۱۳۹۲ آذر ۲۹, جمعه

پایان اعتصاب غذا در لیبرتی، «پیروزی» یا شکست؟
حنیف حیدرنژاد

روز  سه شنبه 17 دسامبر 2013 سایت رسمی سازمان مجاهدین از "پایان اعتصاب غذای جهانی از سوی رئیس جمهور مقاومت" خبر داد.1
اگرچه درد و رنج و آثار جسمی و روحی این اعتصاب غذا تا پایان عمر بسیاری از اعتصاب غذا کنندگان را همراهی خواهد کرد، اما جای خوشحالی دارد که این اعتصاب غذا به پایان رسید. جای خوشحالی دارد، زیرا پس از 108 روز کسی از اعتصاب غذا کنندگان جان خود را از دست نداد.
 اما نحوه ی اعلام خبر پایان اعتصاب غذا سوالات بسیاری را ایجاد می کند که در اینجا به برخی از آن ها می پردازم:
- قبل از اعلام خبر، سیمای آزادی، تلویزیون سازمان مجاهدین خلق از خبر مهمی که قرار است به زودی اعلام شود اطلاع می داد. کمی بعد پایان اعتصاب غذا به نقل از یک اطلاعیه شورای ملی مقاومت اعلام گردید.
سوال: چرا در چندین ماه گذشته، و چرا بطور خاص در زمینه مسائل مربوط به کمپ لیبرتی و اعضای سازمان مجاهدین خلق ساکن در عراق و اعتصاب غذائی که در آنجا در جریان بود، نه سازمان مجاهدین خلق، بلکه شورای ملی مقاومت اطلاعیه صادر می کند؟
- اعلان خبر با سرود و موزیک و فیلم آتشبازی و ایجاد یک جوَ روانی همراه بود. متن اطلاعیه چند ساعت بعد در سایت مجاهدین منتشر شد.
سوال: دردنیای آزاد، هر دولت و حزب سیاسی و حتی شرکت های خصوصی  و یا انجمن های غیردولتی بخشی بنام روابط عمومی دارند که به هنگام اعلان خبرهای مهم، از خبرنگاران و نمایندگان رسانه های خبری دعوت می کنند در آنجا حاضر شده و سپس خبر خود را اعلان کرده و آن را سریعا از طریق سایت رسمی خود منتشر نموده و در اختیار خبرگزاری ها قرار داده و در همان جا نیز در حد یک زمان محدود به سوالات خبرنگاران پاسخ می دهند.
چرا سازمان مجاهدین از این روش معمول و شناخته شده استفاده نمی کند؟ در حالی که این سازمان (شورای ملی مقاومت) ادعای آلترناتیوی داشته و در کنار کاخ  سفید دفتر نمایندگی دارد و درحالی که بسیار علاقه دارد از "رئیس جمهور منتخب خود" مانند یک رئیس جمهور با شلیک توپ و با پهن کردن فرش قرمز و بسیاری تشریفات دیگر استقبال کند، چرا فراتر از تشریفات، در امور جدی که به جان آدم ها  و تعیین سیاست های این سازمان مربوط می شود از روش معمول دولت ها  تبعیت نمی کند؟
چرا با  زمینه سازی  و فضا سازی روانی  خبر کوتاهی را که باید اعلام کند آنچنان با آب و تاب همراه می کند که  نه مضمون خبر، که هیاهوی آن برجسته شود؟ روش های هیاهو و جنجال سازی و مانیپولاتسیون (دستکاری و تاثیرگذاری بر افکار دیگران با هدف خاص) از روش های دیکتاتوری های دهه شصت  وهفتاد میلادی است. چرا سازمان مجاهدین خود را نه با استانداردهای به روز جهانی، بلکه با روش های مردم فریبانه چندین دهه قبل همسو می کند؟ چرا سازمان مجاهدین به عقل و فهم و شعور مردم و شنوندگان و ببینندگان برنامه های خود توهین می کند و بجای آنکه بگذارد تا آنها با شنیدن یک خبر، خودشان نتیجه گیری کنند، از قبل با هیاهو و جنجال سازی به دنبال آن است تا خبر یک "پیروزی" و نتیجه مشخص مورد نظر خود را به مغز ببیندگان و شنوندگانش فرو کند؟
- در اطلاعیه آمده است: "به دنبال قطعيت حکم دادگاه اسپانيا عليه فالح فياض، مشاور امنيت ملی مالکی، به خاطر مسئوليت مستقيم در کشتار اول سپتامبر 2013 و اعدام جمعی 52 تن از مجاهدان و به گروگان گرفتن 7 تن و به اتهام جنايت عليه جامعه بين المللی، مريم رجوی رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، مجاهدان ليبرتی و ايرانيان در شهرهای مختلف جهان را به پايان اعتصاب غذای جهانی که از روز اول سپتامبر شروع شده است فراخواند و پايان اعتصاب غذا را اعلام کرد."
سوال: اصل این حکم دادگاه کجاست؟ ترجمه رسمی این حکم کجاست؟ سایت های خبری معتبر جهانی در کنار اعلان یک خبر، به بازدیدکنندکان خود این فرصت را می دهند تا به اصل خبر، یا اصل منبع نیز دسترسی داشته باشد. اگر موضوع یک خبر، حکم مهمی از یک دادگاه باشد معمولا یا آن حکم را منتشر می کنند یا به یک سایت رسمی که آن حکم در آن قرار دارد لینک می دهند. چرا سازمان مجاهدین خلق و سایت اینترنتی رسمی آن  و دیگر رسانه های تبلیغی این سازمان اصل حکم و ترجمه رسمی آن را منتشر نمی کنند؟ دنیای آزاد استانداردهای شناخته شده ای در زمینه "اطلاع رسانی" دارد. یکی از شاخص های اعتبار هر رسانه مهم و جدی در جهان مدرن و آزاد میزان درست و موثقِ اطلاع رسانی، پرهیز از دستکاری خبر و پرهیز از تاثیرگذاری بر مغز و ذهن مردم است. چرا سازمان مجاهدین این حداقل های استاندردهای شناخته شده جهانی را رعایت نمی کند؟
- در اطلاعیه شورای ملی مقاومت از "قطعیت حکم دادگاه" خبر داده شده است. همزمان با اطلاعیه شورای ملی مقاومت، سایت رسمی سازمان مجاهدین "اطلاعيه مطبوعاتی دکتر خوان گارسه" را با تیتر "دادگاه اسپانيا تحقيقات عليه مشاور امنيت ملی عراق را آغاز می کند" انتشار داده است. در ادامه این اطلاعیه آمده است: "دادگاه مرکزی تحقيق شماره 4 اسپانيا طی تصميمی که اين ماه قطعی شد اعلام کرد که آقای فالح فياض، مشاور امنيت ملی نخست وزير عراق، ”به اتهام ارتکاب جرائمی عليه جامعه بين المللی“ ، تحت تحقيقات قرار دارد."2 (توجه شود که تاریخ دقیق تصمیم دادگاه نیز اعلام  نشده و مشخص نیست در حالی که خوان گارسه از تصمیمی که دادگاه در "این ماه" اعلام  کرده سخن می گوید، چرا خبر و اطلاعیه آن از سوی سازمان مجاهدین در 17 دسامبر اعلام می گردد.)
سوال: سازمان مجاهدین پیشتر دکتر خوان گارسه را "حقوقدان برجسته بین‌المللی، مشاور سیاسی رئیس‌جمهور فقید شیلی سالوادور آلنده و رئیس هیأت وکلای مدافع ساکنان اشرف در دادگاه اسپانیا" معرفی کرده است. چرا در حالی که وکیل پرونده از "تصمیم" دادگاه برای "آغاز تحقیقات" برای بررسی "اتهام ارتکاب جرائمی بین المللی" سخن می گوید، سازمان مجاهدین آن را یک حکم قطعی اعلام  می کند؟ آیا سازمان مجاهدین تفاوت بین شروع تحقیقات در ارتباط با یک اتهام، با حکم قطعی را نمی داند یا عمد دارد با دگرگونه جلوه دادن یک خبر، اهداف مشخص سیاسی خود را دنبال کند؟ نحوه تنظیم اطلاعیه شورای ملی مقاومت به گونه ای است که گویا دادگاه از مرحله بررسی اتهام عبور و به صدور حکم، آنهم حکم قطعی رسیده و متهم را نیز محکوم نموده است. نحوه تنظیم اطلاعیه ی وکیل پرونده اما چنین استنباطی را به خواننده منتقل نمی کند. سوال این است که پس چرا سازمان مجاهدین اطلاعیه وکیل پرونده را هم مطابق اهداف خودش طوری تنظیم می کند که از آن مضمون دیگری به  مردم القاء شود؟ راستی چرا؟ چرا سازمان مجاهدین امانتداری در انتقال شفاف و بی طرفانه یک خبر را زیرپا می گذارد و چرا سازمان مجاهدین به عقل و شعور مردم توهین می کند؟ شورای ملی مقاومت واعضاء آن نیز که این اطلاعیه با نام آنها صادر شده است در مقابل این عوامفریبی پاسخگو می باشند.
- در اطلاعیه شورای ملی مقاومت آمده است: "مريم رجوی رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، مجاهدان ليبرتی و ايرانيان در شهرهای مختلف جهان را به پايان اعتصاب غذای جهانی که از روز اول سپتامبر شروع شده است فراخواند و پايان اعتصاب غذا را اعلام کرد."
اشاره: وابستگان به سازمان مجاهدین در بسیاری از مقالات و مطالبی که در چند ماه گذشته در اعتراض به افرادی که خواهان پایان اعتصاب غذا بودند، تصمیم اعتصاب غذاکنندگان را "تصمیمی فردی" می دانستند. دستور مریم رجوی مبنی بر"اعلام  و پایان اعتصاب غذا" به خوبی نشان می دهد که آن استدلال ها تا کجا بر از حقیقت دور بوده است. آنانی که در درون سازمان مجاهدین  بوده اند می دانند که هیچ "تصمیم فردی" اعتباری نداشته، چه برسد به تصمیم جمعی برای اعتصاب غذا. سازماندهی و پوشش خبری و تبلیغی وسیع سازمان مجاهدین در رابطه با اعتصاب غذا نیز به خوبی نشان می داد که این حرکت یک دستور تشکیلاتی است. اما اطلاعیه  17 دسامبر شورای ملی مقاومت و تصریح بر اینکه مریم رجوی پایان اعتصاب غذا را اعلام کرده، به خوبی نشان می دهد که اعتصاب غذا از همان آغاز یک "بازی سیاسی" بوده و هدایت آن نیز در دست رهبری سازمان مجاهدین قرار داشته است.
- در اطلاعیه شورای ملی مقاومت آمده است: "دادگاه تصميم گرفت که تحقيقات عليه فالح فياض ”بعنوان کسی که مسئول موارد نقض وخيم کنوانسيون چهارم ژنو و اولين پروتکل اضافی آن است ثبت نموده، که اين جرايم از ماه مه 2010 وی به عنوان رئيس“ کميته اشرف ”وابسته به دفتر نخست وزير مالکی مرتکب شده، و به طور خاص به خاطر دست داشتن مفروض وی در قتل عامهای 8آوريل 2011 و اول سپتامبر 2013 عليه“ افراد حفاظت شده ”تحت کنوانسيون چهارم ژنو ساکن در شهر اشرف (عراق)، ... در ارتباط با تخلفات گزارش شده در مورد 35 قتل و 337 مورد جراحت عامدانه در 8آوريل 2011 و 52 قتل و 7 گروگانگيری در يک سپتامبر 2013 همراه با شکنجه و آسيبهای جسمی عليه ساکنان اشرف،“ بسط پيدا کند."
سوال: اگر "فالح فیاض" مسئول کشتار مجاهدین در اشرف می باشد، پس چرا سازمان مجاهدین خلق، شورای ملی مقاومت و وابستگان آنها منتقدین و مخالفین رهبری این سازمان را به "جاده صاف کنی و زمینه سازی" کشتار مجاهدین در اشرف و لیبرتی متهم می کنند؟
وقتی یک دادگاه بین المللی در حال بررسی اتهامات "فالح فیاض" می باشد، چرا سازمان مجاهدین و وکیل آنها آن تعداد از جداشدگان از سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت که این سازمان و وابستگان به آن عکس  و نام آنها را به عنوان "گشتاپوی آخوندی" و "جاده صاف کن های کشتار اشرف" منتشر می کنند به دادگاه معرفی نمی کنند؟ اگر معرفی نکرده اند دلیل آن چیست؟ سازمان مجاهدین که این افراد را بهتر و بیشتر از فالح فیاض می شناسد،  پس چرا برعلیه آنها اعلام جرم نمی کند و چرا به خود اجازه می دهد که بدون مدرک و سند و کاملا  بی پایه واساس به آنها اتهام بزند؟
نتیجه گیری: به باور من رهبری سازمان مجاهدین خلق برای انحراف افکار عمومی و اعضاء و وهواداران خودش از مسئولیت رهبری این سازمان در کشتار 52 مجاهد در قرارگاه اشرف، "بازی" جدیدی با نام اعتصاب غذا را سازماندهی کرد. این سازمان تلاش کرد تا با کار تبلیغی بر روی جنبه های احساسی وعاطفی  اعتصاب غذا، ذهن و فکر نیروهای خودش را از پرسشگری در مورد شکست های استراتژیک سازمان دور کرده و از پاسخگوئی به آن فرار کند. از جمله پاسخ به این سوال که چرا رهبری سازمان با وجود خطرات باقی ماندن نیروها در عراق، فقط  بر خروج دسته جمعی از عراق تاکید کرده و عملا با شرایطی که عنوان می کند مانع از انتقال نیروهای ساکن در لیبرتی به کشور های ثالث می شود؟ فرار رهبری سازمان مجاهدین از پاسخگوئی به سوالات و فرار از پذیرش مسئولیت دلیل اصلی این مانورها بوده است.
ادامه اعتصاب غذا اما به تدریج به دردسری برای رهبری مجاهدین تبدیل شد. میزان اعتراض به این حرکت آنچنان بود که سایت های اصلی وابسته به سازمان مجاهدین به صورت سریالی  نوشته هائی را در توجیه اعتصاب غذا و حمله به مخالفین و منتقدین منتشر می کردند. اگرچه جای خوشحالی دارد، اما پس از 108 روز که از اعتصاب غذا گذشت هیچ یک از اعتصاب غذا کنندگان جان خود را از دست نداده بود و با وجودی که هر چند روز یک بار سازمان مجاهدین از "وخامت حال" اعتصاب غذا کنندگان خبر می داد،  به تدریج میزان جدی بودن اعتصاب غذا زیر سوال می رفت. از این رو رهبری مجاهدین دنبال بهانه ای می گشت تا به صورت "آبرومندانه" اعتصاب غذا را پایان دهد. "پیروزی" اعلام کردن تصمیم یک دادگاه در اسپانیا که کارش را از سال 2011 شروع کرده بود و دیگرگونه جلوه دادن تصمیم آن دادگاه به عنوان یک حکم قطعی نیز با این هدف بود تا شکست و به نتیجه نرسیدن اعتصاب غذا را پرده پوشی کند.
سازمان مجاهدین در چند ماه گذشته پیوسته دستگیری "هفت گروگان اشرفی" را دلیل شروع اعتصاب غذا و آزادی  آنها را شرط پایان اعتصاب غذا اعلام کرده بود. اکنون و بعد از 108 روز اعتصاب غذا، خواسته ی اعلام شده آنان حاصل نشده است. رهبری سازمان مجاهدین باید پاسخ دهد: اگر قبل از آزادی گروگانها می شد اعتصاب غذا را پایان داد، پس اساسا چرا آن را به عنوان یک شرط اعلام کردند و اگر علیرغم حاصل نشدن این شرط می شد اعتصاب را پایان داد، پس چرا زودتر آن را پایان ندادند و چرا با سلامتی یک عده انسان بازی کردند؟ تصمیم یا به قول اطلاعیه شورای مقاومت "حکم" دادگاه اسپانیا نیز آزادی گروگان ها را در پی نداشته است.
آیا همه این ها نشان دهنده آن نیست که جان انسانهای اسیر در کمپ لیبرتی برای رهبری سازمان مجاهدین ارزشی نداشته و با آنها همچون سربازان یک بار مصرف در بازی شطرنج سیاسی شان بازی می کنند؟
تصور کنید: تصور کنید که سازمان مجاهدین خلق خبر فوق را در یک کنفرانس خبری به طور معمول، آنگونه که در دنیای آزاد مرسوم است اعلام کرده و نیم ساعت را هم به پاسخ به خبرنگاران اختصاص می داد. و تصور کنید که در یک چنین کنفرانس خبری مفروض، سوالات فوق مطرح می شد؟ براستی در یک فضای باز و آزاد، سازمان مجاهدین تا کجا می تواند از پاسخگوئی فرار کند؟ در چنان فضائی براستی سازمان مجاهدین تا چه مدت می تواند سیاست عوامفریبانه خود را ادامه داده و هر بار هر شکست را پیروزی جلوه دهد؟
با همه این حرف ها باز به نقطه قبل از اعتصاب غذا باز می گردیم و رهبری سازمان مجاهدین  کماکان باید پاسخ دهد چرا 100 نفر را  برای 18 ماه در قرارگاه اشرف نگه داشته بود و چرا حتما 52 نفر باید کشته می شدند تا این رهبری بپذیرد که باقی ماندن در قرارگاه اشرف بی فایده می باشد.
حنیف حیدرنژاد
19.12.2013

هیچ نظری موجود نیست: