« ژئو پولیتیک قدرت های اروپائی در رابطه با خاورمیانه و رقابت های آنان » - بخش بیست دوم ،
پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۰ فوريه ۲۰۱۱
کاظم رنجبر
پیشگفتار :لازم است ، در راستای شناخت از سیاست های قدرت های استعماری و رقابت های آنان ،در جهت استقرار واستمرار سلطه خود درمناطق سوق الجیشی ، غارت ثروت های مادی و معنوی ملت های ضعیف و عقب مانده ،در گیر استبداد ،و تبدیل این ملت ها ، به مستعمرات رسمی ،و غیر رسمی خود، ایجاد جنگ های منطقه ای ،چه بسا در نهایت تقسیم و تجزیه این کشور ها و این ملت ها، نگاه کوتاهی براین رقابت های قدرت های اروپائی در رابطه با خاورمیانه ، خصوصآ از زمانیکه قدرتی با ابعاد و ماهیت امپراطوری چون امپراطوری عثمانی ، ، در همسایگی غرب ایران ظاهر شد،نظری می اندازیم. برای اینکه ، رقابت های روسیه ،آلمان ،انگلیس،وعثمانی ، در قرن نوزدهم، در این منطقه ، خسارات سنگین به ملت ایران وارد آورده اند ، تا جائیکه نه تنها ،بخشی از وطن ما از این رقابت ها تجزیه شد، بلکه حتی خاک ایران بیطرف ، تبدیل به میدان عملیات جنگ های رسمی این قدرت ها گردید و خسارات انسانی و مادی به ملت و مملکت ایران وارد آوردند. .دنباله همین سیاست ها درطول قرن بیستم ، و امروزدر سر آغاز قرن بیست و یکم با پوشش های مختلف ، پان اسلامیزم ، پان ترکیسم ، پان عربیسم ، ادامه دارند.
ظهورحرکت های «اسلام سیاسی » در ایران ،وسایر کشورهای مسلمان ، که در نهایت در ایران ، به استفرار :نظام جمهوری ابتر اسلام ناب محمدی روح الله خمینی ،روحانی با اندیشه های قرون وسطائی را بر ملت ایران تحمیل کرد ، دستاورد و دنباله این رقابت های ژئو پولیتیک قدرت های استعماری هستند.در سال 2007 ، مایر دا گان (Meir Dagan ) رئیس سازمان اطلاعاتی اسرائیل ، در راستای تغیر نظام حکومتی در ایران ، پیش نهاد فعال کردن ، گروه های تجزیه طلب قومی ، آذری ، بلوچ ، عرب ، و کرد را ، به ایالات متحده آمریکا پیشنهاد می کند .(1) همین امروز این رقابت ها ، «گرایش های تجزیه طلبانه قومی ، زبانی -فرهنگی ، ونژادی » توسط عاملان و بخشی از ایرانیان نا آگاه از این سیاست های ایران بر باد ده ، آب در آسیاب این سیاست نو استعماری می زنند.
لذا ، لازم و ضروری است ، یک بخش این مقاله را ، در این مرحله حساس به تاریخ این رقابت ها ،و زیر بنای سیاسی و ایده ئولوژی آن اختصاص دهیم. با این هیت حا کمه جاهل و جانی بی وطن و بدون عرق ملی ، که برای حفظ قدرت انحصاری خود ، دستانشان تا مفرق ، به خون بهترین فرزندان این ملت آغشته است ، هر ایرانی وطن دوست باید این توطئه و خطر را با تمام ابعادش حس بکند ،و سایر هموطنان را از این سیاست ایران بر بادده آگاه سازد. لازم به یاد آوری است : وطن و سرزمین اجدادی یک ملت ، چادر عشایری نیست ،که بگوئیم ، چون ازرفتار ساکنان چادرهای مجاور خوشمان نمی آید ، چوب چادر هایمان را می کنم ، دویست متر پائینتر ، یا صد متر بالاتر ، دور از مزاحمت دیگران چادر می زنیم .
موقعیت جغرافیائی ایران ، در شمال ، با یک همسایه قلدور وزور گو ، در جنوب با قدرت های رقیب همسایه شمالی ، منابع عظیم انرژی ، دریای آزاد، قدرت های نوظهور، چین و هندوستان ،و احتیاج مبرم این دو کشور،هرکدام ، با جمعیتی بیش از یک ملیارد نفر به انرژی سوخت ، از یک طرف ،و بازار برای صادرات محصولات صنایع و کشاورزی خود،وطن ما را در چنان موقعیت حساس قرار داده است ،که کوچکترین اشتباه ، باعث تجزیه این کشور خواهد شد. این آخوندها های حکومتی ، دنباله آن اعراب مهاجم چهارده قرن پیش ، همراه با همان اندیشه های دوران جاهلیت ، ملت و مملکت را غنائم جنگی و بردگان خود می دانند ، همچنانیکه اعراب مهاجم چهارده قرن پیش ، این ملت را کشت و هستی آنان را چاپید ،و مملکت را ویران کرد، تخم ترکه آنان همان رابطه را با ملت ایران دارند .مگر محمد مصباح یزدی نگفت : وطن پرستی عین گاو پرستی است؟ !!!
ژئو پلتیک قدرت ها اروپائی ، در رابطه با خاورمیانه وجهان اسلام در این منطقه.
طرح این سلسله مقالات را در رابطه با ،ایران وقدرت های استعماری ! طوری تنظیم کرده بودم ، که بخش سوم این مقاله را به :ژئو پولیتیک روسیه تزاری ،و روسیه شوروی ، خصوصأ ژئو پولیتیک این کشور در رابطه با کشور های حوزه ً دریای خزر ، اختصاص بدهم. اما با مطالعه تاریخ منطقه خاورمیانه ، و رقابت های قدرت های بزرگ در این منطقه ،جنگ های طولانی این قدرت ها برای سلطه دائمی خود بر منطقه و ساکنان آن مرا بر آن داشت ،که یک نگاه کلی از منظر ژئوپولیتیک و رقابت های قدرت های بزرگ اروپائی وپیمانهای نظامی آنها با اهداف استقرار سلطه دائمی خود بر منطقه خاورمیانه را قبل از ژئو پولیتیک روسیه و روسیه شوروی در حوزه دریای خزر ، در اختیار خوانند گان بگذارم. در پی مطالعات تاریخ و نحوه دخالت های قدرت های استعماری در خاورمیانه ،بخاطر موقعیت ژئواستراتژیک فلات ایران ، قدرت های بزرگ همیشه یک هدف معین و مشخص ، در رابطه با این کشور را تعقیب می کردند و هنوز هم تعقیب می کنند ، آن سیاست : یا تسلط کامل بر ایران ،یا تجزیه ایران است. قرارداد نانوشته 1907 بین روسیه تزاری ، با رقیب خود ، امپراطوری بریتانیا که ایران را به سه منطقه ، منطقه شمالی ، زیر نفوذ روسیه ، منطقه جنوبی ، زیر نفوذ انگلیس ،و یک منطقه به ظاهر مرکزی مستقل ،برای جدا کردن برخورد رقابت های دو حریف قهار ، نمونه تاریخی این سیاست است ،که در جنگ اول جهانی ، و جنگ دوم جهانی ، همین قدرت ها ، همین سناریو راعلیه منافع ملی ،و میهنی یک کشور ،که در هردو جنگ اعلام بیطرفی کردبود ، بازی کردند ،و ایران تبدیل به میدان جنگ قدرت های رقیب شد و چه خسارات انسانی و مادی بر این ملت زدند و در این جنایت ها ، قدرت های استعماری تا یک قدمی تجزیه کشور پیس رفتند.(اشاره به تلاش روسیه شووروی ، برای تجزیه آذربایجان و کردستان در سال 1944-1945).
* * *
جنگهای صلیبی ،(2) سال 1095- تا سال 1291 ، بین اروپای مسیحی و مسلمانان خاورمیانه ، دوقرن ، با 9 بار لشگر کشی قدرت های اروپائی ، به رهبری پاپ ها ، در نهایت با پیروزی مسلمانان ، به پایان رسید.اگرچه به ظاهر این جنگ ها ،عنوان جنگ مذهبی ، بین مسیحیان و مسلمانان در تاریخ قلمداد می شود،ولی در حقیقت ،این جنگ های دارای ابعاد سیاسی واقتصادی داشتند. چون با بقدرت رسیدن مسلمانان در منطقه خاورمیانه ،وتسلط آنها به شرق مدیترانه از یک طرف ،و در بخش شرقی ،تسلط مسلمانان به اقیانوس هند و راه ابریشم ،تجارت بین هندوستان و چین ، با اروپا این بار در اختیار مسلمان قرار گرفت ، لذا دلیل اصلی این جنگهای طولانی در رابطه با ژئو پولیتیک آن عصر بود. وگرنه ، نه حضرت عیسی اروپائی بود ،نه فلسطین ونه بیت اللحم محل تولد مسیح، در اروپا قرار دارند.
وانگهی ، مسیحیت ، اولین بار توسط امپراطور روم با ستان ، کنستانتن اول((متولد 272- مرگ 331 ) که خود مسیحیت را به عنوان دین قبول کرده بود ومدت 31 سال امپراطور روم بود ، به مفهوم یک دین و ایده ئولوژی 300 سال بعد از ظهور مسجیت تبدیل به مذهب حکومتی شد، و اروپا ، با شمشیر لژیون های امپراطوری روم ، تبدیل به کانون مسیحیت شد.(3)
قبل از توسعه علم و انقلاب صنعتی در اروپا ، لشگر کشی و تسخیر وتسلط بر سرزمین ملت های های مغلوب تبدیل آنان به برده و حتی فروش این انسان ها در بازار های برده فروشی ، حتی انتقال ملیونهای آفریقائی با تکیه بر سلاح های آتشین این مئومنان پیرو حضرت مسیح !!! به قاره آمریکا برای کار بی مزد ، تنها راه تحکیم قدرت ،و جمع آوری ثروت بود.ملت های مغلوب نه تنها تبدیل به برده ، وکشاورز ارزان قیمت می شدند، در نهایت ، با تحمیل مالیات های سنگین بر این ملت ها ، امپراطوران ،و شاه شاهان ، بر ثروت و قدرت خود می افزودند.در حقیقت جنگهای صلیبی برای غارت ثروت های ملت های مغلوب و تبدیل آنان به برده و رعیت امپراطور بود. همین اصل شامل جنگهای مسلمانان عرب و رفتار آنان با ملت های مغلوب را نیز شامل می شود. 1400 سال بعد از شکست ایرانیان از اعراب ، هنوز هم ملت ایران ، به تخم و ترکه اعراب متجاوز چهارده قرن پیش ، مالیات ، بصورت خمس و زکوت ، سهم امام می دهند . اسم فرزندانشان را غلام علی ، غلام حسن و غلام حسین و غلام رضا ، عبد المحمد ، عبد العلی ، عبدالرضا ، ... می گذارند.ایرانی بی تفاوت ،چه بسا نا آگاه از تاریخ وطن خود، تحت تآثیر تبلیغات یک مشت آخوند ، بعد از گذشت قرنها ، برای متجاوزین به شرف ناموس و وطن اش گریه می کند حتی برای آنان امامزاده و بار گاه می سازند.
امواج مها جرت های اقوام ترک تبار از آسیای مرکزی به فلات ایران ،ونقش آن در ژئوپولتیک ایران دیروز ، وایران امروز.(4 )
* * * *
از گذشته های بسیار دور جوامع بشری ، بخاطر نبود دولت های با سازمانهای متمرکز حکومتی ، و مرزهای مشخص بین دولتها ، اقوام مختلف که بصورت قومی ، قبیله ای ،و اغلب با اقتصاد دامداری زندگی می کردند، اغلب در جستجوی مراتع سرسبز ،و گریز از جنگ های محلی قومی و ایلی ، به مناطق دیگر کوچ می کردند.از قرن نهم میلادی ، اقوام ترک تبار از آسیای مرکزی ، در مراحل مختلف ، به ایران کوچ کردند ، بعضی از این ایلات و قبیله ،بصورت دواطلب ، همراه با خوانین خود ، وارد نیروهای نظامی ایران می شدند ،و بعد از سالها اقامت و خدمت به سلاطین حاکم ، خود سرکردگان این قبائل ، با کوچکترین آگاهی از تضعیف قدرت سلاطین ، خود با سرنگونی آنان ، سلسله های نوینی را بنام اجداد و سرکرده گان خود ، بنیان می نهادند.سلسله عزنویان ، سلجوقیان ،خوارزمیان ، نمونه از این کوچ و مهاجرت های اقوام ترک تبار ، به فلات ایران ، از قرن نهم میلادی تا حمله مغول (از سال 1220 تا 1231) اشغال کامل ایران توسط این قوم و مرگ سلطان جلا الدین خوارزمی و پایان سلسله خوارزمشاهان ، این کوچ و مهاجرت اقوام ترک تبار ادامه داشت.
یک اصل بسیار مهم را نباید فراموش کرد،آن: ادغام و جذب شدن (assimilation ) این اقوام ترک تبار در فرهنگ و تمدن ایرانی با قدمت چند ین هزار ساله بود. به عنوان مثال ، وقتی که به نام های سلاطین سلجوقیان رومی که از سال نیمه قرن یازدهم تاپایان قرن سیزدهم در آسیای صغیر حکومت می کردند ، از بین 20 سلطان این سلسله ، 9 سلطان نام های اصیل و اسطورهای ایرانی چون :کیخسرواول- کیخسرو دوم- کیخسرو سوم- کیکاوس اول- کیکاوس دوم – کیقباد اول – کیقباد دوم – کیقباد سوم – و فرامرز داشتند (5)
همه این اسامی اساطیری ، از شاهنامه فردوسی ،که خود این اثر وزین از منظرارزش فرهنگی که حتی دربین شخصیت های علمی و فرهنگی دنیا ، این اثر را معادل اساطیر یونان باستان می دانند، در زمان سلطان محمود عزنوی این سلطان ترک تبارولی شیفته فرهنگ ایران باستان آفرید شده است .
وقتی به نام و شهرت علمی دانشمندان و ادبائیکه چون: فردوسی ، غضائری رازی ،کسائی مروی،منشوری سمرقندی ، عسجدی مروی ،فرخی سیستانی ، عنصری بلخی ودانشمندی چون ابوریحان بیرونی(6) ، ابوعلی حسین بن محمد ، ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی ، فضل بن احمد اسفراینی و ، وزیر معروف سلطان محمود ، حسنک وزیر و دبیر مخصوص او :ابو نصر مشکان ، را در تاریخ ایران می خوانیم ،این خود نشانگر ،عمق فرهنگ غنی وعلمی ایرانی را در زمان سلطنت غزنویان (975-1187) را نشان می دهد .
ظهور امپراطوری ترک تبارعثمانی در غرب ایران و نگاهی مختصر بر ژئوپولیتیک این امپراطوری وتاثیر سیاسی ، فرهنگی آن بر جامعه ایران.
خوانند گان ملاحظه کردند ، تا قبل از حمله مغول ، مهاجرت اقوام ترک تبار به فلات ایران، در نهایت به ادغام این اقوام در فرهنگ ایرانی ،و قبول دین اسلام ، ورسیدن به قدرت سلطنتی در ایران از طریق سلسله های مختلف منتهی می شد.اما با ظهور امپراطوری عثمانی (از1293 میلادی تا 1923 میلادی ) کشوری ایکه مدت شش قرن بر بخشها ئی از خاورمیانه ، اروپای شرقی ،و شمال آفریقا ، مسلط بود،و در ادوار مختلف ، بخشهائی از سرزمین ایران را از طریق قدرت نظامی ، نفوذ فرهنگی (زبان ترکی – مذهب اسلام سنی – پان ترکیسم –پان تورانیسم ) همراه با پیمانهای نظامی با قدرت های اروپائی در اختیار خود داشت ، لذا لازم است ژئوپولتیک این امپراطوی در گذشته و امروز مورد مطالعه ما ایرانیان قرار بگیرد.اگر چه امروز امپراطور عثمانی به صفحات تاریخ سپرده شده است ، فراموش نکنیم ، خاطره تاریخی ملت ها ، بخشی از ایده ئولوژی حکومتی دولت های حاکم وجانشین را طرح، و دورنمای آینده آن دولت ها را نشان می دهند.بعد از فرو پاشی امپراطوی روم با ستان ، قرنها دولتهای اروپائی همراه با امپراطوران خود ،چون: شارلمانی (Charlemagne.742-814 ) ، شارل کن (Charles Quint .1500-1558 ) حتی امپراطوران روسیه تزاری خواب و خیال تجدید امپراطوری روم باستان را داشتند،عقاب دوسر نشان رسمی امپراطوری روم شرقی ، نشان رسمی امپراطوری روسیه تزاری بود، امروز هم تزار های ما بعد بلشویکی و انترناسیونالیزم کمونیستی ، همین نشان امپراطوری روسیه تزاری را با همان سیاست سلطه گری خود ،که هرگز در نظام کمونیستی نیز این سیاست سلطه گری تغیر نکرده بود ، ادامه دارد .امپراطور ها می میرند ، ولی سیاست سلطه گری امپرالیستی امپراطور ها ادامه دارند.
ظهور امپراطوری عثمانی و نگاهی مختصر به ژنو پولیتیک این امپراطوری در رابطه با ایران، واقوام ایرانی .
سلسله عثمانی ،از طایفه کاوی (Kavi )یکی از 24 طایقه از قبیله ترک تبار اغوزها برخاسته است .(7 )
برخاسته است،که ازقرن نهم میلادی به مروز از آسیای مرکزی به طرف فلات ایران کوچ می کردند ،و این طایفه کاوی در قرن یازدهم ، در شمال غربی آسیای صغیر زمانی که سلجوقیان روم در آن منطقه حکومت می کردند ، ساکن شدند.در حا لیکه سلاطین سلاجقه روم ، مستقر در در آناتولی دوران نزول خود را طی می کردند ، برعکس ، طایفه کاوی به رهبری قاضی عثمان (1281-1326)، که به دین اسلام نیز گرویده بودند ، به مرور بر قدرت و وسعت سرزمین تحت فرمانروائی خود ، با تدبیر و شمشیر گسترش می دادند .قبائل اغور با رسیدن به آناتولی به دین اسلام مذهب حنفی گرویدند ، امپراطوری عثمانی ناشی از نام بنیانگذار این امپراطوری است.در سا ل 1299 عثمان پاشا ، شهر (Mocaden-در زبان لاتین ، بیلجیک –Bilecik- در زبان ترکی استانبولی ) را که تا آن زمان متعلق به امپراطوری بیزانس بود ، به تصرف خود در آورد. بنا به عقیده مورخین ، در واقع ظهور امپراطوری عثمانی ، ارتش و قدرت حکومتی و نظامیاین امپراطوری را نشان می دهد .با تصرف این شهر ، عثمان پاشا به خود لقب :سلطان داد و در تاریخ ، نام امپراطوری عثمانی ، از بنیانگذار آن ، یعنی عثمان یکم ناشی می شود.عثمان یکم قبل از مرگ اش ، شهرهای و قلاع متعدی را که متعلق به امپراطوری بیزانس به تصرف خود در آورد .
امپراطوری عثمانی ، با استفاده از سه سیاست فرهنگی ، سیاسی ،و نظامی ، با نیروی نظامی خود بر وسعت امپراطوری خود افزود.در این سیاست ، رفتارش با مسیحیان اروپائی ، مسلمانان عرب سنی مذهب ،و با ایرانیان ، خصوصأ ایرانیان ترک زبان آذربایجان ، قفقار ، متفا وت بود.
همانطوریکه در بالا اشاره کردم ، در قرون وسطی ، کلمه ملت ، به معنی امروزی آن ، معادل :Nation – وجود نداشت. ساکنان یک منطقه مشخص جغرافیائی ، رعا یای :(Sujet ) پادشاه یا سلطان آن محدودهً جغرافیائی بودند .پادشاه با نیروی نظامی خود امنیت منطقه را تامین می کرد ،در مقابل ، رعایا به پادشاه مالیات می دادند. همین رابطه پادشاه با رعایای خود ، باعث جنگهای خونین ، بین پاپ ها و پادشاهان را فراهم می کرد . این جنگ ها در اروپا ، قرن ها طول کشید،و خسرات مهم انسانی و ومادی بجای گذاشت .پاپ ها به این« اصل و منطق خود » تکیه می کردند ، که ساکنان اروپا ، مسیحی هستند ، لذا باید از پاپ ها و فرامین . فتاوی او تبعیت بکنند. پادشاهان هم این منطق را پیش می کشیدند ، که پاپ ها و روحانیون ، جزئی از رعایای شاه هستند ، لذا باید از پادشاه و دستورات او فرمان ببرند.همین امر باعث شد ، که پادشاهان انگلیس ، برای حفظ استفلال خود از پاپ ، بعد از جنگ های خونین ، مذهب انگلیکانیسم را با تمام قطعات و اصول وشریعت اش در سال 1559 برای انگلستان ساختند ، واز این طریق نفود غیر مستقیم فرانسه ، اسپانیا و ایتالیا را در امور انگلستان قطع کرد .
همین رفتار و منش را در بین سلاطین عثمانی ، در طول سلطنت شش قرن خود ، بر بخش های مهم خاورمیانه، اروپای شرقی ،و شمال آفریقا را می توان مشاهده کرد.اضاقه بر این که سلاطین عثمانی خود را خلیفه ً مسلمین جهان ، بر مسلمانان ، با تکیه بر قدرت نظامی خود تحمیل می می کردند.امپراطوری عثمانی ، برای تحکیم و گسترش سلطه خود ، در راستای این هدف ، 3 - اصل مهم را ، دردکترین ژئوپولتیک خود گنجانده بود.
از آنجائیکه جمهوری ترکیه امروز نیز ، بخشی از آن سیاست را ، در کشورهای ترک تبار و ترک زبان ،آسیای مرکزی ، خصوصآ بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق زیر پوشش برنامه اقتصادی- فرهنگی – سیاسی ، با نام :Turk Isbirligi ve Kalkinma Agensi – آژانس توسعه و همکاری ترکیه .پیش می برد .لذا لازم است ، نظری به ژئوپولتیک امپراطوری عثمانی ، در اوج قدرت خود ، خصوصآ در دوران سلطنت سلطان سلیمان قانونی (متولد 1494- مرگ 1566 ) که مدت 46 سال بر امپراطوری عثمانی با وسعت 5 ملیون پانصد هزار کیلومتر مربع
، با جمعیتی بیش از 35 ملیون نفر حکومت می کرد( در مقایسه با انگلستان ، این کشور در قرن هیفد هم 7 ملیون و پانصد هزار نفر جمعیت داست ) نظری بیندازیم. فراموش نباید کرد ، کشور ایران ، خصوصأ مناطق آذربایجان و کردستان ، در طول امپراطوری عثمانی ، با رها و بار ها مورد تجاوز این دولت پر قدرت نظامی و اسلامی قرار گرفت ، و بخش هائی از ایران ، تجزیه شد. در تجزیه بخش هائی از قفقاز ، عراق از ایران ، که در نهایت ، روسیه تزاری قفقاز را و انگلستان ، عراق را صاحب شد ند.سیاست توسعه طلبی امپراطوری عثمانی به سرزمین ایران ف با حملات نظامی ، با پوشش ظاهری دفاع از «برادران ترک تبار ، سنی مذهب » نقش داشت. حرکت های سیاسی و فرهنگی :پان ترکیسم و پان تورانیسم ،( 8) بخشی از فغالیت های سیاسی و فرهنگی جناح افراطی ، در جمهوری ترکیه ، وجمهوری آذربایجان بر ریاست جمهوری الهام علی اوف هستند . (ادامه دارد )
به قلم : کاظم رنجبر . دکتر در جامعه شناسی سیاسی .
پاریس 9 فوریه 2011 .
- اقتباس بطور کامل و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده و نام سایت ، کاملأ آزاد است .
بخش بیست و سوم : اسلام چون سلاح سیاسی ، ژئو پولتیک امپراطوری عثمانی و جمهوری ترکیه امروز .
ماخذ :
ظهورحرکت های «اسلام سیاسی » در ایران ،وسایر کشورهای مسلمان ، که در نهایت در ایران ، به استفرار :نظام جمهوری ابتر اسلام ناب محمدی روح الله خمینی ،روحانی با اندیشه های قرون وسطائی را بر ملت ایران تحمیل کرد ، دستاورد و دنباله این رقابت های ژئو پولیتیک قدرت های استعماری هستند.در سال 2007 ، مایر دا گان (Meir Dagan ) رئیس سازمان اطلاعاتی اسرائیل ، در راستای تغیر نظام حکومتی در ایران ، پیش نهاد فعال کردن ، گروه های تجزیه طلب قومی ، آذری ، بلوچ ، عرب ، و کرد را ، به ایالات متحده آمریکا پیشنهاد می کند .(1) همین امروز این رقابت ها ، «گرایش های تجزیه طلبانه قومی ، زبانی -فرهنگی ، ونژادی » توسط عاملان و بخشی از ایرانیان نا آگاه از این سیاست های ایران بر باد ده ، آب در آسیاب این سیاست نو استعماری می زنند.
لذا ، لازم و ضروری است ، یک بخش این مقاله را ، در این مرحله حساس به تاریخ این رقابت ها ،و زیر بنای سیاسی و ایده ئولوژی آن اختصاص دهیم. با این هیت حا کمه جاهل و جانی بی وطن و بدون عرق ملی ، که برای حفظ قدرت انحصاری خود ، دستانشان تا مفرق ، به خون بهترین فرزندان این ملت آغشته است ، هر ایرانی وطن دوست باید این توطئه و خطر را با تمام ابعادش حس بکند ،و سایر هموطنان را از این سیاست ایران بر بادده آگاه سازد. لازم به یاد آوری است : وطن و سرزمین اجدادی یک ملت ، چادر عشایری نیست ،که بگوئیم ، چون ازرفتار ساکنان چادرهای مجاور خوشمان نمی آید ، چوب چادر هایمان را می کنم ، دویست متر پائینتر ، یا صد متر بالاتر ، دور از مزاحمت دیگران چادر می زنیم .
موقعیت جغرافیائی ایران ، در شمال ، با یک همسایه قلدور وزور گو ، در جنوب با قدرت های رقیب همسایه شمالی ، منابع عظیم انرژی ، دریای آزاد، قدرت های نوظهور، چین و هندوستان ،و احتیاج مبرم این دو کشور،هرکدام ، با جمعیتی بیش از یک ملیارد نفر به انرژی سوخت ، از یک طرف ،و بازار برای صادرات محصولات صنایع و کشاورزی خود،وطن ما را در چنان موقعیت حساس قرار داده است ،که کوچکترین اشتباه ، باعث تجزیه این کشور خواهد شد. این آخوندها های حکومتی ، دنباله آن اعراب مهاجم چهارده قرن پیش ، همراه با همان اندیشه های دوران جاهلیت ، ملت و مملکت را غنائم جنگی و بردگان خود می دانند ، همچنانیکه اعراب مهاجم چهارده قرن پیش ، این ملت را کشت و هستی آنان را چاپید ،و مملکت را ویران کرد، تخم ترکه آنان همان رابطه را با ملت ایران دارند .مگر محمد مصباح یزدی نگفت : وطن پرستی عین گاو پرستی است؟ !!!
ژئو پلتیک قدرت ها اروپائی ، در رابطه با خاورمیانه وجهان اسلام در این منطقه.
طرح این سلسله مقالات را در رابطه با ،ایران وقدرت های استعماری ! طوری تنظیم کرده بودم ، که بخش سوم این مقاله را به :ژئو پولیتیک روسیه تزاری ،و روسیه شوروی ، خصوصأ ژئو پولیتیک این کشور در رابطه با کشور های حوزه ً دریای خزر ، اختصاص بدهم. اما با مطالعه تاریخ منطقه خاورمیانه ، و رقابت های قدرت های بزرگ در این منطقه ،جنگ های طولانی این قدرت ها برای سلطه دائمی خود بر منطقه و ساکنان آن مرا بر آن داشت ،که یک نگاه کلی از منظر ژئوپولیتیک و رقابت های قدرت های بزرگ اروپائی وپیمانهای نظامی آنها با اهداف استقرار سلطه دائمی خود بر منطقه خاورمیانه را قبل از ژئو پولیتیک روسیه و روسیه شوروی در حوزه دریای خزر ، در اختیار خوانند گان بگذارم. در پی مطالعات تاریخ و نحوه دخالت های قدرت های استعماری در خاورمیانه ،بخاطر موقعیت ژئواستراتژیک فلات ایران ، قدرت های بزرگ همیشه یک هدف معین و مشخص ، در رابطه با این کشور را تعقیب می کردند و هنوز هم تعقیب می کنند ، آن سیاست : یا تسلط کامل بر ایران ،یا تجزیه ایران است. قرارداد نانوشته 1907 بین روسیه تزاری ، با رقیب خود ، امپراطوری بریتانیا که ایران را به سه منطقه ، منطقه شمالی ، زیر نفوذ روسیه ، منطقه جنوبی ، زیر نفوذ انگلیس ،و یک منطقه به ظاهر مرکزی مستقل ،برای جدا کردن برخورد رقابت های دو حریف قهار ، نمونه تاریخی این سیاست است ،که در جنگ اول جهانی ، و جنگ دوم جهانی ، همین قدرت ها ، همین سناریو راعلیه منافع ملی ،و میهنی یک کشور ،که در هردو جنگ اعلام بیطرفی کردبود ، بازی کردند ،و ایران تبدیل به میدان جنگ قدرت های رقیب شد و چه خسارات انسانی و مادی بر این ملت زدند و در این جنایت ها ، قدرت های استعماری تا یک قدمی تجزیه کشور پیس رفتند.(اشاره به تلاش روسیه شووروی ، برای تجزیه آذربایجان و کردستان در سال 1944-1945).
* * *
جنگهای صلیبی ،(2) سال 1095- تا سال 1291 ، بین اروپای مسیحی و مسلمانان خاورمیانه ، دوقرن ، با 9 بار لشگر کشی قدرت های اروپائی ، به رهبری پاپ ها ، در نهایت با پیروزی مسلمانان ، به پایان رسید.اگرچه به ظاهر این جنگ ها ،عنوان جنگ مذهبی ، بین مسیحیان و مسلمانان در تاریخ قلمداد می شود،ولی در حقیقت ،این جنگ های دارای ابعاد سیاسی واقتصادی داشتند. چون با بقدرت رسیدن مسلمانان در منطقه خاورمیانه ،وتسلط آنها به شرق مدیترانه از یک طرف ،و در بخش شرقی ،تسلط مسلمانان به اقیانوس هند و راه ابریشم ،تجارت بین هندوستان و چین ، با اروپا این بار در اختیار مسلمان قرار گرفت ، لذا دلیل اصلی این جنگهای طولانی در رابطه با ژئو پولیتیک آن عصر بود. وگرنه ، نه حضرت عیسی اروپائی بود ،نه فلسطین ونه بیت اللحم محل تولد مسیح، در اروپا قرار دارند.
وانگهی ، مسیحیت ، اولین بار توسط امپراطور روم با ستان ، کنستانتن اول((متولد 272- مرگ 331 ) که خود مسیحیت را به عنوان دین قبول کرده بود ومدت 31 سال امپراطور روم بود ، به مفهوم یک دین و ایده ئولوژی 300 سال بعد از ظهور مسجیت تبدیل به مذهب حکومتی شد، و اروپا ، با شمشیر لژیون های امپراطوری روم ، تبدیل به کانون مسیحیت شد.(3)
قبل از توسعه علم و انقلاب صنعتی در اروپا ، لشگر کشی و تسخیر وتسلط بر سرزمین ملت های های مغلوب تبدیل آنان به برده و حتی فروش این انسان ها در بازار های برده فروشی ، حتی انتقال ملیونهای آفریقائی با تکیه بر سلاح های آتشین این مئومنان پیرو حضرت مسیح !!! به قاره آمریکا برای کار بی مزد ، تنها راه تحکیم قدرت ،و جمع آوری ثروت بود.ملت های مغلوب نه تنها تبدیل به برده ، وکشاورز ارزان قیمت می شدند، در نهایت ، با تحمیل مالیات های سنگین بر این ملت ها ، امپراطوران ،و شاه شاهان ، بر ثروت و قدرت خود می افزودند.در حقیقت جنگهای صلیبی برای غارت ثروت های ملت های مغلوب و تبدیل آنان به برده و رعیت امپراطور بود. همین اصل شامل جنگهای مسلمانان عرب و رفتار آنان با ملت های مغلوب را نیز شامل می شود. 1400 سال بعد از شکست ایرانیان از اعراب ، هنوز هم ملت ایران ، به تخم و ترکه اعراب متجاوز چهارده قرن پیش ، مالیات ، بصورت خمس و زکوت ، سهم امام می دهند . اسم فرزندانشان را غلام علی ، غلام حسن و غلام حسین و غلام رضا ، عبد المحمد ، عبد العلی ، عبدالرضا ، ... می گذارند.ایرانی بی تفاوت ،چه بسا نا آگاه از تاریخ وطن خود، تحت تآثیر تبلیغات یک مشت آخوند ، بعد از گذشت قرنها ، برای متجاوزین به شرف ناموس و وطن اش گریه می کند حتی برای آنان امامزاده و بار گاه می سازند.
امواج مها جرت های اقوام ترک تبار از آسیای مرکزی به فلات ایران ،ونقش آن در ژئوپولتیک ایران دیروز ، وایران امروز.(4 )
* * * *
از گذشته های بسیار دور جوامع بشری ، بخاطر نبود دولت های با سازمانهای متمرکز حکومتی ، و مرزهای مشخص بین دولتها ، اقوام مختلف که بصورت قومی ، قبیله ای ،و اغلب با اقتصاد دامداری زندگی می کردند، اغلب در جستجوی مراتع سرسبز ،و گریز از جنگ های محلی قومی و ایلی ، به مناطق دیگر کوچ می کردند.از قرن نهم میلادی ، اقوام ترک تبار از آسیای مرکزی ، در مراحل مختلف ، به ایران کوچ کردند ، بعضی از این ایلات و قبیله ،بصورت دواطلب ، همراه با خوانین خود ، وارد نیروهای نظامی ایران می شدند ،و بعد از سالها اقامت و خدمت به سلاطین حاکم ، خود سرکردگان این قبائل ، با کوچکترین آگاهی از تضعیف قدرت سلاطین ، خود با سرنگونی آنان ، سلسله های نوینی را بنام اجداد و سرکرده گان خود ، بنیان می نهادند.سلسله عزنویان ، سلجوقیان ،خوارزمیان ، نمونه از این کوچ و مهاجرت های اقوام ترک تبار ، به فلات ایران ، از قرن نهم میلادی تا حمله مغول (از سال 1220 تا 1231) اشغال کامل ایران توسط این قوم و مرگ سلطان جلا الدین خوارزمی و پایان سلسله خوارزمشاهان ، این کوچ و مهاجرت اقوام ترک تبار ادامه داشت.
یک اصل بسیار مهم را نباید فراموش کرد،آن: ادغام و جذب شدن (assimilation ) این اقوام ترک تبار در فرهنگ و تمدن ایرانی با قدمت چند ین هزار ساله بود. به عنوان مثال ، وقتی که به نام های سلاطین سلجوقیان رومی که از سال نیمه قرن یازدهم تاپایان قرن سیزدهم در آسیای صغیر حکومت می کردند ، از بین 20 سلطان این سلسله ، 9 سلطان نام های اصیل و اسطورهای ایرانی چون :کیخسرواول- کیخسرو دوم- کیخسرو سوم- کیکاوس اول- کیکاوس دوم – کیقباد اول – کیقباد دوم – کیقباد سوم – و فرامرز داشتند (5)
همه این اسامی اساطیری ، از شاهنامه فردوسی ،که خود این اثر وزین از منظرارزش فرهنگی که حتی دربین شخصیت های علمی و فرهنگی دنیا ، این اثر را معادل اساطیر یونان باستان می دانند، در زمان سلطان محمود عزنوی این سلطان ترک تبارولی شیفته فرهنگ ایران باستان آفرید شده است .
وقتی به نام و شهرت علمی دانشمندان و ادبائیکه چون: فردوسی ، غضائری رازی ،کسائی مروی،منشوری سمرقندی ، عسجدی مروی ،فرخی سیستانی ، عنصری بلخی ودانشمندی چون ابوریحان بیرونی(6) ، ابوعلی حسین بن محمد ، ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی ، فضل بن احمد اسفراینی و ، وزیر معروف سلطان محمود ، حسنک وزیر و دبیر مخصوص او :ابو نصر مشکان ، را در تاریخ ایران می خوانیم ،این خود نشانگر ،عمق فرهنگ غنی وعلمی ایرانی را در زمان سلطنت غزنویان (975-1187) را نشان می دهد .
ظهور امپراطوری ترک تبارعثمانی در غرب ایران و نگاهی مختصر بر ژئوپولیتیک این امپراطوری وتاثیر سیاسی ، فرهنگی آن بر جامعه ایران.
خوانند گان ملاحظه کردند ، تا قبل از حمله مغول ، مهاجرت اقوام ترک تبار به فلات ایران، در نهایت به ادغام این اقوام در فرهنگ ایرانی ،و قبول دین اسلام ، ورسیدن به قدرت سلطنتی در ایران از طریق سلسله های مختلف منتهی می شد.اما با ظهور امپراطوری عثمانی (از1293 میلادی تا 1923 میلادی ) کشوری ایکه مدت شش قرن بر بخشها ئی از خاورمیانه ، اروپای شرقی ،و شمال آفریقا ، مسلط بود،و در ادوار مختلف ، بخشهائی از سرزمین ایران را از طریق قدرت نظامی ، نفوذ فرهنگی (زبان ترکی – مذهب اسلام سنی – پان ترکیسم –پان تورانیسم ) همراه با پیمانهای نظامی با قدرت های اروپائی در اختیار خود داشت ، لذا لازم است ژئوپولتیک این امپراطوی در گذشته و امروز مورد مطالعه ما ایرانیان قرار بگیرد.اگر چه امروز امپراطور عثمانی به صفحات تاریخ سپرده شده است ، فراموش نکنیم ، خاطره تاریخی ملت ها ، بخشی از ایده ئولوژی حکومتی دولت های حاکم وجانشین را طرح، و دورنمای آینده آن دولت ها را نشان می دهند.بعد از فرو پاشی امپراطوی روم با ستان ، قرنها دولتهای اروپائی همراه با امپراطوران خود ،چون: شارلمانی (Charlemagne.742-814 ) ، شارل کن (Charles Quint .1500-1558 ) حتی امپراطوران روسیه تزاری خواب و خیال تجدید امپراطوری روم باستان را داشتند،عقاب دوسر نشان رسمی امپراطوری روم شرقی ، نشان رسمی امپراطوری روسیه تزاری بود، امروز هم تزار های ما بعد بلشویکی و انترناسیونالیزم کمونیستی ، همین نشان امپراطوری روسیه تزاری را با همان سیاست سلطه گری خود ،که هرگز در نظام کمونیستی نیز این سیاست سلطه گری تغیر نکرده بود ، ادامه دارد .امپراطور ها می میرند ، ولی سیاست سلطه گری امپرالیستی امپراطور ها ادامه دارند.
ظهور امپراطوری عثمانی و نگاهی مختصر به ژنو پولیتیک این امپراطوری در رابطه با ایران، واقوام ایرانی .
سلسله عثمانی ،از طایفه کاوی (Kavi )یکی از 24 طایقه از قبیله ترک تبار اغوزها برخاسته است .(7 )
برخاسته است،که ازقرن نهم میلادی به مروز از آسیای مرکزی به طرف فلات ایران کوچ می کردند ،و این طایفه کاوی در قرن یازدهم ، در شمال غربی آسیای صغیر زمانی که سلجوقیان روم در آن منطقه حکومت می کردند ، ساکن شدند.در حا لیکه سلاطین سلاجقه روم ، مستقر در در آناتولی دوران نزول خود را طی می کردند ، برعکس ، طایفه کاوی به رهبری قاضی عثمان (1281-1326)، که به دین اسلام نیز گرویده بودند ، به مرور بر قدرت و وسعت سرزمین تحت فرمانروائی خود ، با تدبیر و شمشیر گسترش می دادند .قبائل اغور با رسیدن به آناتولی به دین اسلام مذهب حنفی گرویدند ، امپراطوری عثمانی ناشی از نام بنیانگذار این امپراطوری است.در سا ل 1299 عثمان پاشا ، شهر (Mocaden-در زبان لاتین ، بیلجیک –Bilecik- در زبان ترکی استانبولی ) را که تا آن زمان متعلق به امپراطوری بیزانس بود ، به تصرف خود در آورد. بنا به عقیده مورخین ، در واقع ظهور امپراطوری عثمانی ، ارتش و قدرت حکومتی و نظامیاین امپراطوری را نشان می دهد .با تصرف این شهر ، عثمان پاشا به خود لقب :سلطان داد و در تاریخ ، نام امپراطوری عثمانی ، از بنیانگذار آن ، یعنی عثمان یکم ناشی می شود.عثمان یکم قبل از مرگ اش ، شهرهای و قلاع متعدی را که متعلق به امپراطوری بیزانس به تصرف خود در آورد .
امپراطوری عثمانی ، با استفاده از سه سیاست فرهنگی ، سیاسی ،و نظامی ، با نیروی نظامی خود بر وسعت امپراطوری خود افزود.در این سیاست ، رفتارش با مسیحیان اروپائی ، مسلمانان عرب سنی مذهب ،و با ایرانیان ، خصوصأ ایرانیان ترک زبان آذربایجان ، قفقار ، متفا وت بود.
همانطوریکه در بالا اشاره کردم ، در قرون وسطی ، کلمه ملت ، به معنی امروزی آن ، معادل :Nation – وجود نداشت. ساکنان یک منطقه مشخص جغرافیائی ، رعا یای :(Sujet ) پادشاه یا سلطان آن محدودهً جغرافیائی بودند .پادشاه با نیروی نظامی خود امنیت منطقه را تامین می کرد ،در مقابل ، رعایا به پادشاه مالیات می دادند. همین رابطه پادشاه با رعایای خود ، باعث جنگهای خونین ، بین پاپ ها و پادشاهان را فراهم می کرد . این جنگ ها در اروپا ، قرن ها طول کشید،و خسرات مهم انسانی و ومادی بجای گذاشت .پاپ ها به این« اصل و منطق خود » تکیه می کردند ، که ساکنان اروپا ، مسیحی هستند ، لذا باید از پاپ ها و فرامین . فتاوی او تبعیت بکنند. پادشاهان هم این منطق را پیش می کشیدند ، که پاپ ها و روحانیون ، جزئی از رعایای شاه هستند ، لذا باید از پادشاه و دستورات او فرمان ببرند.همین امر باعث شد ، که پادشاهان انگلیس ، برای حفظ استفلال خود از پاپ ، بعد از جنگ های خونین ، مذهب انگلیکانیسم را با تمام قطعات و اصول وشریعت اش در سال 1559 برای انگلستان ساختند ، واز این طریق نفود غیر مستقیم فرانسه ، اسپانیا و ایتالیا را در امور انگلستان قطع کرد .
همین رفتار و منش را در بین سلاطین عثمانی ، در طول سلطنت شش قرن خود ، بر بخش های مهم خاورمیانه، اروپای شرقی ،و شمال آفریقا را می توان مشاهده کرد.اضاقه بر این که سلاطین عثمانی خود را خلیفه ً مسلمین جهان ، بر مسلمانان ، با تکیه بر قدرت نظامی خود تحمیل می می کردند.امپراطوری عثمانی ، برای تحکیم و گسترش سلطه خود ، در راستای این هدف ، 3 - اصل مهم را ، دردکترین ژئوپولتیک خود گنجانده بود.
از آنجائیکه جمهوری ترکیه امروز نیز ، بخشی از آن سیاست را ، در کشورهای ترک تبار و ترک زبان ،آسیای مرکزی ، خصوصآ بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق زیر پوشش برنامه اقتصادی- فرهنگی – سیاسی ، با نام :Turk Isbirligi ve Kalkinma Agensi – آژانس توسعه و همکاری ترکیه .پیش می برد .لذا لازم است ، نظری به ژئوپولتیک امپراطوری عثمانی ، در اوج قدرت خود ، خصوصآ در دوران سلطنت سلطان سلیمان قانونی (متولد 1494- مرگ 1566 ) که مدت 46 سال بر امپراطوری عثمانی با وسعت 5 ملیون پانصد هزار کیلومتر مربع
، با جمعیتی بیش از 35 ملیون نفر حکومت می کرد( در مقایسه با انگلستان ، این کشور در قرن هیفد هم 7 ملیون و پانصد هزار نفر جمعیت داست ) نظری بیندازیم. فراموش نباید کرد ، کشور ایران ، خصوصأ مناطق آذربایجان و کردستان ، در طول امپراطوری عثمانی ، با رها و بار ها مورد تجاوز این دولت پر قدرت نظامی و اسلامی قرار گرفت ، و بخش هائی از ایران ، تجزیه شد. در تجزیه بخش هائی از قفقاز ، عراق از ایران ، که در نهایت ، روسیه تزاری قفقاز را و انگلستان ، عراق را صاحب شد ند.سیاست توسعه طلبی امپراطوری عثمانی به سرزمین ایران ف با حملات نظامی ، با پوشش ظاهری دفاع از «برادران ترک تبار ، سنی مذهب » نقش داشت. حرکت های سیاسی و فرهنگی :پان ترکیسم و پان تورانیسم ،( 8) بخشی از فغالیت های سیاسی و فرهنگی جناح افراطی ، در جمهوری ترکیه ، وجمهوری آذربایجان بر ریاست جمهوری الهام علی اوف هستند . (ادامه دارد )
به قلم : کاظم رنجبر . دکتر در جامعه شناسی سیاسی .
پاریس 9 فوریه 2011 .
- اقتباس بطور کامل و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده و نام سایت ، کاملأ آزاد است .
بخش بیست و سوم : اسلام چون سلاح سیاسی ، ژئو پولتیک امپراطوری عثمانی و جمهوری ترکیه امروز .
ماخذ :
1- http://www.jpost.com/International/Article.aspx?id=197135&R=R4
2-http://fr.wikipedia.org/wiki/Croisades
3-http://fr.wikipedia.org/wiki/Constantin_Ier_(empereur_romain)
4-http://www.worldlingo.com/ma/enwiki/fr/Oghuz_Turks
5- http://universalis.forumactif.fr/t659-les-seldjoukides
6- http://fr.wikipedia.org/wiki/Al-Biruni
7- http://fr.wikipedia.org/wiki/Empire_ottoman
8- http://fr.wikipedia.org/wiki/Panturquisme
2-http://fr.wikipedia.org/wiki/Croisades
3-http://fr.wikipedia.org/wiki/Constantin_Ier_(empereur_romain)
4-http://www.worldlingo.com/ma/enwiki/fr/Oghuz_Turks
5- http://universalis.forumactif.fr/t659-les-seldjoukides
6- http://fr.wikipedia.org/wiki/Al-Biruni
7- http://fr.wikipedia.org/wiki/Empire_ottoman
8- http://fr.wikipedia.org/wiki/Panturquisme
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر