دیلی میل (dailymail) نوشت: یک دختر ایرانی که چندی پیش برای پیوستن به داعش به سوریه سفر کرده بود، توانست از آنجا فرار کند.
بر پایه این گزارش، «ترانه شکیل» دختر ایرانی الاصلی که در انگلستان زندگی می کرد، چند ماه پیش بدون اینکه به کسی بگوید به همراه فرزند نوزاد خود انگلستان را به مقصد سوریه ترک کرد. او به خانواده خود گفته بود که به همراه فرزند خود برای گذراندن تعطیلات به اسپانیا سفر می کند.
مدتی بعد او عکس سلفی خود و فرزندش را برای خانواده اش می فرستد و اعلام می کند که در شهر رقه سوریه زندگی می کند و هرگز به انگلستان باز نخواهد گشت. ترانه مدت کوتاهی را در شهر رقه زندگی می کند تا متوجه می شود هرآنچه به او در مورد داعش و حکومت اسلامی گفته شده بود دروغی بیش نبوده است.
به گفته ترانه در آنجا مانند حیوان با زنان رفتار می شد و زنان حق نداشتند بدون همراهی مرد از منزل خارج شوند . احساس امنیت به هیچ وجه وجود نداشت و صدای بمب و گلوله همواره و از همه طرف شنیده می شد. او همه این مشکلات را تحمل کرد تا زمانی که یکی از فرماندهان داعش او را مجبور کرد که با یکی از مردان ازدواج کند. به گفته ترانه، «اینجا بود که فهمیدم به هر قیمت که شده باید از اینجا فرار کنم».
سرانجام ترانه به هر نحوی که بود توانست با دزدیدن پاسپورت خود و فریب یک راننده تاکسی، خود را به نزدیکی مرز ترکیه برساند. او در نهایت با پیمودن چند کیلومتر پیاده روی در میان بیابان توانست خود را به پلیس ترکیه معرفی کند.
بر پایه این گزارش، «ترانه شکیل» دختر ایرانی الاصلی که در انگلستان زندگی می کرد، چند ماه پیش بدون اینکه به کسی بگوید به همراه فرزند نوزاد خود انگلستان را به مقصد سوریه ترک کرد. او به خانواده خود گفته بود که به همراه فرزند خود برای گذراندن تعطیلات به اسپانیا سفر می کند.
مدتی بعد او عکس سلفی خود و فرزندش را برای خانواده اش می فرستد و اعلام می کند که در شهر رقه سوریه زندگی می کند و هرگز به انگلستان باز نخواهد گشت. ترانه مدت کوتاهی را در شهر رقه زندگی می کند تا متوجه می شود هرآنچه به او در مورد داعش و حکومت اسلامی گفته شده بود دروغی بیش نبوده است.
به گفته ترانه در آنجا مانند حیوان با زنان رفتار می شد و زنان حق نداشتند بدون همراهی مرد از منزل خارج شوند . احساس امنیت به هیچ وجه وجود نداشت و صدای بمب و گلوله همواره و از همه طرف شنیده می شد. او همه این مشکلات را تحمل کرد تا زمانی که یکی از فرماندهان داعش او را مجبور کرد که با یکی از مردان ازدواج کند. به گفته ترانه، «اینجا بود که فهمیدم به هر قیمت که شده باید از اینجا فرار کنم».
سرانجام ترانه به هر نحوی که بود توانست با دزدیدن پاسپورت خود و فریب یک راننده تاکسی، خود را به نزدیکی مرز ترکیه برساند. او در نهایت با پیمودن چند کیلومتر پیاده روی در میان بیابان توانست خود را به پلیس ترکیه معرفی کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر