خبر اعدام مظلومانه ی «سردار دادالله مرادزهی» مردم بلوچستان را به شدت بهت زده وخشمگین نمود، به گونه ای كه تمام اقوام و قبایل استان اعم از علما، سرداران، ریش سفیدان و فرهنگیان پیر و جوان احساس می كردند كه یكی از عزیزترین اعضای خانواده شان را از دست داده اند و چنان عاشقانه به تشییع پیكر شهید پرداختند كه ابتدا و انتهای صف ماشین هایی كه جنازه اش را از زاهدان به خاش بدرقه كرده بودند معلوم نمی شد.
برای تشییع جنازه ی با شكوه سردار داد الله مرادزهی سیل عظیم جمعیت نیز از سراسر استان و شهر های همجوار به سوی اسماعیل آباد خاش به راه افتاده و چندین ساعت منتظر تشییع جنازه ی وی ماندند. سرانجام پس از تجمع چند هزار نفری مردم در مصلای اسماعیل آباد خاش، علما به سخنرانی پرداختند و اعلام كردند با توجه به اینكه دستگیری وی یازده روز پس از صدور امان نامه شورای تامین استان صورت گرفته است اعدام وی از روی غرض و بی عدالتی بوده و وی «شهید واقعی» است و ضمن محكومیت این قضیه خواهان رسیدگی مسئولان كشوری شدند. تشییع جنازه ی با شكوه سردار داد الله مرادزهی و سپس نماز میت در ساعت سه بعد از ظهر (1/12/88) بر آن شهید به طرز با شكوهی اقامه و به خاك سپرده شد.لازم به یاد آوری است كه با توجه به اینكه نامبرده بی گناه و به طور مظلومانه كشته شده است، شهید بوده و با همان لباسهایش و بدون غسل مراسم تدفین انجام پذیرفت.
مختصرى از زندگینامه سردار داد الله مرادزهی
حاج داد الله مرادزهی در سال 1346 در دامنه قله تفتان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش حاج ملا احمد كه از افراد مذهبی آن دوران بود به علت كمبود علما، امامت مسجد جامع اسماعیل آباد را بر عهده داشت. حاج داد الله جهت فراگیری علوم دینی وارد مدرسه دینی دار الهدی اسماعیل آباد شد كه حدود 4 سال یعنی تا كلاس اول سطح به تحصیل علوم دینی مشغول گردید و پس از مدتی حوزه را ترك نمود. در چند سال اخیر كه سردار حاج گلشاه مرادزهی سالهای آخر عمرش را سپری می كرد و خدمات شایانی جهت حل و فصل قضایا و مشكلات مردم انجام داده بود با پیشنهاد ایشان حاج داد الله زمام امور را به دست گرفت و به حل و فصل قضایا و اختلافات درونی و برونی طایفه پرداخت. و در این مدت كم به رفع اختلافات كثیر و قابل توجهی پرداخت. ایشان كه فردی مذهبی، متدین، خوش اخلاق ، صلح جو متعهد و خیر بود به زودی در قلوب همه مردم منطقه جای گرفت. كمك به مدارس دینی ، ساختن مسجد، به ویژه كمك به فقرا، مستمندان و بیوه زنان و ارتباط و رفت و آمد تنگاتنگ با علما و معتمدان از عواملی بود كه محبت ایشان را در قلوب تك تك مردم جای داد . او شخصیتی بود كه در وصف نمی گنجد . حاج داد الله پس از اینكه تامین می دهد و شورای تامین زاهدان با تامین وی موافقت می نماید دستگیر می شود و چون كه جنایتكاران رژیم این وضعیت را مشاهده نموده تصمیم گرفتند به هر نحوی كه شده ایشان را از میان بردارند. نا گفته نمایند كه در زمینه دستگیری ایشان مخبران و جاسوسان و منافقانی نقش داشتند كه شناسایی شده و انشاالله در اسرع وقت به سزای این جنایت هولناكشان خواهند رسید. حدود 20 ماه را در زندان گذرانید كه مدتی را كه در اطلاعات بازداشت بود چنان تحت شكنجه قرار گرفت كه پاهایش را دریل كرده بودند كه با ویلچر جابجا می شد و مدتی هم نابینا بود.
رژیم و ماموران منحوس اطلاعات به ایشان پیشنهاد می دهند كه اگر با آنها همكاری نماید و برای مردم بلوچ جاسوسی نماید آزاد خواهد شد. اما غیرت دینی و ایمانی اش او را از انجام چنین عملی باز می دارد. سرانجام در صبحگاه روز شنبه در زندان زاهدان جام شهادت را نوشید و به لقاء الله پیوست، و در عصر همان روز با حضور گسترده مردم اعم از علمای منطقه، معتمدان و ریش سفیدان، و سران طوایف، دانشگاهیان و حوزویان و عموم مردم با جمعیتی غیر قابل وصف و با مشوره علما و مفتیان بدون غسل با لباسهایش در اسماعیل آباد خاش به خاك سپرده شد. ناگفته نماند كه شبكه استانی رژیم ایشان را به عنوان قاچاقچی و ریگی معرفی نمود تا افكار عمومی را مشوش كند اما مراسم تشییع جنازه ایشان این دروغ پردازیهای آنان را بر ملا نمود. سنی نیوز
۱۳۸۸ اسفند ۴, سهشنبه
داد الله مرادزهی در میان خشم و غم مردم اسماعیل آباد خاش و حومه به خاک سپرده شد
23 02 2010
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر