۱۳۸۸ آذر ۲۴, سه‌شنبه

مادران پارک لاله


راديو فرانسه :
فیلیپ لبرو (Philippe Labro)، نویسنده وروزنامه نگار پرآوازۀ فرانسوی در شمارۀ روز دوشنبۀ رونامۀ فیگارو مقاله ای مفصل را زیر عنوان "مادران پارک لاله" به مادرانی عزاداری اختصاص داده است که در روزهای شنبۀ هرهفته به عنوان اعتراض به بی خبری از فرزندان دستگیرشدۀ خود دروقایع پس ازانتخابات دراین پارک زیرعنوان "مادران عزادار" درتهران جمع می شوند.
نویسندۀ فرانسوی دربخشی ازاین مقاله پس از اشاره به دستگیری شماری از مادران در روز شنبۀ گذشته از سوی نیروهای دولتی و آزادی آنان پس از مدتی بازداشت می نویسد تا این دستگیری ها، مقامات جمهوری اسلامی ایران جرأت نکرده بودند تابو شکنی کرده و از یکی ازمظاهر مقدس جوامع و تمدن های مختلف یعنی "مادر" هتک حرمت کنند چرا که در ایران نیز چون هر جای دیگری "مادر" موجودی مقدس است که مورد بی حرمتی قرار نمی گیرد. فیلیپ لبرو می نویسد رژیم احمدی نژاد این "حرمت شکنی" را نادیده گرفت و به آن دست زد ولی این خبر که در رسانه های ما در سه چهار سطر درمیان اخبارمربوط به کنفرانس سران کپنهاگ و فرارسیدن جشن های سال نو میلادی به آن اشاره شد درخور وشایستۀ توجه بیشتری از سوی ماست.
نویسندۀ فرانسوی پس از یاد کردن از مادران آرژانتینی که از سال ١٩٧٧ درروزهای پنجشنبه در میدانی در پایتخت این کشور گرد می آمدند وهرهفته برشمارشان افزوده می شد، مادرانی که در پی آگاهی ازسرنوشت فرزندان ناپدید شدۀ خود در دوران دیکتاتوری نظامی حاکم بر کشور بودند، می نویسد میان آرژانتین ١٩٧٠ تا ایران ٢٠٠٩ چندین ده سال و هزاران کیلومتر فاصله موجود است اما شباهت خیره کنندۀ این دو جنبش ازچشم ناظران پنهان نمانده است هرچند میان این دو تفاوت ها کم نیست.
درادامۀ مقاله، فیلیپ لبرو پس از اشاره به گل لاله و رنگ سرخ آن و این نکته که لالۀ سرخ یادآور شهیدان است می نویسد رنگ خون برای زنان و مردانی که شش ماه پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به دیکتاتوری محمود احمدی نژاد تن در نمی دهند رنگ سرخی است که بر سینۀ ندا آقا سلطان نقش بست. دختر بیست و شش سالۀ بیگناهی که به وسیلۀ یک بسیجی در یکی از خیابان های شهر کشته شد. برای این نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی ندا نماد یک انقلاب است . نمادی که سیمای زیبای او به لطف اینترنت، رسانه ای که کنترل آن به وسیلۀ حکومت تقریباً غیرممکن است، مورد بازدید میلیون ها تن درسراسر جهان قرا گرفت.
درادامۀ مقاله، نویسنده پس از معرفی پارک لاله به نقل از یک ایرانی مقیم پاریس، پارکی که از سوی این ایرانی با باغ لوگزامبورگ پاریس و سنترال پارک نیویورک مقایسه شده است، انتخاب این پارک از سوی مادران عزادار را انتخابی منطقی برای رساندن صدای اعتراض خود میداند و برای نشان دادن میزان نگرانی و اضطراب این مادران به فجایعی اشاره می کند که در زندان کهریزک رویداد. فجایعی که به نوشتۀ فیلیپ لبرو به صدور دستور تعطیل آن از سوی مقامات منجر شد.
دربخش پایانی این مقاله، نویسنده به نقل از ایرانی دیگری در پاریس می نویسد نیروهای سرکوبگر احمدی نژاد نمی توانستند این اعتراض را تحمل کنند اما عبور از خط قرمز و حرمت شکنی از مادران عزادار مبین آن است که گسست میان قدرت حاکم و بخش بزرگی از مردم بازهم بیشتر شده است. فیلیپ لبرو تأکید می کند که تلویزیون دولتی ایران حتا یک صحنه از گردهمائی این مادران را نشان نداده است وتنها رپرتاژهائی از این تلویزیون پخش می شود که به پشتیبانی پاسداران و بسیجی ها از قدرت حاکم اختصاص دارد. از رسانه های دولتی عبارت "مادران عزادار" یک بارهم به گوش نرسیده است اما این عبارت دهان به دهان در خیابان های شهر می گردد و شهر می داند که حادثه ای به وقوع پیوسته است: از یکی از ارکان مقدس جامع هتک حرمت شده است.
نویسندۀ فرانسوی مقالۀ خود را با این عبارت که "مادران عزادار" مسأله ای است که از مرزهای ایران میگذرد به پایان برده و این پرسش را مطرح می کند که : از دلیری ناب در برابر قدرت واقعی چه کاری ساخته است؟

هیچ نظری موجود نیست: