقای امیر احمدی گفت: “ما هیچکدام ازاین کارها را در ای آی سی انجام نمی دهیم زیرا که ما یک سازمان لابی گر نیستیم. اگر ای آی سی کارهایی که را که نایاک کرده بود، می کرد، در آنصورت ما موقعیت 501 (سی) (3) را نقض می کردیم. این تصور من از قانون است.

دیپلماسی شخصی

از سال 2002 تا سال 2005 تمرکز نایاک بر روی مبارزه با تبعیض بر علیه آمریکاییان ایرانی تبار بود. آقای پارسی گفت که این تمرکز از سال 2006 تغییر کرد و او درگیر چیزی شد که وی نامش را دیپلماسی اشخاص می گذارد. این هنگامی بود که وی متقاعد شد که ایالات متحده و ایران بسوی جنگ پیش می روند.

آن سال، ارتش آمریکا نشانه هایی را مشاهده می کرد که گروههای تحت حمایت ایران بمبهای دست ساز را که منجر به کشته شدن سربازان آمریکایی می شود جا می گذارند. ایران همچنین با وجود مخالفت شورای امنیت سازمان ملل شروع به غنی سازی اورانیوم کرد. یک شورای اسلامی اکثر اصلاح طلبان را از مجلس تصفیه کرد و ایران دارای یک رئیس جمهور جدید مهاجم بنام محمود احمدی نژاد شد.

تبادل ایمیل بین آقای پارسی و آقای ظریف نشان می دهد که آقای پارسی پیشنهاد می کند که دیپلماتهای ایرانی با اعضای کنگره ملاقات کنند.

آقای پارسی در یک ایمیل به تاریخ 25 اکتبر 2006 نوشت: “خوشحالم از اینکه می شنوم که شما آقای (نماینده وین) گیلچرست و احتمالا نماینده لیچ را ملاقات خواهید کرد. بسیاری دیگر از جمله تعداد زیادی از اعضای محترم حزب دمکرات هستند که خواهان ملاقات می باشند.”

آقای گیلچرسترت، یک عضو جمهوریخواه از مریلند که دفتر نمایندگی را در سال 2009 ترک کرده است گفت او ملاقات با آقای پارسی را به یاد می آورد اما او را به عنوان یک بازیگر عمده در ملاقات با مقامات ایرانی در نظر نمی آورد.

آقای “گیلچرست” گفت، “تریتا فردی بود که ما از او به عنوان منبع اطلاعات استفاده می کردیم. اما نمی توانم بگویم که ما او را به عنوان یک لابی گر می دیدیم. او جزء کوچکی از حلقه ما بود که می خواستیم با ایرانیان در ارتباط باشیم.

سخنگوی آقای “لیچ” عضو حزب جمهوریخواه از آیوا که از سال 2007 دیگر در این سمت نیست و اکنون به عنوان رئیس کمکهای ملی برای انسانیت مشغول است، گفت،” در هفته صدها نفر سعی می کنند که از اعضای کنگره قرار ملاقات بگیرند. آقای لیچ، تریتا پارسی و شورای ملی ایرانی آمریکایی را اصلا به خاطر ندارد.”

آقای پارسی همچنین بدنبال آن بود که پیشنهاد 2003 ایرانی ها که به عنوان معامله بزرگ با ایالات متحده معروف شده است، علنی کند. دولت بوش به این پیشنهاد که به واشنگتن فرستاده شد، پس از آن که ایالات متحده دیکتاتور عراق صدام حسین را سرنگون کرد، پاسخی نداد.

نایاک در درخواست مالی به یک بنیاد خصوصی پیشنهاد “پروژه منبع رسانه ای آمریکا-ایران” را داد و یک کمپین رسانه ای خود در این مورد را به رخ کشید.

در درخواست گفته شده است، نایاک “موفق شده که پیشنهاد معامله بزرگ 2003 را به سرخط خبرهای مهم کشور مبدل کند. این بدان معنی است که کوششهای آقای پارسی باعث شده است که 37 تحلیل خبری منتشر شود، و یک گزارش در سی ان ان در این مورد ارائه شود و در 80 روزنامه به چاپ برسد.

در چند هفته گذشته، آقای پارسی یک کمپین جدید برای منقوش کردن مخالفان خود به عنوان نئوکانها و حامیان مجاهدین خلق، یک گروه مارکسیست اسلامی که در لیست سازمانهای تروریستی آمریکا قرار دارد، براه انداخت.

او همچنین این موضوع را پنجشنبه از طریق نامه ای به رئیس انتشارات تایمز از سوی وکیلش، افشین پیشه ور در مورد جزئیات اسناد درونی نایاک پیگیری کرد.

نامه می گوید:”دکتر پارسی و نایاک بطور خستگی ناپذیری برای منافع آمریکاییان ایرانی تبار و منافع عمومی کار می کنند. موکلان من هرگونه اتهام نادرست در مورد لابی کردن و نمایندگی جمهوری اسلامی ایران را قویا رد می کنند ” او اضافه می کند: ” مضاف بر آن می گویم که نایاک کاملا از قوانین بر اساس بررسی های حرفه ای و تخصصی حقوقی پیروی کرده است و گرفتن قسمتی از ایمیل و نقل قول از آن بدون در نظر گرفتن تمامی محتوا شدیدا مخالف قوانین و اعمال ژورنالیستی است.”

در دنیای وبلاگستان، مدافعان آقای پارسی روی اطلاعیه های متعدد صادر شده توسط نایاک علیه دولت کنونی ایران و نحوه برخورد با اپوزسیون دمکراتیک تاکید می کنند.

آقای پارسی به خبرنگاران گفت که دیدگاه او نسبت به ایران بدلیل وقایع پس ازانتخابات 12 ژوئن تغییر کرده است و آنانیکه مخالف او هستند، مقاصد سیاسی خودشان را دنبال می کنند. آقای پارسی همچنین گفت که تحریمها به تغییر رفتار ایرانی ها منجر نشده است و در حقیقت جناج راست ایران را از طریق ایجاد راه فرار در مورد ناکامی هایشان، مورد تقویت قرار می دهد.

هنگامی که جرج دبلیو بوش رئیس جمهور بود، نایاک در برابر بودجه آمریکا برای رشد دمکراسی در ایران تبلیغ می کرد. نایاک می گفت که این بودجه از آنجائیکه اپوزسیون را ابزار آمریکا معرفی می کند، بیشتر به مخالفان صدمه می زند. این موضع توسط اصلاح طلبان برجسته از جمله برنده جایزه نوبل شیرین عبادی نیز اتخاذ شده بود.

در همان زمان یعنی بین سالهای 2002 تا 2007 نایاک مبلغی کمتر از 200 هزار دلار از ان ای دی(زیر مجموعه وزارت خارجه آمریکا که کمکهای مالی برای گسترش دمکراسی در اختیار ایرانیان قرار می داد-مترجم) دریافت کرد تا برای بالا بردن ظرفیت سازمانهای غیر دولتی ایرانی بکار گیرد. شریک این وجه اولیه، سازمان غیر دولتی بنام بنیاد همیاران بود که موسس آن پدرآقای نمازی است.

محسن مخملباف، فیلمساز برجسته ایرانی و سخنگوی غیر رسمی جنبش اپوزسیون سبز به تایمز گفت: “من فکر می کنم که تریتا پارسی به جنبش سبز تعلق ندارد. من احساس می کنم که او بطور مخفیانه بیشتر برای جمهوری اسلامی لابی می کرده است.

هیچ نظری موجود نیست: