کاظم رنجبر: تاملی برمحتوی کتاب « دردامگه حادثه » از منظر جامعه شناسی سیاسی - 5
مصاحبه آقای :عرفان قانعی فرد ، با آقای : پرویز ثابتی .
به قلم : کاظم رنجبر : افسر سابق ارتش ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی ،از مدرسه عالی علوم انسانی پاریس .
Kazem.randjbar @yahoo.fr
بخش پنجم.-13 - نوامبر 2012
مقدمه :
بخشی از کتاب دو سر هنگ ستاد نیروی هوائی ارتش چین را در رابطه با سطح شعور سیاسی ، فرهنگی آنان ر با شناخت جهان امروز از منظر ژئوپولیتیک ، و ژئواستراتژی ، و رقابت های دولت های مهم و معتبر را در اینجا می آوریم ، واین گفته ها را با محتوی کتاب بظاهر 670 صفحه ای ولی درواقع 200 صفحه مصاحبه آقای عرفان قانعی فرد ، با آقای پرویز ثابتی را به نقد می گذاریم.خوانندگان را به این مسئله حیاتی و مهم توجه میدهیم تا روزیکه فقر فرهنگی و سیاسی در قشر تحصیل کرده ملت ایران حاکم است ، این ملت آینده ی از منظر استقرار نظام دموکراتیک ، برخاسته از رای آزاد ملت ، و دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور و قطع دست قدرت های خارجی و عوامل داخلی آنان در غارت ثروت های معنوی و مادی ملت ایران ، امکان پذیر نخواهد بود . یک پاراگراف از کتاب : جنگ نامحدود .
« ...از آنجائیکه هزینه تامین امنیت یک کشور روز به روز افزایش پیدا میکند و پیشبینی اهداف امنیتی گسترده می شوند و مسئله و همچنین وسایل و روش رسیدن به اهداف را ، پیچیده ترمیکنند ، در نتیجه استراتژی ملی در راستای تامین اهداف و امنیت ملی ، لازم می دارد برنامه هائی ماورائی استراتژی نظامی ، واستراتژی سیاسی نیز مورد استفاده قرار بگیرند . این استراتژی لازم میدارد سایر شاخص ها در طرح استراتژی تامین امنیت ملی ، چون منافع دولت و اولویت های عوامل سیاسی (چون خواست توده ملت – ارزش های ملی ، همبستگی ملی ، معیار های نظامی -) و پارامتر های چون اقتصادی – فرهنگی –دیپلماتیک ، تکنولوژیک –محیط زیست –منابع طبیعی –اقلیت های قومی –مذهبی ) برای طرح یک برنامه گسترده دفاعی که در مجموع ، منافع و امنیت ملی را تامین میکند در این طرح دفاعی
امنیت ملی گنجانده شود (صفحه 171 به زبان فرانسه ). ماخذ از کتاب :جنگ نامحدود به قلم دو سرهنگ نیروی
هوائی چین ، استاد دانشگاه ستاد و فرماندهی نیروی هوائی چین .
La guerre hors limites .
Qiao Liang et Wang Xiangsui
Edition :payot-Rivage
1999- 309 pages –paris .
کتاب ذکر شده در بالا را دو افسرارشد نیروی هوائی ارتش چین ، در رابطه با جهان سیاست امروز و رقابت های دولتهای قوی از منظر اقتصادی و تکنولوژیک ، ونیروهای نظامی ، ودیپلماسی قوی ، فرهنگ جهانشمول این قدرت ها ، و نحوه جنگ های روانی ، اقتصادی ، فرهنگی ، با داده های تاریخی و نمونه های از این جنگ ها در طول تاریخ ، از یونان و ایران باستان ، تا دنیای امروز ، خصوصاً سه جنگ خلیج فارس – (- جنگ عراق و ایران ازسال 1980 تا 1988 – 2- اشغال کویت درسال 1990-توسط صدام حسین و دخالت آمریکا و غرب برای آزادی کویت - 3- اشغال عراق توسط آمریکا و متحدان اش درسال 2003. )
سرهنگ کیاو لیانگ (Qiao –Liang ) متولد 1955 و همقطار او سرهنگ وانگ کیانگسنی (Wang Xiangsui )
متولد 1954 ، هردو استاد در دانشگاه ستاد و فررماندهی نیروی هوائی چین هستند . من راقم این سطور ، ترجمه این کتاب 301 صفحه ای را به فرانسه ، بتناوب با کتاب : در دامگه حادثه ، مصاحبه آقای عرفانی فرد با آقای پرویز ثابتی ( کتاب به ظاهر 670 صفحه ای ولی درواقع 200 صفحه ای ) میخواندم . آقای پرویز ثابتی متولد 1315 شمسی (1936 میلادی ) است .به عبارتی 20 سال از این دو افسر چینی مسن تر است و در حدود 33 سال است که مقیم آمریکا می باشند و در این کشور امکان مطا لعه و تحقیق در زبان بین المللی انگلیسی در رابطه با ژئوپولیتیک و ژئواستراتژی به مراتب بیشتر از چین است . آقای پرویز ثابتی در در بهمن ماه سال 1337 با معرفی ضرابی (مدیر کل نهم ساواک) به عنوان تحلیلگر سیاسی به استخدام ساواک درآمد.آقای پرویز ثابتی ثابتی ازسال 1979 ، تا امروز مقیم آمریکا است . به عبارت دیگر 33 سال است در کشوری زندگی میکند ، که نقش اول در ژئوپولیتیک و ژئواستراتژی دنیا را دارد . متخصصین آمریکائی و سایر کشورهای معتبر دنیا در دانشگاه ها و مراکز مطالعات سیاسی این کشور هرسال آثار بسیار با ارزشی در زمینه ژئوپولیتیک و ژئواستراتژی به پژوهشگران ،و سایر استادان در سطح جهانی ارائه می دهند . اگر آقای پرویز ثابتی به عنوان «تحلیلگر سیاسی و افسر عالی رتبه سازمان اطلاعاتی » کشور ، در طول 33 سال اقامت در آمریکا ، فقط هرسال یک کتاب این متخصصین را در زمینه سیاست های بین المللی قدرت های بزرگ منجمله آمریکا را مطالعه میکردند ، هرگز محتوی این مصاحبه 200 صفحه ای این چنین خالی و بی ارزش نمی شد . اما چه باید کرد ، بخش مهم ایرانیان حتی تحصیل کرده های ما ، از مطالعه و پژوهش چندان رابطه ای ندارند ، و فقط بحث های بی سروته سیاسی کافه پاتوقی خود کفا هستند .
چرا دولت آمرمریکا ، در سپتامبر 1953، سعید رمضان 29ساله ، رهبر سازمان ترورویستی اخوان المسلمین را به کاخ سفید،دعوت کرد؟
سعید رمضان ( متولد 1926 مرگ 1995 ) داماد حسن البنا ءشوهر دختر این رهبر سازمان تروریستی مصری بنیانگذار اخوان المسلمین در مصر که که عملیات تروریستی این سازمان ، در این کشور و درسایر کشور ها مسلمان برای ایجاد یک نظام اسلامی در دنیا معروف است ، در ایران همان دستهائیکه اخوان المسلمین را در مصر و پاکستان وسایر کشورهای مسلمان ساختند ،فدائیان اسلام را در ایران ساختند . فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی و پشتیبانی روحانیون چون آیت الله کاشانی و خمینی در ایران در زمان ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق فعالیت داشتند . ترورتیمسار سپهبد علی رزمآرا نخست وزیر وقت 16 اسفند 1329 ، احمد کسروی ، دکتر حسین فاطمی ، نمونه از عملیات جنایتکارانه این سازمان تروربیستی است که ریشه در سیاست استعماری انگلیس و آمریکا دارند . یک ماه بعد از کودتای 28 مرداد 1332 ،مطابق با 19 اوت 1953 ، در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور ، کتابخانه کنگره آمریکا ، سعید رمضان جوان 29 ساله را برای کنفرانس و تبادل اندیشه برای یک هفته به آمریکا دعوت میکند . همین سعید رمضان یکی از بنیانگذاران سازمان های تروریستی اسلامی در پاکستان و افغانستان که تا امروز ادامه دارند .
در سال 1953، جهان نزدیک به هشت سال بود ، که خود را از جنگ جهانی دوٌم ، با شکست نازیسم ، و با قربانی کردن بیش از شصت ملیون انسان ، رهانیده بود.از میان ویرانی های جنگ ، دنیای جدیدی ظهور کرده بود، که جهان را به دو قطب متخاصم ، تقسیم نمود . جهان سرمایه داری ، در مقابل جهان کمونیستی. اتحاد جماهیر شوروی با رژیم کمونیستی که در شکست نازیسم ، نقش اساسی داشت ، نه تنها تا قلب اروپا ، پیش آمده ، بعلاوه ، در بین ملت های در بند استعمار ، و طبقه کارگر و زحمت کش کشورهای صنعتی ، از احترام بی نهایت برخوردار بود.چون در هر حال به چشم دیده بودند، که سرمایه داری بی وطن جهانی ، بعد از بحران اقتصادی سال های 1929 -1932،در بقدرت رسیدن نازیسم ، نقش داشتند.
بعلاوه ،کشور عظیم چین ،با جمعیتی بیش از 550 ملیون نفر با انقلاب کمونیستی خود در سال 1949 به رهبری مائو ،قدرت های استعماری را از وطن خود بیرون رانده بودند.هندوستان ، مستعمره بزرگ و سو دآور امپراطوی بریتانیای کبیر ،که رسمأ انگلیسی ها آنرا الماس مستعمره خود می نامیدند بعد از 250سال استعمار ، و مبارزات طولانی برای رسیدن به استقلال ، در سال 1947، با تقسیم هند به دو کشور هندوستان و پاکستان،بلاخره این دو کشور به اهداف خود
رسیدند.اگر چه زنده یاد مهاتماگاندی با تقسیم سرزمین هند موافق نبود و می گفت ، ما هندو ها و مسلمانان در طول تاریخ قرنها در کنار هم زندگی کرده ایم ، سعی کنیم با هم به زندگی مشترک خود ادامه بدهیم. متاسفانه افراطیون از هر دو طرف ، به اختلافات قومی ،و مذهبی دست می زدند، که حتی گاندی هم قربانی این عملیات شد. نتیجه آنکه بعد از گذشت 63 سال از اعلام استقلال هند و پاکستان،این منطقه به دنبال خود جنگهای متعدد و حتی جدائی بنگا لدش را همراه داشت، هنوز عملیات تروریستی و آتش جنگ طالبان ، القاعده ، با هزاران قربانی در این منطقه ادامه دارد.وعجیب هم نیست،که در این فلسفه استعمار انگلیس ، تفرقه افکن و حکومت کن، همان جوان 27 ساله مصری بنام سعید رمضان ،در عملیات سازمان دهی تروریستی پاکستان سالهای طولانی مقیم پاکستان بود و برای خود رادیو ودفتر و دستک داشت. ،که به موقع به تفسیر آن خواهیم پرداخت.
به غیر از دو واقعه مهم ذکر شده در بالا ، یعنی انقلاب کمونیستی چین و استقلال هندوستان و
پاکستان، اغلب مستعمرات سابق انگلیس ، فرانسه ،هلند ، بلژیک ،پرتقال ،در
آفریقا ، آسیا ، آمریکای لاتین ،در گیر جنگهای استقلال طلبانه خود علیه قدرت های استعماری بودند،و کشورروسیه شوروی و هم پیمانان او ، در راستای اهداف و منافع خود ، به این جنبش های استقلال طلبان ، کمک های نظامی و مالی میکرد.
جنگ کره. در 25 ژوئن 1950 نیروهای نظامی کره شمالی ، از مدار 38 درجه ،که کشور کره را به دوبخش کره شمالی و جنوبی تقسیم می کرد ، گذشته ، و به کره جنوبی حمله کردند.اگر چه این جنگ با دخالت مستقیم آمریکا انگلیس فرانسه و سایر متحد ین کره جنوبی از یک طرف ، و کمک های نظامی چین ،و اتحاد جماهیر شوروی برای کره شمالی از طرف دیگر،با گذاشتن صد ها هزار کشته و زخمی،برنده و بازنده نظامی نداشت ،ولی نشان داد که دنیای بعداز جنگ دوم وارد یک مرحله تاریخی شده است ، که مورخین از آن با نام «جنگ سرد » بین جهان سرمایه داری ،و جهان کمونیستی یاد می کنند،که شروع آنرا با اول ژانویه 1947، یعنی تاریخ اتحاد منطقه اشغالی آلمان توسط آمریکا-انگلیس – و فرانسه ،از یک طرف ،و محاصره برلن از توسط ارتش شوروی از 24 ژوئن 1948 تا 12 ماه مه 1949، از طرف دیگر ، سرآغاز و شروع جنگ سرد بین دو اردوی متخاصم می نامند ،که این جنگ سرد، با انحلال پیمان نظامی ورشو،در ژوئیه 1991،و پائین کشیدن پرچم سرخ با آرم داس و چکش از بام کرملین در 25 دسامبر 1991 به پایان می رسد.، ولو اینکه رقابت بین کشور های سابق کمونیستی و قدرت های استعماری برای نفوذ در مناطق حساس جهان با همان شدت و حدت زمان جنگ سرد ادامه دارد. در طول 44 سال جنگ سرد ، اگرچه مستقیم ، اتحاد جماهیر شوروی ، با آمریکا ، و همپیمانان او وارد جنگ نشدند،ولی جنگ های خونین و طولانی ، در نقاط مختلف دنیا ، با بجا گذاشتن ملیونها کشته و زخمی ،رخ داد ،که جنگ های ویتنام ، جنگهای اعراب و اسرائیل ، جنگ های هند و پاکستان ،جنگ های داخلی افغانستان ، جنگ ایران و عراق، جنگ های خونین در آفریقا، نمونه هائی از این مرحله دوران جنگ سرد بین ابر قدرت ها ،و جنگ گرم بین ملتهای جهان سوم یا جنگ برای استقلال طلبی از یوغ استعمار بود.
منطقی است ،که .ظهور اسلام سیاسی را ، محققین و پژوهشگران ، در چهار چوب این برخورد ایده ئولوژیک وتضاد منافع قدرتهای بزرگ ، و سوء استفاده از دین و مذهب برای رسیدن به اهداف سیاسی مطالعه بکنند.
وقتی که محققین و پژوهشگران ،از برژینسکی ، مشاور امنیتی پرزیدنت کارتر ، در رابطه با اسلام سیاسی ، ایجاد گروه های مسلح طالبان،و بن لادن و سازمان القاعده ،توسط آمریکا ، انگلیس ، پاکستان ،وکمک های مالی عربستان سعودی سئوال می کنند،او و رئیس سابق سازمان اطلاعاتی سیا ، با این جواب :فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ،اهمیت اش بیشتر از یک مشت طالبان است، خود بهترین اعتراف غیر مستقیم است ،که اسلام سیاسی ، یک ایدئولوژی ساخته و پرداخته قدرت های خارجی حصوصأ آمریکا انگلیس و عربستان سعودی و پاکستان است که این کشور ها ، در راستای پیش بردن اهداف سیاسی ،و منافع دراز مدت خود ، این باند های تروریستی را مسلح و تقویت می کنند.
وقتی که آقای علی خامنه ای «رهبر فرزانه ولایت مطلق !» در جمهوری اسلام ناب محمدی ، بر روی عکس نواب صفوی این جملات را می نویسد :سلام بر آن پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ما .این سخنان آقای علی خامنه ، عمق نا آگاهی ایشان را از د نیای سیاست ،و روابط بین اللملی را نشان می دهد.
کانال های ارتباطی بین خمینی و آمریکا .
آقای پرویز ثابتی به عنوان مقام و شخصیت دوم سازمان امنیت و اطلاعات کشور ، کانال های ارتباطی بین خمینی و دولت آمریکا را یا میدانست ، یا نمیدانست ،و یا می دانست ، ولی در راستای وابستگی خود به این دولت و سازمان اطلاعاتی آن ، در حقیقت در خدمت منافع آمریکا بود نه در خدمت ملت ایران . بی جهت نیست که قبل از فروپاشی نظام شاهنشاهی ، او از ایران خارج شد ، یا همچنانیکه قبل از فروپاشی رژیم دولت آمریکا مستشاران خود را از ایران خارج کرد، خدمتگذاران و مامورین اطلاعاتی خود را نیز خارج کرد.
بیش از یک قرن است ،که بخشی از محصلین ایرانی ، برای ادامه تحصیل ، چه از طریق خود دولت ،و چه از طریق فردی و هزینه شخصی ، به اروپا و آمریکا می روند. بخشی از این ایرانیان ، بعد از پایان تحصیلات خود ، به ایران برمی گردند ،و بخشی نیز در همان کشور ها میمانند و به زندگی خود ادامه می دهند . وجود این ایرانیان دانشجو ،که مسلما بخشی از آنان در آینده به مقام های عالی رتبه مدیریت کشور خواهند رسید ، مورد توجه سازمان های اطلاعاتی کشورهای مقیم این دانشجویان هستند. به تناسب فعالیت سیاسی علنی و مخفی این دانشجویان ، سازمان های اطلاعاتی این کشورها ، روی این دانشجویان ، مطالعه روانشناسی ، شناخت شخصیت ، آگاهی از نکات ضعف و قدرت آنان می کنند . عبدالصمد کامبخش (متولد 1282-مرگ 1350) در طول دواقامت برای تحصیل در روسیه ، در رشته مهندسی هواپیما در سال 1307 ، توسط سازمان های اطلاعاتی شوروی ، تبدیل به عامل اطلاعاتی روسیه می شود .این اصل شامل سایر کشور های رقیب نیز می شود .در 50 سال گذشته ، ایرانیانی که در غرب تحصیل می کردند ، مسلمأ تعدادی از آنان به سازمان های اطلاعاتی این قدرت ها جذب شده اند. در اینجا به شبکه ارتباطی ایرانیان مقیم خارج را به استناد به نوشته های خودشان ، در زمان انقلاب را از مد نظر می گذارنیم :
«..» یزدی هم چنین تاکید می کند که ارتباطاتی که او، صادق قطب زاده و بنی صدر با کمک دولت فرانسه با آمریکا سازمان دادند، تنها کانال های ارتباطی میان خمینی و آمریکا نبود. او اضافه می کند که: « در آن زمان رهبران انقلاب از سه کانال با آمریکا ارتباط داشتتند: یکی در فرانسه بود که مدارکش منتشر شده است، یک کانال در ایران توسط شورای انقلاب، مهندس بازرگان، آیت اله موسوی اردبیلی و دکتر سحابی با سولیوان بود. کانال سوم، ارتباط و مذاکرات مستقیم دکتر بهشتی با سولیوان بود. استمپل در درکتابش (درون انقلاب ایران به قلم حان استمپل )هر دو کانال ارتباطی در تهران را شرح می دهد اما در باره مذاکره دکتر بهشتی با سولیوان چیزی ننوشته است . ( ما خذ 1)
آیت اله بهشتی یکی از مرتجع ترین و تبه کارترین همدستان خمینی و فردی بسیار با نفوذ در رهبری روحانیت بود. او یکی از معماران قتل عام انقلابیون و کمونیستها بود که در 20 ژوئن 1981 شروع شد. او یک ماه بعد از این تاریخ در یک بمب گذاری در ساختمان مقر حزب جمهوری اسلامی، کشته شد. از همان روزهای آغاز انقلاب، شایعات بسیاری در مورد رابطه مستقیم او با آمریکا بود. یزدی با جزئیات تاکید می کند که تماس های بین آیت اله بهشتی و مقامات آمریکایی هم از طریق سفارت آمریکا در ایران و هم از طریق مسافرت های وی به آمریکا صورت می گرفت. یزدی ارتباطات بهشتی را "کلید گم شده" برای روشن کردن بیشتر تصویر مذاکرات بین آمریکا و روحانیت اطراف خمینی می خواند. حتی یزدی که خودش یک مهره کلیدی در میان مشاوران سیاسی خمینی در آن زمان بود، در مورد ارتباطات بهشتی در بی خبری نگهداشته شده بود. به هر حال بنظر می آید بهشتی یکی از مهمترین و مخفی ترین کانال های ارتباط با آمریکا بود.
یزدی می گوید: «آقای دکتر بهشتی چند ماه قبل از سفر من به نجف و بعد به پاریس، به آمریکا آمد. مدتی هم پیش من –در هوستون- بود و بعد از آن جا یک ماهی به واشنگتن – و نیویورک – رفت. ایشان در جلسات ایرانی ها در نیویورک و واشنگتن حضور نیافتند و خبر نداریم که آقای بهشتی آن یک ماهی که در واشنگتن یا نیویورک بود، چکار می کرده است. آیا در آنجا تماس و مذاکراتی هم بوده است یا نه. به نظر من این مهم است که همزمان با مذاکره شورای انقلاب با سولیوان، دکتر بهشتی هم جداگانه با سولیوان مذاکره می کرده است، این نیاز به یک مقدار تحقیقات بیشتر دارد. هم چنان که مشخص نیست هویزر که به ایران آمد آیا با آقای بهشتی دیدار داشته است یا نه.»
در این مصاحبه، یزدی می گوید که وقتی دانشجویان سفارت آمریکا را اشغال کردند، مدارکی در مورد مذاکرات آیت اله بهشتی با سولیوان بدست آوردند، اما خمینی مانع انتشار علنی این اسناد شد. دلیل او این بود: « بهشتی عضو شورای انقلاب است و لازم نیست این اسناد پخش شوند.» یزدی می گوید منبع این خبر، عباس عبدی است. عباس عبدی یکی از رهبران دانشجویان خط امام که سفارت آمریکا را اشغال کردند، بود. سپس تبدیل به "روزنامه نگار" و فعال جناح "اصلاح طلب" حکومت شدند (ماخذ :2)
ادامه دارد .
پاریس 13 نوامبر 2012.11.13
اقتباس بطور کامل ، یا به اختصار با ذکر نام نویسنده و سایت ، کاملا آزاد است .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ماخذ : (1)
ماخذ (2)
https://polisci.as.uky.edu/users/stempelj
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر