۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

صادق افروز: نگاهی به بیانیه موسوی- کروبی




شور انقلابی مردم مصر و تونس ، تظاهرات خیابانی و درگیری با پلیس و قهرمانی های این دو ملت ، که تا کنون به سرنگونی دیکتاتور تونسی ، بن علی منجر شده و مبارک را هم در آستانه سقوط قرار داده است ، یخ های پیرامون جنبش توده ای در ایران را مذاب کرده است .جنبشی که پس از تقلب انتخاباتی ائتلاف احمدی نژاد – خامنه ای با شعار "رای من چه شد ؟" آغاز شد  در برخورد با ماشین سرکوب بی رحم نظام جمهوری اسلامی چنان به سرعت رادیکال شد که شعار مرگ بر خامنه ای و  سرنگونی کلیت نظام را جایگزین شعارهای نرم اولیه کرد . اما این جنبش به دلائل مختلف عقب نشینی کرد و از نظرها پنهان شد .شور و غوغایی که سراسر خاورمیانه را پس از آغاز نهضت مردم مصر فراگرفته است جوانان ایرانی را به از سر گیری انقلاب  تشویق کرده است .قرار است در 25 بهمن در یک رو دررویی با حاکمیت جمهوری اسلامی مردم دوباره به خیابان های تهران بیایند .در شرایط سانسور حاکم بر نشریات ایران ، فیس بوک و تویتر به عنوان وسائل ارتباطی بکار گرفته شده اند .
نقطه گرهی جنبش انقلابی در ایران قرار گرفتن یک رهبری رفرمیست در راس آن است که در یک دوره 10 ساله در تمامی جنایات رژیم حاکم شریک بوده است .این رهبری بر خلاف حرکت رادیکال گسترش یابنده جنبش که تغییر کامل نظام جمهوری اسلامی را می خواهد ، این جنبش را در چهارچوب تنگ قانون اساسی ارتجاعی  جمهوری اسلامی و سنت جنایتکارانه ده ساله  حکومت خمینی محدود می کند . در حالی که انقلابیون مصری در خیابان ها شعار می دهند "الشعب یرید اسقاط النظام " یعنی "مردم سقوط نظام را اراده می کنند " رهبران این جنبش در آخرین بیانیه ای که صادر کرده اند تمام هم وغم خود را بر حفظ و استمرار نظام قرار داده اند .بیانیه موسوی – کروبی مورخ19 بهمن 1389 بر آن است که باید به گفتمان دوره 10 ساله اولیه انقلاب بازگشت  .بر طبق این بیانیه باید گفتمانی را جانشین گفتمان حاکم نمود که :
اسلامیت و جمهوریت نظام و حاکمیت مردم سالاری بر همه شئونات کشور را تنها راه سعادت مردم می داند.(1)
این رهبری رفرمیست چنان حکومتی را در سر می پروراند که با مخلوط کردن اسلام و حاکمیت سیاسی چنان حکومتی را ایجاد کند که  بر همه شئونات کشور دخالت داشته باشد .آیا خواسته مردمی که بیش از سی سال حکومت اسلامی را تجربه کرده اند این است که دوباره یک رژیم اسلامی که در همه چیز دخالت کند بر سر کار بیاورند . موسوی – کروبی بخوبی از میزان نفرت مردم از رژیم اسلامی آگاهند .به همین دلیل به جای روی آوردن به توده های وسیع مردم در اقصا نقاط ایران به نیروهای سرکوب گر روی می آورند .آنها ، بسیج و سپاه را به کمک فرا می خوانند .در حالی که یک کلمه از اعدام های وحشیانه فعالین اقلیت های ملی در این یک ساله اخیر  و سرکوب جنبش های کارگری و دستگیری رهبران اتحادیه ای دم نمی زنند رو به سوی چاقوکشان سرکوبگر بسیج و سپاه می آورند :
ما بویژه اعتقاد داریم که در نهایت، بسیج و سپاه و نیروهای نظامی، ملت خود را تنها نخواهند گذاشت (2)
این حرف ها را اگر بخواهیم در میدان تحریر مصر برای جوانان مصری ترجمه کنیم به این می ماند که از شتر سواران حمله کننده به تظاهرات و پلیس ضد شورش بخواهیم که از حمایت از مبارک دست بشویند و به ملت بپبوندند .دغدغه حراست از نظام جمهوری اسلامی ، دغدغه موسوی – کروبی در بیانیه مورخ 19 بهمن شان است .بر خلاف مردمی که برچیده شدن کامل این سیستم ضد انسانی را طلب می کنند ، موسوی – کروبی هنوز از حفاظت از آرمان های انقلاب اسلامی صحبت می کنند :
از همان فردای پیروزی، دغدغه حراست و مراقبت از این دستاورد بزرگ(منظورشان این جمهوری جهل و جنایت است) در دل زن و مرد و پیر و جوان به جنبش درآمد تا مبادا کودتایی دیگر، تجاوز نظامی، و مهم تر از همه، انحراف از آرمان های انقلاب اسلامی، این نهال تازه رسته را در هم شکند (3)
چنین رهبری هیچ مناسبتی با رادیکالیزم جنبش انقلابی مردم ایران ندارد . مردم ایران از هر فرصتی برای ابراز نارضاتی های عمیق سیاسی و اقتصادی خود استفاده می کنند از همین فرصت پیش آمده و فراخوان 25 بهمن هم استفاده خواهند کرد . ولی خواسته های بر حق مردم کجا و این رهبری نامناسب کجا ! . بیانیه موسوی – کروبی حتی درمقایسه با البرادیی،  لیبرال مصری بسیار عقب مانده تر و ارتجاعی تر است . حداقل او از یک حکومت مذهبی دفاع نمی کند .
در جنبش جاری کسانی را داریم که معتقدند دارو دسته حاکم بروند ، هرکس دیگری بیاید بهتر است .ولی آیا این همان کلاه گشادی نبود که در انقلاب 57 بر سر مان رفت .آیا اگر به کنه عقاید ارتجاعی خمینی آگاهی یافته بودیم در کنار مبارزه با رژیم شاه ، مبارزه با هژمونی او را به پیش نمی بردیم ؟ آیا اگر با دقت بیشتری عباراتی چون  "مردم مسلمان ایران " و " انقلاب اسلامی ایران " را مورد توجه قرار می دادیم متوجه نمی شدیم که در پس این عبارات چه دریایی از خون ، شکنجه و جنایت نهفته است ؟ آیا با کمک همین انقلاب اسلامی و در پرتو همین آرمان های انقلاب اسلامی نبود که یک نسل کامل از رهبران انقلاب 57 و رهبران کارگری و جنبش های ملی قتل عام شدند ؟ جملات بکار گرفته شده توسط موسوی – کروبی در این بیانیه را که من زیرشان خط کشیده ام اگر کنار هم بگذاریم خلاصه خواسته هایشان را متوجه می شویم :برای جلوگیری از انحراف از آرمان های انقلاب اسلامی ،بسیج ، سپاه و نیروهای نظامی را به کمک بگیریم تا بر همه شئونات کشور مسلط شده ، اسلام و نظام را نجات بدهیم .
استراتژی سرمایه داری جهانی نیز کمک به همین جریان است .آنها با تمام زرادخانه نبلیغی شان سعی می کنند قبل از آنکه انقلاب در ایران اوج بگیرد  و توده های کار وزحمت وارد میدان شوند ،و تشکیلات و سازمان های خود رابوجود آورند، با کمک برخی از نیروهای درونی سپاه و بسیج  و با برخی تغییرات سطحی،موانع پیشاروی رشد مناسبات نئولیبرالی در ایران را از میان بردارند . تمامی مستمری بگیران ایرانی دستگاه های تبلیغاتی که به سوی ایران نشانه رفته اند از این زاویه برخورد می کنند .این فعالیت ها از تلاش های موسوی – کروبی برای حفظ ماشین سرکوب سپاه – بسیج ونظام جمهوری اسلامی حمایت می کنند .
این روزها مصاف با سالگرد روی کار آمدن جمهوری اسلامی است .برپایی جمهوری اسلامی ، شکست انقلاب 57 بود .آنچه قرار بود شکل بگیرد بر باد رفت .سنگر های برپاشده یک به یک توسط ارتجاع بازپس گرفته شدند .شوراهای کارگری  و دهقانی ، احزاب سیاسی ،تجمعات و بحث های خیابانی  ،گروه های دانشجویی و دانش آموزی ، روزنامه ها و مجلات مترقی ، شوراهای محلات، گروه های متعلق به اقلیت های ملی و مذهبی  یکی پس از دیگری در هم کوبیده شدند .اگر نخواهیم این فاجعه دوباره تکرار شود به مانیفست رهبران سیاسی  وبیانیه هایشان می بایست با دقت بیشتری نگاه کنیم . اگر نخواهیم انقلاب دوباره بمیرد بهتر است به چنین رهبرانی اعتماد نکنیم .
صادق افروز
19 بهمن 1389، هشتم فوریه 2011
1. بیانیه موسوی – کروبی مورخ 19 بهمن 1389 ، هشتم فوریه 2011
2.همین بیانیه
3. همین بیانیه


هیچ نظری موجود نیست: