زن ۶۰ سالهای بنام وفیقه درحالی
که نمیتواند گریه و هقهقش را کنترل کند، صورتش را میان دستانش میگیرد و
میگوید: "خواهش میکنم، لطفا ما را از اینجا خارج کنید. داریم اینجا
میمیریم."
او تلوتلوخوران و غمگین بهسوی ما میآید. در واقع
بهطرف کسی میآید که فکر میکند میتواند او را از یرموک نجات دهد.
اردوگاه مخروبه فلسطینی یرموک در جنوب دمشق هشت ماه است که در محاصره است.
درست پشت سر وفیقه موجی متشکل از صدها نفر مشغول هل دادن موانع امنیتی است.
مردان مسلح برای کنترل جمعیت دچار مشکل شدهاند. مردم مستأصل سعی میکنند
خود را به محل توزیع غذای سازمان ملل برسانند که در انتهای جاده باریک و
پردستاندازی قرار دارد. این جاده از میان خرابهای پر از زباله میگذرد.
زنی فریاد زد: "خسته ام. خیلی خسته ام."یکی از دخترانش که در کالسکهای نشسته بود، به هیچ وجه آرام نمیگرفت. کفشهای کهنهاش که نقشی سیاه داشت و کت پشمی نخنمایش آخرین بازماندههای زندگی بهتری هستند که زمانی داشت. همه آنقدر غمزده بودند که گویی فاجعه تازه روی داده است.
توافق شکننده در مورد غذا
در یرموک وضعیت مثل مناطق زلزلهزده است. ساختمانها به اسکلتهای با حفرههای بزرگ تبدیل شده اند، و پارههای بتون و گچ از سقفها آویزان است. بعضی ساختمانها هم به تلی از آوار تبدیل شده اند.اما آنچه در حال روی دادن است، فاجعهای انسانی است که از دل منازعهای بیرون آمده که در آن از غذا بهعنوان سلاح استفاده میشود.
طبق این توافق، شورشیان سوری اردوگاه را ترک میکنند و گروههای فلسطینی متحد دولت سوریه جای آنها را میگیرند. اما در حالی که مذاکرات بر سر جزئیات یک توافق امنیتی حساس و جدید در جریان است، سازمان ملل هر روز مجبور است برای تحویل غذا با طرفهای توافق کلنجار برود. خیلی از روزها کلا هیچ غذایی توزیع نمیشود.
روزی که پس از کسب مجوز از دولت سوریه همراه سازمان ملل وارد یرموک شدیم، تنها ۶۰ بسته مواد غذایی به مردان و زنانی که در صفهای مرتب و جدا از هم ایستاده بودند، داده شد. پشت سر آنها، در ساختمانهایی که رنگشان تیره شده بود، صفهای بیشتری دیده میشد. مردمی که در این صفها ایستاده بودند فریاد میزدند و یکدیگر را بهجلو هل میدادند. هزاران نفر دیگر هم در داخل ساختمانها بودند و حتی نتوانسته بودند به دهانه باریک راه برسند. بعضی روزها اعتراضات خشمگینانهای برگزار میشود. معترضان به غیرمحترمانه بودن اجبار آوارگان به جمع شدن در جایی چنین شلوغ اعتراض دارند و میپرسند چرا به آنها اجازه داده نمیشود به ساختمانهای دیگر آنروا که نسبتا در امان مانده اند، منتقل شوند؟
آقای گراندی یک رونوشت از این قطعنامه را با خود آورده بود. او گفت: "آنچه امروز دیدم و شنیدم، نشان میدهد که قطعنامه ۲۱۳۹ شورای امنیت در مورد فراهم کردن امکان دسترسی بشردوستانه چقدر به موقع صادر شد و همه طرفها باید این قطعنامه را اجرا کنند." او از دولت سوریه بهخاطر اطمینان دادن در مورد حفظ و گسترش امکان دسترسی سازمانهای بشردوستانه تشکر کرد. آقای گراندی تأکید کرد: "هنوز خیلی کارهای دیگر باید انجام شود، اما همین نشاندهنده حسن نیت همه طرفهاست."
اشک از سر گرسنگی
اما اگر روزنه امیدی در یرموک دیده میشود، این اردوگاه در عین حال یادآور واقعیتهای تاریک و سرسخت جنگ نیز هست. این اردوگاه ابتدا در برای اسکان آوارگان فلسطینی جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ ساخته شد، اما پس از ورود گروههای مسلح مخالف دولت در اواخر سال ۲۰۱۲ به کانون درگیریهای سنگین تبدیل شد.اما بعد گفت که "کمی گرسنه" است، و ناگهان اشک از چشمانش سرازیر شد.
او گریهکنان گفت: "نان نداشتیم." بعد هم دیگر نتوانست صحبت کند.
موقعی که از اردوگاه خارج میشدیم، وفیقه ۶۰ ساله را با فاصلهای نهچندان دور پشت سرمان دیدیم. او هم توانسته بود از اردوگاه بیرون بیاید. لابد یکی از بستگانش برایش پارتیبازی کرده بود. در حالی که قرص نانی را در مشت گرفته بود با صدای بلند گفت: "از جهنم بیرونم آوردند. از علف خوردن نجات پیدا کردیم."
اما او که پنج پسر، چهار دختر و هفت نوه دارد، هنوز آرامش ندارد و با زاری میگوید: "هنوز سه پسرم داخل اردوگاه هستند." یرموک تنها یک شمه از جنگی گستردهتر است، اما واضحترین تصاویر را از درد و رنج و ویرانی فراگیر ارائه میکند و رساترین پیامها را درباره ضرورت یافتن راه حلی برای این بحران میرساند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر