«وصيت نامه: تقديم به بنديان زير شکنجه»
وقتی به تو میگويند
که من در زندان نيستم
باور مکن!
بايد روزی اين را اعتراف کنند!
وقتی به تو میگويند
که من در زندان نيستم
باور مکن!
بايد روزی اين را اعتراف کنند!
وقتی به تو میگويند
که من آزاد شدهام
باور مکن!
روزی بايد اعتراف کنند که دروغ گفتهاند.
وقتی به تو میگويند
که من به خودم خيانت کردهام
باور مکن!
روزی بايد اعتراف کنند که من به حزبم وفادار بودهام.
وقتی به تو میگويند که من در فرانسه بودهام
باو مکن!
باور مکن،
وقتی به تو نشان میدهند شناسنامه جعلی مرا
باور مکن!
باور مکن،
وقتی که به تو نشان میدهند
تصوير جنازه مرا.
باور مکن
وقتی به تو میگويند که ماه، ماه است
که اين صدای من است بر نوار
که اين امضای من است بر کاغذ
اگر به تو بگويند که يک درخت درخت نيست
باور مکن!
باور مکن هيچ چيز را
از هر آنچه به تو میگويند،
هيچ را از آنچه به تو قول میدهند،
هيچ چيز را از آنچه به تو نشان میدهند.
و سرانجام روزی میرسد
که از تو میخواهند بيايی
جنازه مرا شناسايی کنی
و تو در پيش روی خويش مرا میبينی
و صدايی به تو میگويد:
او از شکنجه جان به در برده است،
او مرده است!
وقتی به تو میگويند
که من
به تمامی،
مطلقاً
برای هميشه مردهام …
باور مکن!
باور مکن!
باور مکن!
«ريل دورفمن»
ريل دورفمن، نمايشنامهنويس، شاعر و رماننويس شيليايی است که در آرژانتين و از پدر و مادری مهاجر روس بدنيا آمد. به آمريکا مهاجرت کردند، به خاطر افکار مارکسيستی پدرش مجبور به ترک آمريکا شده و به شيلی رفتند و مقيم آنجا شدند.
مدتها به عنوان مشاور سالوادور آلنده، رئيس جمهور سوسياليست شيلی در کنارش بود و پس از کودتای آمريکائی پينوشه، به شکلی شگفت انگيز جان سالم به در برد و به آمريکا رفت و از آن زمان رنج مردم کشورش را به شيوههای گوناگون به گوش جهانيان رسانده است.
که من آزاد شدهام
باور مکن!
روزی بايد اعتراف کنند که دروغ گفتهاند.
وقتی به تو میگويند
که من به خودم خيانت کردهام
باور مکن!
روزی بايد اعتراف کنند که من به حزبم وفادار بودهام.
وقتی به تو میگويند که من در فرانسه بودهام
باو مکن!
باور مکن،
وقتی به تو نشان میدهند شناسنامه جعلی مرا
باور مکن!
باور مکن،
وقتی که به تو نشان میدهند
تصوير جنازه مرا.
باور مکن
وقتی به تو میگويند که ماه، ماه است
که اين صدای من است بر نوار
که اين امضای من است بر کاغذ
اگر به تو بگويند که يک درخت درخت نيست
باور مکن!
باور مکن هيچ چيز را
از هر آنچه به تو میگويند،
هيچ را از آنچه به تو قول میدهند،
هيچ چيز را از آنچه به تو نشان میدهند.
و سرانجام روزی میرسد
که از تو میخواهند بيايی
جنازه مرا شناسايی کنی
و تو در پيش روی خويش مرا میبينی
و صدايی به تو میگويد:
او از شکنجه جان به در برده است،
او مرده است!
وقتی به تو میگويند
که من
به تمامی،
مطلقاً
برای هميشه مردهام …
باور مکن!
باور مکن!
باور مکن!
«ريل دورفمن»
ريل دورفمن، نمايشنامهنويس، شاعر و رماننويس شيليايی است که در آرژانتين و از پدر و مادری مهاجر روس بدنيا آمد. به آمريکا مهاجرت کردند، به خاطر افکار مارکسيستی پدرش مجبور به ترک آمريکا شده و به شيلی رفتند و مقيم آنجا شدند.
مدتها به عنوان مشاور سالوادور آلنده، رئيس جمهور سوسياليست شيلی در کنارش بود و پس از کودتای آمريکائی پينوشه، به شکلی شگفت انگيز جان سالم به در برد و به آمريکا رفت و از آن زمان رنج مردم کشورش را به شيوههای گوناگون به گوش جهانيان رسانده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر