۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

نوشتۀ میشل شوسودوسکی ترجمه توسط حمید محوی


نوشتۀ میشل شوسودوسکی
ترجمه توسط حمید محوی


Mondialisation.ca, Le 18 aout 2011
«وقتی در نوامبر 2001 به پنتاگون بازگشتم، یک افسر ارشد فرماندهی مرکزی فرصت کوتاهی برای گفتگو داشت و گفت. بله، ما به سوی برخورد با عراق پیش می رویم. ولی موضوع به همین جا ختم نمی شود. این حمله نخستین مرحله از طرحی است که باید طی پنج سال به مرحلۀ اجرا دربیاید و شامل هفت کشور می شود : پس از عراق، سوریه، لبنان، لیبی، ایران، سومالی و سودان در این طرح هستند.» (ژنرال وسلی کلارک).
از اواسط سال های 1990، جنگ گسترده ای در خاورمیانه و آسیای مرکزی روی میز طراحی پنتاگون قرار گرفت.
در چهارچوب سناریوی جنگ گسترده، اتحادیۀ ایالات متحده – ناتو در پی هدایت اردوی نظامی علیه سوریه با تکیه به «جواز بشر دوستانه» زیر پرچم سازمان ملل است. بالا گرفتن جنگ جزء لاینفک طرح نظامی می باشد. بر هم زدن ثبات حاکمیت کشورها با «تعویض رژیم» در پیوند تنگاتنگ و هم آهنگی با طرح نظامی است.
ویژگی طرح نظامی شامل فهرستی از صحنه های جنگ توسط ایالات متحده و ناتو است. از چند سال پیش از این، تدارکات جنگی به هدف حمله به لیبی و ایران در «مرحلۀ آمادگی پیش رفته» است.نام سوریه به عنوان محور شرارت در فهرست کشورهایی که از تروریسم پشتیبانی می کند به ثبت رسیده است.
برای پنتاگون، سوریه مقدمۀ جنگ گسترده تری است که هدف آن ایران می باشد. رئیس جمهور ژرژ دابل یو بوش در خاطراتش نوشته است که به پنتاگون دستور صادر کرده تا برای حمله به مراکز اتمی ایران طرح ریزی کنند و به سوریه نیز به شکل مخفیانه حمله کنند (1).
این برنامۀ وسیع نظامی درپیوند تنگاتنگ با ذخیرۀ استراتژیک نفت و لوله های گاز است و به حمایت غول های نفتی آمریکایی-انگلیسی انجام می گیرد.
بمباران لبنان در ژوئیۀ 2006 بخشی از این طرح نظامی بود، که به دقت برنامه ریزی شده بود. بر اساس طرح نظامی برای جنگ ماه ژوئیه علیه لبنان، طراحان نظامی ایالات متحده و اسرائیل برای گسترش آن به سوریه تدارک دیده بودند، ولی با شکست نیروی زمینی اسرائیل در مقابل حزب الله، این طرح کنار گذاشته شد. جنگ اسرائیل علیه لبنان در ژوئیه 2006 می بایستی کنترل سواحل شمال شرقی مدیترانه به انضمام ذخیرۀ نفت و گاز در آبهای مرزی لبنانی ها و فلسطینی ها را برای اسرائیل امکان پذیر سازد.
طرح تسخیر لبنان و سوریه با این که اسرائیل در ژوئیۀ 2006 مجبور به عقب نشینی شد، روی میز طراحان پنتاگون باقی ماند : «در نوامبر 2008 تقریبا یک ماه پیش از آن که تل آویو در نوار غزه قتل عام به راه بیاندازد، ارتش اسرائیل تمریناتی را با کد «برخورد آهنین 3» انجام داد که شبیه سازی برای جنگ در دو جبهه علیه لبنان و سوریه و به هدف تسخیر هر دو کشور انجام گرفت(2).

جادۀ تهران از داماس عبور می کند.
نخستین مرحله از جنگ علیه سوریه به رهبری ایالات متحدۀ آمریکا و ناتو عبارت است از اردوی کارزار برای برهم زدن ثبات («تغییر رژیم») : عملیات مخفیانه بنگاه های اطلاعاتی به نفع نیروهای شورشگر علیه دولت سوریه. «جنگ بشر دوستانه» علیه سوریه تحت عنوان «مسئولیت حفاظتی» هم زمان لبنان را نیز نامتعادل می سازد.
اگر حمله ای به سوریه انجام بگیرد، مطمئنا اسرائیل مستقیما و یا به شکل غیر مستقیم در عملیات نظامی و اطلاعاتی شرکت خواهد داشت.

جنگ علیه سوریه بالا گرفتن آتش جنگ را در پی خواهد داشت
در حال حاضر چهار تآتر جنگی مشخص وجود دارد: افغانستان و پاکستان، عراق، فاسطین و لیبی.
جنگ علیه سوریه در مناطق جنگی دیگر نیز تأثیر می گذارد، و این همان موردی است که سرانجام آن را به جنگی گسترده در خاور میانه و آسیای مرکزی تبدیل خواهد کرد، و منطقه ای تمام عیار را از آفریقای شمالی تا افغانستان و فلسطین و مدیترانه در کام جنگ می بلعد.
جریان های مخفی در تلاش هستند تا مداخلۀ نظامی علیه سوریه را توجیه کنند. تا کنون رسانه های غربی مداخلات خارجی در سوریه را که شامل کمک های نظامی به شورشیان نیز می شود به شکل گسترده و فعال پنهان ساختند، و همه یک صدا حوادث اخیر در سوریه را به عنوان «جنبش اعتراضی صلح جویانه» علیه دولت بشار الاسد معرفی کردند. در حالی که شواهدی در دست است که وجود شورش مسلحانه را تأیید می کند که شامل گروه های شبهه نظامی اسلام گرا می باشد.
از آغاز جریان های مخفی در منطقۀ «درعا» (مترجم : مشخص نشده منظور استان درعا می باشد یا شهر درعا که مرکز استان است) در اواسط ماه مارس،  بین پلیس و نیروهای نظامی از یک سو و افراد مسلح از سوی دیگر مبادلۀ آتش انجام گرفته است. برخی ساختمان های دولتی به آتش کشیده شده اند.
در پایان ژوئیه در «حمات» ساختمان های دولتی طعمۀ آتش شده اند از جمله کاخ دادگستری و بانک تعاون کشاورزی. گزارشگران اسرائیلی با این که وجود برخورد مسلحانه را کتمان کرده اند، با این وجود اعلام کردند که «معترضان به مسلسل سنگین مسلح هستند»(3)

«تمام گزینش ها روی میز است»
در ماه ژوئیه، سناتور آمریکایی لیندسی گراهام(4) (که در کمیتۀ سنا کرسی نیروهای نظامی به او تعلق دارد) اعلام کرد که مداخلۀ «بشر دوستانه» علیه سوریه محتمل است، و هدف آن نیز «نجات جان شهروندان خواهد بود». گراهام یادآوری کرد که  گزینشی که بر اساس قطعنامۀ 1973 در شورای امنیت در مورد لیبی به کار بسته شد، در مورد سوریه نیز می تواند به کار برده شود:
«اگر منطقی بود که از شهروندانی لیبیایی در مقابل قذاقی حفاظت به عمل بیاید، و اگر ناتو مداخله نمی کرد، وقتی که به حاشیل بنغازی رسیده بود، مردم قتل عام می شدند. در مورد سوریه مردم جهان از ما می پرسند [...] هنوز به این مرحله نرسیده ایم، ولی نزدیک می شویم، در نتیجه آیا جلوگیری از قتل عام در سوریه برای شما دارای اهمیت خاصی است. زمان آن فرا رسیده تا به بشار الاسد یادآوری کنیم که تمام گزینش ها روی میز است.
پس از تصویب قطعنامۀ شورای امنیت در سازمان ملل متحد در مورد سوریه، (3 اوت 2011) کاخ سفید به روشنی اعلام کرد که رژیم سوریه باید تغییر کند و بشار الاسد باید سرنگون شود. جی کارنی سخن گوی کاخ سفید روز چهار شنبه اعلام کرد : «با توجه به ضرورت ثبات است که ما نمی خواهیم که او در سوریه باقی بماند. ما به طریق اولی ثبات سوریه را در نظر داریم»
«ما به درستی فکر می کنیم و با اطمینان می توانیم بگوییم که سوریه بدون بشار الاسد خیلی بهتر خواهد بود.»(6)
مجازات ها و تحریم های اقتصادی معمولا مقدمه ای برای مداخلۀ نظامی است. طرح قانونی که توسط سناتور لیبرمن (7) به سنای ایالات متحده تحویل داده شد، هدفش اجرای مجازات های سنگین علیه سوریه بود. علاوه بر این، در نامه ای برای رئیس جمهور اوباما، در اوایل ماه اوت، 60 سناتور آمریکایی تحمیل مجازات های بیشتری را برای سوریه تقاضا کرده و به این ترتیب زنگ خطری را برای رژیم سوریه به صدا درآوردند که مفهوم آن این بود که باید منتظر فشار های سخت تری نیز باشد.
تحریم ها شامل متوقف ساختن معاملات بانکی و مالی، و به هم چنین خاتمه بخشیدن به خرید نفت سوریه و متوقف ساختن سرمایه گذاری دربخش نفت و گاز سوریه بوده است(8).
دراین مدت، وزارت دولت ایالات متحده با اپوزیسیون سوریه در تبعید ملاقات داشته و پشتیبانی هایی به شکل سرّی برای شورشیان مسلح ارسال کرده است.

تلاقی راه های خطرناک :
جنگ علیه سوریه پلی برای حمله به ایران
پس از اعلامیۀ رئیس شورای امنیت در سازمان ملل متحد، در روز 3 اوت 2011، سفیر روسیه در ناتو، دیمیتری روگازین در مورد خطر گسترش جنگ هشدار داد :         
«ناتو علیه سوریه برنامۀ نظامی تهیه دیده و در پی سرنگون ساختن رئیس جمهور بشار الاسد است، ولی در دراز مدت چشم انداز جنگ دیگری را ترسیم می کند، و این بار می خواهد از سوریه به عنوان پلی برای جنگ علیه ایران استفاده کند[...]
[این علامیه] به معنای برنامۀ نظامی بوده که در حال اجرا می باشد...»

دیمیتری روگازین با نظریه ای که برخی متخصصین مطرح کرده بودند، موافق بود که سوریه و سپس یمن می تواند آخرین مراحلی باشد که باید حمله به ایران را آماده سازد، او به طور مشخص می گوید :
«گازانبر پیرامون ایران تنگتر می شود. برنامۀ نظامی علیه ایران در دست اجرا بوده و ما نگران گسترش جنگ در سطح گسترده در این منطقۀ وسیع هستیم.»
با توجه به درسی که از لیبی آموختیم، روسیه «به مخالفت خود علیه قطعنامۀ خشونت آمیز علیه سوریه ادامه می دهد» و در تفسیر واقعه اضافه می کند که نتایج جنگ در سطح گسترده در آفریقای شمالی برای تمام جهان مصیبت بار خواهد بو.د.(9)

هیچ نظری موجود نیست: