۱۳۸۷ آذر ۱۴, پنجشنبه

والس با بشیر؛ کابوس های یک خبرنگار
















والس با بشیر؛ کابوس های یک خبرنگار

حضور نیروهای اسرائیلی در لبنان در اوایل دهه 80 زمینه ساز این فیلم است
"فکر کردم: 'خیلی مشخص نیست قضیه چیه، من به اینجور کارا اعتقادی ندارم و فقط ممکنه بد از آب دربیاد' و حاضر نشدم."
وقتی اولین بار از ران بن-ییشای، گزارشگر جنگی اسرائیلی برای ایفای نقش در فیلم مستند انیمیشن "والس با بشیر" دعوت شد، او مایل به انجام این کار نبود.
اما آری فولمن، کارگردان این اثر او را متقاعد کرد و نقش این خبرنگار در فیلم، هر چند تنها چنددقیقه بیشتر نیست، اما محوری تلقی می شود.
در ماه سپتامبر سال 1982، بن-ییشای اولین خبرنگاری بود که توانست پس از کشته شدن حداقل 800 غیرنظامی فلسطینی در دو اردوگاه آوارگان صبرا و شتیلا در بیروت، پایتخت لبنان، وارد آنجا شود.

کشتار صبرا و شتیلا بدترین حادثه ای قلمداد می شود که در جریان جنگ داخلی 15 ساله لبنان رخ داد
چریک های مسیحی لبنان (فالانژها) که متحد اسرائیل بودند، بعنوان انتقام کشته شدن بشیر جمیل، رهبرشان، در جریان بمبگذاری در یک اتومبیل، دست به این کشتار زدند.
این سربازان اسرائیلی بودند که پس از اشغال غرب بیروت این دو اردوگاه را در محاصره داشتند و به چریک های مسیحی اجازه ورود به آنها را دادند.
فولمن که در آن زمان یک سرباز جوان اسرائیلی بود، داستان این کشتار را در گفتگوهایی واقعی با دوستان و سربازان سابق، که به انیمیشن تغییر شکل یافته، بیان می کند.
بن-ییشای که از دوستان آری فولمن است و اکنون 65 سال سن دارد می گوید: "برای من انیمیشن آن فیلمهایی بود که می توانید کودکان را به تماشای آنها تنها بگذارید."
اما پس از آنکه او دید فولمن چگونه از انیمیشن وهم آلود خود برای بیان غیرمستقیم جنگ استفاده می کند، فورا متقاعد شد.

ران بن ییشای، در انیمیشن و دنیای واقعی
"انیمیشن یک لایه دیگر، یک لایه روانشناسی دیگر به آسیب های روحی که او متحمل شده اضافه می کند. در یک مستند عادی شما نمی توانستید همه این چیزها را که به رویا شباهت دارند، ثبت کنید. "
فیلم با سکانسی مضطرب کننده آغاز می شود که یک دسته سگ وحشی را در حال تعقیب در شب نشان می دهد که در واقع موضوع خواب تکراری یکی از دوستان کارگردان است.
بن ییشای می گوید: "شبیه کابوس است. باور کنید، من کابوس های مانند این زیاد دارم. بعد از تجربه شرایط جنگی این صحنه ها از سر شما بیرون نمی رود."
کابوس تعقیب سگ ها به خواب بواز رین بوسکیلا، دوست کارگردان می آید؛ 20 سال پس از زمانی که او در ارتش اسرائیل بود.
خاطرات بازیافته

صحنه ای از کابوس به تصویر کشیده شده در فیلم
فیلم سفر فولمن را نشان می دهد که در آن او تلاش می کند تجربه اصلی خود از حوادث کشتار صبرا و شتیلا را آنگونه که او در زمان عضویت در ارتش اسرائیل تجربه کرده بود، بخاطر بیاورد.
فولمن که ساخت این فیلم مستند را "چهار سال روان-درمانی" می دان، از مصاحبه ها برای بخاطر آوردن جزئیات حوادث زمانی استفاده می کند که او بطور ناخودآگاه به پس ذهن خود رانده بود.
بن-ییشای که سابقه گزارشگری از نقاط بحران زده ای همچون کوزووو، عراق و افغانستان را دارد، معتقد است از آنجا که او بعنوان یک خبرنگار جنگ بارها صحنه های وحشتناک نبرد را تجربه کرده، به نسبت فولمن برای در وضعیت بهتری قرار دارد.

والس با بشیر تحسین بسیاری از منتقدان را برانگیخته است
او که در طی عمر حرفه ای 40 ساله خود سه بار در هنگام گزارشگری در نقاط مختلف جهان زخمی شده می گوید: "قابلیت ناخودآگاه جلوگیری از بروز احساسات یک مکانیزم دفاعی بسیار قدرتمند است."
این گزارشگر کابوس را اینگونه تعبیر می کند: "می توانید بگویید این یک نوع استعاره، یا نوعی طرز بیان است. راهی است که بدن و روان از طریق ان آسیب های روحی را هضم می کنند، حتی اگر شما خود حاضر نباشید این خواب ها را بعنوان آسیب روحی قبول کنید."
"شما چیزهای وحشتناک می بینید، جلوی ابراز احساساتتان را می گیرید، آن را جایی ذخیره می کنید. من معتقدم اگر شما آن را بخاطر نمی آورید و اگر هر چه سریعتر با آن کنار نیایید، آن مسئله از بین نمی رود و ممکن است منفجر شود."

هیچ نظری موجود نیست: