۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

سوسياليسم ايدئولوژی نيست


گفتگو با محمد قراگوزلو نويسنده کتاب ,بحران,.بخش دوم
*انعکاس بحران اقتصادی جهان در ساحت سياسی ايران


http://www.farheekhtegan.ir/content/view/3648/44/
روشنگری. بخش اول اين مصاحبه در همين ستون درج شد که در زير نويس ميتوان به لينک آن دست يافت. ضمنا لازم به يادآوری است همانطور که در بخش اول مصاحبه آمده، خبرنگار مصاحبه کننده جواد ماهزاده است که فرزند او صبح روز 30 مهر دستگير شد و در بازداشت به سر ميبرد. در باره او ميتوانيد به خبر روشنگری در لينک زير مراجعه کنيد.

http://www.roshangari.net/as/sitedata/20091022102803/20091022102803.html

بار ديگر مارکس

.. قسمت اول اين گفت و گو ذيل عنوان سوسياليسم هيچ نسبتى با مكاتب ايدئولوژيك ندارد چاپ شد. قراگوزلو با نگارش کتاب بحران ، بحران اقتصادی جهان غرب را بررسی کرده است.

آيا فكر مي‌كنيد بحران مالى جهان به احياى ساير انديشه هاى اقتصادى و تغيير سمت حركت اقتصاد بين الملل مي‌انجامد؟
قبلا هم گفتم بحران اقتصادى به احيا و به عبارتى بازتوليد مكتب اقتصادى جان مينارد كينز انجاميده است. شما فكر مى كنيد شعار ,تغيير, دموكرات‌هاى آمريكايى مويد چه پيام يا برنامه مشخص اقتصادى- سياسى بود؟ واضح است كه در سطح اقتصادى چرخش مشخص و روشنى در سياستگذارى دولت هاى سرمايه دارى پيشرفته به وجود آمده است. در اوايل سپتامبر سال جارى دولت اوباما طرح بيمه هاى همگانى را به كنگره ارائه كرد اما با اعتراض ضدانسانى هواداران سياست‌هاى نئوليبرالى مواجه شد؛ همان كسانى كه اوباما را سوسياليست مى خوانند و به او حمله مى كنند. حالا ديگر تمام اقتصاددانان شاخص و همه دولت هاى عضو جي٢٠ از ضرورت وجود دولت مداخله گر و لزوم كنترل بازار دفاع مى كنند. از برنانكى رئيس فدرال رزرو گرفته تا تئوريسين هاى داووس و مديران موسسات مالى و صنايع عظيم ورشكسته. به لحاظ سياسى بحران قدرت مانوور ايالات متحده را به سود حضور فعال چين و روسيه كم كرد. حتما مى دانيد ميلياردها دلار اوراق قرضه و سهام آمريكايى در اختيار چينى ها و ساير بازرگانان جهانى قرار دارد. آنان اگر اين سهام را – كه مولود , اعتبار براساس اعتبار, و ماحصل سياست‌هاى مقررات زدايى نئوليبرالى است - براى تبديل شدن به پول عملياتى كنند، اقتصاد آمريكا در يك لحظه دود خواهد شد. اقتصادى كه برخلاف تبليغات مبتني‌بر خروج از بحران و شروع رشد حالا وارد موج سوم بحران يعنى بيكارسازى هاى گسترده شده است. براى اولين‌بار ظرف ٣٠ سال گذشته نرخ بيكارى در آمريكا دو رقمى شده است. البته اين امر به معناى آن نيست كه اقتصاد چين و روسيه در حال شكوفايى است؛ هرگز. همين چند روز پيش (٢٠ سپتامبر) بود كه خبر رسيد بزرگ‌ترين شركت خودروسازى روسيه (اووارتز) در حال اخراج ٢٤ هزار كارگر خود است. اقتصاد چين كه به‌دليل استثمار نيروى كار ارزان‌قيمت و وجود چهارصد ميليون ارتش ذخيره كار زمانى (٢٠٠٦) رشد ١٣ درصدى را تجربه مى كرد، حالا به رقم شش درصدى افت كرده است. چينى ها اگر براى آب كردن اضافه توليد بنجل شان بازارهايى مثل ايران را نداشتند، تاكنون به ركود افتاده بودند. من در جمع بندى نتايج بحران اقتصادى در فصل نهايى كتاب ,بحران, نوشته ام و اينجا هم تاكيد مى كنم ايالات‌ متحده از اين بعد آن قدرت يگانه و بي‌چون‌وچراى جهانى نخواهد بود. تعديل سياست تهاجمى و نظامي‌گرى آمريكا، خروج تدريجى و اجبارى از عراق، عدم مداخله در جنگ گرجستان همه‌وهمه مويد تقليل قدرت نظامى آمريكا، عروج قدرت هاى منطقه‌اى و قدرت هاى جهاني‌اى مانند روسيه و چين است. از طرف ديگر بحران جارى حقانيت سوسياليسم و علمى بودن نظريه هاى ماركس را بار ديگر به اثبات رسانده است. فروش تصاعدى كتاب , كاپيتال, و رجعت مجدد اقتصاددانان به آموزه هاى ماركس مويد اين نكته است كه تبليغات زهرآگين رسانه هاى سرمايه دارى عليه سوسياليسم پوچ از آب درآمده است. اگر سقوط سرمايه دارى دولتى شوروى در اواخر قرن گذشته به شاخى زيرچشم سوسياليسم تبديل شده بود، حالا چپ ها مى توانند به جهان اعلام كنند آنچه در شوروى جريان داشته چهره ديگرى از سرمايه دارى در قالب
سرمايه‌دارى دولتى بوده است و سوسياليسم مى تواند انسان را از بحران اقتصادي، مناقشات سياسي، مشكلات اكولوژيكى و... نجات دهد و براى جهان صلح و برابرى و آزادى به ارمغان بياورد. آنچه من مى گويم اتوپى نيست؛ واقعيت است. البته در سال هاى گذشته قرائت هاى مختلفى از سوسياليسم ارائه شده كه بايد به‌درستى مدنظر قرار گيرد و جريان هاى راست و فرصت‌طلب مانند سوسياليسم بازار، عقلاني، اتوپيك، عرفاني، چپ نو و... به دقت نقد شوند. من در گوشه‌اى از بخش سوم كتاب بحران به اجمال از اين مهم سخن گفته ام و حالا كوتاه مى آيم.

تاثير بحران سال ٢٠٠٨ بر كشورهايى چون ايران به چه شكل بروز
مي‌يابد؟ چرا اين تاثيرگذارى كمتر بوده است؟
برخلاف تصور بحران دامن اقتصاد ايران را نيز گرفته است. اصولا در عصر جهانى سازى ها و در هنگامه‌اى كه بورژوازى ملى به اساطير پيوسته است، مگر مى شود اقتصاد آمريكا و كلا غرب در كنار چين تب كند و لرز آن به ما نرسد. من نمى خواهم وارد شرح بيمارى هاى اقتصادى ايران بشوم ولى همين‌قدر بگويم كه از سال ١٣٦٨، به‌تدريج برنامه هاى نئوليبرالى تحت عناوين تعديل اقتصادي، كاهش خدمات دولتى و خصوصى سازى وارد اقتصاد ايران شد (آخرين نمونه اين خصوصي‌سازى ها؛ حراج سهام شركت مخابرات ايران در تاريخ ٥/٧/ ١٣٨٨ بود) و درراستاى تحقق اين برنامه ها نه فقط اشرافيت جديدى شكل گرفت بلكه فاصله طبقاتى به طرز محسوس و ملموسى عميق شد. در زمان اصلاحات سياسى نيز همان برنامه ها به شكل بطئى دنبال شد و دولت نهم هم با وجود شعار عدالت‌محورى و توزيع پول نقد در ميان فقرا عملا همان سياست‌هاى نئوليبرالى را دنبال كرد و بيش از ٢٩٠ ميليارد دلار عوايد نفتى را سوزاند، بدون آنكه بر تورم به‌ويژه ركود تورمى فائق آمده باشد. حالا ديگر خط فقر به نزديك ٩٠٠ هزار تومان رسيده و كماكان حقوق پايه ‌اى كارگران يك سوم اين ميزان يعنى ٢٦٣ هزار تومان است. اولين عارضه بحران در اقتصاد ايران با كاهش قيمت نفت رخ داد. همين زلزله، درآمد كلان دولت ايران را كه عمده آن هزينه واردات مى شد به كمتر از نصف تقليل داده است.
كسرى بودجه ٤٤ ميليارد دلارى موضوع ساده ‌اى نيست. دولت براى جبران اين كسرى بودجه ناگزير است ضمن كاهش خدمات عمومي، از هزينه هاى جارى (بودجه وزارتخانه‌ ها) بكاهد و طرح هاى عمرانى را تعطيل كند. به‌طور كلى بحران اقتصادى ايران نيز رونوشتى از بحران اقتصادى جهان است. در ايران بانك ها رقمى بالغ بر ٥٦ ميليارد دلار مقروض هستند. بدهى بانك هاى دولتى به بانك مركزى از مرز ٣٢ ميليارد دلار گذشته است. نرخ بيكارى رو به فزونی است .
در بعضى از صنايع كارگران حتى تا ٥٠ ماه حقوق نگرفته اند؛ اين را سايت ايلنا مى گويد. صنعت نساجى ايران كجا است؟ بحران به ايران خودرو رسيده. اصل همين دعواى سياسى دو جناح اصلاح طلب و محافظه كار از بحران اقتصادى سرچشمه مى گيرد. مناظرات انتخاباتى را كه حتما به ياد داريد. يكى (موسوى) مى گفت؛ آقاجان اقتصاد صدقه‌اى را متوقف كنيد، شوراى پول و اعتبار و سازمان برنامه بودجه را احيا كنيد و از پخش فله ‌اى پول احتراز فرماييد و به گزارش ديوان محاسبات مبني‌بر مفقود شدن يك ميليارد دلار از بودجه جواب دهيد و به‌طور كلى اقتصاد را عقلانى كنيد و عضو WTO شويد. ديگرى مى گفت ,ويرانى اقتصادى كشور ناشى از اشرافيت گرايى دولت هاى پنجم تا هشتم و رانت خوارى آقازاده ها است., بيشترين بحث در مناظرات انتخاباتى پيرامون مقولات اقتصادى بود. شما ديديد كه همه عليه هم تهمت هاى اقتصادى و رانتى زدند.
يكى از وزير كشور ميلياردر سخن گفت و ديگرى از رشوه شهرام جزايرى و سوءاستفاده‌هاى مالى فرزندان فلان فرد. اينها تصادفى و براى گرم كردن تنور انتخابات نبود. يكى آمار و نمودار تورم و بيكارى و رشد را به استناد همان گزارش مركز آمار ارائه مي‌داد و ديگرى همان آمار را ,نقشه مار, مى خواند و طرف را به دروغگويى متهم مى كرد. آيا اينها و صدها مورد ديگر مويد بحران اقتصادى نيست. شما در آينده امواج مخرب ترى از اين بحران را مشاهده خواهيد كرد.

هیچ نظری موجود نیست: