ترجمه شیما بلوط: درد بی درمان - یادبود کشته شدگان دهه ۱۳۶۰ در ایران
Kategorie: Meldungen Links
زنی از امیدواری هایش می گوید تا دیوان لاهه حقیقت مربوط به انسان هایی را که اعدام شدند شامل سه تن از بستگانش بر ملا سازد.
زندانی در حال نگاه کردن از پشت دیوار و نگهبانی در حال قدم زدن در بخش زنان زندان اوین در شمال تهران در سال ۱۳۸۵ عکس از : آتا کنار/ آ اف پی / تصاویر گتی
هر دو هفته یکبار، سحر محمدی ۶ ساله همراه مادر بزرگش، سفر رفت و برگشت حدودا ۱۰۰۰ کیلومتری، از خانه شان در کرمانشاه را به مقصد زندان اوین در شمال تهران طی می
کردند.
در
اوین، مادرش سوسن امیری، همراه سایر فعالین سیاسی عمدتا ازاحزاب چپ، در
بند بود که بعدها قربانیان اعدام های دسته جمعی مخفیانه هزاران زندانی
سیاسی دهه ۱۳۶۰ نام گرفتند. محمدی ۳۳ ساله می گوید، " ما رهسپار اوین بودیم به امید آنکه به ما اجازه ملاقات بدهند اما اجازه ملاقات داده نشد و سرانجام موفق به دیدن مادرم نشدم."
پس از آنکه مادرم حاضر نشد توبه کند، اعدام شد. به
ما گفتند که او را در گورستان خاوران در نزدیکی تهران دفن کردند ، جایی که
اقلیت های مذهبی همانند مسیحیها و بهائیها جدا از مسلمانان دفن شده بودند. در
خاوران، تکه زمینی بی نام و نشان وجود دارد که گورستان دسته جمعی قربانیان
اعدام های دسته جمعی همچون سوسن امیری، ۲ برادرش و هزاران نفر دیگر در آن
روزهای سیاه به شمار می روند.
محمدی در ادامه می گوید، " وقتی
برای اولین بر به خاوران رفتیم، به هیچ عنوان شکل و شمایل یک قبرستان را
نداشت و فقط تله هایی از خاک و جمعیتی از مادران عزادار دیده می شدند."
او در سال، چندین بار به خاوران سر می زد اگرچه نمی دانست محل دفن مادرش دقیقا کجاست. همچنین از سوی مقامات که اجازه حضور خانواده کشته شدگان و برگزاری مراسم سالگرد آنان را نمی دادند تحت فشار قرار می گرفت.
سحر محمدی امیدوار است تا دیوان لاهه حقیقت آن سال های سیاه را افشا سازد. وی می گوید، " تصور کنید چطور دختری ۶ ساله می تواند با چنین شقاوتی کنار بیاید، امیدوارم روزی این کابوس ها پایان یابند. در چنین سن و سالی، صادقانه می گویم، درد چنین غمی نه تنها کم نشده است بلکه بیشتر نیز شده، دردیست بی درمان."
لادن بازرگان دیگر ایرانی است که عزیزی را در اعدام های دسته جمعی از دست داده است. بیژن، برادر وی، در سال ۱۳۶۱ دستگیر شد و با هزاران زندانی سیاسی دیگر از مهر تا اسفند ۱۳۶۷ اعدام شدند اگرچه حکم بیژن حبس بود.
بیژن در خاوران دفن شد. لادن می گوید، " مقامات اجساد کشته شدگان را تحویل خانوادهایشان نمی دادند، قبرهایشان را نشان
نمی دادند و وصیت نامه هایشان را هم همینطور."
" بعضی اوقات نگهبانان قبرستان به ما اعتراض میکردند که چرا آنجا هستیم. به ما می گفتند که هیچ کس آنجا دفن نیست و ما برای چه آنجا آمدیم. آنها هر بار خانواده هایی را که به خاوران می رفتند کتک می زدند، توهین می کردند و از آنجا بیرون می کردند."
بازرگان در پایان می گوید، " بازماندگان تنها دنبال حقیقت هستند. غم از دست دادن عزیزانمان هرگز از بین نمی رود و داغ بی
پایان مرگشان برای همیشه در قلبمان است. هیچ چیزی نمی تواند جای آنان را در زندگیمان پر کند."
تاریخ: ۲۸/۰۷/۱۳۹۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر