اکبر گنجی در یک سخنرانی در جمع "حامیان جنبش سبز" در استکهلم طبق روال همیشگی اش، از هر دری سخنی گفته است، بدون اینکه شفاف چیزی را روشن کند. او مدال های افتخار بسیار زیادی به خودش داده است و در میان خود ستایی های بسیار، شکسته نفسی هم فرموده و از "اشتباهات ما" نیز سخن رانده است.
پهلوان اکبر (عنوانی که سعید حجاریان به دوست صمیمی اش گنجی داده است) با زرنگی خاص خودش، بحث در مورد سابقه اش در ارگان های مختلف رژیم جمهوری اسلامی را با همکاری همه در دوران اول انقلاب مقایسه می کند و با کلی گویی از هر گونه توضیحی می گریزد. اما در عین حال با پرداختن به موضوعاتی فرعی همچنان به تلاش برای ارائه چهره ای اسطوره ای از خودش ادامه می دهد. او حکایت می کند که در سپاه پاسداران به مقابله با فرماندهان سپاه، رضایی و رفیق دوست، برخاسته و به همین سبب حکم اعدامش صادر شده و در اثر وساطت منتظری و صانعی، حکم اعدام ایشان لغو گردیده است. سپس ادعا می کند که او تاکنون نه تنها در مورد این داستان مفصل، بلکه چیزهای مشابه دیگر هم، حرفی نزده است. بر خلاف ادعای ایشان، این ماجرا با آب و تاب بسیار در زندگی نامه ایشان در ویکی پدیا آمده است.
گنجی ادعا می کند که نسل انقلاب دموکرات نبود، اما چند سطر پایین تر از خمینی به عنوان "دموکرات ترین آدم" یاد می کند، آن هم با استناد به چند جمله خمینی دجال در پاریس در باب آزادی همه گروه ها و سایر عوام فریبی های او که لااقل امروز دیگر پوشالی بودن آنها برای همه روشن شده است. سعید حجاریان، از بنیانگذاران وزارت بدنام اطلاعات و مشاور خاتمی شیاد، نیز چند سال پیش تهمت دموکرات بودن را به خمینی زده و چنین گفته بود: "فرایند دموکراسی در ایران مثل دو چند صد متری امدادی است که یکصد متر اول آن را امام به پیش برد و ...". حجاریان همان کسی است که گنجی او را برای دریافت جایزه قلم طلایی انجمن جهانی روزنامه نگاران شایسته تر از خودش می داند.
گنجی به پیروی از دوست اطلاعاتی خودش همچنان از خمینی دجال، که نام اش در ردیف بزرگترین جلادان تاریخ برده می شود، به نیکی یاد می کند. جملات بی سر و ته و کلی گویی های خمینی در پاریس، که بدون هیچگونه التزام و تعهدی در آن زمان بر زبان اش جاری می شدند، دروغ هایی بودند که او آگاهانه، هدفمند و تنها برای عوام فریبی بیان می کرد. حتی پیروان بنی صدر، که همچنان انقلاب اسلامی شان در غربت ادامه دارد، بر زبان آوردن این جملات توسط خمینی دجال در پاریس را از معجزات ابوالحسن بنی صدر می دانند.
خمینی حدود ده سال پیش از رفتن به پاریس در کتاب "حکومت اسلامی (ولایت فقیه)" نوشته بود: "مردم ناقص اند و نیازمند کمال اند و ناکامل اند، پس به حاکمی که قیم امین صالح باشد، محتاجند."
آیا با آگاهی از ایده های قرون وسطایی خمینی و بعد از رو شدن جنایت های بیشماری که خمینی دجال و همراهان و همکاران او بر مردم ایران روا داشته اند و آقای گنجی بدون شک از آنها مطلع است، باید خمینی ساکن پاریس را شیادترین شیاد تاریخ ایران نامید یا به قول گنجی دموکرات ترین آدم؟
گنجی حتی در آنجا که بحث رفتن خامنه ای را در نامه ای به منتظری مطرح می کند، به نوشته ها و سخنرانی های خمینی دجال استناد می کند. با وجود گذشت این همه سال و روشنگری های انبوه در مورد جنایات خمینی، گنجی همچنان شیفته اوست. گنجی در بخش دیگری از سخنرانی اش در استکهلم از انتقال تجربه به نسلی که امروز جنبش سبز را براه انداخته است، حرف می زند. در عمل اما گنجی و سایر لابی های رژیم در خارج از کشور (امثال نبوی، بهنود، مخملباف و شرکا) با حمایت از جریان ارتجاعی حول و حوش سید میرحسین و آخوند کروبی و خاتمی شیاد، که خواهان تداوم بی کم و کاست جمهوری اسلامی و بازگشت به آنچه خود دوران طلایی امام خمینی می نامند، هستند، فعالانه در فریب مردم شرکت دارند. اینگونه اقدامات نشان از آلودگی فکری همچنان پایدار گنجی به اندیشه های ضد بشری خمینی دجال دارند.
تردید های جدی بسیاری در مورد وضعیت دیروز و امروز آقای گنجی وجود دارد. نه تنها در مورد شراکت ایشان در جنایات سپاه پاسداران و وزارت خارجه جمهوری اسلامی، بلکه حتی در مورد دوران زندانی بودن ایشان. شرایط ویژه ای که ایشان در دوران زندان از آن برخوردار بودند (مرخصی های آنچنانی، ارتباطات تلفنی و اینتر نتی، مصاحبه ها، نشر کتاب و ...) و همچنین خروج آزادانه ایشان از ایران مدت کوتاهی بعد از آزادی (در جمهوری اسلامی زندانیان سیاسی بعد از آزادی بطور معمول سال ها ممنوع الخروج هستند)، لابی گری ایشان در محافل سیاسی خارجی برای به در بردن رژیم جمهوری اسلامی از زیر بار فشارهای بین المللی، چرخش یکباره ایشان به سوی عالیجناب سرخ پوش و ... سئوال برانگیز هستند.
میلاد مختوم
19 دسامبر 2009
منبع: سايت ديدگاه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر