به روایت چند تصویر
صدمین زادروز آلبر کامو (۱۹۶۰ـ ۱۹۱۳)
سیمون ایئه، نخستین عشق آلبر کام. یک زن اغواگر
آلبر کامو در سال ۱۹۳۲ در دانشگاه الجزیره به تحصیل در رشته فلسفه مشغول شد. در همان آغاز تحصیل به سیمون ایئه (Simone Hié) که در بین دانشجویان به طنازی و دلبری شهرت داشت، دل باخت. کامو به واسطه سیمون به محافل ثروتمندان الجزایر راه یافت و با دنیای آنها آشنا شد. سیمون ایئه به مورفین اعتیاد داشت و با اینحال کامو در سال ۱۹۳۴ با او ازدواج کرد و هرچند پیوند آنها دیری نپائید، اما تا پایان عمر زندگی سیمون را از نظر مالی تأمین میکرد. یکی از معماهای زندگی آلبر کامو رابطه او با سیمون است. کامو در بسیاری از نامههایش از او یاد میکند و برخی از داستانهایش را با الهام از شخصیت سیمون نوشته است.
کامو مینویسد: «سالن پذیرایی با هشت یا ده نفر، که زنان جمعش همگی فاسقانی داشتهاند، و صحبتِ با روح و مطایبهآمیزی در جریان است، و نوشیدنی ملایمی هم پس از نیمهشب تعارف میشود – این تنها جایی در جهان است که احساس آسایش
کاملی به من میدهد.»
*********************************************************************
سالهای دانشجویی کامو و عشق او به سیمون ایئه. سیمون ایئه بعد از آنکه با کامو ازدواج کرد، به او وفادار نماند. کامو پی برد که با پزشکی که مورفین او را تأمین میکند، سر و سری دارد. کامو از سیمون جدا شد و به نویسندگی روی آورد.
کامو مینویسد: «گسستن از همه چیز. اگر کویری در دسترس نیست، طاعون یا
ایستگاه کوچک تولستوی که هست.»
**********************************************************
آلبر کامو پس از جدایی از سیمون ایئه با فرانسین فور (Francine Faure) ازدواج کرد. بیش و کم در همان زمان که آنها از الجزایر به فرانسه مهاجرت کردند، جنگ جهانی دوم درگرفت. کامو به خرج همسر دومش گذران میکرد، تا اینکه با کمک پاسکال پیا در روزنامه «پری سوار» (Paris-Soir) به عنوان گزارشگر
مشغول به کار شد.
****************************************************************
در ۱۹ دسامبر ۱۹۴۱ با اعدام «گابریل پری»، کامو به مقاومت فرانسه پیوست و همراه با اعضای گروه «نبرد» (Clermont) روزنامهای به همین نام را به طور مخفیانه منتشر میکرد.
کامو جستار «افسانه سیزیف» و رمان «بیگانه» را در فاصله سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۲ نوشت. او میگفت در کارهای بزرگ پرنسیپ لازم است، اما در کارهای کوچک بخشایش کافی است. او در این سالها در یادداشتهایش نوشته بود: «عقاید کلی بیش از هر چیز مرا آزار داده است.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر