بی اعتبار کردن سازمان ملل جزیی از ,استراتژی دفاعی , اسرائیل است.
/ *از نظر اسرائيل هرچه فلسطينی ها و کشورهای اسلامی بيشتر تحت نفوذ نيروهای بنيادگرا يا تحت کنترل شيوخ قرون وسطايی قرار گرفته و بدفرجام تر بشوند برای اسرائيل بهتر.
روشنگری.
روز 14 ژانويه خبرگزاری آسوشيتد پرس از بمباران يک گورستان توسط ارتش اسرائيل خبر داد. اين در حالی بود که اين خبرگزاری در همان روز در گزارش تکان دهنده ای که تصاويری آن را مستند ميکرد از تنگی جا نه فقط برای زنده ها بلکه حتی برای مرده ها، وچگونگی تلاش فلسطينی های زير آتش در غزه برای مقابله با اين کمبود خبر ميداد. بنا بر گزارش مزبور حالا ديگر دفن يک جای کودکان در کنار مادرشان، برادر در کنار برادر، دوستان در کنارهم کارساز نيست و مردم تلاش می کنند به ياد بياورند کدام گور در کدام گوشه غزه به آتش کشيده شده، بستگان رفته را در خود جای داده تا آن را بشکافند و مسافران تازه خانواده به ديار مرگ را درگور آنها جای دهند. اين گزارش با مصاحبه با جوانانی که خانواده های خود را روی هم دفن ميکردند، تصوير روشنی از وضعيت به دست ميداد. راديو فارسی زبان آلمان بخشی از گزارش فوق را منتشر کرده بود به شرح زير: ((آسوشيتدپرس خبر داد که جای خالی در گورستانهای باريکه غزه وجود ندارد و مسئولان ناچار شدهاند برای دفن اجساد تازه، قبرهای کهنه را زير و رو کنند. در نوزدهمين روز درگيريها، يک بمب اسرائيلی به گورستان "شيخ رادوان" نوار غزه اصابت و قطعات اجساد مردگان را بر بام ساختمانهای همجوار پرتاب کرد. آسوشيتدپرس نوشت: ,مردمی که برای مقابله با بوی تند اجساد، دستمال بر جلوی دهان بستهاند، تکههای اجساد را جمع ميکنند و برای دفن مجدد به گورستان ويرانشده باز ميگردانند. دهها سنگ قبر متلاشی شده است,. مقامهای اسرائيلی اعلام کردند که هدف، بمباران يک انبار اسلحه حماس بوده که در مجاورت گورستان قرار دارد. احمد ابوجاربو، يکی از ساکنان محله مجاور گورستان، به خبرنگار آسوشيتدپرس گفت: , پس از انفجار بمب، از خانه بيرون آمدم تا ببينم چه اتفاقی افتاده است. همسايه من دست زنی را پيدا کرد که مدتها پيش مرده و به خاک سپرده شده بود. ما همه چيز را در يک کيسه پلاستيکی ريختيم,. براساس باورهای اسلامي، مردگان بايد هرچه زودتر به خاک سپرده شوند. اما باريکه غزه نه تنها برای يک ميليون و ۵۰۰ هزار جمعيت زنده خود، بلکه برای اجساد نيز تنگ است. تنها قبرستانی که هنوز کمی جا دارد، گورستان "شهدا" است. اما مردم از ترس حملات اسرائيل، جرات نزديکشدن به آنرا ندارند. به اين دليل، آنها از قبرستانهای کهنه، با گشودن قبرها، دوباره استفاده ميکنند و اجساد قربانيان را روی اجساد بستگان خود به خاک ميسپارند. يک گورکن به خبرنگار آسوشيتدپرس گفت: ,غزه به يک گورستان تمام عيار تبديل شده است. من يک پليس را در قبر مادرش دفن کردم و سه برادر را در يک قبر واحد. من بچههای بسياری را همراه با مادرانشان در قبرها دفن کردم. نيازی به پرسيدن نيست. کافی است جائی برای دفن اجساد بيابيم,.)) اين وضعيت هولناک ناشی از رقم بالای تلفات غيرنظامی است. اين رقم را منابع رسمی چيزی حدود 25 درصد اعلام کردند. اما گزارش های دقيق تر چه توسط منابع حقوق بشری فلسطينی و چه توسط برخی از شخصيت های رسمی کشورهای غربی نيز نشان داده اند که اين رقم را دستگاه تبليغات اسرائيل حتی قبل از حمله تعيين کرده بود و رقم مزبور براساس محاسبه زنان و کودکان به قتل رسيده ارائه ميشود و مردان، بخصوص جوانان، حتی دانشجويان و نيز کارکنان دستگاه های مدنی از قبيل پليس ترافيک را حذف ميکنند و آنها را نيروهای نظامی حماس به شمار می آورند. اين دستکاری در ارقام واقعی با گرايشات سياسی حماس نيز که مايل است تمام مردم را نيروی رزمنده خود معرفی کند انطباق دارد. رقم واقعی تلفات غير نظامی را اين منابع بين 86 تا 90 درصد اعلام کرده اند. در باره اين تلفات بالای غيرنظاميان که در همان روز اول جهان را شوکه کرد تحليل های مختلفی ارائه شده است تا جوابی برای اين سوال پيدا کند که چرا اسرائيل اينهمه غيرنظامی می کشد. در کنار اين توجيه که ,حماس خود را بين مردم پنهان کرده است, که توسط دستگاه تبليغات اسرائيل تهيه شده، اين دليل توسط مقامات اسرائيل بويژه به مردم خود اسرائيل ارائه شد که رقم بالای تلفات غيرنظاميان فلسطينی برای حفظ جان سربازان اسرائيلی است. در اين رابطه به نوشته روزنامه اسرائيلی هاآرتص يک مقام نظامی اسرائيل در تلويزيون برای مردم توضيح داد که محتاط بودن برای ارتش اسرائيل به معنای محتاط نبودن در مورد تلفات فلسطينی هاست. او گفت:, برای ما محتاط بودن، يعنی تهاجمی Agressive عمل کردن,. اين توجيه قانع کننده به نظر می آمد. زيرا اسرائيل برای احتراز از تلفات خود نه تنها سربازان پناه گرفته در تانک های زره پوش پيشرفته را با آتش F16 ها و هلی کوپترهای آپاچی و توپ های سوارشده بر تانک ها از هوا و زمين پشتيانی می کند، بلکه برای حتی يک گام پيشروی در شهر پر جمعيت، نخست يک محله را با خاک يک سان کرده و با کشتار و تروريزه کردن مردم آن را از سکنه خالی می کند، بعد محله را ,قرق, کرده و ايستگاه های خود را در آن مستقر ميکند. به عبارت ديگر فلسطينی های غيرنظامی از نظر ارتش اسرائيل سپر بلای سربازان اسرائيلی محسوب ميشوند. بعلاوه خبرهای بعد نشان داد درست برعکس آنچه ماشين تبليغاتی اسرائيل در اختيار رسانه ها ميگذارد سربازان اسرائيلی حتی بطور مستقيم تر نيز از شهروندان غيرنظامی فلسطينی به عنوان سپر انسانی استفاده ميکنند و هنگام حمله به خانه ها و ساختمان ها زن ها و بچه ها را گروگان گرفته و آنها راجلوی خود حرکت ميدهند. اما به زودی معلوم شد اين توجيه ,معقول, نيز برای توضيح کشتار وسيع غيرنظاميان فلسطينی در غزه کافی نيست و تنها بخشا با حقيقت انطباق دارد، زيرا اسرائيل در واقع قدرت کنترل تعداد کشته های غيرنظامی را دارد و معمولا قبل از شروع عمليات در مورد آن تصميم ميگيرد. واقعيات مستند هم عليرغم سانسور کامل خبری برای مخفی کردن صحنه عمليات ارتش اسرئيل به روشنی نشان ميدهد اسرائيل مستقيما شهروندان و تاسيسات غيرنظامی از جمله ساختمان ها و انبارها و کاميون ها وابسته به دفاتر امداد سازمان ملل و صليب سرخ و سازمان های غير دولتی و بيمارستان ها را آگاهانه هدف ميگيرد بدون اينکه برای حفظ جان سربازان اسرائيلی نيازی به اينکار وجود داشته باشد. هرچند امداد گران سازمان ملل و يا محلی بهترين شواهدرا در اين موردبه دست داده اند، ولی حتی بی بی سی که مثل اغلب رسانه ها ی بزرگ انحصاری اخبار کشتار در غزه را در چارچوب استراتژی تبليغاتی اسرائيل و گفتمان تهيه شده توسط آن تنظيم ميکند گزارش نستبا مبسوطی از قول شاهدان عينی در مورد حمله اسرائيل به مردم بی پناهی که در حال فرار هستند ارائه داد.* گزارشات آسوشيتدپرس و بی بی سی که به آنها اشاره شد قبل از روزهای 14 و 15 ژانويه تهيه شده اند. در اين دو روز اسرائيل نه تنها يک بار ديگر رکورد جديدی از جنايت برجای گذاشت، بلکه سبک کشتار و ويرانی نيز سوال برانگيز بود. يعنی درست در همان زمان که ديده بان حقوق بشر رسما گزارشات متعدد محلی در مورد استفاده ارتش اسرائيل از بمب فسفر سفيد در غزه را تاييد کرده و محکوم ميکرد و مقامات اسرائيلی در حال انکار آن بودند، ارتش اسرائيل بی مهابا، بيمارستان و مراکز دارويی وابسته به صليب سرخ و سازمان ملل را با بمب فسفری به آتش کشيد، در ست در همان زمان که بان کی مون در رابطه با کشتار در غزه به منطقه رفته بود، ارتش اسرائيل دفتر امداد سازمان ملل را به آتش کشيد. حتی رسانه های غربی که گزارشگران شان در کافه ای روی تپه های مشرف به غزه در اسرائيل نشسته اند دستپاچه به مراکز خبری گزارشات هولناکی را مخابره می کردند که جسته و گريخته در گزارشات روز بويژه در راديو ها پخش ميشد: ازهمه جا آتش زبانه می کشد و دود به آسمان ميرود، فاصله انفجارها وحملات به دقيقه و حتی ثانيه رسيده است، مردم در حال دويدن هستند اما پناهگاهی وجودندارد، پناهگاه های سازمان ملل، آمبولانس ها، مدارس، بيمارستان ها، خانه ها و محلات مرتب زير حمله قرار ميگيرند. شبکه الجزيره که تنها خبرگزاری عمومی نسبتا بزرگ با پوشش جهانی است که خبرهای واقعی غزه را تا حدی پوشش ميدهد، روز جمعه 16 ژانويه در مورد برخی از حملات روز پنجشنبه چنين گزارش داد: چکيده يک گزارش: روز پنج شنبه توپ های اسرائيلی بيمارستان قدس در مرکز شهررا زير آتش گرفتند، بطوريکه تا صبح روز جمعه هنوز بقايايی از آن درحال ذوب شدن بود. بيمارستان دريکی از متراکم ترين محلات شهر به لحاظ جمعيت قرار دارد.در حالی که بيمارستان در حال آتش گرفتن بود پرسنل تلاش ميکردند بيماران را منتقل کنند. اما به کجا؟ شارون لاک يکی از امدادگران گفت ما مجبوريم بيماران و زخمی ها را در خيابان ها بخوابانيم آنهم در حالی که بمباران ادامه دارد. اين هولناک ترين چيزی است که ديده ام. ماموران آتش نشانی سعی کردند آتش را خاموش کنند. اما بارديگر شعله های آتش از آن زبانه کشيد. آنها بارديگر شعله ها را خاموش کردند اما برای بار سوم شعله های آتش از ساختمان بيمارستان زبانه کشيد. اين شاهد ديگری است بر اينکه اسرائيل از بمب های فسفری استفاده ميکند که با آب خاموش نمی شود و بقايای آن بعد از تماس با هوا دوباره آتش می گيرد. چکيده يک گزارش ديگر: روز پنج شنبه اسرائيل به مرکز کمک رسانی سازمان ملل حمله کرد. در اين مرکز صدها هزارتن غذا و دارو برای توزيع نگهداری ميشد.سازمان ملل تغذيه نزديک سه چهارم مردم غزه را برعهده دارد. جان گينگ مسوول کمک رسانی سازمان ملل در غزه به مردم قول دادکه مطمئن باشند: , ما دوباره برپا ايستاده ايم و کارمان را آغاز کرده ايم. ما انبارهای جديد درست می کنيم زيرا بايد کمک به مردم را ادامه دهيم. , مقامات سازمان ملل به خبرنگار الجزيره گفتند شواهد به دست آمده نشان ميدهد که از بمب فسفر سفيد برای به آتش کردن انبار غذايی سازمان ملل استفاده کرده اند. بقايای بمب ها در اينجا نيز درروز جمعه هنوز در محل انبار مقر سازمان ملل می سوخت. گزارشات از درون بازهم وحشتناک تر بود. کوامه باترلی Caoimhe Butterly امداد گر ايرلندی از غزه گزارش مفصلی ارائه داد، بخش هايی از آن: ((خون همه جا را گرفته است. دستگاه ها و تجهيزات پزشکی از جای خود کنده شده و کف اتاق های عمل افتاده اند. بانداژهای خون آلود در گوشه و کنار پخش شده اند، و سيل زخمی ها به بيمارستان وارد ميشود، بدن آدم ها از زخم شراپنل، سوختگی و گلوله تکه پاره شده است. دست ها و پاها پيچ و تاب خورده، يا بطور کامل قطع شده اند.14 آمبولانس در هم شکسته شده، ناچار شديم مجروحين و کشتگان بيمارستان را در همان آمبولانسی حمل کنيم که بچه ها و زنان را ميخواستيم با آن انتقال دهيم، اين در حالی بود که شکم وسينه مقتولين دريده شده، دست وپای مجروحين بطور وحشتناک و غير طبيعی پيچ خورده، خونی که از بدن مجروحين می چکد زمين، آمبولانس و لباس های ما را رنگی کرده بود. مجروحين وسوختگان از درد به خود می پيچيدند و مادران خود راصدا ميکردند. صدای لا ينقطع هلی کوپترهای تجسسي، آپاچي، اف 16 ها، تانک ها در گوش مردم می پيچد و آنها را به تکاپو واميدارد که حدس بزنند حمله مرگبار اين بار کدام خانه، مدرسه، کلينيک، مسجد، ساختمان دولتی يا مرکز شهر را هدف قرار خواهد داد. ميخواهند حدس بزنند قبل از وقوع حمله به کدام سو بگريزند. برای پيکر آسيب پذير انسان پناهجوهيچ جای امنی نمانده است. برای پدر و مادرهااين وحشتناک است که بدانند ديگر جايی برای پناه دادن بچه های شان ندارند.)) محاصره يک و نيم ميليون انسان در قطعه ای مشابه يک گتو و فروباريدن آتش بر آنها، آنهم بعد از ماه ها گرسنگی دادن و محروميت از دارو و قتل های گزينشي، غزه را به معنای واقعی کلمه به ,يک اردوگاه مرگ, تبديل کرده است. چرا اسرائيل غزه را به ,کوره آتش سوزی, تبديل کرده است؟ رابرت فيسک نويسنده پيشرو انگليسی از مقايسه جنايات اسرائيل در غزه با جنايات نازی ها در جنگ جهانی دوم برآشفته و توصيه به پرهيز از اين مقايسه کرده است. استدلال او عمدتا بر دو محور استوار است. يکی اينکه تعداد قربانيان کمتر است، دوم اينکه اين امر همه قربانيان نازی ها را متهم ميکند. اين هردو دليل نادرست است. اولی به دلايل واضح و بيش از همه اينکه شمار قربانيان هميشه برای توجيه جنايت به کار رفته است از جمله توسط انکارکنندگان هولوکاست نازی هاو مشخص تر از همه شخص احمدی نژاد. فيسک که ازجنايات اسرائيل به شدت به خشم آمده قبلا در مقاله ای نوشته بود: ,چرا بايد تعجب کنيم اين همان اسرائيل است که در 1982 در تهاجم به لبنان 17500 تن، عمدتا غيرنظاميان، را کشت، در صبرا و شتيلا 1700 غيرنظامی را قتل عام کرد. در 1996 در قتل عام قانا 196 پناهنده يک اردگاه را کشت..., اما همه آنها يک تفاوت با کشتار غزه داشتند: هنوز اينترنت به کمک قربانيان نشتافته بود.يعنی برای اينکه بتوان جنايت را عملی کرد بايد شرايط آن را نيز فراهم آورد. از,بدشانسی, اسرائيل نميتواند فلسطينی ها را در کوره های آدم سوزی بسوزاند و ترجيح ميدهد آنها را با بمب های فسفری بسوزاند و تعداد قربانيان را در حد ,نياز, خود برای سياست پاکسازی ,محدود, نگاهدارد. اين البته حسنی برای اسرائيل محسوب نمی شود و همه شواهد نشان ميدهد اسرائيل هرجا که بتواند از جنايت نسبت به فلسطينی ها فروگذار نمی کند. اما دليل دوم رابرت فيسک از آن رو نادرست است که قربانيان نازی ها بيش از همه با قربانيان فلسطينی نزديک اند وآن بخشی از قربانيان بازمانده که اين واقعيت را انکار کرده و از جنايات اسرائيل دفاع ميکنند، اعمال نازی ها را در اصول تاييد ميکنند. بعلاوه قبل از همه خود يک وزيراسرائيلی بود که قبل از اين تهاجم فلسطينی ها را تهديد کرد در غزه ,هولوکاست,بر پا خواهند کرد. به هرحال سوال برجای می ماند:چرا به قول خود رابرت فيسک ,اسرائيل بار ديگر درهای جهنم را به روی فلسطينی ها بازکرده است, وآشکارا وحشيانه عمل ميکند؟ کشتار شهروندان غيرنظامی و هدف گرفتن تاسيسات مدنی و مقرهای صليب سرخ و سازمان ملل که ,مکان های مقدس, دنيای مدرن به شمار می آيد، کدام هدف سياسی و نظامی اسرائيل را ارضا ميکند؟ ,تروريزه, کردن مردم، بخشی از استراتژی ,دفاعی, اسرائيل وزير اسرائيلی مخصوصا از کلمه هولوکاست استفاده کرده بود. اسرائيل در تهاجم به غزه دو هدف را تعقيب ميکند. هدف های بلند مدت و کوتاه مدت سياسی - نظامی اسرائيل برای هر ناظر مطلعی از هرگرايشی روشن است. اسرائيل ميخواهد تشکيل يک دولت واقعی فلسطينی را غير ممکن کند. بستن آخرين تنفسگاه غزه به بهانه جلوگيری از ورود اسلحه قاچاق و تکميل محاصره نظامی غزه و تبديل غزه به گتويی جدا از ساحل غربی که خود توسط شهرک های اشغالی به گتوهای متعدد تبديل شده است، طرح شارون است که همچنان پيگيری ميشود. بهانه ظاهری هم مبارزه با حماس است. همانطور که بهانه بوش برای حمله به عراق صدام بود. اسرائيل بهتر از هرکس ميداند که با اين جنگ پايه های حماس يا نيروهای های بنيادگرای ديگر شبه حماس را در ميان مردم تقويت ميکند. اماچه باک. از نظر اسرائيل البته حماسی که شاخش شکسته نشده باشد نبايد قدرت بگيرد، اما هرچه فلسطينی ها و کشورهای اسلامی بيشتر تحت نفوذ نيروهای بنيادگرا يا تحت کنترل شيوخ قرون وسطايی قرار گرفته و بدفرجام تر بشوند برای اسرائيل بهتر. به اين ترتيب اسرائيل ميتواند خاورميانه را به دو,کمپ, تقسيم کند: مسلمان های عقب مانده و اسرائيل ,دمکرات,. اسرائيل حتی حماس ,واقع گرا, را هم نمی خواهد چه برسد به يک نيروی واقعا دمکرات. چنانکه هرزمان که حماس علامتی از عقلانيت نشان داد با شدت عمل جلوی آن را گرفت.محمود عباس را هم به اين دليل ,فعلا, قبول دارد که اساسا,نيرو, به حساب نمی آيد. کشتار اخير هم نشان داد به قول انگليسی ها عباس irrelevant است. طبيعتا اين استراتژی سياسی مستلزم تخريب تدريجي، پاکسازی تدريجی و ,بيچاره, و ,نوميد, کردن مردم فلسطين است بطوريکه ديگر اميد به آينده و هرگونه مبارزه ای را از دست بدهند. اما هدف دوم که علت اصلی خشونت اسرائيل در اين جنگ را نشان ميدهد اين است:نشان دادن قدرت تخريبی اسرائيل و ايجاد ارعاب به منظور حفظ موقعيت استثنايی در خاورميانه. نورمن فينکلشتين، نويسنده برجسته يهودی و از خانواده های بازمانده هولوکاست حتی اين را هدف اول اسرائيل در حمله کنونی ميداند و می نويسد: ,هدف شماره يک: بهبود آنچه اسرائيل آنرا قدرت بازدارنده می خواند و به زبان عادی مردم در اساس به معنای اين است که اسرائيل قدرت تروريزه کردن منطقه به منظور به اطاعت واداشتن آن را دارد. آنها بعد از شکست لبنان در جولای 2006 احساس می کردند مهم است که اين پيام را بفرستند که اسرائيل هنوز يک قدرت رزمی است و ميتواند آنها را که اطاعت نکنند، تروريزه کند., بی اعتبار کردن سازمان ملل و قوانين بين المللی و نهادهای حقوق بشری جزيی از همين استراتژی است. برای اسرائيل مهم است که به مردم فلسطين و نه فقط فلسطينی ها بلکه تمام کشورهای خاورميانه علنا نشان دهد وقتی پای قدرت انحصاری و استثنايی اسرائيل مطرح است، حقوق بشر و سازمان ملل و هيچ چيز ديگر اهميت ندارد و آنها نميتوانند به خود کوچکترين اميدی راه دهند که ممکن است ريسمانی در جامعه جهانی برای تغيير اين وضع بوجود بيابند، زيرا همه آنها بازيچه دست دولت اسرائيل هستند. شايد تصادف بود اما تصادف بجايی بود وقتی اولمرت گفت طبق دستور تلفنی او جرج بوش را از ميز سخنرانی فيلادلفی به زور پائين کشيدند تا خانم کندوليزا رايس را شرم کرده و وادار کند به دستور اسرائيل قطع نامه سازمان ملل رای ندهد و وقتی سخنگوی کاخ سفيد اين را انکار کرد بازهم اولمرت گفته خود را مورد تاکيد قرار داده است. ,يا با ما يا با حماس,، تقليد از جنگ با ترور بوش طبيعتا اسرائيل هرگز نميتواند اين سياست را با توان خود پيش ببرد. عليرغم قدرت نظامی فوق العاده، اسرائيل کشور کوچک و به شدت بی ثباتی است که بدون حمايت آمريکا و کشورهايی مثل آلمان و انگليس و فرانسه هرگز قادر نبود بيش از نيم قرن سياست پاکسازي، زمين دزدی و قتل عام توده ای را ادامه دهد. اما اسرائيل مطمئن است به عنوان ابزار آمريکا در منطقه عمل ميکند و آمريکا و به تبع آن قدرت های بزرگ جهانی از اين ابزار محلی حمايت خواهند کرد. اما بهايی که اسرائيل بايد در افکار عمومی بدهد چه؟ تا آنجا که به خاورميانه مربوط است آنچه برای اسرائيل مهم است همان ,ارعاب, است و توانايی رژيم های منطقه به سرکوب مردم خود. اما در غرب بويژه کشورهای اروپايی که دولت ها بر رای مردم استوارند چه؟ اينجاست که پای دان گيلرمن، وزير دولت شارون و ماشين تبليغاتی اسرائيل وارد عمل شد. هرچند رابرت فيسک خواسته است ,جنگ جهانی دوم را از ماجرای غزه کنار بگذاريد,، ولی استراتژی گيلرمن و مشاهده نتايج آن در رسانه های بزرگ جهان انسان را بی اختيار به ياد ماشين تبليغاتی گوبلز می اندازد. جزييات استراتژی تبليغاتی گيلرمن اکنون روشن شده است. نشريه آبزور طی مقاله مفصلی آن را فاش کرد. گيلرمن چند ماه قبل از حمله به غزه از سازمان ملل به اسرائيل فراخوانده شد و رياست اجرايی استراتژی تبليغاتی را برعهده گرفت. در خلاصه ترين شکل ميتوان گفت اين استراتژی در محورهای اساسی ازاستراتژی تبليغاتی,جنگ با تروريسم, جرج بوش و ,يا با ما يا با تروريست ها, که برای حمله به عراق تنظيم شده بود،اقتباس شده است. محورهای اين استراتژی بر ايجاد يک فرهنگ لغت و يا بهتر گفته شود يک گفتمان ,discourse, قرار دارد که بايد رسانه ها مجبور شوند آن را تکرار کنند. خود گفتمان بر اساس ارائه تعدادی ,فاکت, ساختگی تنظيم شد،از جمله اين دروغ که حماس آتش بس را نقض کرده است نه اسرائيل، اينکه سال های طولانی از طرف غزه به سوی ,شهروندان يهودی, راکت پرانی می شد، در حاليکه اسرائيل فقط بردباری نشان ميداد. برنامه ماشين تبليغاتی عبارت بود از ارائه اين تصوير است که اين ,جنگی, است بين دو نيروی نظامی و ,دولتی, که يکی بنيادگرا و ديگری دموکراتيک است، نه تهاجم يک قدرت اتمی و دارای ويرانگرترين ماشين جنگي، که لاينقطع نه فقط مستعمره کردن بلکه تصرف زمين های فلسطينی ها را ادامه ميدهد، به شهری که اکثريت مردم آن زير فشار يکی از سخت ترين محاصره های غذايی و دارويی دوران ما از پا در آمده اند. خلاصه اينکه اين جنگ خير و شر است و شما بايد انتخاب کنيد:, يا با ما, يا با حماس و جمهوری اسلامی و القاعده. ليوينی تزيپی حتی اين را بطور علنی لو داد و در ديدار با رهبران اروپايی گفت حالا همه بايد انتخاب کنند، يا ما.. مثل مورد عراق دولت اسرائيل مطمئن بود نه فقط قدرت ها و رسانه های غربی همين استراتژی را پژواک خواهند داد و انبوه گزارشگران از ترس شغل و مزدشان خبرها را در چارچوب همين گفتمان تنظيم خواهند کرد، بلکه بخشی از روشنفکران بزدل کشورهای خاورميانه نيز وقتی در مقابل ,يا با ما يا با بنيادگرايان , قرار بگيرند، جرات نخواهند داشت برخلاف تمايل اسرائيل عمل کنند و حتی آنها که ميخواهند مستقل بمانند حتما خود را ناچار می بينند برای دفاع از حيثيت خود، قبل از آنکه با جنايت رو درو قرار بگيرند، زير چماق اتهام دفاع از بينادگرايي، نخست نسبت به ,طيف شر, ابراز موضع کنند و در مورد جنايات اسرائيل به تمجمچ بيافتند. چند روز بعد از شروع کشتار غزه وقتی رسانه های بزرگ انحصاری يکی بعد از ديگری تيتر زدند: اسرائيل به اين يا آن ,مرکز حماس,، به ,بيمارستان حماس,، به ,دانشگاه حماس,... حمله کرد، وقتی تهاجم و کشتار پليس ترافيک را ,حمله به جنگجويان حماس, خواندند، وقتی سالها ,موشک پرانی حماس, به عنوان دليل حمله اعلام شد و سالهاحمله اسرائيل به نظامی و غيرنظامی و قتل های پی در پی و محاصره غذايی و دارويی و تخريب خانه ها و خانه ساختن در زمين آواره که لاينقطع ادامه دارد و در سال های ايخر تشديد هم شده است، بطور کامل از خبر ها حذف شد، آنوقت يکی از مقامات اسرائيل در کابينه صريحاگفت برخلاف جنگ لبنان جنگ تبليغاتی ما اين بار ,بسيارموفق بود., آنچه اسرائيل پيش بينی نکرده بود ,بسيار موفق,، اما صفتی هم است که ميتوان برای استراتژی ,بی اعتبار کردن, مقامات ,رسمی,، رسانه های ,رسمی,، قلم بدستان ,رسمی, نزد ميليون ها شهروند عادی جهان بکار برد. محاسبات اسرائيل اشتباه بود. استراتژی ,يا با من يا با حماس, حتی سريع تر از ,يا بامن يابا تروريسم, بوش شکست خورد. البته سياست اسرائيل موقعيت حماس را در ميان فلسطينی ها و بخشی از مسلمانان تقويت کرد که مسووليت آن تماما بردوش اسرائيل و مدافعانش است، ولی بخش بزرگی از مردم جهان نشان دادند هيچ اجباری به چنين انتخابی ندارند. در همان اولين هفته تهاجم نخستين پديده ای که شکل گرفت فاصله عظيم ,بالا, و ,پائين, در همه جهان بود. شکاف بين بانکی مون و مقامات بالای سازمان ملل و کارمندان رده های ميانی و پائين و امدادگران نجيبی که فرياد ميزدند به ,جنايات جنگی, که اسرائيل مرتکب ميشود رسيدگی کنيد، شکاف بين دولت های واپسگرای عرب و توده های خشمگين زير سلطه آنهاکه فرياد ميزدند محاصره مردم غزه را بشکنيد، شکاف بين ,وابستگان مطبوعاتی, که در هتل مشرف به غزه قهوه و استيک خود را صرف کرده و تبليغات جنگی اسرائيل را به عنوان خبر گزارش ميدادند و گزارشگران شريفی که به ديده بان حقوق بشر فشار می آوردند: اين بمب فسفری است، شما بايد موضع بگيريد، شکاف بين مردم کشورهای غربی که در جمعيت های صد و دويست هزار تايی به خيابان ها آمدند و خطاب به دولت های خود فرياد ميزدند:, پس چه کسی بايد اسرائيل را تحريم کند؟,، شکاف بين مقامات دولتی ومسوولان انساندوستی که خطاب به قدرت ها می گفتند: ,آيا يک حقوق بشر برای اسرائيل وجود دارد ويک حقوق بشر برای بقيه جهان؟, اين مردم نه اسرائيل و نه حماس بلکه حقوق بشر را انتخاب کردند. اسرائيل در نشان دادن چهره ای رعب آور و بی رحم از خود ,بسيار موفق, بود، امااستراتژی سيلی به حقوق بشر به شدت سيلی خورد و دولت اسرائيل را بيش از هرزمانی در گذشته بی آبرو کرد. اينهمه اما مردم غزه را که نيمی از آنها کودک هستند، از وحشت زيستن زير سايه اشغالی که در شرايط گرسنگی و ناتوانی بر بدن های اغلب مجروح آنها بمب می بارد رها نکرده است. متاسفانه آنها که با تکيه بر سياست ارعاب حکومت ميکنند، با تف کردن به اصول حقوق بشر، خود را در مقابل ,بی اعتباری, و ,بی آبرويی, روئين تن کرده اند. برای عقب راندن و برانداختن آنها نه فقط در فلسطين بلکه در همه خاورميانه و البته در ايران، نياز به برآمد يک نيروی دمکراتيک سازمان يافته است که پايه های استراتژی رسوای ,يا بامن با دشمن من, قدرت های واپسگرا را بطور کامل ويران کند. و اين يک بار ديگر اهميت مقابله با جنايات اسرائيل و دفاع از حقوق مردم سلب حقوق شده و به خاک و خون افتاده ی فلسطين را مورد تاکيد قرار ميدهد.
منابع:
حمله به مردگان. راديو آلمان
*گزارش بی بی سی. شليک به آوارگان
*گزارش کائومی باترلی از غزه
*مقاله نورمن فينکلشتين در مورد فاکت های مربوط به حماس و غزه http://www.counterpunch.org/finkelstein01132009.html
*
مقاله رابرت فيسک در مورد مقايسه اسرائيل با نازی ها http://www.independent.co.uk/opinion/commentators/fisk/robert-fiskrsquos-world-when-it-comes-to-gaza-leave-the-second-world-war-out-of-it-1418270.html
28 دی 1387 22:19
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر