دولت اسرائیل مدعی است خداوند سرزمینی به قوم یهود اعطا کرده و بیت المقدس هم پایتخت این سرزمین است. مدعا که در هماهنگی کامل با ایدئولوژی رسمی این دولت ارائه میشود، مضحک است و جدی گرفتنی نیست. اشغال تمامی بیت المقدس به اسرائیل فرصت داد تا به سوی انضمام این شهر گام بردارد، ولی جامعهُ بین المللی هیچگاه این انضمام را نپذیرفت. از دید حقوق بین الملل تمامی نواحی که به دنبالهُ جنگ ۱۹۶۷ تحت حکم دولت یهود درآمده، مناطق اشغالی است و این دولت هیچ حقی بر آنها ندارد. اسرائیل بالاخره، پس از سالها کوشش، و چند سال پس از اینکه رأی موافق سنای آمریکا را برای به رسمیت شناختن مدعاهای خود، به دست آورده بود، موفق شد تا موافقت دولت این کشور را برای انتقال سفارتخانه اش به بیت المقدس، جلب نماید. به این خیال که راه قبول دیگر کشورها به این ترتیب باز خواهد شد و این شهر تماماً متعلق به اسرائیل شناخته خواهد شد. دولت آمریکا هم که از هنگام انتخاب ترامپ روز به روز بیشتر به بنگاه معاملات املاک شباهت پیدا کرده، در این مورد هم ملک یکی را بدون رضایت خودش و بدون ثبت رسمی، به دیگری منتقل ساخته است. ولی در نبود تأیید حقوقی، این تحولات تغییری در موقعیت شهر اشغال شده ایجاد نمیکند. مشکل اصلی جایی دیگری است. اسرائیل چند سال است که با صرف وقت و امکانات بسیار در صدد جلب همراهی کشورهای عرب برای مقابله با قدرتگیری جمهوری اسلامی در منطقه برآمده و در این زمینه پیشرفتهایی هم به دست آورده، البته در بین دست نشاندگان آمریکا. انتقال پایتخت به بیت المقدس چیزی نیست که حتی حکام این کشورها بتوانند به صراحت و بدون اشکال بپذیرند. احتمال قبولاندنش به مردم خودشان که از اصل منتفی است. به این ترتیب، اسرائیل، به دست خود، آن طرح کلی را که چند سال است برای مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی دنبال میکند، مختل کرده است. اینکه پایتخت شدن بیت المقدس برای اسرائیل حیاتی تر است یا تعادل استراتژیک منطقه، بر هر کسی که نیم نگاهی به صحنه بیاندازد، روشن است. چه حرص زمینخواری ریشهُ این خطای فاحش باشد و چه جنون ایدئولوژیک، تفاوت چندانی در زیانهایی که به اسرائیل تحمیل میکند، نخواهد داد و این زیانها بسیار سنگی خواهد بود. rkamrane@yahoo.com 2017 Dec 7th Thu - پنج شنبه، 16 آذر 1396
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر