غارتگران آثار تاریخی آیخانم مقربان «قهرمان ملی»
قسمت دوم
یکی از هزاران فردی که در چورکان تپه تاریخی آیخانم گنجی را یافت علیمردان است که بعداً به حاجی علیمردان بای هزارسمچی مشهور گردید. حاجی علیمردان بکس حاوی ٣٦٠٠ سکه طلا را که مشهور به سکه های طلایی دوکله ـ دواسپه بود، می یابد و به قریه هزار سمچ رستاق ولایت تخار انتقال میدهد. وزن هریک از این سکه ها چهارو نیم مثقال ـ معادل ٢٠.٢٥ گرام میشد. پیرم قل که ازین پیشامد نیک در جریان است به قریه هزارسمچ رستاق رفته مناصفه این سکه ها را به عنوان خمس از وی میستاند و نصف باقی مانده آن را علیمردان همراه با برادرانش تقسیم میکند. هنگام تقسیم این گنج حاضرباشان و چاپلوسان اطراف پیرم قل هم تعدادی از آن را به عنوان شیرینی به دست میآورند. پهلوان قربان هزار سمچی ٢٥ دانه سکه را بخشش میگیرد. به همین ترتیب سایر افراد و حاضر باشان پیرم قل با دریافت چند چند دانه ازین سکه ها شیرینی حق خویش را دریافت میدارند. حاجی علیمردان ادعا دارد که پیرم قل با استفاده از زور و قدرت خویش بقیه سکه ها را به عناوین مختلف از نزدش گرفت. وقتی تعداد این سکه ها به بازار راه یافت و تجار آنرا جهت فروش به پاکستان انتقال دادند، کسانی که صرف دو یا سه دانه آنرا خریده و به پاکستان برد، به بزرگترین پول داران منطقه تبدیل شدند.
سبحان قل معاون پیرم قل در جریان کمپاین انتخابات پارلمانی خود یک دانه سکه طلا را مبلغ ٢٨٠٠٠ دالر امریکایی بفروش رساند. اگرچه دقیقاً واضح نگردید که این سکه از جمله کدام سکه ها بود سکه هایی که ازعلیمردان بای خمس گرفته و یا خمس کدام گنج دیگر تپه آیخانم. بهرحال، سکه هایی که حاجی علیمردان یافته بود و نصف بیشتر آن به ملا پیرم قل و افرادش رسید از جمله بینظیرترین سکه های یافت شده دوران خود چه از لحاظ وزن و چه از لحاظ نوعیت شهرت یافته بود. به فرض اگر قیمت فی دانه این سکه ها را به پایین ترین نرخ فروش در تخار سی هزار دالر امریکایی حساب نماییم. قیمت مجموعی سکه هایی که پیرم قل از علیمردان بای خمس گرفته است چهل هشت ملیون دالر امریکایی میگردد. هرگاه یک قلم خمس که پیرم قل از آثار یافت شده تپه تاریخی آیخانم از یک نفر به دست آورد چنین باشد، تمامی خمس ها و اجناس بدست آمده در جریان سه یا چهار سال که توسط هزاران نفر هنگام تاراج آیخانم صورت گرفت و بدون شک ٩٠٪ آن به نفع اینان بود، چه مقدار خواهد بود؟
تخریب و تاراج آثار باستانی آیخانم در دهه نود میلادی باعث از بین رفتن کامل ارزش تاریخی گنجینهای گردید که قدامت دوهزار و سیصد ساله داشت.
مناطق زیادی در هر نقطه افغانستان موجود اند که آثار تاریخی و ماقبل تاریخی زیادی را درخود مدفون دارند. در ولسوالی رستاق و سایر ولسوالی های ولایت تخار بخصوص ماورای کوکچه که پنج ولسوالی را شامل میشود ده ها مکان وجود دارد که مردم آنها را به عنوان اماکن تاریخی میشناسند. پل بیگم، کافرقلعه، سمچ کافر، بینی ملخ، گنج، خواجه مسکه، دشت طلا، زیارت خوجه سرخه، زیارت خواجه میری، ایل کاشان، هزار سمچ رستاق، کنده چشمه، چهل دختران، خان پشت، شرخه بازار، دشت آبی، قزل قلعه، خواجه جرغاتو، خواجه سبز پوش ولی، ده وری و... اماکنی اند که آثار تاریخی از آن بیرون شد. درین مناطق هم دهل چور از طرف پیرم قل نواخته شد به تعقیب آن صدها اثر تاریخی پیدا شده از آن توسط پیرم قل و سبحان قل ضبط شد. پیرم قل و قومندانان جنایتکارش معتقد بودند که اگر به مردم اجازه داده شود که بر اماکن تاریخی رستاق و ولسوالی های اطرافش جهت دریافت انتیک زیر نظر هیات شان کار صورت بگیرد درین صورت انتیک های موجود درین اماکن بدون مصرف و رایگان بدست شان میاید. فقط با این نیت شوم بود که دراین ساحات کار به شکل کاملاً بیرویه صورت گرفت و ارزش فرهنگی تمامی ساحات باستانی ولسوالی های ماورای کوکچه نابود گردید.
منطقه دشت طلای رستاق که یکی از ده ها مکان تاریخی ولسوالی رستاق ولایت تخار است زیر نظر امیران خون آشام رستاق پیرم قل و سبحان قل مدت دوسال مورد کاوش های خاینانه قرار گرفت. این مکان های تاریخی که دارای صدها قبر مربوط به چندین هزار سال قبل است، پامال خواسته های ضد فرهنگی زمامداران جاهل شد و هزاران تکه آثار (زیورات، ظروف، مجسمه ها، کمربندها، دستبند هایی که شکل ماهی، مار و سایر اشکال بخصوص خزندگان را دارا بودند و از فلزات مختلفی چون طلا، نقره، هفت جوش و گاهی هم سنگی به وزن های مختلف و اندازه های متفاوت پیدا میگردید) که متعاقباً توسط پیرم قل و سبحان قل بزور تصاحب میشد. اگر از جمله کاوشگران کسی و یا جمعی که اشیای انتیک را مییافت و سروصدایش بالا نمیشد، میتوانست آن را در بازارهای پاکستان به فروش برساند.
نمونهای از هزاران سکه که از آیخانم بدست آمده اند
برای وضاحت بیشتر دو داستان را بازگو میکنم که گواه این مدعا اند:
درجریان کندن نهر آب در رستاق که ازمنطقه دشت طلای ولسوالی رستاق ولایت تخار میگذشت و این ساحه تاریخی بعد از قریه خانقاه ولسوالی رستاق آغاز میشود، جمعه خان برادر قادر سیابی دو کاسه طلایی را پیدا میکند. افواه پیدا شدن دو کاسه طلایی بالا میگیرد تا بالاخره که گپ به «آمرصاحبان» رستاق میرسد. سبحان قل معاونِ پیرم قل جمعه خان را احضار نموده کاسه های طلایی را از نزد شان میگیرد.
در شرایطی که قلعه تاریخی آیخانم با حفر غیرقانونی تاراج میشد، تعدادی از افراد در قلعه تاریخی که به نام کافر قلعه یاد میشود و در یکی از قریه های ولسوالی رستاق موقعیت دارد، همزمان کار میکردند. از میان کاوشگران در کافرقلعه یک گروپ جنس تاریخی طلایی که شباهت به سگک کمربند دارد را پیدا میکند. همینکه این شخص در اثر کاوش چند هفتهای این را اثر را مییابد، موضوع فاش میشود و گپ به پیرم قل میرسد. پیرم قل فوراً میرسد و به او امر میکند که جنس را تسلیم نماید. امام علی برادر سرمعلم ملا ولی که یکی از افراد این تیم میباشد، کسی است که مقابل پیرم قل میایستد و پیرم قل را در میان صدها نفر که نظارهگر ماجرا هستند با اثبات نمودن اینکه او آدم بیپاسی بیش نیست بیآب و بیآبرو میسازد. او به پیرم قل اظهارمیدارد که تو سرگروپی بیش نبودی که حالا بزورگیری میکنی. من از طرف ملانادر مامور کشتن تو تعیین شده بودم و در شرایطی که یک فشارماشه کلاشنکوف از طرف ما میتوانست به زندگیات خاتمه دهد اینکار را نکردم چیزی که تو هم بیخبر نیستی. ولی تو را ببین که چه اندازه خم چشم و بیحیا هستی که آنروزها را نادیده میگیری. با وجودیکه شرایط بد اقتصادی ما را میدانی و فقر و فلاکت ما را میبینی دست از بزور گیری حتی از من برنمیداری. تف و لعنت به تو آدم بیپاس!
به تاریخ ٢ نوامبر ٢٠٠١، انا بادخین خبرنگار «سیاتل پست انتلجینسر» گزارشی از چپاول آثار آیخانم منتشر نمود. عکس بالا که در حاشیه این گزارش به چاپ رسیده محبوبالله یک قاچاقبر آثار تاریخی را در کنار بازمانده های آیخانم نشان میدهد که به گفته خودش از طریق قاچاق آثار آیخانم به حدود یک میلیون دالر سرمایه دست یافته است.
از جمله اماکن دیگر تاریخی که در زمان پیرم قل به تاراج رفت و تعدادی از افراد هنگام کاوش های غیرقانونی خاکش را بدور ریخته ارزش تاریخی آنرا برای ابد نابود میکردند، یکی هم دشت آبی رستاق است. ناصر پسر بای جان، خلیل سیف الله و حبیب در جریان کاوش هایی که درین منطقه داشتند یک جوره گوشواره طلایی با نگین های یاقوت را پیدا میکنند که آوازه آن به گوش حاکمان میرسد. سبحان قل این سه نفر را در خانه قومندان بای احضار میکند و با تهدید گوشواره را با پرداخت یک هزار دالر از نزدشان میستاند. سبحان قل بعداً این گوشواره را به قیمت ٢٦٠٠٠ دالر امریکایی به عیسی خان پسر حاجی بابه دشتی قلعه چی به فروش میرساند.
زمانیکه طالبان به اطراف دریای کوکچه جهت خاتمه بخشیدن به حاکمیت مسعود مستقر شدند، قومندانان مسعود مال و دارایی های قارونی منقول خویش را همراه با فامیل های شان به ایران و تاجیکستان انتقال دادند. از آن جمله شش فروند هلیکوپتر در چهار پرواز مال و دارایی های پیرم قل و سبحان قل را به مشهد انتقال داد. در یکی از پروازها که اموال پیرم قل به مشهد انتقال میشد، یک نفر زخمی بنام گل ولد نور از دشت آبی ولسوالی رستاق ولایت تخار از افراد میرعلم کندزی که درخط جنگ آسیب جدی دیده بود بخاطر تداوی به ایران برده میشد، نیز حضور داشت. به دلیل عدم موجودیت شفاخانه مجهز در تخار مرسوم بود که زخمی های خط جنگ جبهه مسعود جهت تداوی به ایران و تاجیکستان منتقل شوند. ازجمله اموال مربوط پیرم قل سیزده بکس که حاوی آثار تاریخی میباشد هنگام تلاشی پولیس ایران جنجال میافریند که بعداً به اشاره مسعود رها میگردد. گل ولد نور که در متن موضوع قرار دارد، بعد از صحت یابی به رستاق میاید و آن را هرکجا قصه میکند. پیرم قل هم ازین افشاگری عصبانی گردیده جهت زیاد درز نکردن موضوع به فکر کشتن گل میافتد. تا اینکه در جشن نوروزی رستاق موقع را برابر میکند و با اسپ بزکشی وی را پامال میسازد. درین حادثه که گل شدیداً ضربه دیده بود، هنگام انتقال جهت تداوی به کندز در مسیر راه جان باخت.
پیرم قل، یکی از چپاولگران آیخانم، فرد نزدیک به احمدشاه مسعود بود.
اگر این سوال مطرح شود که شش بال هلیکوپتر در چهار پرواز کدام اموال پیرم قل و سبحان قل را به ایران انتقال داد، از هیچکس این جواب را نخواهید شنید ولی بدون شک که ایشان دوشک و بالشت های خانه خویش را در شش طیاره طی چهار پرواز به ایران انتقال ندادند! حتی اطفال هم میدانند که او اموال و دارایی های خویش را که در طول دوره به اصطلاح جهاد و مقاومت از خون و مال مردم رستاق جمع آوری کرده بود در مشهد جابجا ساخت. اگرچه یک قسمت جواب این سوال در بالا تذکر یافته است ولی ماجرا ابعاد به مراتب گسترده تر دارد. بناءً بجا میدانیم که یک مقدارمفصل تر در رابطه به سرچشمه های اموال «عالی جنابان جهادی» که بیشتر اموال شان را شِمش طلا تشکیل میداد و به ایران انتقال یافت به موضوع پرداخته شود.
پیرم قل که از میراث پدر خر نداشت تا سوار شود، بعد از حاکم شدن به سرنوشت مردم رستاق به سرمایه های قارونی دست یافت که بخش عمده آنرا از آیخانم بدست آورد. خون مردم وی را صاحب هزاران راس گوسفند، ده ها دربند حویلی قشنگ چندین جریبی در شهر رستاق و سایر شهرهای افغانستان که هرکدام بیش از نیم ملیون دالر ارزش دارد، ده ها راس اسپ بزی که قیمت هریک شان از صدهزار دالر تجاوز میکند، مارکیت های بزرگ، باغ های بیطول و عرض میوه، تانک های تیل، حمام، هوتل، زمین های زراعتی، ندوق های طلا و غیره ساخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر